مواجهات
. 🔸 نماد ایران از اوایل دهه ۹۰ شمسی، یوزپلنگ آسیایی را نماد ایران کردند. اول از تیم ملی فوتبال شرو
.
حفظ محیط زیست یا بهتر بگوییم «رعایت حرمت طبیعت» امری حتمی است.
ولی باید مراقب تحرّکات «عقل محیط زیستی» بود!! خوش خط و خال و در عین حال مرموز .
.
💠 غیاب و حضور
خلقت و هبوط،
بعثت و خروج،
غیبت و ظهور،
همه قصه ی خود ما، قصه ی انسان است.
می ماند هر کس چقدر، در عبور خود صابر، در شعور خود طاهر، و در حضور خود قاهر باشد.
✍
#نیمه_شعبان
.
🔹 آقا عکس نگیر
مستندی رو همین الان در تلوزیون دیدم. درباره ی شخصیت «سید جلیل یحیی زاده» نماینده مرم میبد و تفت در مجلس.
نام مستند بود: «آقا عکس نگیر»
درباره ی حاج آقای سیدی که سوار بر موتور سیلکت میشده و به مشکلات مردم رسیدگی میکرده، و با اصرار بسیار زیاد مردم، ناچار میشه نماینده ی شهرستان بشه.🤔
و باز هم سوار بر موتور سیکلت در شهر کارها رو پیش میبرده.
متاسفانه ایشون در سال ۹۲ بر اثر سکته ی قلبی از دنیا میره😔
موتور سیکلت خورجین دار ایشون، الان تقریبا برای مردم شهر تبدیل به یه نماد شده! نمادساده زیستی و در عین حال تلاش و رسیدگی.
در مستند، راجع به ایشون چیزایی میگفت که خیلی عجیب بود. خیلی عجیب. من که موندم که این میزان اخلاص و ساده زیستی و در عین حال تلاش و انضباط و خداترسی و مردم دوستی، مگر مال قصه ها و مربوط به اسطوره ها نبوده؟!🤔
بالاخره عجیب بود!
شاید دیدن این چیزها، اشک بعضی ها رو دربیاره...
.
مواجهات
🔹 آقا عکس نگیر مستندی رو همین الان در تلوزیون دیدم. درباره ی شخصیت «سید جلیل یحیی زاده» نماینده مر
متاسفانه نتونستم صفحه و پیوستگاه (لینک) مستند رو در نت پیدا کنم.
هر کدوم از دوستان اگه پیدا کردند، لطفا برای من هم بفرستند🙏
.
💠 از اول تا به آخر
⚡️امروز کدام شخص، پیشتاز شهر است؟
⚡️این بار کدام گروه، پیشران مجلس است؟
⚡️این برهه کدام جریان، سکّان دار وضع کشور است؟
⚡️این قرن کدام فرهنگ، میدان دار تحوّلات بشر است؟
⚡️این دور کدام مکتب، سامان بخش تاریخ بنی آدم است؟
⚡️ و در کلّیّت امر کدام مشیّت، صحنه گردان نظام عالم است؟
💡 از اول تا به آخر را، باید در ارتباطی وثیق با هم فهم کرده باشی، تا در میانه ی راه، ناگاه به بیراهه مبتلا نشوی.
✍
.
💠 تنها تفکر شیعه است که ...
بزرگترین رسوایی اخلاقی و حقوق بشری دوران جدید در حال وقوع است.😔
ملّت ها البته قدری اعتراض میکنند؛ و دولت ها البته نوعا حمایت.
این وسط تنها جریانی که فراتر از اعتراض، وارد درگیری میشود و هزینه میدهد، تفکر شیعه است.
عاشورای حسینی و انقلاب خمینی که میگویند، این است.
#غزّه
.
🔹 تفاوت برنامه امسال
این سالهای اخیر، عمدتا خدا توفیق میداد تا شب های ماه رمضان، با جمع دوستان، مثنوی میخوندیم. خودمون رو با مضامینش به چالش میکشیدیم و در صدد راه یافتن به سطحی از معارفش بودیم.
برای خودم خیلی پر برکت بود.
درباره مثنوی خیلی حرف ها دارند و دارم... همینقدر بگم که یکی از مقدمات حتمی فهم قرآنِ کریمِ عظیم، فهم مثنوی یا امثال مثنوی (مثل کلیله و دمنه) است!!
حالا امسال خدا توفیق داده تا در خدمت یک کتاب شریف دیگه هم باشیم: 👈 «تحفة المراد» اثر حکیم عباس شریف دارابی از فحول شاگردان مرحوم حاجی سبزواری.
با حکیم عباس دارابی از سالها پیش آشنا بودم. امّا وقتی پاییز امسال (۱۴۰۲) دوباره کتابش رو تورّق کردم، دیدم واقعا گوهر پرمایه ای است. بلکه جهانی است افتاده در گوشه ای.👌 حیفم اومد که این کتاب رو با دوستان دارابی، به بحث نگذاریم و فیض نبریم.
.
💠 چرا و چگونه باید یک رساله ی حکمی-عرفانی خواند؟
☘ یکم: یادگیری ( بالاخره باید اصطلاحات حکمت و عرفان رو یاد گرفت و با این اندکی هم به نحو فنّی آشنا شد)
☘ دوم: فهم زبان اشاره ( رسم خیلی از حکماء این نیست که سر و صدا به پا کنند، بلکه بسیار متواضعانه به نحو خلاصه، امّا بسیار پر و با چگالی بالا مطالب رو طرح میکنند. این کاری است که روایات، ادعیه و قرآن هم انجام داده اند و باید بهره بردن از این زبان را یاد گرفت.)
☘ سوم: پرواز روح ( بنا بر اتحاد عالم و معلوم، و بالاتر از آن اتحاد طالب و مطلوب، میتوان با محافل معرفتی، مواجهه ای از سر پرواز داشت. روان دنیایی مان را در این معارف به پرواز درآوریم تا روح ملکوتی مان، در این حقایق سیر کند و سیراب گردد. یعنی این محافل، خودش میتواند یک مجلس ذکر باشد)
در باب خواندن تحفة المراد:
تعظیم و توجه به امثال رساله ی «تحفه المراد» نوعی احترام و ادای دین به شهری که در آن زیسته ایم هم هست. 🙏
.
⭕️ شرحی از انسان کلّی و آیدئای انسانیّت (۱)
💠 آدمیان بر این تصور اند که نهایتِ امرِ ایشان، هر چه هست، در همان فردیت و جزئیّت ایشان است. یعنی از تشخص و تعین فردی شان بیرون نیست.
حال آنکه چیدمان و گشتمان هستی، بر این حقیقت است که جزئی ها را مقصد به سوی کلّی خود، و صورت ها را مقصود به سوی معنی خود، و در نهایت همه را راه به سوی حقیقت خود است.
💠 از این رو، در میانه ی راه و سیر تکاملی آدمی، دیداری بزرگ پیش می آید. دیدار با «انسان کل»، یا حقیقت کلان انسانیّت، یا انسان کلّی سعی، یا «آیدئای انسانیّت». حقیقتی که با نام های مختلفی آن را برشمرده و خوانده اند.
💠 این حقیقت عظیم، همه ی ویژگی های آدمی -چه آنها که مخصوص انسان است و چه آنها که با دیگر موجودات مشترک است- را واجد است. پس هر چه در هر که هست، به نحوی در او نیز هست. و هر ویژگی، به هر نحو که اثر دارد و به هر مقدار که واجد ارزش است، عین همان اثر و همان ارزش، در ساختار و شاکله ی انسان کل نیز مطرح است.
.
⭕️ شرحی از انسان کلّی و آیدئای انسانیت (۲)
💠 نکته ی مهم این است که نه تنها افراد انسان در انتهای انسانیّت خویش به حقیقت کلّی انسان و آیدئای مشترکِ انسانیت میرسند، بلکه از ابتدا نیز فیض و بهره های خود را از آن حقیقت بزرگ گرفته اند.
آن کلّیِ انسان، ریشه و تنه است و این افراد جزئی انسانی، شاخ و برگ هایند. پس اصل اوست و اینان فروعات حقیقت اویند.
همچنانکه پرتوهای خورشید بی وجود خورشید، فاقد نور اند؛ و کلمات و آیات قرآن در خارج از حریم قرآن، حرمتی ندارند. پس افراد انسان نیز به اصل انسانیّت، انسان اند و جملگی نمایانگر شئونات و اطوار اویند.
💠 «اصل اوست» جمله ای تزئینی نیست؛ و اثر این کلام، صرفا متوقف در مباحث هستی شناختی نیست. بلکه در ارزش گذاری های زندگیِ آدمی نیز موجب تغییراتی بنیادی و اساسی است.
💠 ما نقش فردی خود را در حیات اجتماعی انسان، بسیار بیش از آنچه واقعا هست، پنداشته ایم. امّا از ناحیه ی جزئیت، اثری که بار می آید، نزدیک به هیچ است!
حقیقت آن است که تمامی وقایع تاریخی و حوادث اجتماعی، تطوّر در شئون همان انسان کلّی و ابعاد متنوّع آیدئای انسان است.
اساسا ما زاویه ی تحلیل آثار و اقدام را، از ناحیه ی جزئیّت به سوی کلّیت گرفته ایم. حال آنکه می بایست زوایه ی تحلیل را از ناحیه ی کلّیّت به سوی جزئیّت در نظر داشته باشیم.
.
⭕️شرحی از انسان کلّی و آیدئای انسانیّت (۳)
💠 حقیقت آن است که هر یک از ما مصداقی کوچک از حقیقت کلّی خود، یعنی انسان مشترک ایم و به طور کامل، اطورا و شئون او را روایت میکنیم و حقایق موجود در او را به نمایش می نهیم.
💠 البته ظهورات آن حقیقت انسانیّت، در افراد جزئی خویش یکسان نیست؛ برخی مصادیق، بیش از سایرین، آن حقیقت بزرگ را به نمایش می نهند.
به عنوان نمونه، آن حقیقت کلان، حسب طبیعت اولیه ی خویش -که در تعارض میان قوای مُلکی و ملکوتی است- در آدم ابوالبشر بیشترین تجلی را داشته است؛ و حسب حقیقت ثانویه ی خویش -که مراتب فرش تا فوق عرش را در خویش به سازگاری رسانده است- در محمد خیرالبشر، حضرت ختمی مرتبت به ظهور رسانیده است.
💠 جالب آن است که تمامی اصناف و طبایع، و اقوام و طوایف آدمی را نیز ذیل آن حقیقت کلّی انسانیّت، جای و مقام و نظم و نظامی است. مردان و زنان، تندرستان و بیماران، درونگرایان و برونگرایان، کارمندان و بازاریان، مومنان و ملحدان، و هر گونه تنوّع حقیقی دیگر که در میان آدمیان هست، همگی ذیل آن حقیقت کلان انسان، مطرح اند و ذیل آن تنوّع و گونه گونی که در عالم بالاست، فیض و بهره میبرند.
💠 اینجا نیز هر یک از این اصناف و طوایف کلّی، در یکی چند مصداق، خود را بهتر و بیشتر نمودار ساخته، و به تشریح خصائص خود پرداخته اند.
به عنوان نمونه، حقیقت زنانگی به طبیعت اولیه خویش در حوّا، و به حقیقت ثانویهّ خویش در حضرت فاطمه ی زهرا نمودار شده؛ و حقیقت مردانگی به طبیعت اولیه ی خویش در آدم اولین، و به حقیقت ثانویه ی خویش در علی امیرالمومنین به ظهور درآمده است.
.