eitaa logo
⚑🇮🇷🇵🇸بلاغ مبین(محمدرضامزده ای)
261 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
17.8هزار ویدیو
110 فایل
اینجا برای تبلیغ دین مبین و دفاع از انقلاب خمینی کبیر که مقدمه ظهوراست، می باشد. سلام بر خامنه ای عزیز و بر شهداوسرداردلها وشهید رئیسی وسیدمقاومت و همه محبین اهل بیت علیهم السلام وپدرعزیزم خادم الحسین حاج غلامرضامزده ای صلوات @mohammadrezamazdei
مشاهده در ایتا
دانلود
.🌷🇮🇷 برادرش ـ مهدى اسماعیل‏زاده ـ مى‏گوید: «شهید خیلى متواضع وفروتن بود و به زیر دستان خود بسیار با مهربانى رفتار مى‏كرد. اصلاًاهل تظاهر نبود. تا زمان شهادت كسى نمى‏دانست كه او چه كارهاست. هر وقت از او سؤال مى‏شد كه چه كاره است؟ مى‏گفت: منجارو كش سپاهم و در جبهه یك رزمنده‏ى عادى.» مسئولیّت‏هایش بعد از شهادت معلوم شد.یكى از همرزمان شهید مى‏گوید: «یك شب در حین آموزش در پادگان قدس، با صداى زمزمه وگریه‏ى شخصى بیدار شدم. وقتى دقّت كردم دیدم شهید اسماعیل زاده با یك حالت تواضعى دارد باخداى خویش رازونیاز مى‏كند و نماز شب مى‏خواند؛ من مدتّى او رانگاه كردم امّا او متوجّه من نشد. شهید خودش را ساخته بود و 8 سال در ارتباط با خدابود و در آخرین روزهاى جنگ خداوند مزدش را داد.او همیشه آرزوى شهادت داشت.» .🌷🇮🇷 شهید در بخشى از وصیّت نامه‏ى خود به پدر، مادر و همسر خوداین چنین توصیه مى‏كند: «نمى‏گویم برایم گریه نكنید چون فرزند،پاره‏ى جگر پدر ومادر است. گریه كنید، ولى از غریبى امام حسین (ع)هم فراموش نكنید؛ گریه كنید بر غریبى و مظلوم بودن حسین (ع)؛ درآن هنگام كه در قتلگاه تك و تنها بود. مادرم گریه كن ولى به یاد فاطمه‏ى (س)پهلو شكسته و به یاد شهیدان اسلام و به یاد مظلومى شهید بهشتى. همسرم مى‏دانى بهترین دعاى حضرت فاط‏مه (س)براى شوهرش ـ حضرت على(ع) ـ این بود: خداوندا، مرگ شوهرم راشهادت در راهت قرار بده.» 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🇮🇷بسم رب الشهدا و الصدیقین🇮🇷 🌷💞 شهید:علی اصغر حسینی محراب نام پدر:ماشاالله تاریخ تولد:1340/05/15 محل تولد:مشهد تاریخ شهادت:1365/10/30 محل شهادت:شلمچه مسئولیت:فرمانده تیپ یگان خدمتی:تیپ 88 انصارالرضا گلزار:بهشت رضا 🌸صلوات هدیه به این شهید🌸 . نماز می خواند؛ در قنوت گفت: اللّهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک... از کنارش رد شدم، به شوخی گفتم: این حرف ها به تو نیامده، بیخودی دعا نکن! وقتی نمازش تمام شد در حالی که چشمانش پر از اشک بود، گفت: مجید آقا! به خدا قسم،به جایی رسیده ام که از خدا فقط شهادت می خواهم. بعد از شهادت دوستانم،دنیا برایم خیلی تنگ شده..! چند روز بعد،بر اثر اصابت موشک هلی کوپتر به شهادت رسید. فقط ۳ کیلو از بدنش پیدا شد..!! . خداوندا! از تو [می خواهم] دشمنان خود و پیامبرت را، به دست من نابود گردانی. اینک به جبهه آمده ام و آماده ی حمله بر سپاه کفر می شوم. البته نه برای انتقام، بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم و برای ادامه ی راه شهدا. با دعا برای سلامتی رهبرم. پای در چکمه می کنم، و خدا را به یاری می طلبم، و از او می خواهم که هدایتم فرماید. اگر خداوند لطفی به این بنده حقیر و ناتوانش داشته باشد؛ و فوز عظیم شهادت را در این راه مقدس تعیین فرماید، در آن هنگام قطرات ناچیز خونم، با پیوستن به دریای بیکران خون دیگر شهدای اسلام، راهگشای عبور کشتی های صدور انقلاب اسلامی خواهد بود. 📚منبع: چشمان فرمانده،  خاطراتی از دلیر مردان شهید واحد اطلاعات عملیات یگان های رزم
🇮🇷بسم رب الشهدا و الصدیقین🇮🇷 🌷💞 نام: حمید نام خانوادگی: حکمت پور نام پدر: غلام محمد تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۲/۱۵ محل تولد: مشهد مقطع تحصیلی: دبیرستانی جانبازی: عملیات والفجر یک (قطع دست چپ - فروردین ۱۳۶۱) تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۲/۲۶ محل شهادت: ماووت (ارتفاعات گولان غرب كشور ) عملیات: عملیات کربلای ۱۰ مزار: ‌بهشت رضا(ع)، بلوک ۳۰، ردیف ۷۸ 🌸صلوات هدیه به این شهید🌸 🌷. 💞 ◈به حضرت اباالفضل ارادت ویژه ای داشت.نمیدانیم از زیارت کربلا در ۶ ماهگی و خشک شدن شیر مادرش در راه و مکیدن شبکه های ضریح حضرتش در اولین لحظات دیدار بود یا از قطع دست و شباهت ظاهریش و یا.... در آخرین مرخصیش روز تولد حضرت ابالفضل را دعای ندبه ای گرفت و به دوستش گفت :خیلی دوست داشتم روز تولد جدم مراسمی بگیرم .دوستش خندید چون میدانست حمید عام است و شوخ.  ۲۰ روز بعدکه شهید شد فرقش بر اثر موج انفجار شکافته بود و چشمانش... ✫راوی: خواهر شهید 🌷. 💞 فرازي از وصيت نامه شهيد خدايا، دوست دارم هرلحظه كه توفيق نصيبم شد و در لشكر اسلام به فرماندهى حضرت مهدى شهيد شدم ابتدا سيده زنان عالم حضرت فاطمه سلام الله عليها و سرور شهيدان حسين عليه السلام و حضرت مهدى (ع) فرماندهمان را زيارت كنم و در عشق اين وصال چون شمع مى‌سوزم و اميد است خاكستر شدن من چراغ هدايت ديگران باشد. خدايا، گريه‌ام همچون قطرات خون ياران كه براى يارى مكتب بر زمين ريخت و معصومانه و مخلصانه به سويت پرواز كردند خونرنگ نما و مرا يارى ده تا راه شهداى كربلا 4 و 5 و ديگر عملياتها را ادامه دهم. خدايا، كمكم كن و آمادگى بده براى رضاى تو تا شهادت پيش بروم. معبودا، دوست دارم تو را و رضايت تو را همچون بندگان عاشق كه جز تو هيچكس را نمى‌بينند. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌷. 💞 ✍همیشه یک زیبا داشت. وارد خانه که می‌شد، قبل از حرف زدن لبخند می‌زد.عصبانی نمی‌شد. اعتقادش این بود که این زندگی است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم. ◑یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده..! ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمی‌داد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. می‌گفت: یک شب من، یک شب شما... ◑یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده چون تصور می‌کرده که همسرشان به منزل نمی‌آید فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست می‌خوریم..! 🌷شهید علیرضا عاصمی🌱🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌷 نابغه نظامی اهواز علی کردانی فرمانده حوزه 12 کوت عبدالله و پسر عموی شهید کردانی هم می‌گوید: عباس‌آقا صفات بخصوصی داشت که هر کسی این صفات را نداشت. صفاتی که ناشی از خودسازی‌های ایشان بود، من هیچ‌گاه ندیدم که ایشان عصبانی شود، حرف بدی بزند حتی حرف‌های معمولی که گاهی بین مردم رواج دارد را هم نمی‌گفت. خیلی چشم و دل‌پاک بود، چیزی که عباس را به شهادت نزدیک کرد این بود که عباس به  شهادت و شهدا عشق می‌ورزید، دلبستگی‌هایش را از دنیا بریده بود و هیچ وابستگی به دنیا نداشت. شهید مدافع حرم ، قصه‌ای عجیب دارد، شاید عجیب‌تر از هر شهید دیگری، زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم‌های دنیا زده داشت، از خواب علیه‌السلام که ساعت و روز و سال و شهادتش را به اون خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با ، عباس را متفاوت از همه کرده بود... 🌷 ‌ اما بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا و نبوت رسول‌الله و وصایت ائمه اطهار (علیهم‌السلام) با در راه خدا قدم نهادم و برای خدا از سرزمینم هجرت نمودم تا جهاد در راه خدای تبارک و تعالی را بجای بیاورم و به فریادخواهی مظلومان بشتابم و به ندای حسین زمانم، لبیک گفته باشم. و از خدا خواسته‌ام همچون سیدالشهدا علیه‌السلام و یارانش آنچه توان دارم قطعه‌قطعه شهید شوم و اگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه‌ بهتر که نشانی از عمه سادات سلام الله علیها به یادگار داشته باشم. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید عباس کردانی صـلوات🌼 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید بهنام محمدی راد نام پدر: زورعلی تاریخ تولد: 1345/11/12 تاریخ شهادت: 1359/07/28 نحوه شهادت: ترکش خمپاره به سر و سینه محل تولد: خرمشهر مزار: قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان 🌷 یکی از دوستانش درباره خاطرات شهید بهنام محمدی می‌گوید: «یک روز از یک ساختمان بلند در خرمشهر بالا رفت. پرچم عراق را که دید خودش را بصورت نامحسوس به ساختمان رساند و پرچم عراق را پایین آورد و بجایش پرچم ایران را بر افراشت. این حرکت او باعث تقویت روحیه بچه‌ها شد. جالب اینجاست که عراقی‌ها تا 18 آبان اصلاً متوجه این قضیه نشدند! او بعد از تعویض کردن پرچم‌ها نزد دوستانش رفت و دوستانش دیدند که دستان بهنام بخاطر پایین کشیدن پرچم عراق زخمی شده است. گروهبان مقدم، از کوله پشتی خود باندی را بیرون آورد تا دستش را پانسمان کند. اما محمدی قبول نکرد و همچنان می دوید و گروهبان مقدم هم دنبال او می‌دوید. او می‌گفت این باند را بگذار برای آن‌هایی که تیر خورده‌اند. او یک مشت خاک از زمین برداشت و روی دست زخمی‌اش ریخت و رفت. 🌷 بسم الله الرحمن الرحیم من نمی‌دانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می‌جنگیم، هر لحظه در انتظار شهادت هستم. پیام من به پدر و مادرها این است که بچه‌های خود را لوس و ننر بار نیاورید. از بچه‌ها می‌خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند. به خدا توکل کنند. پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید بهنام محمدی راد صـلوات🌼 @shahid_hadi124