eitaa logo
حضرت مولانا
157 دنبال‌کننده
295 عکس
24 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درویش را از تُرشی خلق چه زیان؟ همه عالَم را دریا گیرد بط را چه زیان؟ بط = مرغابی @mowllana
مُرغِ دِلَم باز پَریدن گرفت طوطیِ جان قَند چَریدن گرفت اُشتُرِ دیوانۀ سَرمَستِ من سِلسِلۀ عقل دَریدن گرفت @mowllana
@mowllana عاشق همه سال مست و رسوا بادا دیوانه و شوریده و شیدا بادا با هشیاری غصه هر چیز خوری چون مست شدی هرچه بادابادا @mowllana
در عشق تو هر حیله که کردم هیچ ست هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ ست 🌷 از درد تو هیچ روی درمانم نیست درمان که کند مرا که دردم هیچ ست 🌷   @mowllana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی شدن عاشق و معشوق شمس اعتقاد دارد وقتی عشق به کمال برسد، عاشق با معشوق خود به یگانگی و اتحاد می رسد. اندرون محمود همه ایاز است اندرون ایاز همه محمود نامی است که دو افتاده است! مولانا نیز یگانگی عاشق و معشوق را اینطور توصیف می کند: در دلِ معشوقْ جُمله عاشق است در دلِ عَذْرا همیشه وامِق است در دلِ عاشقْ به جُز معشوق نیست در میانْشان فارِق و فاروق نیست @mowllana
ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما شد خارها گلزارها از عشق رویت بارها تا صد هزار اقرارها افکند در ایمان ما @mowllana
عشقِ چون کشتی @mowllana عشق چون کشتی بود بهر خواص کم بُوَد آفت بود اغلب خلاص زیرکی بفروش و حیرانی بخر زیرکی ظنّ است و حیرانی نظر عشق برای بندگان خاص خدا همانند کشتی است و بیشتر آنها با آن نجات می یابند و آسیب های کمی دارد. زرنگی خودت را بفروش و به جای آن حیرت خریداری کن. زیرا زرنگی همراه با شک و تردید است ولی حیرانی همراه با یقین و اطمینان. (زیرکی: تکیه بر عقل محاسبه گر جهت کشف حقیقت است. حیرانی: مرحله ی مستی فرا عقلی است. ) @mowllana
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام @mowllana
ما در میان رقصیم رقصان کن آن میان را! @mowllana
مائیم که از بادهٔ بی‌جام خوشیم هر صبح منوریم و هر شام خوشیم گویند سرانجام ندارید شما مائیم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم @mowllana
زهی مشکل که تو خود سو نداری و من در جستن تو سو به سویم تو اندر هیچ کویی درنگنجی و من اندر پی تو کو به کویم @mowllana
تمکین و قرار من که دارد در عشق مستی و خمار من که دارد در عشق من در طلب آب و نگارم چون باد کار من و بار من که دارد در عشق @mowllana
آب در کشتی, هلاک کشتی است آب اندر زیر کشتی, پشتی است خوبی و بدی نسبی است. هرچیزی و هرکسی اگر در موقعیت مناسب خود باشد, مفید و اگر نباشد مضر است. @mowllana
بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا باشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ امروز ما مهمان تو مست رخ خندان تو چون نام رویت می‌برم دل می‌رود والله ز جا @mowllana
مرا می گفت دوش آن یار عیار سگ عاشق بِه از شیران هشیار گاهی مهر و محبت حیوانات از برخی انسانها بیشتر است @mowllana
نان بی‌تو مرا زهرست نه نان هم آب منی هم نان منی زهر از تو مرا پازهر شود قند و شکر ارزان منی باغ و چمن و فردوس منی سرو و سمن خندان منی @mowllana
گر یک جهان ویرانه شد از لشکر سلطان عشق خود صد جهانِ جانِ جان شد در عوض بنیاد از او... @mowllana
🌸 جایی که برادر به برادر نکند رحم بیگانه برای تو برادر شدنی نیست... 🖊 @mowllana
🌸 نیست کسی را نظر به حال کس امروز وای به مرغی که ماند در قفس امروز گر دهدت دست خیز و چارهٔ خودکن داد مجو زان که نیست دادرس امروز آن که به پیمان و عهد او شدم از راه نیست بجزکشتن منش هوس امروز وان که دو صد ادعا به عشق فزون داشت بین که چه آهسته می کشد نفس امروز همتی ای دل که پس نمانی از اغیار پیش نیفتدکسی که ماند پس امروز خانه خداگو به فکر خانهٔ خود باش زان که یکی گشته دزد با عسس امروز ملت جاهل مکن مجادله با بخت فروبزرگی به دانش است وبس امروز خود غم خود می خور ای بهارکه هرگز کس نکند فکری از برای کس امروز 🖊 🌹@mowllana
طفلی به نام شادی دیری است گمشده است با چشم های روشن براق با گیسوی بلند به بالای آرزو هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر شاعر: شفیعی کدکنی @mowllana
جمله از زبان استاد شفیعی کدکنی «شما می توانید با داشتن دیوان شمس تبریزی و مثنوی معنوی مولانا خود را از همه کتاب های عرفانی بی نیاز بدانید @mowllana
سنبل به گوش گل ، پنهان شکر کرد و گفت: هرگز مباد سایهٔ یزدان ز ما جدا...! @mowllana
آن را بگو وان شمع قرآن را بگو وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت می‌کنند @mowllana
@shervamusiqiirani-1 - وصل مستان - حسام الدین سراج.mp3
2.89M
ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا از آسمان آمد ندا کای مه رویان الصلا ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما آمد شراب آتشین ای دیو غم کنجی نشین ای جان مرگ اندیش رو ای ساقی باقی درآ ای هفت گردون مست تو ما مهره‌ای در دست تو ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا ای مطرب شیرین نفس هر لحظه می‌جنبان جرس ای عیش زین نه بر فرس بر جان ما زن ای صبا ای بانگ نای خوش سمر در بانگ تو طعم شکر آید مرا شام و سحر از بانگ تو بوی وفا بار دگر آغاز کن آن پرده‌ها را ساز کن بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا خاموش کن پرده مدر سغراق خاموشان بخور ستار شو ستار شو خو گیر از حلم خدا @mowllana
احرام درش گیرد لافرمان کن واندر عرفات نیستی جولان کن خواهی که ترا کعبه کند استقبال مائی و منی را به منی قربان کن @mowllana