هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
4_5793931811679635780.mp3
11.4M
#انسان_شناسی ۲۶
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#استاد_رائفی_پور
✖️چرا بعضی از احکام دین، با عقل جور درنمیآید؟
✖️چرا پذیرش بعضی قسمتهای دین سخت است و گاهی عجیب و غریب،
اما بعضی قسمتها، ساده است و قابل پذیرش؟
✖️ واقعاً چطور بعضیها اصلاً به دین شک نمیکنند؟ و بعضیها دائم در شک و تردیدند؟
التماس دعای
#من_غلام_اهلبیتم
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
4_310226054725763589.mp3
10.08M
#کنترل_شهوت
#بخش_هشتم
غذاهایی که زمینه التهابات جنسی، را در انسان افزایش می دهند؛ بشناسیم...
سبک تغذیه روزانه خود را،
برای جلوگیری ازهیجانات جنسی،
چگونه میتوان تنظیم کرد؟
#استاد_شجاعی 🎤
#جوان
#راهکار
#تربیت_فرزند
#تربیت_مهدوی
#جاهلیت_مدرن
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
بسم الله الرحمن الرحیم
#حدیث_روز
عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ:
إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً
وَ هُوَ الْمَدِينَةُ،
وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ،
وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ، وَ سَتُدْفَنُ فِيهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ.۱
حضرت صادق (عليه السلام) فرمودند:
برای خداوند، حرمی است و آن مکّه است
. برای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) حرمی است و آن مدینه است.
برای امیراالمؤمنین (علیه السلام) حرمی است و آن کوفه است
. و براي ما حرمي است و آن، قم است.
به زودي زني از فرزندان من در آن جا دفن ميشود که نامش فاطمه ميباشد. هر کس او را زيارت کند، بهشت براي او واجب می شود.
عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاعلیه السلام قَالَ:
يَا سَعْدُ! عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى علیهماالسلام؟ قَالَ:
نَعَمْ، مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ.
حضرت رضا (علیه السلام) به سعد فرمودند:
ما نزد شما قبری داریم.
سعد گفت: فدایت شوم، قبر فاطمه دخت موسی (علیهما السلام) را می فرمایید؟
حضرت فرمودند:
بله، هرکس در حالی که به حقّ او عارف است، وی را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود.
۱و۲ از بحارالانوار ج۱۰۲ ص۲۶۶و
۲۶۷ به نقل ازتاریخ قم
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
#پندانه
#سلام_همسایه
حسرت جایگاه و موقعیت دیگران را نخور
در زمانهای قدیم سقای فقیری زندگی میکرد که خر لاغری داشت.
سقای تنگدست هر روز کوزههای پر از آب را بار خرش میکرد و برای فروش به شهر میبرد.
از آنجایی که حیوان بیچاره همیشه گرسنگی میکشید و بارهای سنگینی حمل میکرد، جثه لاغر و ضعیفی داشت.
روزی از روزها میرآخور، مسئول اسبهای دربار پادشاه، سقا و خرش را دید و گفت:
چه بر سر این خر بیچاره میآوری که از او جز استخوان و پوست چیزی باقی نمانده؟
سقا با ناراحتی پاسخ داد:
راستش را بخواهید بهخاطر فقر و تنگدستی من، این حیوان زبانبسته به این حال و روز افتاده! با اینکه کار زیادی از او میکشم اما توانایی خرید علف و غذای کافی را ندارم.
میرآخور گفت:
اگر میخواهی خرت را چند روزی به من بسپار تا او را به طویله دربار ببرم. مطمئن هستم که آنجا حسابی چاق و زورمند خواهد شد و به جان من دعا خواهی کرد.
سقای بیچاره با خوشحالی پذیرفت و خرش را به میرآخور سپرد.
میرآخور خر لاغر را به آخور دربار برد و آن را کنار اسبهای امیران و لشکریان بست.
خر بیچاره که تا آن روز هیچگاه مزه جو و یونجه تازه را نچشیده بود، با اشتهای خاصی شروع به خوردن کرد.
هنگامی که کاملاً سیر شد، با کنجکاوی به اطراف خود نگریست و در جای جای طویله اسبهای سالم و با نشاط را دید.
با حسرت گفت:
خوش به حالشان! ای کاش من هم مثل این اسبها، همیشه اینجا میماندم و بدون رنج و زحمت، زندگی شاد و آرامی داشتم و همیشه یونجه و علف تازه میخوردم.
سپس در حالی که به وضع زندگی فقیرانهاش تأسف میخورد، با خود گفت:
مگر من چه فرقی با این اسبها دارم؟ چرا من خری ضعیف و ناتوان آفریده شدهام؟ در حالی که این اسبها در آسایش و نعمت فراوان قرار دارند؟!
خر همین طور با خود از این حرفها میزد و حسرت میخورد، ناگهان چند نفر وارد طویله شدند و اسبها را با سرعت برای بردن به میدان جنگ، زین کردند.
فردای آن روز خر بیچاره با صدای ناله اسبها از خواب برخاست. در کمال تعجب مشاهده کرد که تعداد بسیاری از اسبها زخمی شده و تیر خوردهاند و عدهای با خنجر تیز و پر حرارت، تیرها را از بدن آنها بیرون میکِشند تا آنها را پس از بهبودی، دوباره برای بردن به میدان و صحنه کارزار آماده کنند.
خر وقتی این صحنههای وحشتناک را دید و شیهههای دردناک اسبان را شنید، با خود گفت:
درست است که من خر لاغری هستم و صاحب بیپولی دارم ولی به همان زندگی فقیرانهای که داشتم، راضیام!
زندگی آرام و راحت این اسبها، فقط ظاهر گولزنندهای دارد، بیخود نیست که به آنها یونجه تازه میدهند، در واقع این غذاها قیمت جان اسبهای بیچاره است. من دوست دارم هرچه زودتر به نزد صاحب خود بازگردم.
این را گفت و گوشهای از طویله منتظر ماند تا هرچه زودتر مرد سقا به سراغش بیاید و برای کار او را به کنار چشمه ببرد.
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
✨بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ✨
🍃هر اولِ روز ایجان، صدبار سلامٌ علیک
🚩السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَای، وَ سَیِّدِی وَ ابْنَ سَیِّدِی، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ، یَا قَتِیلَ بْنَ الْقَتِیل، الشَّهِیدَ بْنَ الشَّهِید، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه، أَنَا زَائِرُکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِقَلْبِی وَ لِسَانِی وَ جَوَارِحِی، وَ إِنْ لَمْ أَزُرْکَ بِنَفْسِی وَ الْمُشَاهَدَه. #یاحسین
🚩صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْکَ يَا أَبَا الْحَسَن، صَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، صَبَرْتَ وَأَنْتَ الصَّادِقُ المُصَدَّقُ، قَتَلَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَيْدِی وَالْأَلْسُن. #یارضا
🚩اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآن، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبین، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُه. #یامهدی
🚩السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه. #یافاطمهالمعصومه
باسلام وعرض تبریک میلاد حضرت فاطمة المعصومه سلام الله علیها و آغاز دهه کرامت. التماس دعا
#من_غلام_اهلبیتم
#گروه_جهادی_منتظران_موعود_عج
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
#پندانه
#سلام_همسایه
حسرت جایگاه و موقعیت دیگران را نخور
در زمانهای قدیم سقای فقیری زندگی میکرد که خر لاغری داشت.
سقای تنگدست هر روز کوزههای پر از آب را بار خرش میکرد و برای فروش به شهر میبرد.
از آنجایی که حیوان بیچاره همیشه گرسنگی میکشید و بارهای سنگینی حمل میکرد، جثه لاغر و ضعیفی داشت.
روزی از روزها میرآخور، مسئول اسبهای دربار پادشاه، سقا و خرش را دید و گفت:
چه بر سر این خر بیچاره میآوری که از او جز استخوان و پوست چیزی باقی نمانده؟
سقا با ناراحتی پاسخ داد:
راستش را بخواهید بهخاطر فقر و تنگدستی من، این حیوان زبانبسته به این حال و روز افتاده! با اینکه کار زیادی از او میکشم اما توانایی خرید علف و غذای کافی را ندارم.
میرآخور گفت:
اگر میخواهی خرت را چند روزی به من بسپار تا او را به طویله دربار ببرم. مطمئن هستم که آنجا حسابی چاق و زورمند خواهد شد و به جان من دعا خواهی کرد.
سقای بیچاره با خوشحالی پذیرفت و خرش را به میرآخور سپرد.
میرآخور خر لاغر را به آخور دربار برد و آن را کنار اسبهای امیران و لشکریان بست.
خر بیچاره که تا آن روز هیچگاه مزه جو و یونجه تازه را نچشیده بود، با اشتهای خاصی شروع به خوردن کرد.
هنگامی که کاملاً سیر شد، با کنجکاوی به اطراف خود نگریست و در جای جای طویله اسبهای سالم و با نشاط را دید.
با حسرت گفت:
خوش به حالشان! ای کاش من هم مثل این اسبها، همیشه اینجا میماندم و بدون رنج و زحمت، زندگی شاد و آرامی داشتم و همیشه یونجه و علف تازه میخوردم.
سپس در حالی که به وضع زندگی فقیرانهاش تأسف میخورد، با خود گفت:
مگر من چه فرقی با این اسبها دارم؟ چرا من خری ضعیف و ناتوان آفریده شدهام؟ در حالی که این اسبها در آسایش و نعمت فراوان قرار دارند؟!
خر همین طور با خود از این حرفها میزد و حسرت میخورد، ناگهان چند نفر وارد طویله شدند و اسبها را با سرعت برای بردن به میدان جنگ، زین کردند.
فردای آن روز خر بیچاره با صدای ناله اسبها از خواب برخاست. در کمال تعجب مشاهده کرد که تعداد بسیاری از اسبها زخمی شده و تیر خوردهاند و عدهای با خنجر تیز و پر حرارت، تیرها را از بدن آنها بیرون میکِشند تا آنها را پس از بهبودی، دوباره برای بردن به میدان و صحنه کارزار آماده کنند.
خر وقتی این صحنههای وحشتناک را دید و شیهههای دردناک اسبان را شنید، با خود گفت:
درست است که من خر لاغری هستم و صاحب بیپولی دارم ولی به همان زندگی فقیرانهای که داشتم، راضیام!
زندگی آرام و راحت این اسبها، فقط ظاهر گولزنندهای دارد، بیخود نیست که به آنها یونجه تازه میدهند، در واقع این غذاها قیمت جان اسبهای بیچاره است. من دوست دارم هرچه زودتر به نزد صاحب خود بازگردم.
این را گفت و گوشهای از طویله منتظر ماند تا هرچه زودتر مرد سقا به سراغش بیاید و برای کار او را به کنار چشمه ببرد.
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
shabnameh861.mp3
11.04M
#خبر
#آقای_تحلیلگر
عنکبوت مقدس بخش کوچکی از یک پروژه ۲۰ ساله که هویت ایرانی را هدف گرفته است!
شبنامه / جشنواره فیلم کن به محلی تبدیل شده که به ترتیب در آن، مشکلات جامعه ایران ابتدا مطرح شد، سپس خودتحقیری در آنجا منعکس شد، و بعد به ایران حمله و این کشور، منفی به نمایش درآمد و حالا پس از تمام موارد فوق، زدنِ هویت ایرانی در دستور کار آن قرار گرفته است. عنکبوت مقدس بخشی از یک پروژه بیست ساله است / این پروژه می کوشد تا باورهای مردم ایران را هدف قرار دهد / آقای تحلیلگر
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
مقام والای حضرت معصومه (س).mp3
1.62M
🎙 مقام والای حضرت معصومه (س)
👤 شیخ حسین انصاریان
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
🔷 نمایشگاه «حضور صد ساله خورشید» به مناسبت:
🔹 یکصدمین سالروز ورود امام خمینی به شهر قم
🔹 و سی و سومین سال عروج ملکوتی ایشان
🔶 بازدید از روز یکشنبه ۸ خرداد تا روز پنجشنبه ۱۲ خرداد
🔸 از ساعت ۱۳ تا ۲۱
📍 سالن غدیر مرکز همایشهای دفتر تبلیغات اسلامی
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعتراض رسمی ایران به دولت فرانسه بخاطر فیلم عنکبوت مقدس
اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد:
🔹این موضوع خط قرمز ماست و اجازه توهین به مقدسات را نمیدهیم.
🔹هریک از عوامل فیلم در داخل کشور باشند مشمول قوانین سازمان سینمایی خواهند شد.
#گرین_کارتت_را_زمین_بگذار
#خانه_عنکبوت
#ققنوس
#امام_رضا ع
@mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
#خبر
استقراض ۲۳هزار میلیارد تومانی دولت قبل از بانک مرکزی فقط در فروردین ۱۴۰۰
👤 روابط عمومی سازمان برنامهوبودجه:
🔹دولت قبل فقط در فروردین ۱۴۰۰ بیش از ۲۳هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرد که عامل رشد نقدینگی و تورم شد اما دولت سیزدهم با انضباط بودجهای بیسابقه در دو ماه نخست ۱۴۰۱ یک ریال هم از بانک مرکزی استقراض نکرده است.
@mahale114