eitaa logo
حضرت مولانا
157 دنبال‌کننده
295 عکس
24 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جان طرب پرست ما عقل خراب مست ما ساغر جان به دست ما سخت خوشست ای خدا @Mowllana
آنجا روم آنجا روم بالا بُدم بالا روم بازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم من مرغ لاهوتی بُدم دیدی که ناسوتی شدم دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمد @mowllana
عافیت را طلب کردم در یافتم و سلامت در خاموشی. @mowllana
این حلقه زرین را در گوش درآویزم یعنی که از این خدمت آزادم و آزاده عشق من و روی تو از عهد قدم بوده‌ست روی من از اول بد بر روی تو بنهاده @mowllana
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد @mowllana
هر روز بامداد به آیین دلبری ای جان جان جان، به من آیی و دل بری ای کوی من گرفته ز بوی تو، گلشنی وی روی من گرفته ز روی تو، زرگری @mowllana
ماه دیدم شد مرا سودای چرخ آن مهی نی کو بود بالای چرخ تو ز چرخی با تو می‌گویم ز چرخ ور نه این خورشید را چه جای چرخ @mowllana
‌‌ صد بار ز سر برفت عقلم و آمد تا کی ز می شیفتگان آشامد از کار بماندم وز بیکاری نیز تا عاقبت کار کجا انجامد @mowllana
سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق دل نخواهم ،جان نخواهم آنِ من کو آنِ من؟ @mowllana
نی حریفِ هرکه از یاری بُرید پَرده‌هایَش پَرده‌هایِ ما دَرید هَمچو نِیْ زَهریّ و تَریاقی که دید؟ هَمچو نِیْ دَمساز و مشتاقی که دید؟ @mowllana
نردبان خلق این ما و منیست عاقبت زین نردبان افتادنیست هر که بالاتر رود ابله‌ترست که استخوان او بتر خواهد شکست @mowllana
🔰 نردبان آسمان کیست؟ پیر باشد نَردبانِ آسْمان تیرْ پَرّان از که گردد؟ از کَمان پیر و راهنمای کارکُشته، نردبان آسمان است. تیر با کمک چه چیزی پرواز می کند؟ با کمان. @mowllana
آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم آن سوخته را جز غمِ تو کار نماند گر برفکنی پرده از آن چهره ی زیبا از چهره ی خورشید و مه آثار نماند... @mowllana
جنون کسی بهلول را گفت: تا چند می خواهی در جنون باشی ؟ لحظه ای بخود آی و راه عقل در پیش گیر. بهلول گفت: این روز ها بدنبال عقل رفتن خیلی: ” جنون” می خواهد…!!!!! “ @mowllana زین خرد جاهل همی باید شدن دست در دیوانگی باید زدن آزمودم عقل دور اندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را @mowllana
عشق باشد چون درخت و عاشقان سایه درخت سایه گر چه دور افتد بایدش آن جا شدن @mowllana
گفتم ای دل چه مَه است این؟ دلْ اشارت می‌کرد: که نه اندازهٔ توست این، بِگُذر، هیچ مگو گفتم این چیست بگو؟ زیر و زَبَر خواهم شد گفت می‌باش چُنین زیر و زَبَر هیچ مگو. @mowllana
گر مرا صد بار تو گردن زنی هم‌چو شمعم بر فروزم روشنی @mowllana
@mowllana نور هر گوهر کزو تابان شدی حق و باطل را ازو فرقان شدی نور فرقان فرق کردی بهر ما ذره ذره حق و باطل را جدا
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او معشوق را جویان شود دکان او ویران شود بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی @mowllana
ای دل تو اگر هزار دلبر داری شرط آن نبود که دل ز ما برداری گر دل داری که دل ز ما برداری از یار نوت مباد برخورداری @mowllana
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو @mowllana