eitaa logo
اندیشکده مستعدان
1.5هزار دنبال‌کننده
920 عکس
148 ویدیو
55 فایل
📝 بررسی مسائل روز جامعه از منظر دینی با رویکرد حل مسأله در کارگروه های: فقه اقتصاد/فقه پزشکی/فقه اطلاعات/فقه تربیت/فقه تقنین/فقه رسانه/و.... 🔻اندیشکده مستعدان اجتهاد تحت اشراف استاد میرهاشم حسینی 📮ارتباط با ادمین👇 @tme313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تهمت به بزرگان جریان حق در طول تاریخ 💢یکی از شگردها و تکنیک های جریان باطل علیه جریان حق، تهمت و افترا به بزرگان جبهه حق است. هدف اصلی تهمت، بدبین کردن ذهن عموم مردم به رهبران جریان حق است تا مردم را از پیروی آنها بازدارند. این شگرد، شیوه جدیدی نیست و در طول تاریخ سابقه داشته است. حتی خود ابلیس ملعون نیز هنگامی که از درگاه الهی رانده شد، به جای اینکه پشیمان شود، انگشت اتهام را سوی خدای تعالی گرفت و گفت تو مرا اغوا کردی! (سوره حجر آیه 39) 🔹بسیاری از پیامبران الهی، مورد تهمت و افترای دشمنان خود بودند: ▪️به حضرت نوح تهمت زدند که به دنبال برتری جویی است: «يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» (سوره مومنون آیه 24) ▪️به حضرت هود تهمت زدند که سفیه و نادان است: «إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ» (سوره اعراف آیه 66) ▪️به حضرت صالح تهمت زدند که سحر شده است: «قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ» (سوره شعراء آیه 153) ▪️به حضرت موسی تهمت زدند که منشا تمام گرفتاری ها است و به دنبال اخراج اهالی مصر از سرزمینشان است: «وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ» (سوره اعراف آیه 131) و «يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا» (سوره طه آیه 63) ▪️به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز تهمت های فراوانی زدند؛ از جمله اینکه قرآن را از شخص دیگری یاد گرفته و به دروغ به خدا نسبت میدهد و اینکه در تقسیم زکات، ناعادلانه رفتار میکند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» (سوره نحل آیه 101) و «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ» (سوره توبه آیه 58) 🔹اهل بیت علیهم السلام نیز در معرض تهمت های فراوانی قرار گرفتند: ▪️به امیرالمومنین علیه السلام یکبار تهمت زدند که جوان و بی تجربه است و حکومت داری بلد نیست! همانها که در یاری خلیفه سوم کوتاهی کردند، به او تهمت زدند که در قتل خلیفه سوم شریک است! گاهی به او تهمت میزدند که زرنگ و باهوش نیست و معاویه از او سیاستمدارتر است! بار دیگر همان هایی که جریان حکمیت را بر ایشان تحمیل کردند، به او تهمت زدند که بخاطر پذیرش حکمیت، کافر شده و باید توبه کند! ▪️اباعبدالله الحسین علیه السلام نیز از گزند تهمت های دشمنان در امان نبود. بعضی به ایشان گفتند به دنبال فتنه انگیزی و تفرقه و دودستگی است! بعضی دیگر گفتند عاقل و هوشمند نیست و فریب کوفیان را خورده است! بعد از شهادت هم به ایشان تهمت زدند که دنبال حکومت و ریاست و پست و مقام بود! 🔹شیاطین جنی و انسی، هیچگاه دست از تهمت به رهبران الهی و پیشوایان جریان حق دست برنداشتند. هر کس در تمام جهان، عَلَم مقابله با مستکبرین و ظالمین را بلند کند، باید خود را برای تیرهای سهمگین تهمت آماده کند. امروزه در بسیاری از رسانه های قدرتمند جهان، یکی از خطوطی که دنبال میشود، تهمت به سرشناسان جبهه حق است. این شگرد، شیوه جدیدی نیست و سابقه دار است و مومنین باید حواس خود را جمع کرده تا اسیر اینگونه جوسازی های رسانه ای نشوند. ✍حجت الاسلام و المسلمین امیررضا ملکی ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
آرمانخواهیِ واقع بینانه، آرمانخواهی مالیخولیایی! بدون آرمان، حرکت معنایی ندارد امید نیز بی معناست؛ آرمان زدایی از انسان، سلب انسانیت از انسان است. زیستن بدون آرمان، مانند نشستن در قایق بی سکّان است؛ قایقی که در دریای روزمرگی ها، بدونِ هدف سرگردان است. بدون آرمان، هر شکستی می تواند مقدمه ی فروپاشی باشد؛ در دنیای بی آرمان، دلیلی برای تحمل رنج ها وجود ندارد؛ آرمان ها مانند ستون های یک پل، زندگی و روح انسان و جامعه ی انسانی را از درهم‌شکستن محافظت می کنند. اما گاه آرمانخواهی، خود می تواند مایه ی ناامیدی باشد و انسان را زمین‌گیر کند؛ آرمانخواهی مالیخولیایی و فانتزی، نوعی از آرمانخواهی ناامید کننده است که در آن، انسان قلّه را نه در زمینِ واقعیت، که از مسیر رؤیا طلب کند. انسانی که در رویایش هر روز قله را فتح می کند، ولی کوچکترین درک و تصوری از ناهمواری های مسیر ندارد، به محض مواجهه ی با آن عقب می کشد، به هذیان گویی دچار می شود و گاه از اساس آرمان خواهی را مذموم می شمارد. بی شک آرمان فلسطین و نابودی اسرائیل، نه تنها مصداق خیال پردازی و جنگ طلبی نیست، بلکه کاملا عقلانی، موجه و در دسترس است؛ آرمانی که از قضا رشد، پیشرفت و توسعه ی ملت ها ی غرب آسیا و صلح پایدار در این منطقه، بدون تحقق آن چیزی جز آرزوهایی دست نیافتنی نیست. نابودی اسرائیل اما مقدماتی دارد که تا محقق نشود، زمان تحقق این آرمان فرا نمی رسد؛ مانند میوه ای که باید وقت چیدنش فرا برسد و چیدن آن پیش از زمان رسیدن، انسان را از طعم شیرین آن محروم می سازد. یکی از نخستین و مهم ترین درس های تاریخ برای ما، فهم منطق تحولات در عرصه ی اجتماع و سیاست است؛ تحولات بشری، به طور دفعی و به یکباره رقم نمی خورند. گذار از یک دوره ی تاریخی و تمدنی، و ورود به دوره ی جدید گاه به میزان عمر یک انسان یا بیش از آن نیاز به زمان دارد. انقلاب اسلامی، مبشّر سپیده دمانِ یک تاریخِ جدید در عرصه ی حیات بشر است؛ پدیدارهای این انقلاب، یکی پس از دیگری در حال آشکار شدن است. آشکار شدن تمامی این پدیدارها، نیاز به گذر زمان دارد و گاه ممکن است، عمر ما برای رؤیت برخی از آن ها کفایت نکند؛ افول نظم استکباریِ دنیا و جایگزینی یک نظم دیگر، یک شبه و یک ساله و ده ساله و حتی پنجاه ساله محقق نخواهد شد. افول امپراتوری روم از قرن سوم میلادی آغاز شد، اما سال ۴۷۶ میلادی، زمان سقوط رسمی آن فرا رسید؛ ولی این پایان ماجرا نبود؛ دو قرن دیگر نیز زمان نیاز بود تا نظم قبلی برچیده و نظم فئودالی قرون وسطی به طور کامل حاکم شود. همان گونه که پایان قرون وسطی و جایگزینی کامل آن با دوران جدید نیز چند قرن به طول انجامید. علائم افول عثمانی نیز از قرن ۱۸ ظاهر شد. اما این "مرد بیمار اروپا" به طور رسمی در سال ۱۹۲۳ میلادی فروپاشید و خاورمیانه ی جدید شکل گرفت. فروپاشی نظم فعلی که جز با نابودی اسرائیل به عنوان مانع اصلی آن تحقق نمی یابد نیز، نیاز به گام های مستمر و پی در پی دارد که جنگ ۳۳ روزه، جنگ های غزه، نبرد طوفان الاقصی و نبرد ۱۲ روزه ایران و اسرائیل از آن جمله است. روایت(Narrative) های سخیف و تطبیق های ناروایی که در باب علائم ظهور و نشانه های آخرالزمان توسط برخی سخنران ها و تحلیگرانِ ایتازی نشر داده می شود، نه تنها نتیجه ای جز تشویش و مالیخولیا در پی ندارد، بلکه می تواند ادراک جامعه انقلابی را نیز مختل سازد. این تحلیل ها، می تواند فرجامِ نبرد ۱۲ روزه با اسرائیل را که رهبر انقلاب از آن با عنوان یک پیروزی بزرگ یاد کردند، تا سطح یک صلح تحمیلی پایین بیاورد و روایتِ پیروزی را تبدیل به روایت خیانت و شکست کند. چرا؟ زیرا سطح توقع جامعه انقلابی از نبرد را بر روی نابودی اسرائیل و آغاز دومینو وار علائم قطعی ظهور تنظیم می کند؛ در این شرایط پیروزی جمهوری اسلامی هر قدر هم با عظمت باشد که هست، چون توقعات فانتزیِ پیش گفته را برآورده نمی کند، باید برایش دنبال مقصر گشت. این یعنی ایجاد اختلال در نظام محاسباتی جبهه ی انقلاب؛ یعنی وارونه جلوه دادن دستاوردهای خارق العاده ایران در وارد آوردن خسارات دردناک به رژیم صهیونیستی. یعنی تبدیل پیروزی و آتش بس مقتدرانه به دستمایه ای برای بروز اختلافاتِ داخلی، آن هم پس از شکل گیری وحدت کم نظیر میان آحاد جامعه. وقتی چراغ عقلانیت این گونه کم فروغ می شود، حتی پیروزی ها هم شکست معنا شده و در شرایط بدر و خیبر، باید روضه ی جنگ احد و صلح امام حسن علیه السلام خوانده و زانوی غم بغل بگیریم. درباره ی ریشه های این تضعیف عقلانیت باید بیش از این ها گفت و نوشت. ✍حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین کاردان ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
🔰ای مسوول جمهوری اسلامی! آن زن پشتِ در، همان مادر روز‌های جنگ است. ✍مدیر اندیشکده مستعدان، حجت الاسلام و المسلمین رستمی 1⃣ ای همه‌ی آنان که نامِ "مسئول" بر دوش می‌کشید، از بلندای قله تا دامنه‌های خاکیِ شهر! به هوش!! این مردم، باز هم نشان دادند در روزهای سخت در کنارتان هستند. معجزه نشان داده‌اند از خود اگر به متکلمان برنمی‌خورد. قانون علیت و سنخیت را نقض کرده‌اند اگر فیلسوفان به دل نمی‌گیرند. در آن هنگامه آتش که جنگ نام داشت، صبورانه ایستادند، جوانانشان را پیشکش کردند، کودکان و همسرانشان را، جگرگوشه‌هایشان را و خم به ابرو نیاوردند. نانشان را قسمت کردند، گرانی‌ها را به جان خریدند و صورت به سیلی سرخ کردند تا اجنبی لقمه به حرام و مادر به‌خطا نگاه چپ نکند به سرای حرم، به سرای وطن و به خاک پاک میهن. امتحانشان را پس دادند، با عیارِ خون. همانی شدند که حاج‌قاسم وعده داده بود. همانی بودند که شهید سلامی فریاد می‌زد. 2⃣ حالا نوبتِ ادای دینِ شماست. آهای مسوول! آهای کسی که معیشت و زندگی مردم به تصمیم و قلمت وابسته‌ است در هر کجا که هستی. نوبت توست نه با سخنرانی‌های بلند که با دستانِ گرم و چهره‌‌ی باز، با همت زیاد و شب و روز دویدن تا شاید ادای دین کنی نسبت به مردم و شهدایی که همه از جنس همین مردم بودند نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. 3⃣ ای کارمندِ پشتِ آن میزِ اداری! تو نیز امروز، "نمایندهٔ جمهوری اسلامی" هستی در برابرِ آن مردِ پا به سن گذاشته یا آن زنِ سرگردان یا آن جوان از همه‌جا بریده و خسته. حواست را جمع کن. ببین کجا نشسته‌ای و مقابلت چه نجیب‌زادگانی قرار گرفته‌اند. اجازه نده حتی به تو التماس کند. تو التماسش کن تا خواسته‌اش را بگوید. نگاهِ ملتمسانه‌اش، نگاه به "تو" نیست، نگاه به "آرمانی" است که تو نگهبانِ آستان آنی. کلامِ تندش را به جان بخر، شکایت از "تو" نیست، فریادِ اعتمادِ شکسته‌اش به "همهٔ ما"ست. فریادهایش بر سَرَم، به جان می‌خرم اعتراضت را، نیش و کنایه‌ات را؛ و دم بر نمی‌آورم. ای مسوول آقای جمهوری اسلامی!- که آقایی‌ات مستدام و خار چشم دشمن باد- مبادا خستگیِ تو، چهرهٔ نظام را در چشمِ او خسته کند! 4⃣ ای کارمند شهرداری، ای مدیر بانک، ای کارمندِ بخشِ صدورِ مجوز! تو نیز، جمهوری اسلامی هستی برای آن مرد و زنی که کارش به تو افتاده و ناامید است از حل مشکلش. ریزمساله‌هایشان را حل کن که اینها ریز‌پرنده‌ها را به جان خریدند و دم نزدند. تو را به حرمت شهیدان دیگر اجازه نده آن جوانی که دنبالِ کاغذبازیِ پایان‌ناپذیرِ تو می‌دود دل به اجنبی بسپارد. 5⃣ این مردم همان مردمِ روزهای سخت‌اند. همان‌ها که در امتحان، سربلند بیرون آمدند. حالا نوبتِ توست که در این جبههٔ امنِ خدمت، سربلند بیرون بیایی. ای مدیرانِ ارشد نظامی که جانم به فدایش باد! شما که در جایگاه‌های بلند نشسته‌اید، از امروز دست به کار شوید. طعم عدالت را به مردم بچشانید. طعم شیرین صداقت و ثبات اقتصادی را. نبرد سخت در انتظار شماست: جنگ با ناکارآمدی و بی‌توجهیِ به مردم. امروز نوبت شماست که نشان دهید جمهوری اسلامی، نه بر فرازِ برج‌های عاج، که در کنارِ مردم، در گرمای دست‌دادن با آنها، در حلِّ مشکلِ کوچکِ روزمره‌شان معنا می‌یابد. 6⃣ مبادا روزی، تاریخ بر ما بنویسد که: "مردم، در روزهای سخت ایستادند، اما مسئولان، در روزهای عادی، فراموش کردند." ادای دین را از همین امروز شروع کنیم. بیشتر از گذشته.‌ نه از امروز که از همین لحظه. از همان پشتِ میز، همان پشتِ فرمان، همان گوشهٔ اداره کوچک. با همان مرد و زنی که کارش به ما افتاده. ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محرم و شهدای هسته‌ای ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
📸 زهرای سه ساله روی دوش مردان خدا ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 چگونه شهید شهریاری مسائل علمی را با کمک نماز حل می‌کرد؟! 🎤 روایت شهید دکتر امیرحسین فقهی از استادش، دکتر مجید شهریاری؛ 🔸آنچه که ما از آن به علم یاد می‌کنیم، کشف روابط در جهانی است که خدا آفریده است؛ پس خالق این مسائل خداست. کسی هم که پرسش می‌کند و می‌خواهد پاسخ را پیدا کند، او هم مخلوق خداست؛ پس چیز عجیبی نیست که خالق مسئله و حل‌کننده‌ی آن، به واسطه‌ی توسل و ایجاد یک ارتباط معنوی، راه‌کار را به مخلوق خود الهام کند. 🔸دو شرط دارد، یکی تلاش برای درک مبانی خلقت به زبان علم است. دوم هم این‌که انسان باید ظرف وجودی خودش را پاکیزه نگه دارد. ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
🎥پیام ویدیویی عبیدالله ابن زیاد 🎙شمر بن ذی الجوشن در کنفرانس خبری 📺مصاحبه یزید با شام نیوز 📜بیانیه سازمان قبائل منفعل ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
تیتر یک تهران تایمز: 🔺فتواها خط قرمز ترسیم می‌کنند: هیچ گونه تحملی در برابر تهدیدها علیه آیت‌الله خامنه‌ای وجود ندارد! ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
🔰 آیا امام حسین(ع) پیشنهاد بیعت با یزید را مطرح کرده بودند؟ ✍مدیر اندیشکده مستعدان، حجت الاسلام و المسلمین رستمی بخش اول 🔰 در کتاب در محضر بهجت نظری از سوی آیت الله بهجت مطرح شده است که بیان می دارد امام حسین(ع) هنگامی که در محاصره دشمن قرار گرفتند پذیرفتند که با یزید بیعت کنند. ابتدا متن کتاب را آورده و سپس تاملات و اشکالاتی که به این نظریه وارد است را مطرح خواهیم نمود: 🔰نقل از کتاب در محضر بهجت «اینکه ابن‌اثیر نقل کرده: «امام حسین علیه‌‏السلام تا آخر با یزید بیعت نکرد، یا حاضر به بیعت نشد» درست نیست؛ زیرا در آن مجلسی که عمرسعد با امام حسین علیه‌‏السلام در کربلا خلوت کردند و ابن‌سعد دو راه را به حضرت پیشنهاد کرد: اول «السِّلَّة» یعنی جنگ و شمشیر، و دوم «الذِّلَّة» یعنی ذلت و خواری و تسلیم حکم یزید شدن، نزول بر حکمی که اَفضح (مفتضح‏‌ترین، رسواترین) انواع تسلیم است. حضرت راه سوم، یعنی بیعت را ذکر نمود یعنی به شام بروند و با یزید بیعت کنند، ولی ابن‌سعد قبول نکرد و از حضرت تسلیم بدون قید و شرط خواست؛ یعنی دست‌بسته تسلیم عمربن‌سعد شده و او را نزد یزید ببرد و او هرچه خواست با حضرت بکند: بکُشد و یا رها کند.»(ج۳ ص ۷۳) ⬅️ قبل از آن که به بررسی تاریخی این مساله بپردازیم لازم است تذکر دهیم در متن مذکور به وضوح میان عمربن سعد و عبیدالله بن زیاد خلط شده است. عمر‌بن سعد در نامه‌ای به عبیدالله بن زیاد پیشنهاد بیعت امام را مطرح می‌کند و در نهایت این ابن زیاد است که بعد از شنیدن سخنان شمر چنین پیشنهادی را رد می‌کند. اینک در ضمن چند بخش به بررسی تاریخی این ادعا می پردازیم. ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
بخش دوم 1⃣ از نظر تاریخی مسلم است که در روزهای منتهی به جنگ، امام حسین‌(ع) با عمر بن سعد دیدار یا دیدارهایی داشته است. این مطلب به طور مشترک در تاریخ شیعه و سنی ذکر شده است. آنچه که محل بحث است، مطالبی است که در این دیدارها بین امام حسین(ع) و عمر بن سعد رد و بدل شده است. 2⃣ طبری به نقل از ابی مخنف در مورد گزارش محتوای جلسه سه احتمال را ذکر می‌کند: احتمال اول: ابی مخنف می‌گوید: هانی بن ثبیت الحضرمی ‌که در کربلا حاضر بوده است نقل کرده است که در شب ملاقات امام حسین و عمر بن سعد، به علت فاصله‌ای که از آن دو داشتیم، هیچ مطلبی از آن دو نشنیدیم: «‌فانكشفنا عنهما بحيث لا نسمع أصواتهما ولا كلامهما فتكلما فأطالا حتى ذهب من الليل هزيع ثم انصرف» سپس می‌گوید مردم از روی حدس و گمان مطالبی را نقل می‌کنند و می‌گویند حسین به عمر بن سعد پیشنهاد داد که با هم نزد یزید رفته و هر دو سپاه را رها کنند. عمر نیز از ترس مال و اموالش این پیشنهاد را رد می‌کند و امام آن اموال را برای عمر ضمانت می‌کند: «تحدث الناس فيما بينهما ظنا يظنونه أن حسينا قال لعمر بن سعد اخرج معى إلى يزيد بن معاوية وندع العسكرين قال عمر إذن تهدم دارى قال أنا أبنيها لك قال إذن تؤخذ ضياعي قال إذن أعطيك خيرا منها من مالى بالحجاز قال فتكره ذلك عمر» در پایان نیز تاکید می‌کند که این سخنان مردم در حالی است که هیچ علمی نسبت به صحبت‌های طرفین در ملاقات ندارند. «فتحدث الناس بذلك وشاع فيهم من غير أن يكونوا سمعوا من ذلك شيئا ولا علموه» احتمال دوم: ابی مخنف از مجالد بن سعید و عده‌ای از محدثین نقل می‌کند که امام حسین‌(ع) به عمر پیشنهاد می‌دهد که یکی از این سه امر را از من بپذیرید: یا به همان مکانی برگردم که از آن آمدم و یا «دست در دستان یزید نهم(یعنی با وی بیعت کنم) و یا به یکی از نواحی مرزی بروم «وأما ما حدثنا به المجالد بن سعيد والصقعب ابن زهير الازدي و غيرهما من المحدثين فهو ما عليه جماعة المحدثين قالوا إنه قال اختاروا منى خصالا ثلاثا إما أن أرجع إلى المكان الذى أقبلت منه وإما أن أضع يدى في يد يزيد ابن معاوية فيرى فيما بينى و بينه رأيه وإما أن تسيروني إلى أي ثغر من ثغور المسلمين شئتم فأكون رجلا من أهله لى ما لهم و على ما عليهم» احتمال سوم: ابی مخنف با یک واسطه از عقبه بن سمعان که از یاران امام(ع) بوده است نقل می‌کند که می‌گوید: «در تمام مسیر مدینه به مکه و مکه به عراق در کنار حسین بود و از او جدا نشدم تا اینکه به شهادت رسید و در طول این مدت هیچ سخنی حضرت نفرمودند الا اینکه من شنیدم. به والله قسم آن‌طور که مردم گمان می‌کنند نیست که حضرت فرموده باشد من دستانم را در دست یزید می‌گذارم و یا به یکی از نواحی مرزی می‌روم. بلکه فرمود رهایم کنید تا به جایی بروم و ببینم عاقبت کار چه می‌شود». «فأما عبد الرحمن ابن جندب فحدثني عن عقبة ابن سمعان قال صحبت حسينا فخرجت معه من المدينة إلى مكة ومن مكة إلى العراق ولم أفارقه حتى قتل وليس من مخاطبته الناس كلمة بالمدينة ولا بمكة ولا في الطريق ولا بالعراق ولا في عسكر إلى يوم مقتله إلا وقد سمعتها ألا والله ما أعطاهم ما يتذاكر الناس وما يزعمون من أن يضع يده في يد يزيد بن معاوية ولا أن يسيروه إلى ثغر من ثغور المسلمين ولكنه قال دعوني فلا ذهب في هذه الارض العريضة حتى ننظر ما يصير أمر الناس. 3⃣ جالب اینجاست که ابی مخنف خود هیچ یک از این احتمالات را بر دیگری ترجیح نمی‌دهد. طبری نیز که این مطلب را از ابی مخنف نقل کرده است، هیچ یک از این سه احتمال را تقویت نمی کند و به نقل آن بسنده می کند. 4⃣ تا همین‌جا مشخص می شود نقل کتاب در محضر بهجت اولا تنها یکی از سه احتمالی است که ابی‌مخنف و طبری نقل کرده اند و ثانیا همان یک احتمال را هم به صورت ناقص نقل کرده است. یعنی پیشنهاد امام حسین ع به عمربن سعد بر اساس احتمال سوم سه چیز بوده است و نه خصوص بیعت و ثالثا با احتمال سوم در تضاد کامل است. در احتمال سوم عقبه بن سمعان با سوگند خویش و تاکیدهای کلامی شایعه پذیرش بیعت از سوی امام را بی‌اساس می‌داند و از طرفی مشخص می کند که در میان مردم خبر چنین درخواستی از سوی امام شایع شده بود!! ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
بخش سوم 5⃣ آنچه که سبب تقویت احتمال بیعت می‌شود نامه‌ای است که عمر بن سعد به عبیدالله نوشته است. در این نامه عمر بن سعد چنین می‌آورد: «‌أما بعد فان الله قد أطفأ النائرة وجمع الكلمه وأصلح أمر الامة هذا حسين قد أعطاني أن يرجع إلى المكان الذى منه أتى أو أن نسيره إلى أي ثغر من ثغور المسلمين شئنا فيكون رجلا من المسلمين له ما لهم وعليه ما عليهم أو أن يأتي يزيد أمير المؤمنين فيضع يده في يده فيرى فيما بينه وبينه رأيه وفى هذا لكم رضى وللامه صلاح» «خداوند آتش جنگ را خاموش نمود و وحدت نظر به وجود آمد و امر امت اصلاح شد و حسین پذیرفت که یکی از این سه کار را انجام دهد: یا به همان محل سابق خود برگردد یا به یکی از مناطق دور دست تبعید شود یا دست در دست یزید بگذارد و از او متابعت کند. الخ» 6⃣ نکته درخور توجه این است که با وجود اینکه متن نامه عمربن سعد در کلمات طبری آمده و مطابق احتمال دوم است، اما وی آن را دلیلی بر تقویت احتمال دوم قرار نداده است. شیخ مفید نیز با وجود ذکر متن نامه عمر بن سعد از محتوای جلسه امام حسین ع با عمربن سعد اظهار اطلاع نکرده است. شیخ مفید در ارشاد به عنوان گزارش از ملاقات امام با عمر بن سعد می‌گوید «‌و لمّا رأى الحسين عليه‌السّلام نزول العساكر عمر بن سعد لعنه اللّه بنينوى، و مددهم لقتاله عليه‌السّلام، أنفذ إلى عمر بن سعد: إنّي‏ أريد أن ألقاك، و أجتمع معك‏. فاجتمعا ليلا فتناجيا طويلا، ثمّ رجع عمر بن سعد إلى مكانه‏(ارشاد:2/89)» مضمون متن این است: «‌هنگامی که امام، لشکر عمر بن سعد را دید وی را به ملاقاتی دعوت کرد و سپس در شب با یکدیگر به نجوا پرداختند و آنگاه عمر بن سعد به مکان خود بازگشت» می‌بینیم که شیخ مفید از محتوای این جلسه هیچ سخنی را به امام نسبت نمی‌دهد. تنها از اصل ملاقات خبر می‌دهد. اما اینکه آنجا حضرت چه فرمودند هیچ اطلاعی نمی‌دهد. آنگاه شیخ مفید می‌گوید: «و عمر بن سعد به عبیدالله نامه نوشت» و ادامه نقل شیخ مفید از نامه مطابق نقل طبری است. 7⃣ نکته ظریف دیگر در کلمات شیخ مفید که حاکی از تردید وی در صحت استناد متن نامه عمربن سعد به امام است آن است که شیخ مفید ارسال نامه عمربن سعد را با «واو عاطفه» به جلسات امام حسین ع و عمربن سعد عطف کرده است و نه با فاء تفریع. گویا ایشان تردید داشته اند که نامه را نتیجه جلسات مذکور بدانند و در نتیجه از واو عاطفه استفاده کرده‌اند که فاقد افاده تفریع باشد. 8⃣ نقل مورخین دیگر چون فتال نیشابوری در روضه الواعظین و طبرسی در اعلام الوری نیز همانند نقل شیخ مفید است. البته برخی مورخین که از جهت تاریخی متاخرتر از طبری و ابی مخنف هستند نظریه پذیرش بیعت را به امام نسبت داده‌اند. ولی می‌توان فهمید که همه آنها بدون آن‌که مستندی مستقل و قابل اعتنا برای نظرشان ذکر کنند، صرفا تحلیل‌ها و برداشت‌های خود را از نقل‌های متقدم(طبری و ابی‌مخنف) ذکر کرده اند، بدون آن که از متن مذاکرات حضرت خبری داشته باشند. به بیان واضح‌تر برخی مورخین از بین این سه احتمال، یکی را به دلخواه و فراخور حال! انتخاب کرده است. خصوصا که احتمال دوم با نامه عمربن‌سعد هماهنگی دارد و عمر بن سعد را از دروغ مبرا می‌کند. از طرفی قیام‌های بعدی را نیز علیه خلفاء خنثی می‌کند؛ چرا که در این احتمال بیان می شود امام حسین ع در نهایت تسلیم امر یزید شده و بیعت را پذیرفته است. بنابراین طبیعی است که بسیاری از مورخین اهل سنت و هواداران خلافت، چنین قولی را به امام نسبت بدهند، مانند ابن قتیبه در الامامه و السیاسه. وی البته سخنان نامربوط دیگری درباره قیام امام حسین(ع) نقل کرده است که گمان نمی‌رود بزرگان ما بدان ملتزم باشند. ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
بخش چهارم و پایانی 9⃣ حال باید نقلی که عمربن سعد به امام نسبت داده است را با سیره امام حسین(ع) و کلمات ایشان سنجید. کلام معروف امام حسین ع که فرمودند «مثلی لا یبایع مثله»(بحار ج44 ص 325) نشان از آن است که اساسا نه حضرت، بلکه هر کس که هم‌سنگ حضرت باشد نباید با یزید و هرآن کس که هم‌سنگ یزید است بیعت کند و این تاکیدی دوچندان بر عدم قبول بیعت توسط حضرت است. پرواضح است که این کلام در زمانی از حضرت صادر شد که حضرت در مدینه بودند و هنوز بحث دعوت مردم کوفه مطرح نشده بود و خطر جانی عدم بیعت بر حضرت که کشته شدن است بر ایشان پوشیده نیست. عقبه‌، یار امام نیز به شایعات پیرامون پذیرش بیعت امام واکنش نشان داده و گفته است در تمام طول مسیر حضرت تا شهادتشان یک بار هم مساله بیعت با یزید را مطرح نکرده بودند. 0⃣1⃣ امام (ع) به هنگام وداع با محمد حنفیه در مدینه نیز فرمودند: « یا أخي! و اللّه لو لم يكن في الدنيا ملجأ و لا مأوى لما بايعت و اللّه يزيد بن معاوية أبدا»(الفتوح: ج5 ص 21) « ای برادر به خدا سوگند اگر در دنیا هیچ پناهی نداشته باشم با یزید تا ابد بیعت نخواهم کرد.» واقعا اگر بنابر بیعت در صورت اضطرار بود نیازی نبود حضرت تا آخرین لحظه صبر کنند که لشکر دشمن ایشان را محاصره کند، بلکه می‌توانستند در مدینه پس از اجبار حاکم مدینه و یا پس از برخورد با مروان ، یا در مکه پس از هجوم سپاهیان عامل یزید در مکه یا پس از نامه عمرو بن سعید(والی مکه) به امام حضرت بیعت را می پذیرفتند و کار را به آخرین لحظه واگذار نمی‌کردند. 1⃣1⃣ جدای از کلمات صریح حضرت در نفی بیعت، برداشت عمربن سعد از حضرت نیز بر وضوح ماجرا می‌افزاید. بیعت نکردن امام با یزید بقدری واضح بود که هنگامی که نامه اول عبیدالله در جواب عمر بن سعد می‌آید و در آن به عمر بن سعد دستور می‌دهد که از امام برای یزید بیعت بگیرد، عمر بن سعد این خبر را به امام نمی‌دهد. چون اطمینان داشت که امام این پیشنهاد را نمی‌پذیرد.(خوارزمی:1/241) از نقل‌های دیگران همچون طبری نیز بر می‌آید که عمر بن سعد می‌دانست امام پیشنهاد بیعت را نخواهد پذیرفت. 2⃣1⃣ نتیجه: با توجه به نکاتی که بیان شد، انتخاب احتمال دوم از میان سه احتمال مطرح شده بدترین گزینش تاریخی به لحاظ معیار اعتبارسنجی نقل های تاریخی است. تنها نکته‌ای که می‌ماند آن است که در گفتگوی میان امام و عمربن سعد چه گذشت؟ همانطور که بیان شد از محتوای آن جلسه به صورت مستقیم نقلی به میان نیامده است. اما با این حال در برخی منابع محتوای ملاقات امام و عمر بن سعد به‌گونه‌ای دیگر نقل شده است. ابن اعثم محتوای ملاقات را مجموعه‌ای از نصیحت‌های امام به عمر بن سعد می‌داند: «ويحك يا ابن سعد! أما تتّقي اللّه الّذي إليه معادك أن تقاتلني؟ و أنا ابن من علمت يا هذا من رسول‌اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم، فاترك هؤلاء، و كن معي، فإنّي أقربك إلى اللّه‏ عزّ و جلّ. قال له عمر بن سعد: أبا عبد‌اللّه! أخاف أن تهدم داري. فقال له الحسين رضى‌اللّه عنه: أنا أبنيها لك. فقال: أخاف أن‏ تؤخذ ضيعتي. فقال الحسين: أنا أخلف عليك خيرا منها من مالي بالحجاز. قال: فلم يجب عمر إلى شي‏ء من ذلك، فانصرف عنه الحسين‏ رضىاللّه عنه‏، و هو يقول: ما لك؟ ذبحك‏ اللّه من على فراشك سريعا عاجلا، و لا غفر [اللّه] لك يوم حشرك، و نشرك، فو اللّه إنّي‏ لأرجو أن لا يأكل من برّ العراق، إلّا يسيرا.»(الفتوح:5/164-166) خلاصه این نقل آن است که امام به عمر بن سعد می‌فرماید لشکرش را رها کند و به امام بپیوندد. عمر بن سعد پی در پی بهانه‌جویی می‌کند و در نهایت امام از وی مایوس گشته و نفرین معروفشان را می‌فرمایند: «امید دارم که از گندم ری جز اندکی نخوری». همانند همین نقل را خوارزمی ذکر می‌کند.(مقتل الحسین 1/245) به نظر می‌رسد پس از این جلسات و بیان نصایح و پیشنهادهایی از سوی امام همچون بازگشت به مدینه یا رفتن به منطقه‌ای دیگر( که شواهد آن در کلمات امام حسین ع وجود دارد)، عمر بن سعد نامه‌ای برای عبیدالله می نویسد و پیشنهادهای امام را در ذیل پیشنهادهای سه گانه قرار می‌دهد تا به نوعی از جنگ با امام حسین ع شانه خالی کند. ✍مدیر اندیشکده مستعدان، حجت الاسلام و المسلمین رستمی ———~———~—🆔—~——~——— 📎 لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3