eitaa logo
حضرت مولانا
155 دنبال‌کننده
295 عکس
24 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 نیست کسی را نظر به حال کس امروز وای به مرغی که ماند در قفس امروز گر دهدت دست خیز و چارهٔ خودکن داد مجو زان که نیست دادرس امروز آن که به پیمان و عهد او شدم از راه نیست بجزکشتن منش هوس امروز وان که دو صد ادعا به عشق فزون داشت بین که چه آهسته می کشد نفس امروز همتی ای دل که پس نمانی از اغیار پیش نیفتدکسی که ماند پس امروز خانه خداگو به فکر خانهٔ خود باش زان که یکی گشته دزد با عسس امروز ملت جاهل مکن مجادله با بخت فروبزرگی به دانش است وبس امروز خود غم خود می خور ای بهارکه هرگز کس نکند فکری از برای کس امروز 🖊 🌹@mowllana
طفلی به نام شادی دیری است گمشده است با چشم های روشن براق با گیسوی بلند به بالای آرزو هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر شاعر: شفیعی کدکنی @mowllana
جمله از زبان استاد شفیعی کدکنی «شما می توانید با داشتن دیوان شمس تبریزی و مثنوی معنوی مولانا خود را از همه کتاب های عرفانی بی نیاز بدانید @mowllana
سنبل به گوش گل ، پنهان شکر کرد و گفت: هرگز مباد سایهٔ یزدان ز ما جدا...! @mowllana
آن را بگو وان شمع قرآن را بگو وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت می‌کنند @mowllana
@shervamusiqiirani-1 - وصل مستان - حسام الدین سراج.mp3
2.89M
ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا از آسمان آمد ندا کای مه رویان الصلا ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین ای جان مرگ اندیش رو ای ساقی باقی درآ ای هفت گردون مست تو ما مهره‌ای در دست تو ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا ای مطرب شیرین نفس هر لحظه می‌جنبان جرس ای عیش زین نه بر فرس بر جان ما زن ای صبا ای بانگ نای خوش سمر در بانگ تو طعم شکر آید مرا شام و سحر از بانگ تو بوی وفا بار دگر آغاز کن آن پرده‌ها را ساز کن بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا خاموش کن پرده مدر سغراق خاموشان بخور ستار شو ستار شو خو گیر از حلم خدا @mowllana
احرام درش گیرد لافرمان کن واندر عرفات نیستی جولان کن خواهی که ترا کعبه کند استقبال مائی و منی را به منی قربان کن @mowllana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم مستانه در این گوشه ميخانه بمیرم 🌹 @mowllana
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست @mowllana
بر آن یار خوش نظر تو مگو هیچ از خبر چو خبر نیست محرمش بر او باش بی‌خبر دل من شد حجاب دل نظرم پرده نظر گفتم ای دوست غیر تو اگرم هست جان و سر @mowllana
بزن از عشق گردنم بجوی مر مرا مخر گفت من چیز دیگرم به جز این صورت بشر گفتمش روح خود تویی عجبا چیست آن دگر هله ای نای خوش نوا هله ای باد پرده در @mowllana
گفتم غَمَت مرا کُشت گفتا چه زَهره دارد؟ غَم این قَدَر نداند کآخِر تو یارِ مایی؟ من باغ و بوستانم سوزیدهٔ خَزانَم باغِ مرا بِخندان کآخِر بهارِ مایی @mowllana
دلتنگم و دیدار تو درمان منست بی رنگ رخت زمانه زندان منست بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچ از غم هجران تو بر جان منست @mowllana
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم هر چیز که داشتم نثارت کردم گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی آن من بودم که بیقرارت کردم @mowllana
غافلست از صورتِ زیبایِ او آن که صورت‌هایِ دیبا می‌کند گر مرادِ ما نباشد گو مباش چون مرادِ اوست هل تا می‌کند یارِ زیبا گر بریزد خونِ یار زشت نتوان گفت زیبا می‌کند... @mowllana
من عاشقی از کمال تو آموزم بیت و غزل از جمال تو آموزم در پردۀ دل خیال تو رقص کند من رقص خوش از خیال تو آموزم @mowllana
مائیم که از بادهٔ بی‌جام خوشیم هر صبح منوریم و هر شام خوشیم گویند سرانجام ندارید شما مائیم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم @mowllana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان تو را مسلم شد بر همه مرگ‌ها بخندیدن فرع‌های درخت لرزانند اصل را نیست خوف لرزیدن باغبانان عشق را باشد از دل خویش میوه برچیدن @mowllana
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم تا نجوشیم از این خنب جهان برناییم کی حریف لب آن ساغر و پیمانه شویم سخن راست تو از مردم دیوانه شنو تا نمیریم مپندار که مردانه شویم @mowllana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ برگی درنیفتد از درخت بی قضا و حکم آن سلطان بخت در زمین و آسمان ها ذره ای برنجنباند نگردد پره ای @mowllana
میل معشوقان نهانست و ستیر میل عاشق با دو صد طبل و نفیر گرچه عاشق ابراز عشق و علاقه می کند ولی معشوق نیز در نهان کشش و علاقه به عاشق دارد. @mowllana
خیمه بزن بر قلب من صاحب این خانه تویی مستم کن از جام لبت ساقی و پیمانه تویی ‌@mowllana
نفسی وجود دارم که تو را سجود آرم که سجود توست جانا دعوات مستجابم تو بگفتیم که دل را ز جهانیان فروشو دل خود چگونه شویم چو ببرد هجرت آبم صنما چو من کم آید به کمی و جان سپاری که ز رشک دل کبابم و به اشک چون سحابم @mowllana
تپد دلم که ناگه برود به حجره آن مه چو نهان شد آفتابم به دو دیده چون سحابم به کمی چو ذره‌هایم من اگر گشاده پایم چه کنم وفا ندارد به طلوع آفتابم @mowllana
روزی که خیال دلستان رقص کند یک جان چکند که صد جهان رقص کند هر پرده که میزنند در خانهٔ دل مسکنی تن بینوا همان رقص کند @mowllana