🔴حسینی: رئیسی هیچ حزبی ندارد/ اعضای دولت از هیچ لیست انتخاباتی حمایت نمی‌کنند 🔹معاون امور مجلس رئیس جمهور:رئیس‌جمهور به اعضای دولت تاکید کردند از هیج لیست، فهرست یا حزبی در انتخابات پیش رو حمایت نکنند. 🔹بر خلاف دولت های گذشته، رئیس جمهور هیچ حزبی ندارد.دولت در انتخابات هیچ دخالتی نخواهد کرد. ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d

🔴 جلیل محبی: پسر قالیباف تهران است و تهران زندگی می‌کند اسحاق قصد داشت برای تحصیل دکترا همانند فوق لیسانش به خارج کشور برود، نه برای زندگی ویزای اقامت برای کاهش هفت‌برابری هزینهٔ تحصیل بود قالیباف را می‌زنند تا آدم خودشان را جایگزین کنند. 🔻پ ن: صرف‌نظر از این‌که جزئیات ماجرای اسحاق چگونه است، چيزی که مشکوکه رسانه‌ای شدن موضوع در آستانه انتخابات و پس از گذشت چند ماه است. واقعا چه کسانی از این ماجرا سود می‌برند؟... فتامل!! 👌 #محرمانه کانال حرفه‌ای‌ها http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید

🔴 شکایت شاکیان کمپانی کوروش از سلبریتی تبلیغ کننده این کمپانی یوسف صیادی، حسن ریوندی، جواد هاشمی، صادق بوقی، اکبر عبدی، نیوشا ضیغمی، خواهران منصوریان، مریم مومن، علیرضا بیرانوند، هادی چوپان، یوسف صیادی، محسن افشانی، رضا شفیعی جم، احمد ایراندوست، بهرنگ علوی، یوسف تیموری، کنعانی زادگان، الهام حمیدی، منوچهر هادی، الهام پاوه نژاد، هادی ساعی، نیلوفر بهبودی، متین ستوده، دنیا جهانبخت، محمد معماریان و محسن ابراهیم زاده برخی از چهره های معروفی هستند که کوروش کمپانی را در اینستاگرام تبلیغ کردند. گفتنی است شاکیان کوروش کمپانی می توانند از این افراد نیز شکایت کنند. 👌 #محرمانه کانال حرفه‌ای‌ها http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید

آواربرداری دولت رئیسی ادامه دارد ... حدود دو سال از آغاز فعالیت دولت می گذرد. در این روزها، رسانه های اصلاح طلب تلاش می کنند این سوال را در اذهان مردم و حتی انقلابی ها ایجاد کنند که این دولت چه کاری در حوزه عمرانی انجام داده. این کلیپ رو بفرست برای اونهایی که ازت سوال می پرسن! @BisimchiMedia

🎥 واکنش رئیس سازمان مالیات به اعتراض شهربانو منصوریان: وقتی معلم و کارمند مالیات می‌دهد چرا شما هم نباید مالیات دهید؟ ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d

این روزهای غزه گوااه درستی یا غلطی این مطالب را بخوبی نشون داد

🔴 کمین دشمنان داخلی را جدی بگیرید دشمنان داخلی (خائن یا جاهل) در کمین نشسته اند تا در اولین فرصت کشور را خلع سلاح کنند. دشمنان خارجی از موشک های ایران می‌ترسد، دشمنان داخلی هم بدنبال فرصتی دیگر هستند تا مانند هسته ای ،قدرت موشکی کشور را هم نابود کنند. کلید واژه مشترک دشمنان داخلی و خارجی مقابل هم قرار دادن قدرت موشکی و مردم هست . یعنی اینکه جوری حرف می‌زنند که انگار قدرت موشکی کشور در مقابل آسایش و رفاه مردم قرار دارد.... مراقب دشمنان داخلی باشید....

تا حالا می گفتیم شهدا شرمنده‌ام ولی با دیدن این فیلم بعید می دانم روز قیامت بتوانیم پاسخ این یک نفر را بدهیم باید این فیلم ها دیده شود تا بدانیم امنیتمان را از کجا بدست آوردیم

علت بسیاری از ازدواجها قیافه و ظاهر و پول هست ولی علت بیشتر طلاق ها اخلاقه

مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان... حکایتی واقعی و بسیار آموزنده... از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت" اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد...

🎥 پرسه گرگ‌ها در شهر خرم‌آباد 🆔 @YjcNewsChannel