eitaa logo
استاد سید علی نجفی(ره)
120 دنبال‌کننده
197 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بهای بهشت محبت امیرالمومنین علیه السلام  است. ، ج۲، ص ۵۹ @msaliagha
@msaliagha.velayat.2.mp3
997.3K
دوشان دارد امیرالمومنین: یک شان همان  شان بشری اوست که وقتی از آن دریچه صحبت می کرد می فرمود: مولای یا مولای انت مولی و انا العبد.... اما وقتی از مقام جانشینی خود از خدا سخن می گوید به این مقام قائم علی کل نفس بما کسبت است یعنی کسی است که تمام امر حساب خلق با اوست... زمان: ۲ دقیقه و ۳ ثانیه @msaliagha
@msaliagha.velayat.3.mp3
851.2K
صحبت فقط این نیست که امام فقط خلیفه پیغمبر بود و خلیفه بلافصل بود؛ حرف، حرف دیگری است... زمان: ۱ دقیقه و ۴۵ ثانیه @msaliagha
چون انسان را اسم اعظم الهی یعنی الله تربیت می کند، پس انسان کامل، خود، سیدالسادات است؛ و فاش می توان گفت که مظهر (اسم) سیدالسادات امیرالمومنین علیه السلام است. ،ص۱۱۶ @msaliagha
@msaliagha.velayat.4.mp3
439K
....قیوم عالم بود و هست؛ منتها می گوید ذهنتان عوضی نرود این کفر نباشد سخن کفر نه این است اشتباه نکنید. چرا نه این است؟ برای اینکه ما قائل به این هستیم که این نگه دار عالم، خود، ظل خدا ست.... زمان: ۵۴ ثانیه @msaliagha
تا صورت پیوند جهان بود، علی بود تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود سلطان سخا و کرم و جود، علی بود آن قلعه گشایی که در قلعه خیبر برکند به یک حمله و بگشود علی بود آن شیر دلاور که بهر طمع نفس بر خوان جهان پنجه نیالود علی بود آن شاه سرافراز که اندر ره اسلام تا کار نشد راست نیاسود علی بود آن عارف سجاد که خاک درش از قدر بر کنگره عرش بیفزود علی بود چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم ازروی یقین با همه موجود، علی بود این کفر نباشد سخن کفر نه این است تا هست علی باشد و تا بود علی بود. آقای ما، مولای ما! کی می شود چشم دل ما را باز کنی ما ببینیم شما را؟ @msaliagha
@msaliagha.velayat.5.mp3
554.4K
اطف السراج دیگر چراغ را خاموش کن فقد طلع الصبح صبح طلوع کرده همه جا را روشن کرده زهی نادان که خورشید فروزان به نور شمع جوید در بیابان... زمان: ۱ دقیقه و ۸ ثانیه @msaliagha
تعجب نکنید وقتی روز محشر تمام این اوصافی که به حق نسبت داده می شود، به امیرالمومنین علیه السلام نسبت می دهند. در قرآن دارد: ان الینا ایابکم، ثم ان علینا حسابکم.   در زیارت جامعه نیز آمده: ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم. چرا؟ چون اینها با حق همخانه شده اند. @msaliagha
انا لله و انا الیه راجعون مطلع شدیم در شام عید غدیر خم فرزند ارشد مرحوم استاد سید علی آقای نجفی، آقا سید محمد نجفی دار فانی را وداع گفتند. مراسم تشییع ایشان ان شاءالله فردا صبح در بهشت زهرا انجام  می‌شود. ضمن تسلیت خدمت خانواده محترم مرحوم استاد نجفی، از درگاه ربوبی  برای این عزیز، رحمت و مغفرت  و حشر با اجداد مطهرشان را تقاضا می کنیم. جهت شادی روح آن عزیز صلوات و فاتحه ای مرحمت کنید. @msaliagha
در روایت دارد دوستان مولا، مولایشان را در دم مرگ می بینند و از همه غم های دنیا راحت می‌شوند. @msaliagha
هو الباقی مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم سید محمدآقا نجفی: یکشنبه ۱۸ تیر ساعت ۹.۳۰ بهشت زهرا قطعه ۵۷ ردیف ۱ از کنار مزار مرحوم استاد سید علی آقا نجفی @msaliagha
هو الحق مراسم ختم مرحوم آقا سید محمد نجفی : زمان: سه شنبه ۲۰ تیر ساعت: ۱۶ الی ۱۷/۳۰ مکان: مسجد شهدا واقع در بزرگراه محلاتی @msaliagha
مومنین! آرام باشید، اضطراب نداشته باشید، خودتان را گم نکنید. اگر مرگ فرزند، گرفتاری، بدبختی، فقر، مرض پیش آمد، خودتان رانبازید، ما کمکتان می کنیم. از این تاریکی و سیاهی نجاتتان می دهیم. ، ج۱، ص ۲۰۶ @msaliagha
گاهی خودتان را امتحان کنید ببینید چقدر برای رفتن آمادگی دارید. ، ص ۱۳ @msaliagha
شیطان بر دو دسته سلطه دارد : 1- کسانی که خودشان شیطانی هستند. اینها اولیای شیاطین هستند. 2- کسانی که در دلشان جایی برای رفت و آمد شیطان هست. یعنی جایی از دل، از ذکر خدا خالی است و شیطان همانجا لانه  می کند. نجات از دست شیطان به این است که جایی که شیطان لانه کرده را با ذکر خدا پر کند. ، ص۱۵ @msaliagha
هیچ عمل صالحی بالاتر از ارتباط با سیدالشهدا  علیه السلام  نیست. این، عمل است. ان الحسنات یذهبن السیئات. @msaliagha
به خدا قسم آرزوها اینها را از کربلا برد. آقا فرمود هر کس در این صحرا بماند فردا کشته می شود. آرزو چه گفت؟ گفت: ما در دنیا کار داریم. حالا به دل هایتان رجوع کنید عزیزان ببینید بندهای آرزو های مان چند تاست و به کجا وصل است. اینقدر بندهای مرئی و نامرئی هست که حتی خودمان هم نمی بینیم. ولی خدا می تواند یک مرتبه اینها را ببرد. حسین جان! ما برای این آمدیم در مجلس شما آقا! کارمان خراب است؛ هیچ کجا راه‌مان نمی‌دهند. اگر مجلس بار عام تو نبود در عالم، حسین جان! ما را به کدام مجلس راه می‌دادند؟! به کدام محفل انس یا محفل مقربین ما راه پیدا کردیم؟! گفت: بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی برابر نشيند محبت تو و عنایت تو ما را به این مجالس کشانده. @msaliagha
@msaliagha.eh.7.mp3
931.3K
خیمه ها را پیاده کردند، نصب کردند. فرمود: خیمه زن‌ها را در جای گود بزنید. می گویند آقا فقط برای شهادت آمده بود به کربلا؛ رسم عرب این بود که خیمه های زن ها را بالای تپه ها بزنند که آنها رزمندگان را تشویق کنند و بجنگند و پیروز شوند. ولی آقا فرمود خیمه های آنها را در گودی بزنید. صحبت رزم نیست در این بیابان، بیابان شهادت است. اقلا نبینند چه وضعی می گذرد. ... برادر بیا.... خواهر این چه حالتی است در تو می بینم. خواهرت یک تقاضا دارد اگر امکان دارد ما را از این سرزمین حرکت بده... زمان: ۱ دقیقه و ۵۵ ثانیه @msaliagha
عزیز برادرم، مقصود تو زیر سرپوش است. در حالی که از حرف عمه تعجب کرده و اشکهایش در چشم حلقه خورده بود، سرپوش طبق را برداشت. همه یک نگاه به سر آقا  کردند، یک نگاه به صورت بچه کردند ببینند چه می گوید. یک وقت بلبل حسین شروع کرد سخن گفتن: من الذی ایتمنی علی صغر سنی؛ بابا! کدام ظالم مرا در این کودکی یتیم کرد؟! بابا! کدام ظالم رگهای گردن تو را بریده! ، ج۱ ، ص ۲۱۳ و ۲۱۴ @msaliagha
عزیزان! وقتی نور در دل انسان می آید همه چیز را می ریزد. همه چیز از حر رفت . آدمی که یک عمر عادت کرده به سرفرازی، سرش را کج کند؟! اصلا نمی تواند خلاف عادت عمل کند. اما توحید حال آدم را عوض می کند، انسان را بی شرط می کند. از اسب پیاده شد، چکمه هایش را درآورد، به هم گره زد و به گردنش انداخت. کسی که امیر لشگر بوده به این حال ذلت و انکار شمشیرش را باز کرد، زره را وارو کرد و آمد. امام آن رحمت واسعه ای است که سایه اش بر سر همه هست. برای او عنایت کردن تازگی نداشت. با یک آرامشی از خیمه بیرون آمد. وقتی حر گفت: هل لی من توبه؟ آقا اصلا به رخ او نیاورد که تو گناه کردی و توبه می کنی. فرمود: حر پیاده شو، تو مهمان ما هستی! مقابل شد با رحمت. رحمه الله الواسعه و وجه الله الباقی بعد فناء خلق است. با صورت خدا مقابل شده، مظهر اسم یا غفار است. ، ج۱، ص ۶۷ @msaliagha
خدا به وسیله همسرش کمکش کرد، زنش به او گفت: زهیر ! چرا معطلی؟! بلند شو ببین پسر پیغمبر چکارت دارد. لقمه اش را زمین گذاشت، از خیمه بیرون آمد و به طرف خیمه سیدالشهدا علیه السلام رفت و وارد خیمه شد. جایی روایتی ندارد آقا به او سخنی گفته باشد. همین که نگاهش به چهره سیدالشهدا افتاد همه زنگ قلبش ریخت، همه کثافاتش ریخت. چنان دل صاف شد که دیگر حرف نمی خواست، دیگر تدبیر نمی خداست . به خیمه برگشت و گفت: خیمه های مرا بکنید کنار خیمه حسین بزنید. ، ج۱، ص ۷۲ @msaliagha
همه انبیا آمده بودند به تماشا. هر کسی خبره هر کاری هست باید برود به تماشای آن. خدا فرمود: ای خبره های محبت! ای کسانی که اهل محبت من هستید! می خواهید بیشترش را ببینید بیایید کربلا تماشا کنید. صددرصد انبیا آمده بودند و اولیا هم آمده بودند درس بگیرند. ، ج۱، ص ۲۰۵ @msaliagha
....گفت: عموجان! فردا من هم کشته می شوم؟ یعنی من هم جزء شهدای تو هستم؟ آقا فرمود: عزیزم مرگ در کام تو چگونه است؟ طفل است! مرگ است! آسان نیست ادراک شهادت. گفت: أحلى من العسل!؛  عمو! از عسل شیرین تر است. تا این را گفت، گفت: آری! عزیزم تو هم کشته می شوی، اما بعد از آن که به مصیبت بزرگی گرفتار شده باشی. یک مصیبتی برایت پیش می آید بعد کشته می شوی. از شدت شوق که آقا وعده شهادت به او داد دیگر از عمو نپرسید آن مصيبت چیست. ولی روز عاشورا معلوم شد آن مصیبت چیست. برای نوجوان ۱۳ ساله که شمشیر نمی سازند، مجبور است شمشیر مردها را به کار ببندد. قاسم شمشیر را به کمر بسته بود، سر شمشیر به زمین می گرفت. چه به دل پاره پاره حسین می گذشت که این بچه امام حسن مظلوم را می دید اینطور به میدان می رود!! ، ج۱،ص۹۶ @msaliagha
@msaliagha.roze.2.mp3
1.08M
کلام  قاسم عین کلام  علی بن الحسین، علی اکبر بود، منتها تفاوتی که بود، مال تفاوت سنشان بود... کلام علی اکبر سنگین تر بود و سنگینی آن بخاطر سن آقا بود که ۱۸ سالش بود، ولی قاسم ۱۳ سالش بود... زمان: ۲ دقیقه و ۱۴ ثانیه @msaliagha
آخرین حربه ای که آقا می‌خواست از آن در روز عاشورا استفاده کند که شاید دل‌های سخت‌تر از سنگ اینها را یک ذره به حال بیاورد، آوردن آن طفل صغیر به میدان کربلا بود! ، ج۱، ص ۱۳۰ @msaliagha