eitaa logo
اندیشکده مستعدان
1.1هزار دنبال‌کننده
425 عکس
66 ویدیو
39 فایل
📝 بررسی مسائل روز جامعه با رویکرد حل مسأله در کارگروه های: فقه رسانه/فقه پزشکی/فقه اطلاعات/فقه سیاست/فقه تقنین/فقه اقتصاد/و.... 🔻اندیشکده مستعدان اجتهاد تحت اشراف استاد میرهاشم حسینی 📮ارتباط با ادمین👇 @yasinnoorahan
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ مراسم عزاداری دهه اول ماه محرم 🔰 سخنران: استاد میرهاشم حسینی 🔸 مداح: حاج علی جهانبخش 🔹از سه شنبه ۲۷ تیرماه/ به مدت ۱۰ شب 🔹از نماز مغرب 🔹همراه با اقامه نماز‌ جماعت 🕌 مکان: تهران- حوزه علمیه‌آیت‌الله‌مجتهدی(ره) ◀️ جلسه مشترک دو حوزه علمیه آیت‌الله‌مجتهدی(ره) و آیت‌الله‌حق‌شناس(ره) 🔴مجلس برای خواهران برقرار است ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی https://eitaa.com/joinchat/188809216Cd6eff9e6f5 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ بررسی درخواست مذاکره امام حسین (ع) با یزید از ادعا تا واقعیت (بخش اول) 🔰 سال ها پیش در ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان(ع)، از سوی یکی از مورخان، مسئله‌ای مطرح شد که باعث شگفتی بسیاری از عالمان و عاشقان گردید. مسئله‌ای که مورخ مذکور از آن به عنوان «درخواست مذاکره با یزید از سوی سید‌الشهداء(ع)» نام برده است. ما صرف نظر از مباحث سیاسی که پیرامون این مسئله از سوی برخی مطرح شده، در مطلب حاضر صرفا به نقد تاریخی این بحث پرداخته و برخی اظهار نظر‌های این مورخ را عینا نقل کرده و به نقد آن می‌پردازیم. 🔰 ملاقات‌های امام حسین(ع) با عمر بن سعد ۱- از نظر تاریخی مسلم است که در روزهای منتهی به جنگ، امام حسین‌(ع) با عمر بن سعد دیدار یا دیدارهایی داشته است. این مطلب به طور مشترک در تاریخ شیعه و سنی ذکر شده است. آنچه که محل بحث است، مطالبی است که در این دیدارها بین امام حسین(ع) و عمر بن سعد رد و بدل شده است. ۲- قبل از ورود به این بحث باید متذکر شویم که جناب آقای سروش محلاتی- مورخ مذکور- می‌گویند: «در این تعبیراتی که باز طبری و همه مورخان دیگر دارند و اینها جزو مشترکاتی است که مورد تردید نیست که هم دعوت‌(عمر بن سعد برای ملاقات) از سوی امام حسین بوده است، هم جلسه به شکل محرمانه برگزار شده و هیچ کس از طرفین(از دو سپاه دو طرف) در این جلسه و در این ملاقات اصلا حضور نداشتند.» ۳- این نقلِ اتفاق مورخین از سوی ایشان، ناتمام است؛ چرا که در برخی نقل‌های تاریخی، تعدادی از نفرات ذکر شده‌اند که در این ملاقات‌ها حضور داشته‌اند. ابن اعثم (مورخ قرن سوم و چهارم‌) می‌گوید: «فخرج إليه عمر [ابن سعد-] في عشرين فارسا، و أقبل الحسين في مثل ذلك، فلمّا التقيا، أمر الحسين أصحابه، فتنحّوا عنه، و بقي معه أخوه العبّاس، و ابنه عليّ الأكبر (رضي‌اللّه عنهم)، و أمر عمر بن سعد [أصحابه-]، فتنحّوا عنه، و بقي معه حفص ابنه و غلام له، يقال له: لاحق»(الفتوح: 5/164و 165) بر اساس این نقل 6 نفر در این جلسه حضور داشته‌اند:«امام‌(ع)، حضرت عباس و علی‌اکبر(سلام‌الله علیهما)» و «عمر بن سعد، حفص فرزند او و غلام ابن سعد». خوارزمی(مورخ قرن ششم) نیز همین تعداد نفرات را در کتاب تاریخش ذکر می‌کند.(‌مقتل‌الحسين، 1/ 245) از طرفی برخی از مقاتل و کتب تاریخ نسبت به این مسئله ساکتند و در تائید و نفی حضور شخص دیگری صراحت و ظهور ندارند. نقل ارشاد مفید را می‌توان از همین دسته به حساب آورد: «و لمّا رأى الحسين عليه‌السّلام نزول العساكر عمر بن سعد لعنه اللّه بنينوى و مددهم لقتاله عليه السّلام، أنفذ إلى‏ عمر بن سعد: إنّي‏ أريد أن ألقاك، و أجتمع معك‏. فاجتمعا ليلا، فتناجيا طويلا، ثمّ رجع عمر بن سعد إلى مكانه‏.» (الإرشاد، 2/ 89) شیخ مفید در اینجا از صیغه مثنی(دال بر دو نفر) استفاده می‌کند، اما نمی‌توان از آن فهمید که کس دیگری در محل ملاقات حضور ندارد. شاهد بر این مطلب نیز این است که وی اشاره به 20 نفری که از دو سپاه همراهی امام و عمر بن سعد نمودند، نکرده است و در آخر مطلب می‌گوید که «عمر بن سعد به مکانش بازگشت» و اشاره‌ای به آن 20 نفر همراه ندارد. این نشان می‌دهد که ایشان فقط در مقام بیان اصل ملاقات حضرت بوده‌اند و به جزئیات اشاره‌ای ندارند. ۴- بنابر این مورخین در بیان تعداد نفرات حاضر در ملاقات سه دسته‌اند: از کلام عده‌ای مانند نقل طبری چنین بر می‌آید که تنها حضرت و عمر بن سعد بوده و کسی دیگر نبوده است. عده‌ای به حضور افراد دیگر با ذکر نامشان تصریح کرده‌اند و عده‌ای نیز مسئله را مسکوت گذاشته‌اند. ۵- با تذکر این نکته به سراغ متن صحبت‌های طرفین در مذاکره می‌رویم. در مجموع آقای سروش محلاتی می‌خواهند چنین نتیجه بگیرند که در منابع شیعه و سنی مسئله مذاکره امام با یزید به سهولت پذیرفته شده است. عمده استنادات ایشان به دو کتاب تاریخ طبری( از اهل سنت) و ارشاد شیخ مفید(از شیعه) می‌باشد. البته از منابع دیگری نیز اسم می‌برند؛ ولی استنتاج اصلی از این دو منبع می‌باشد. از ابومخنف نیز نقل می‌کنند که آن هم نقل از تاریخ طبری است. چرا که طبری و دیگران از وی نقل کرده‌اند و مقتل ابی مخنف به دست ما نرسیده است. ایشان می‌گوید: «برای شیخ مفید هیچ مشکلی نیست که در کتابش بنویسد امام حسین‌(ع) حاضر بود برود شام و با یزید مذاکره کند. این فقط او هم نیست که می‌نویسد قرن‌ها این مطلب در کتاب‌های ما به راحتی نوشته می‌شد و هیچ بار منفی به طور کلی نداشت... در دهه‌های اخیر یک شرایطی اتفاق افتاد که علمای ما، متفکرین ما مثل اینکه خجالت می‌کشند بگویند که امام حسین با یزید برود مذاکره کند...» اینک به سراغ متون تاریخی می‌رویم تا حقیقت روشن شود. ادامه دارد... 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
❇️ بررسی درخواست مذاکره امام حسین (ع) با یزید از ادعا تا واقعیت (بخش دوم) 🔰 دیدگاه تاریخ طبری و ابی مخنف ۱- طبری در این قسمت، تمام نقل‌هایش از ابی مخنف است و از خود یا شخص دیگری بدون واسطه ابی مخنف چیزی نقل نکرده است. ابی مخنف در مورد گزارش محتوای جلسه سه قول را ذکر می‌کند؛ بدون آنکه خود جانب یکی از این اقوال را ترجیح دهد. طبری نیز هیچ یک از این سه قول را ترجیح نمی‌دهد. قول اول: ابی مخنف می‌گوید: هانی بن ثبیت الحضرمی ‌که در کربلا حاضر بوده است نقل کرده است که در شب ملاقات امام حسین و عمر بن سعد، به علت فاصله‌ای که از آن دو داشتیم، هیچ مطلبی از آن دو نشنیدیم: «‌فانكشفنا عنهما بحيث لا نسمع أصواتهما ولا كلامهما فتكلما فأطالا حتى ذهب من الليل هزيع ثم انصرف» سپس می‌گوید مردم از روی حدس و گمان مطالبی را نقل می‌کنند و می‌گویند حسین به عمر بن سعد پیشنهاد داد که با هم نزد یزید رفته و هر دو سپاه را رها کنند. عمر نیز از ترس مال و اموالش این پیشنهاد را رد می‌کند و امام آن اموال را برای عمر ضمانت می‌کند: «تحدث الناس فيما بينهما ظنا يظنونه أن حسينا قال لعمر بن سعد اخرج معى إلى يزيد بن معاوية وندع العسكرين قال عمر إذن تهدم دارى قال أنا أبنيها لك قال إذن تؤخذ ضياعي قال إذن أعطيك خيرا منها من مالى بالحجاز قال فتكره ذلك عمر» در پایان نیز تاکید می‌کند که این سخنان مردم در حالی است که هیچ علمی نسبت به صحبت‌های طرفین در ملاقات ندارند. «فتحدث الناس بذلك وشاع فيهم من غير أن يكونوا سمعوا من ذلك شيئا ولا علموه» قول دوم: ابی مخنف از مجالد بن سعید و عده‌ای از محدثین نقل می‌کند که امام حسین‌(ع) به عمر پیشنهاد می‌دهد که یکی از این سه امر را از من بپذیرید: یا به همان مکانی برگردم که از آن آمدم و یا «دست در دستان یزید نهم»(بعدا راجع به این تعبیر سخن می‌گوئیم) و یا به یکی از نواحی مرزی بروم «وأما ما حدثنا به المجالد بن سعيد والصقعب ابن زهير الازدي و غيرهما من المحدثين فهو ما عليه جماعة المحدثين قالوا إنه قال اختاروا منى خصالا ثلاثا إما أن أرجع إلى المكان الذى أقبلت منه وإما أن أضع يدى في يد يزيد ابن معاوية فيرى فيما بينى و بينه رأيه وإما أن تسيروني إلى أي ثغر من ثغور المسلمين شئتم فأكون رجلا من أهله لى ما لهم و على ما عليهم» قول سوم: ابی مخنف با یک واسطه از عقبه بن سمعان که از یاران امام(ع) بوده است نقل می‌کند که می‌گوید: «در تمام مسیر مدینه به مکه و مکه به عراق در کنار حسین بود و از او جدا نشدم تا اینکه به شهادت رسید و در طول این مدت هیچ سخنی حضرت نفرمودند الا اینکه من شنیدم. به والله قسم آن‌طور که مردم گمان می‌کنند نیست که حضرت فرموده باشد من دستانم را در دست یزید می‌گذارم و یا به یکی از نواحی مرزی می‌روم. بلکه فرمود رهایم کنید تا به جایی بروم و ببینم عاقبت کار چه می‌شود». «فأما عبد الرحمن ابن جندب فحدثني عن عقبة ابن سمعان قال صحبت حسينا فخرجت معه من المدينة إلى مكة ومن مكة إلى العراق ولم أفارقه حتى قتل وليس من مخاطبته الناس كلمة بالمدينة ولا بمكة ولا في الطريق ولا بالعراق ولا في عسكر إلى يوم مقتله إلا وقد سمعتها ألا والله ما أعطاهم ما يتذاكر الناس وما يزعمون من أن يضع يده في يد يزيد بن معاوية ولا أن يسيروه إلى ثغر من ثغور المسلمين ولكنه قال دعوني فلا ذهب في هذه الارض العريضة حتى ننظر ما يصير أمر الناس. ۲- بعد از این سه نقل ابومخنف می‌گوید که مجالد بن سعید نقل کرده است امام و عمر بن سعد سه یا چهار مرتبه با هم دیدار کردند. و آنگاه می‌گوید «فکتب عمر بن سعد الی عبید‌الله» یعنی بعد از این مذاکره بود که عمربن سعد به عبیدالله نامه نوشت. همان‌طور که خواندیم، در این نقل نه طبری و نه ابی مخنف هیچ یک از نقل‌ها را تائید یا رد نمی‌کنند. بنابر این نمی‌توان به این دو، چیزی از این سه قول را نسبت داد. ۳- نکته‌ای که از این نقل‌ها(خصوصا نقل دوم و سوم) به دست می‌آید این است که بین مردم شایع شده بود که حضرت به عمر، پیشنهاد رفتن به نزد یزید را داده است. لذا عقبه بن سمعان با سوگند خویش این شایعه را بی‌اساس می‌داند. از قول اول نیز بر می‌آید توصیه‌ها و تضمین‌هایی نیز از حضرت به عمر بن سعد، بین مردم شایعه شده بود. ادامه بخش دوم👇 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
۴- آنچه که سبب تقویت قول اول و دوم می‌شود نامه‌ای است که عمر بن سعد به عبیدالله نوشته است. در این نامه عمر بن سعد چنین می‌آورد: «‌أما بعد فان الله قد أطفأ النائرة وجمع الكلمه وأصلح أمر الامة هذا حسين قد أعطاني أن يرجع إلى المكان الذى منه أتى أو أن نسيره إلى أي ثغر من ثغور المسلمين شئنا فيكون رجلا من المسلمين له ما لهم وعليه ما عليهم أو أن يأتي يزيد أمير المؤمنين فيضع يده في يده فيرى فيما بينه وبينه رأيه وفى هذا لكم رضى وللامه صلاح» «خداوند آتش جنگ را خاموش نمود و وحدت نظر به وجود آمد و امر امت اصلاح شد و حسین پذیرفت که یکی از این سه کار را انجام دهد: یا به همان محل سابق خود برگردد یا به یکی از مناطق دور دست تبعید شود یا دست در دست یزید بگذارد و از او متابعت کند. الخ» ۵- مورخ مورد بحث، گویا می‌خواهد از اینکه نقل این نامه با «فاء» به ما قبل عطف شده است (فکتب عمر الی عبیدالله) چنین استنتاج کند که از این نامه می‌توان حدس زد که محورهای آن گفت‌وگو چه بوده است و این نامه به عنوان نتیجه‌ای از آن جلسات و مذاکرات تلقی شده است.اگر منظور ایشان این باشد که از محتوای این نامه می‌توان به محتوای ملاقات پی برد و ابی مخنف به همین دلیل با «فاء»(که غالبا معنای تعقیب و سببیت را می‌رساند) عطف کرده است، باید گفت چنین استنتاجی نادرست است. چرا که قبل از این جمله چنین آمده است: «‌حدثنى المجالد بن سعيد الهمداني والصقعب بن زهير أنهما كانا التقيا مرارا ثلاثا أو أربعا حسين وعمر بن سعد قال فكتب عمر بن سعد إلى عبيدالله بن زياد» یعنی کتابت نامه بعد از سه یا چهار ملاقات بوده و بدون اینکه صحبت از محتوای آن ملاقات‌ها باشد، این عطف صورت گرفته است که در نتیجه می‌فهمانَد نتیجه این ملاقات این شد که عمر بن سعد نامه‌ای بنویسد. اما آیا می‌توان نتیجه گرفت که راوی می‌خواهد بگوید عمر بن سعد محتوای جلسه را در نامه منعکس کرده است؟ به هیچ وجه ادامه دارد 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
❇️ بررسی درخواست مذاکره امام حسین (ع) با یزید از ادعا تا واقعیت (بخش سوم) 🔰 دیدگاه ارشاد شیخ مفید ۱- به سراغ ارشاد مفید می‌رویم که مورخ مذکور ادعا کرده ایشان(یعنی شیخ مفید) به سهولت مذاکره امام با یزید را پذیرفته است. شیخ مفید در ارشاد به عنوان گزارش از ملاقات امام با عمر بن سعد می‌گوید «‌و لمّا رأى الحسين عليه‌السّلام نزول العساكر عمر بن سعد لعنه اللّه بنينوى، و مددهم لقتاله عليه‌السّلام، أنفذ إلى عمر بن سعد: إنّي‏ أريد أن ألقاك، و أجتمع معك‏. فاجتمعا ليلافتناجيا طويلا، ثمّ رجع عمر بن سعد إلى مكانه‏(ارشاد:2/89)» مضمون متن این است: «‌هنگامی که امام، لشکر عمر بن سعد را دید وی را به ملاقاتی دعوت کرد و سپس در شب با یکدیگر به نجوا پرداختند و آنگاه عمر بن سعد به مکان خود بازگشت» ۲- می‌بینیم که شیخ مفید از محتوای این جلسه هیچ سخنی را به امام نسبت نمی‌دهد. تنها از اصل ملاقات خبر می‌دهد. اما اینکه آنجا حضرت چه فرمودند هیچ اطلاعی نمی‌دهد. آنگاه شیخ مفید می‌گوید: «و عمر بن سعد به عبیدالله نامه نوشت» که نقل وی مطابق نقل طبری است. ۳- اشتباه فاحش آقای سروش محلاتی اینجاست که از نقل محتوای این نامه توسط شیخ، نتیجه می‌گیرد که شیخ مفید این پیشنهادات سه گانه را از سوی امام می‌دانست!!! در حالی که شیخ مفید در کتابش می‌گوید که عمر بن سعد در نامه‌اش آورده که حسین می‌خواهد دست در دست یزید دهد. و هیچ گاه خود شیخ مفید این نقل را به امام نسبت نداده است. به عبارتی شیخ مفید پذیرفته است که عمربن سعد در نامه‌اش چنین ادعایی کرده است ولی نپذیرفته است که این ادعا مطابق واقع است و امام حسین هم در آن جلسه مخفیانه این مسئله را به عمر بن سعد فرموده است.(دقت بفرمائید) و کم من فرق بینهما. ۴- بلکه می‌توان نتیجه گرفت شیخ مفید در صحت استناد این پیشنهاد به امام تردید داشته است. لذا با اینکه از قول عمر بن سعد این مسئله را نقل می‌کند اما خودش در متن ملاقات، این مطلب را بیان نمی‌کند. از طرفی شیخ مفید نوشتن نامه توسط عمر بن سعد را با «واو» بر جملات پیشین عطف می‌کند و نه با فاء که این خود شاهدی دیگر بر تردید شیخ مفید در استناد مفاد نامه عمر بن سعد به امام‌(ع) است.(چرا که واو دلالت بر تفریع ندارد بخلاف فاء) ۵- با این حساب شیخ مفید نیز اینکه این سخن و پیشنهاد از امام باشد را تائید نکرده است و تنها به عمر بن سعد این قول را نسبت داده است. ۶- نقل فتال نیشابوری در روضه الواعظین و طبرسی در اعلام الوری همانند نقل شیخ مفید است. البته از مورخین کسانی هستند که این قول را به امام نسبت داده‌اند. ولی از نقل ابی مخنف می‌توان فهمید که همه آنها، تحلیل‌ها و برداشت‌هایی بوده که بدون علم از متن مذاکرات، رایج بوده و مورخ از بین این سه قول، یکی را انتخاب می‌کرده است. خصوصا که این قول با نامه عمر بن سعد هماهنگی دارد و عمر بن سعد را از دروغ مبرا می‌کند. از طرفی قیام‌های بعدی را هم علیه خلفاء خنثی می‌کند؛ چرا که در این قول به مخاطب القا می‌شود امام نیز در نهایت تسلیم امر یزید شده و از مبارزه دست کشیده است. بنابراین طبیعی است که بسیاری از مورخین اهل سنت و هواداران خلافت، چنین قولی را به امام نسبت بدهند، مانند ابن قتیبه در الامامه و السیاسه. وی سخنان نامربوط دیگری نیز درباره قیام امام حسین نقل کرده است که گمان نمی‌کنم مورخ محترم- آقای سروش محلاتی- بدان ملتزم باشد. ادامه دارد 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ بررسی درخواست مذاکره امام حسین (ع) با یزید از ادعا تا واقعیت (بخش چهارم و پایانی) 🔰 بررسی صحت اقوال و معنای «یضع یده فی یده» ۱- اینک به بررسی صحت این اقوال می‌پردازیم. آنچه که در متن نامه، عمر بن سعد به امام نسبت داده به این تعبیر آمده است: « فيضع يده في يده فيرى فيما بينه وبينه رأيه». آقای محلاتی می‌گوید منظور از این تعبیر این است که امام می‌گوید دست در دست یزید بگذارم(یعنی بدون دعوا و کنار یکدیگر با رفاقت) تا به نتیجه‌ای برسیم وی تصریح می‌کند که منظور از این تعبیر بیعت نیست. چرا که امام مکرر فرموده بودند بیعت نمی‌کنم. ۲- دلیل ایشان بر اینکه این تعبیر به معنای بیعت نیست را عینا نقل می‌کنیم: «این «فیضع یده فی یده» با توجه به ادامه آن که «بعد ببینند به چه نتیجه‌ای می‌رسند» نشان می‌دهد که به معنای بیعت کردن نیست. چون اگر به معنای بیعت کردن باشد دیگر تا ببینند چه می‌شود ندارد. بلکه با بیعت مسئله فیصله پیدا می‌کند» ایشان البته می‌گوید در این برداشت تنها نیست و عقاد مصری نیز همین برداشت را کرده است. ۳- اما ادعای این دو، ناصواب و به دور از واقع می‌باشد. در اینکه تعبیر «دست در دست او گذارم» به معنای بیعت است هیچ شکی نیست- حتی از کلمات خود مورخ مذکور هم بر می‌آید که بدین معنا معترف است و لذا به دنبال قرینه ای برای دست برداشتن از معنای اصلی آن است- به عنوان نمونه بلاذری نقل می‌کند هنگامی که نامه عمر بن سعد به عبیدالله رسید و عبیدالله خواست انعطاف نشان دهد، شمر به وی گوشزد کرد:« لا تقبلن إلّا أن يضع يده في يدك، فإنّه إن لم يفعل ذلك كان أولى بالقوّة و العزّ، و كنت أولى بالضّعف و العجز، فلا ترض إلّا بنزوله على حكمك هو و أصحابه، فإن عاقبت، كان ذلك لك، و إن غفرت كنت أولى بما تفعله»(انساب الاشراف3/182و183) یعنی «پیشنهاد حسین را نپذیر تا اینکه دستش را در دستان تو نهد که اگر این کار را نکند وی سزاوار به توانایی و عزت است و تو سزاوار به ضعف و عجز خواهی بود» این تعبیر شمر می‌فهماند که منظور از دست در دست گذاردن( که یک طرف خلیفه یا حاکم است) به معنای بیعت می‌باشد. به همین دلیل هم می‌گوید که اگر دست در دست تو نگذارد نشان عجز توست. در حالی که اگر منظور از دست در دست نهادن مذاکره و صحبت رفاقتی بود، هیچ نشانه‌ای از عزت برای عبیدالله در آن نبود. علاوه بر اینکه شمر در ادامه هم نتیجه‌گیری می‌کند که باید حسین به حکم تو تسلیم شود. بنابر‌این در این تعبیر خبر از مذاکره و رفاقت و دوستی نیست!!! بلکه می‌فهماند که «یضع یده فی یدک» به معنای بیعت و قبول حکم و تسلیم می‌باشد. ۴- اما نامه‌ای که عمر بن سعد برای عبید‌الله نوشته، به چند تعبیر در کتب تاریخی آمده است که بسیار نزدیک به یکدیگر هستند: در برخی از تعابیر آمده «‌أو يسيّرني إلى يزيد، فأضع يدي في يده، فيحكم فيّ بما يريد»(الامامه و السیاسه:2/6) یعنی امام از عمر سعد می‌خواهد که او را به نزد یزید ببرد تا حضرت دستش را در دستان یزید بنهد و سپس هر حکمی یزید خواست، درباره حضرت بکند. در این تعبیر، معلوم می‌شود منظور از «وضع الید فی الید» بیعت و تسلیم شدن در مقابل یزید است لذا در ادامه حضرت می‌پذیرد که تسلیم حکم یزید شود!!! ۵- بلاذری نیز همین مسئله را به امام نسبت می‌دهد ولی دیگر در ذیل عبارت «یضع یده فی ید یزید» دنباله‌ای نمی‌آورد که باز هم نشان از بیعت امام با یزید دارد!!(انساب:3/173) ابن عبد ربه نیز همین تعبیر را بدون ذیل و دنباله‌ای می‌آورد(‌العقد الفرید:4/379) ابن اثیر در الکامل فی‌التاریخ نیز بدون ذیل و دنباله‌ای، همین تعبیر را آورده است. بلاذری تعبیر دیگری از امام حسین(ع) نقل می‌کند. وی می‌گوید امام حسین به عمر بن سعد گفتند: «‌أن أضع يدي في يد يزيد، فهو ابن عمّي ليرى رأيه فيّ‌» (انساب‌الاشراف:3/182) این تعبیر نزدیک به تعبیری است که طبری در کتاب خودش ذکر کرده است: «‌فيضع يده في يده فيرى فيما بينه وبينه رأيه‌». ۶- این قرابت معنا و تعدد تعبیرات شاهد بر این است که تفاوتی بین تعبیرات وجود ندارد و در همه آنها «وضع الید فی الید‌» دارای معنای واحد است. لذا بلاذری هم این تعبیر را با ذیلش نقل کرده و هم در جایی دیگر بدون ذیل. این مطلب نشان‌دهنده آن است که آن ذیل معنایی دارد که با ظاهر صدر تنافی ندارد و معنای آن را تغییر نمی‌دهد و حق هم همین است. تعبیر «فیری فیما بینه و بینه رایه» و یا «لیری رایه فیّ» به همان معنایی است که ابن قتیبه آورده «فیحکم فیّ بما یرید». یعنی امام می‌گوید: آنچه مهم است نظر و رای یزید است و من هم منتظر می‌مانم تا او درباره من چه تصمیمی می‌گیرد!!. ادامه یادداشت👇 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
۷- شاهد دیگر بر صحت مدعای ما این است که عمر بن سعد در پایان‌نامه‌اش خطاب به عبید‌الله می‌گوید که در این پیشنهاد هم رضایت توست و هم صلاح امت است. «و في هذا لكم رضا، و للأمّة صلاح‌» واضح است که رضایت عبیدالله تنها می‌توانست در بیعت امام باشد و نه مذاکره. چرا که در نامه‌ای که عبیدالله قبل از این نامه به عمر بن سعد فرستاد، از عمر بن سعد خواسته بود که از امام برای یزید بیعت بگیرد.(انساب الاشراف:3/177) (اخبار الطوال:251) به همین قرینه عمر بن سعد می‌گوید رضایت تو نیز در این پیشنهاد است. از طرفی صلاح امت نیز تناسب با معنای بیعت دارد. 🔰 منافات مواضع انقلابی امام با ادعاهای ذلت‌مدارانه ۸- با این حساب در این دسته از نقل‌ها خبر از تسلیم و بیعت است و نه مذاکره و رفاقت با یزید. حال که محتوای این دسته از نقل‌ها را فهمیدیم به راحتی می‌توانیم کلمات امام حسین(ع) و نقل‌های دیگر تاریخ را با آن بسنجیم و کذب این دسته از نقل‌ها را به اثبات برسانیم. همان‌طور که مورخ محترم گفته‌اند، امام حسین بارها فرمودند که مثلی لا یبایع مثله. عقبه‌، یار امام نیز به همین دلیل به تکذیب این دسته از نقل‌ها پرداخته و گفته است که در تمام طول مسیر تا شهادت حضرت یک بار هم مطرح نفرمودند که دست در دست یزید بنهد. ۹- بیعت نکردن امام با یزید بقدری واضح بود که هنگامی که نامه اول عبیدالله در جواب عمر بن سعد می‌آید و در آن به عمر بن سعد دستور می‌دهد که از امام برای یزید بیعت بگیرد، عمر بن سعد این خبر را به امام نمی‌دهد. چون اطمینان داشت که امام این پیشنهاد را نمی‌پذیرد.(خوارزمی:1/241) از نقل‌های دیگران همچون طبری نیز بر می‌آید که عمر بن سعد می‌دانست امام پیشنهاد بیعت را نخواهد پذیرفت. ۱۰- پس در شب ملاقات حضرت به عمر بن سعد چه فرمود؟ با توجه به منابع تاریخی، نمی‌توان به طور قطعی در این مورد اظهار نظر کرد. اما علاوه بر نقل‌هایی که در بالا شاهد آن بودیم، در برخی منابع محتوای ملاقات امام و عمر بن سعد بگونه‌ای دیگر نقل شده است که مورخ مذکور هیچ اشاره به آنها نمی‌کند. ابن اعثم محتوای ملاقات را مجموعه‌ای از نصیحت‌های امام به عمر بن سعد می‌داند: «ويحك يا ابن سعد! أما تتّقي اللّه الّذي إليه معادك أن تقاتلني؟ و أنا ابن من علمت يا هذا من رسول‌اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم، فاترك هؤلاء، و كن معي، فإنّي أقربك إلى اللّه‏ عزّ و جلّ. قال له عمر بن سعد: أبا عبد‌اللّه! أخاف أن تهدم داري. فقال له الحسين رضى‌اللّه عنه: أنا أبنيها لك. فقال: أخاف أن‏ تؤخذ ضيعتي. فقال الحسين: أنا أخلف عليك خيرا منها من مالي بالحجاز. قال: فلم يجب عمر إلى شي‏ء من ذلك، فانصرف عنه الحسين‏ رضىاللّه عنه‏، و هو يقول: ما لك؟ ذبحك‏ اللّه من على فراشك سريعا عاجلا، و لا غفر [اللّه] لك يوم حشرك، و نشرك، فو اللّه إنّي‏ لأرجو أن لا يأكل من برّ العراق، إلّا يسيرا.»(الفتوح:5/164-166) خلاصه این نقل آن است که امام به عمر بن سعد می‌فرماید لشکرش را رها کند و به امام بپیوندد. عمر بن سعد پی در پی بهانه‌جویی می‌کند و در نهایت امام از وی مایوس گشته و نفرین معروفشان را می‌فرمایند: «امید دارم که از گندم عراق جز اندکی نخوری». همانند همین نقل را خوارزمی ذکر می‌کند.(مقتل الحسین 1/245) ۱۱- بنابر این از جهت تاریخی، منابعی‌، از نصایح حضرت به عمر بن سعد سخن به میان آورده‌اند. لذا سخن مورخ مذکور که هیچ شاهدی بر نصیحت در این جلسات نیست بلکه شواهد بر خلافش هم هست، صحیح نمی‌باشد. از طرفی پیشنهاد حضرت به مذاکره با یزید در هیچ نقل تاریخی نیامده است. آنچه در این نقل‌ها آمده است پذیرفتن بیعت با یزید از سوی امام است که به هیچ وجه- حتی از سوی مورخ مذکور- پذیرفتنی نیست. 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله ⚫️ مظلوم بودی و از آب فرات محروم بودی و... ◾️با صدای نریمان پناهی 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
✍️ سلسله یادداشت های «مبانی فقهی، اصولی و رجالی مقام معظم رهبری حفظه الله» 2️⃣ یادداشت دوم: مبانی رجالی (2) ❇️ گفته شد که مقام معظم رهبری، روایت موثوق به (مورد اطمینان) را حجت دانسته و قرائن مختلفی را موجب اطمینان به صدور روایت میدانند، مانند: 1. استفاضه 2. شهرت روایی و عملی 3. ذکر روایت در اصل یا کتاب معتبر 4. عظمت محتوای روایت 5. وثاقت راویان 🔹سومین قرینه اطمینان بخش: ذکر روایت در اصل یا کتاب معتبر ▪️گاهی اوقات ذکر یک روایت در اصل یا کتاب معتبر، موجب اطمینان به صدور آن روایت میشود. بعنوان مثال ایشان سهل بن زیاد را ضعیف دانسته، اما به روایات او که در کتاب کافی نقل شده باشد، اعتماد میکنند. 🔻لذا در بررسی یکی از روایات او میفرمایند: 💬«سند این روایت، سند صحیحی نیست، لکن معتبر است. ما به روایات سهل به زیاد در «کافی» عمل میکنیم.» (1) 🔹چهارمین قرینه اطمینان بخش: عظمت محتوای روایت ▪️گاهی اوقات با وجود ضعف سند یک روایت، عظمت مطالب مطرح شده در آن موجب اطمینان به صدور روایت است. 🔻ایشان در بررسی سندی حدیث اربعمأة میفرمایند: 💬«حقا هم يک چنين چيزهايي موجب نمي شود که بگوییم کسی اين حديث با اين عظمت و به اين مفصلي را جعل کرده است. این، خيلي مستبعَد است. بنابراين اطمينان به سند هست.» (2) 📚منابع: 1- کتاب درسنامه غنا و موسیقی، ص 8 2- کتاب درسنامه غنا و موسیقی، ص 108 یادداشت اول اینجا 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
اسلام ناب مخالفان!! این روزها مخالفان جمهوری اسلامی: ۱- چادر از سر برداشتند تا نظام از چادرشان سوء استفاده نکند. ۲- به شعار زن زندگی آزادی پیوستند در حالی که افکارشان در تناقض کامل با آزادی زن است. ( مدیونید اگه فکر کنید مهدی نصیری مد نظرم هست) ۳- کمپین « سیاه نپوشید» در محرم راه انداختند تا جلوی تقویت جمهوری اسلامی را بگیرند. ۴- روسری از سر و لباس از تن برداشتند تا نظام دچار بهت و فروپاشی شود. 🔰اما نکته ی جالب ماجرا آن جاست که بعد از این همه کارهای خلاف شرع، خود را اسلام امام حسین (ع) و جمهوری اسلامی را اسلام بنی امیه می دانند!!! ⬅️ با همین دست فرمان جلو بروند، در مبارزه با جمهوری اسلامی راه های جدید تری هم خواهند یافت. مراحل بعدی مخالفان از قرار زیر خواهد بود: ۱- کمپین «نماز نخوانید» راه بیاندازند، چون اقامه ی نماز منجر به تقویت جمهوری اسلامی می شود. ۲- شعار نه به «ولایت امیرالمومنین(ع)» را مطرح کنند. چون ولایت اهل بیت ریشه ی ولایت فقیه است و موجب تقویت آن می شود. ۳- با شمر و خولی هم پیمان شوند، چون در راستای هدفی مشترک و مقدس می خواهند نظام اموی جمهوری اسلامی را زمین بزنند!!! ⬅️ می دانم خودتان از این همه تناقض خنده تان نمی گیرد. شما سال هاست با تناقض زندگی می کنید. ولی شما را به اسلام نابتان رحمی به ما کنید. محرم است احساس گناه می کنیم از خنده... 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👓مرور تاریخ خودش یه زنگ تفریح تمام عیاره. پس دو دقیقه بیاید بریم به حدود ۳۵ سال پیش: 📣 روزنامه رسالت در تاریخ 12 مرداد سال 66 نقل قولی از مرحوم هاشمی رفسنجانی آورده به این عبارت: « انتقام خون شهدای مکه اینست که ریشه حکام سعودی از منطقه کنده و حرمین شریفین و بقیع مقدس از لوث وجود وهابیها پاک شود. » ( تصویر بالا) 📣 تصویر پایین هم یه بازخوانی تاریخی از مواضع آقای خاتمی، وزیر ارشاد وقت در سال ۶۷ هست: « باید هشیارانه مواظب شیطنت های استکبار جهانی بوده و بر اصول و اهداف اولیه انقلاب اسلامی پایبند باشیم.» ( روزنامه اطلاعات) 😳 حالا ممکنه بگید اینا رو برای چی یادآوری می کنیم؟ 😌 راستش هیچی . همینجوری گذاشتیم شما هم در جریان باشید و بعدا ما رو هم در جریان قرار بدید. فقط وقتی خواستید ما رو در جریان قرار بدید بگید برای چی اینا رو به ما می گید که در جریان باشیم.😐😄 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
تصویر روزنامه اطلاعات 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
آیت الله علیدوست: باسمه تعالی دفاعی عقیم و پرهزینه / حکومت علوی : بعثت عدالت مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی – علیه السلام – را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا – علیه السلام – مقایسه می کنند! و آخرین آن، حرکتی بود که یکی از سخنرانان در چهارم مردادماه امسال (1402) انجام داد. در گذشته هم طلبه‌ای جوان مطرح کرد که حدود (یا بیش از) ثلث نهج البلاغه، راجع به متخلفان اقتصادی و غیر اقتصادی از کارگزاران حکومت علوی است. دیگری در مشهد مقدس مطرح کرد که حدود  سی فساد در حکومت امام – علیه السلام – بوده است که امام نتوانسته‌اند آن ها را معالجه کنند. چنان که واعظ دیگری در پاسخ به سوال یکی از اصحاب رسانه که مطرح کرد (بدین مضمون): به نظر شما، امام خمینی و رهبران انقلاب ایران تا چه حد در پیاده کردن اهداف خود موفق بوده اند؟ پاسخ داد: من سوال را به شما برمی‌گردانم و می‌پرسم: اصولا پیامبران و پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله-  تا چه پایه موفق بوده‌اند؟(استفهام انکاری) طبیعی است که این حضرات، خود را موظف به دفاع از عملکردها و وضعیت موجود دانسته و به گمان خویش، تکلیف خود را انجام داده‌اند و از نظام، انقلاب و مسئولان دفاع جانانه کرده‌اند؛ قهرا در آینده هم شاهد ادامه این حرکت خواهیم بود. و از آن جا که عموم این آقایان، از چهره‌های انقلابی و از موقعیت قوی در امر تبلیغ برخوردار و صاحب تریبون‌های حساس‌اند (و اگر چنین نبود این جانب ورود نمی‌کردم) حقیر به تحلیل و بررسی این حرکت می‌پردازم. حاصل پرداختن به ادله ذیل، چیزی جز اثبات عقیم بودن این نوع دفاع (توهم دفاع) و پرهزینه بودن آن نیست؛ بدین قرار:  1. آن چه این آقایان بیان می‌کنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد. با پوزش از اطاله نوشته، ناچارم توضیح کوتاهی در این باره داشته باشم.  نهج البلاغه شریف – طبق برخی شمارش‌ها- دارای 241 خطبه، 79 کتاب و نامه و 480 حکمت است.(مطابق نهج البلاغه فیض الاسلام) در نامه 20، 40، 41، 43، 45 و71 اشاره به تخلف‌هایی شده است. این احتمال بسیار موجه است که مخاطب نامه 40 و 41 یک نفر (عبیدالله بن عباس) است. چنان که در نامه 43 صرفا اشاره به گزارشی علیه  مصقلة بن هبيره شیبانی است که با توجیه وی، امام – علیه السلام – دفاع او را می‌پذیرند. همچنین نامه 45 راجع به عثمان بن حنیف است که کار ناروای او صرفا نشستن بر سر سفره‌ای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غائب بودند. (وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ) این جانب هیچ توجیه نیستم که با این وضعیت، با گفته‌ای که ثلث نهج البلاغه را راجع به برخورد با کارگزاران فاسد میداند، چه برخوردی باید داشت؟!! حضراتی که این اندک تخلفات را برای برخی توجیهات، جسیم می‌کنند؛ از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرت‌آموز حضرت هم بگویند تا معلوم شود بیان ها تا چه پایه ناقص است!! برای نمونه خوانندگان محترم رفتار امام را با ابن هرمه (دعائم الاسلام ، ج2 ص 532) مطالعه کنند تا معلوم شود برخی نقل‌ها تا چه پایه راست ناقصی است که هیچ کم از خلاف واقع گفتن ندارد. در مقایسه و تشبیه باید به همه اقتضائات تشبیه، توجه کرد. حکومت امام علی – علیه السلام – در طول چهار سال و چند ماه بر سرزمین پهناور اسلام که عراق و ایران بخشی از آن است بعثت عدالت بود که هرگز – هرگز – نباید رفتاری این چنینی با آن داشت! نسبت به سخنی که به حدود 30 فساد در زمان حکومت امام علی علیه السلام اشاره می‌کند، باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود. (قد عملت الولاة قبلي أعمالا خالفوا فيها رسول الله صلى الله عليه وآله...)و حضرت نمی‌توانستند با سرعت و به راحتی آن‌ها را ریشه‌کن کنند (وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْکِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا .... لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی حَتَّى أَبْقَى وَحْدِی....)  و این چه ربطی به کژی‌ها و ناراستی‌های مورد نظر دارد؟ ضمن این که مبنای این گفته، روایتی است که فاقد سند معتبر است؛ هر چند اگر واجد سند معتبر هم بود، برای اثبات مطلب کافی نبود؛ زیرا خبر واحد هر چند واجد سند معتبر باشد، برای اثبات غیر احکام شرعی کافی نیست.  سند روایت این است: «علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن ابراهیم بن عثمان [عمر] عن ابان بن ابی عیاش عن سلیم بن قیس اسدی (روضه کافی ، ص 58، ح 21)  این سند به دلیل اشتمال بر ابان بن ابی عیاش ضعیف است. البته در روضه کافی از ابان یاد نشده است ، لکن مطابق موازین رجال بین ابراهیم بن عثمان [عمر] و سلیم بن قیس ، این شخص واسطه در نقل است👇👇👇
2. نباید تردید کرد دفاع‌هایی این چنین، هرگز منتقدِ به وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران را معتقد به این روش حاکمیتی نمی‌کند؛ بر عکس، چوب حراج بر تراث می‌زند که بگویند: پس هر حکومتی از اسلام وضعیتش چنین است! من نمی‌دانم آن حضرات در آینده در نیمه شعبان، چگونه می‌خواهند از حکومت مهدوی بگویند و فریاد زنند که :«یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؟ 3. این گونه سخنرانی‌ها، تأمین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند، بلکه بیش از هر چیز و هر زمان محتاج شنیدن نقدهای منصفانه، خالی از سفیدنمایی ناموجه (و البته به دور از سیاه‌نمایی) هستند.  4. دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی ها، خود تحریمی و ... راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند.  در پایان تذکری مشفقانه و ناصحانه به این حضرات باید داشت که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را با حکومتی که بی‌همتا در عدالت بود، بدبین نسازید.  مخاطبانی هم که این سخنان را می‌شنوند، نباید این سخنان را جدی بگیرند و نسبت به آن چه باید مدافعش باشند، بدبین شوند. خوب است کسانی که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش می گیرند، اَبرو را طوری آرایش نکنند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخه‌ای  را  که بر آن نشسته‌اند، به دست اره نسپارند!  این روزها دشمنان اهل بیت – علیهم السلام – برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت‌، نقشه‌های بسیار پیچیده‌ای اجرا می‌کنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهم السلام می‌گوییم، مراقب سوء استفاده‌های احتمالی و قطعی، از گفته‌هایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که:  *إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا*. قم – حوزه علمیه – ابوالقاسم علیدوست 14/ 5/ 1402 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
جوابیه جناب آقای احمدحسین شریفی به جناب آقای علیدوست «نقدهایی عقیم» به «مدافعان حریم» یکی از اساتید فقه، که پیشتر با کنایه و در لفافه در دفاع از بی‌حجابی سخنانی گفته بود و وقتی مورد نقد ناقدان قرار گرفت، برخوردی عالمانه و فقیهانه از خود نشان نداد؛ اخیراً نیز در قالب کوتاه‌نوشتی، «احساس تکلیف» کرده است که به جای ارائه دفاعی درست از انقلاب و نظام اسلامی، به زعم خود به نقد برخی از دفاعهای نادرست «مجاهدان عرصه تبیین» از نظام و انقلاب اسلامی بپردازد! در این میان نکاتی گفته است که این بنده هم «احساس تکلیف» کردم! که به اختصار ملاحظاتی را درباره آنها بیان کنم: ۱.گفته‌اند کسانی که اندک تخلفات زمان امیرمؤمنان(ع) را برای توجیه تخلفات مسؤولان نظام جمهوری اسلامی «جسیم» می‌کنند، خوب است «از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرت‌آموز حضرت هم بگویند ... رفتار امام را با ابن‌هرمه مطالعه کنند» ای کاش، برای اینکه نقد دلسوزانه ایشان به سیاه‌نمایی و امیدکُشی و بدبین‌سازی مخاطبان نسبت به انقلاب منجر نشود، می‌افزودند: و کسانی که اندک تخلفات موجود در جمهوری اسلامی را همگام و همزبان با دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی «جسیم» می‌کنند و چنین وانمود می‌کنند که همه مسؤولان نظام فاسد و ناکارآمد و ناتوان‌اند، خوب است از کارآمدی‌های افتخارآمیز و پیشرفت‌های اعجاب‌انگیز نظام مقدس جمهوری اسلامی و عدالت‌گستری آن و همچنین از برخوردهای قاطع، روشن و علنی آن با مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، در هر سطح و مرتبه‌ای که باشند، هم بگویند و در این باره هم مطالعه کنند. اعدام مفسدانی مثل فاضل خداداد، مه‌آفرید خسروی و امیرمنصور آریا؛ برخوردهای عبرت‌آموز با مفسدانی مثل غلامحسین کرباسچی، مرتضی رفیقدوست، بابک زنجانی، محمدرضا رحیمی، حمید بقایی، حسین فریدون، شهرام جزایری، مهدی هاشمی، فائزه هاشمی، اکبر طبری، .... و ده‌ها گردن‌کلفت دیگر را هم ببینند و بدانند که نظام مقدس جمهوری اسلامی هرگز دربرابر فساد و مفسد کوتاه نیامده و نمی‌آید. ۲.گفته‌اند فسادهایی که در زمان امیرمؤمنان بود «هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده است و حضرت نمی‌توانستند با سرعت و به راحتی آنها را ریشه‌کن کنند» ای کاش این را هم می‌افزودند: همچنین فسادهایی که در جمهوری اسلامی وجود دارد هیچ ربطی به نظام جمهوری اسلامی و رهبران آن ندارد؛ بلکه میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت‌ ناتوان و فاسد قبلی به ارث رسیده یا محصول ناکارآمدی مدیران غرب‌زده و دلباختگان و دلدادگان کدخدا بوده و ریشه‌کنی همه این فسادها به راحتی و با سرعت ممکن نیست. ۳.اما عجیب‌ترین جمله آن نوشته که اگر نویسنده محترم آن را با توجه نوشته باشد و به لوازم آن آگاه بوده باشد، نشانه‌های خوبی را منعکس نکرده است، این است که نوشته‌اند: «دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی‌ها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند» درباره این جمله دو ملاحظه کوتاه را بیان می‌کنم: أ‌.واژه «خودتحریمی» از اصطلاحاتی است که مخالفان انقلاب و دشمنان ولایت برای بیان هزینه‌های «مقاومت در برابر استکبار» و احمقانه بودن «مقاومت و ایستادگی» دربرابر آمریکا و استکبار جعل کرده‌اند؛ آیا نویسنده محترم ما نیز همین معنا را مراد کرده‌اند؟! آیا مقاومت در برابر استکبار و آمریکای جنایت‌کار و دفاع از استقلال را کاری احمقانه می‌دانند؟! اگر چنین نیست، لطفاً بفرمایند منظورشان از خودتحریمی نظام و انقلاب که آن را قابل دفاع نمی‌دانند، چیست؟ ب‌.فقیه محترم ما، با بیانی کنایه‌آلود چنین نوشته‌اند: «دفاع از انقلاب و نظام … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند». صرف نظر از نیشی که در این عبارت به مدافعان انقلاب و نظام زده شده است، این جمله مشعر به آن است که خود ایشان تکلیفی برای دفاع از انقلاب و نظام اسلامی بر دوش خویش احساس نمی‌کنند! آیا غیر از این است؟! اگر چنین باشد، آیا خود را در جبهه «ساکتان» قرار نداده‌اند؟ و آیا سکوت، در هنگامه‌ای که همه گرگ‌های عالم چنگ و دندان‌های خود را برای دریدن این نظام مقدس اسلامی که ثمره خود صدها هزار شهید است، تیز کرده‌اند، کمتر از «خیانت» است؟ آیا گناه چنین سکوتی در پیشگاه الهی بخشیدنی است؟ ۴.و بالاخره اینکه نویسنده محترم ما، در پایان نوشته خود چنین توصیه می‌کند: «خوب است کسانی که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش می‌گیرند، اَبرو را طوری آرایش نکنند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخه‌ای را که بر آن نشسته‌اند، به دست اره نسپارند»توصیه نیکویی است که امیدوارم خود ایشان الگوی حکیمانه‌ای از «دفاع درست» از «انقلاب» و «نظام اسلامی»،و بنیان‌های انسان‌شناختی، ارزش‌شناختی،سیاسی و اجتماعی نظام مردم‌سالاری دینی ارائه دهند.
پاسخ حجت‌الاسلام عالی به بیانیه حجت‌الاسلام علی‌دوست بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم بجاست برخی بزرگواران که بیشتر دستی در فقه و اصول دارند بهتر با مواضع فکری رهبر بزرگوارمان آشنا شوند تا دوستانی که در میدان مقابله با مفاسد سیاسی و اجتماعی صدایشان بلند است و در مقابل سیاه نمایی ها و بی اعتمادسازی های دشمن امیدآفرینی میکنند را نکوبند و بیشتر کمک بدهند و در میدان باشند. رهبر عزیزمان در بیاناتشان در جمع علما و روحانیون تبریز (۵ /۵/ ۱۳۷۲) میفرمایند: 《این درست است که تا در یک گوشه مختصر نابسامانی به عقیده و سلیقه کسی پیدا شود او ریش بجنباند و بنا کند اعتراض و اشکال کردن؟! تا یک مشکل در اداره ای برایش پیدا شد یا یک مامور دولتی،چپ نگاهش کرد،یاوه بسراید که حالا هم مثل زمان فلان است؟! این ناشی از نفهمیدن آنچه واقع شده است نیست؟ این ناشی از عدم معرفت نعمت خدا نیست؟یا خدای نکرده ناشی از انکار نعمت خداست؟ یعرفون نعمه الله ثم ینکرونها این جفا نیست به این حرکت به این عظمت؟مگر وقتی حکومت درست شد، صحیح شد، موازین حکومت موازین کاملی شد،در سراسر این حکومت همه کارها درست خواهد بود؟! از کجا چنین چیزی ثابت شده است؟ در زمان امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام که مثال عدل و تقواست، دیگر شما از امیرالمومنین که کسی را عادلتر و با تقواتر سراغ ندارید، مگر حکامی که بر ولایات مسلط بودند و خود امیرالمومنین علیه الصلاه والسلام فرستاده بود، همه ابوذر و سلمان بودند؟!خیر چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار و فلان داشت، مابقی آدمهای عوضی بودند. تاریخ را بردارید نگاه کنید،این تاریخ است یکی از استانداران امیرالمومنین، زیاد ابن ابیه، بر منطقه وسیعی حاکم بود، بسیاری از این قبیل در اطراف و اکناف بلاد اسلامی بودند. امام حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام سردار بزرگ جنگش عبیدالله ابن عباس بود که میدانید چه کار کرد.شبانه رفت با معاویه مذاکره کرد، پول گرفت لشگرگاه خودش را ترک کرد و به معاویه پناهنده شد...در راس کار چه کسی بود؟ امام حسن مجتبی علیه الصلاه والسلام》. در بیانیه گام دوم هم رهبر بزرگوار به وجود فساد در دولت امام معصوم اشاره کردند و فرمودند نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود بسی کمتر است و بحمدالله مامورین این نظام غالبا سلامت خود را نگه داشته اند. جناب علیدوست میفرمایند: حضراتی که این اندک تخلفات را برای برخی توجیهات جسیم میکنند از برخورد حضرت هم با امثال ابن هرمه بگویند!... چه خوب است ایشان هم متوجه برخوردهای نظام در حد اعدام برخی سلطانها و احکام سنگین برای برخی گردن کلفتها در حد مهدی و فائزه هاشمی، طبری، سیف و.... هم باشند و از آن هم بگویند که نشان از غیر سیستمی بودن فساد در نظام است. گفته اند: در مقایسه و تشبیه باید به همه اقتضائات تشبیه توجه کرد!... آیا ایشان از جمله مصطلح حوزویان که تشبیه از وجهی مقرب و از وجهی مبعّد است، غفلت نکرده اند؟! که وجه شبه در دو حکومت وجود فساد و یا افراد فاسد بصورت فی الجمله هست در عین اینکه باز به دلیل ریل گذاری صحیح در هردو حکومت آن مقدار فساد هیچیک از دو حکومت را از اسلامی بودن خارج نمیکند و نباید به صرف دیدن برخی فسادها یا فاسدان فریاد وااسلاما سر داد و حکومت را غیر اسلامی نامید. میفرمایند: برخی مفاسد(حدود ۳۰ فساد) هیچ ربطی به امام نداشته و میراث حاکمان قبل بوده... و حضرت نمیتوانستند با سرعت و به راحتی آنها را ریشه کن کنند... مگر کسی ادعا کرده فسادهای در زمان حضرت، معاذالله ناشی از عملکرد ایشان بوده؟!! شکی نیست که یا ناشی از حکومتهای قبل بوده یا افسادهایی که نفوذیهای معاویه در حکمرانی حضرت انجام میدادند که در کتاب الغارات به برخی از آنها اشاره شده است. در زمان ما هم فسادهای درون حاکمیت از حاکم عادل، مومنین یا نفس انقلاب نیست. همه یا میراث رژیم طاغوت یا نفوذیها و غربزده ها یا افراد فرصت طلب است. پس شما هم پذیرفته اید که به هر دلیل فی الجمله در حکومت حضرت فسادهایی بوده که نمیشد با آنها به سرعت مقابله کرد. سخن دوستان هم همین است. بعد هم بحث سندی درباره یک روایت کرده اند و کتب تاریخ که پر است از مواردی از فسادهای موردی در محدوده حکومتی حضرت امیر علیه السلام را نادیده گرفته اند(که در بیانات فوق الذکر رهبری هم به کتب تاریخی استناد شده بود و توصیه ایشان هم به خواندن تاریخ بود.) در هرحال بجاست ایشان متوجه روح مطالب دوستان انقلابی که در مقابل انبوه سیاه نمایی و اعتماد زدایی، امید آفرینی میکنند و حرفشان هم بیشتر با محتوای کلام رهبر بزرگوار همخوانی دارد، باشند و با تعابیر: "عقیم بودن و خلاف واقع و راست ناقص و کم از کذب ناموجه بودن"، آنها را متهم نسازند. *انّ السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا*
🔰 توضیحات استاد علیدوست پیرامون یادداشت «دفاعی عقیم و پر هزینه» باسمه تعالی اللهم صل علی محمد و اهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم 🔹انتشار یادداشتی از این جانب در تاریخ 14/05/1402 در فضای مجازی واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. خلاصه یادداشت این بود: دفاع و صیانت از عملکرد جمهوری اسلامی ایران راه و رسم خود را دارد و این که پای مثل حکومت امام علی علیه السلام را به میان آورده، برخی فسادها را از آن دوران، ردیف کرده تا کاستی‌ها و ناراستی‌هایی که در نظام جمهوری اسلامی ایران هست، طبیعی و گریزناپذیر جلوه کند، صحیح نیست؛ این گونه دفاع ضمن این که در واقع دفاعی از عملکرد حاکمیت به حساب نمی‌آید، نسل جوان و دیگران را نسبت به حکومت علوی بدبین می‌سازد.در آن یادداشت اصل برخی ناراستی‌ها در حکومت حضرت مورد انکار قرار نگرفت؛ اما گفته شد: نباید بحث مربوط به حکومت علوی را ناقص گذاشت؛ باید اقتضائات زمانه را هم در نظر گرفت، از برخوردهای قاطع، سریع و عادلانه حضرت هم صحبت کرد. حکومت علوی تراث ارزشمندی است که نباید – نابحق – بسوزد و مورد بدبینی قرار گیرد. 🔹با انتشار این یادداشت موجی از موافقت‌ها و مخالفت‌ها به منصه ظهوررسید، این رفتار از مخاطبان محترم، اینجانب را واداشت تا نکاتی را بیان کنم. 🔻جهت تکمیل و توضیح بیانیه نکاتی ذکر میگردد: 1️⃣ در این دو روز، بحث‌های خوبی صورت گرفت و از برخی حمله‌ها و نیت‌خوانی‌ها و ناسزاها که بگذریم – که متاسفانه آسیب اخلاق‌سوز فضای رسانه‌ای کشور به حساب می‌آید – گفتگوهای قابل تقدیر و تاملی به وجود آمد. ای کاش موضوعی مهم مثل موضوع مورد گفتگو درحد نخبگان و ترجیحا از رسانه‌های عامی مثل سیما در قالب مناظره انجام شود. و آن گونه که خداوند متعال می‌پسندد و اخلاق، مقتضی آن است، ادامه یابد. بدون این که افراد پنجه تعرض به یکدیگر بیفکنند. 2️⃣ بدون شک از وظایف مهم شرعی ما است. و همان طور که در سالهای قبل بارها گفته‌ایم، روحانیت با رصد، مراقبت، هدایت، نقد و حمایت خود باید به این مهم بپردازد(https://eitaa.com/alidost_fiqh/4439) این وظیفه نباید تحت الشعاع هیچ امری قرار گیرد. 3️⃣ بدون تردید کشور با فساد سازمان یافته (که عده‌ای برای فساد سرکار آمده باشند) مواجه نیست. لکن در بخش‌هایی با و موردی، اما متعدد و متکثر مواجه است؛ که بدون ناامیدی باید همگان در رفع آن بکوشند. و از اصلی‌ترین دغدغه مسئولان باید باشد اما رفع فساد راه و رسم خود را دارد که گاه برخی بی‌دقتی‌ها، آسیب‌های زیادی به بار می‌آورد. 4️⃣ در نقدی که در یادداشت مورد نظر بر گفته برخی افراد داشتم، به هیچ وجه – به هیچ وجه – ناظر به شخص و شخصیت خود افراد نبودم. بزرگوارانی که حقیر را می‌شناسند، میدانند این جانب هیچ گاه نقد افراد را جایگزین نقد عملکردها و گفته‌ها نمی کنم. 5️⃣ خداوند متعال و عالم به سرّ و عَلَن، می‌داند که برای این جانب، خط و فکر سیاسی افراد در نقدها، هیچ مهم نیست، البته اگر موردی پیش آید، و به نظر اینجانب قابل نقدِ لازم باشد و متکفل نداشته باشد، عهده‌دار می‌شوم؛ بنابراین نباید افرادی، موارد قابل نقدی که حقیر به دلیل داشتن بانی در نقد، مورد نقد قرار نداده‌ام، لیست کنند و آن را حمل بر سیاسی‌کاری نمایند. گزینشی این چنین شایسته کسانی است که هر چه انجام میدهند، یا بیانیه می‌نویسند، سیاسی کاری است نه مثل این جانب! در کارنامه اینجانب نقدهای متعدد به روحانیون و غیر روحانیون، با افکار مختلف می‌بینید و هرگز عدم اطلاع را حمل بر عدم وجود نباید کرد. ادامه پیام👇👇👇👇 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
6️⃣ واژه «» که در بیانیه بود را به معنای حرکتی که حضور حداکثری مردم را در صحنه‌های ضرور نفی کند، به کار برده‌ام و اگر دیگران در معنای دیگری به کار برده‌اند، از عهده ما خارج است. این جانب معتقدم هیچ پشتوانه‌ای برای کشور و حاکمیت مثل حضور مردم نیست و هر حرکتی که این حضور را کمرنگ کند – حتی الامکان – نبایدصورت پذیرد. 7️⃣ انتظار اینجانب – به عنوان صاحب یادداشت – این است که ناقدان، یادداشت را به طور کامل مطالعه کنند، سپس قلم به نقد بسپارند. بسیاری از نقدها، آشکارا از عدم مطالعه یادداشت خبر می دهد. 8️⃣ برخی مدافعان یادداشت، حمله‌هایی به ناقدان داشتند، از دوستان می‌خواهم به هیچ وجه تعرض به افراد صورت نپذیرد. ایکاش بحث در فضایی آزاداندیشانه وبدون پرخاش پیش برود. حوزه‌های علمیه را نباید از این فضا خالی دید، هر چند برخی غیر این را بر آن بپسندند. چنان که عهده‌دار برخی اظهار نظرها – هر چند در دفاع از بیانیه این جانب صورت پذیرد- نیستم. 🔹خداوند بزرگ همه را به وظایف ، آشنا و توفیق عمل خالصانه عنایت فرماید. طبیعی است که بنای حقیر در این پیوند بر ادامه دادن نیست. ان ارید الا الاصلاح ما استطعت. الحمد لله رب العالمین 1402/05/16 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🔴 اولین دوره جامع موضوع شناسی بازی‌های رایانه‌ای 💠 با اعطای گواهی از: ▪️ انستیتو ملی بازی سازی ▪️ دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه علم و صنعت ▪️ مرکز دانش بازی‌های رایانه‌ای ✳️ ویژه طلاب دروس خارج فقه و اصول و سطوح عالی حوزه (سطح ۲ و ۳) 🗓 زمان دوره: ۲۱ تا ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۱۴ ▫️ دوره به دو صورت حضوری و مجازی برگزار می‌گردد. 🌐 جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به سایت موسسه عالی فقه و علوم اسلامی به آدرس زیر مراجعه فرمایید https://mfos.ir/MTBR/ 💠➣┅─────────── 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
539.7K
👓 حکم شرعی و ماهیت وام اربعین 🔷️ و توضیحاتی درباره عقود اسلامی 🔷️ حجت الاسلام کریمی رئیس دفتر استفتائات مقام معظم رهبری در تهران @karimi_bayan_ahkam 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید
🔸مثالی زدم تا تأسی کنید... 🔻وقتی به خاطر سستی و ترس کوفیان امیرالمؤمنین خطبه خواندند و شاهد مثالهایی از فداکاری اصحاب پیامبر نقل کردند، شخصی به او متعرض شد که می خواهی بگویی تو پیامبری ما هم اصحاب پیامبر؟ امیرالمؤمنین از این برداشت خشک و فهمِ کج بسیار ناراحت شدند و فرمودند مثالی زدم تا تاسی کنید... متن: مردى بلند قامت و سياه‌چرده بر خاست و گفت: «نه تو محمد هستى و نه ما آن مردم كه ياد كردى. خداوند ما را به فزونتر از طاقتمان مكلّف نساخته.» على (ع) گفت: اول درست گوش بده تا بتوانى به درستى پاسخ دهى، زنان فرزند مرده برايت زارى كنند. جز به اندوه من نيفزودى. آيا گفتم كه من محمد (ص) هستم و شما انصار هستيد؟ اين مثلى بود كه زدم و اميدم آن بود كه به آن تأسى كنيد. فقام اليه رجل آدم طوال‌ فقال: ما أنت بمحمّد و لا نحن بأولئك الّذين ذكرت؛ فلا تكلّفنا ما لا طاقة لنا به، فقال له عليّ عليه السّلام: أحسن سمعا تحسن اجابة ثكلتكم الثّواكل ما تزيدونني‌ الا غمّا، هل أخبرتكم أنّي محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و أنّكم الأنصار ؟ انّما ضربت لكم مثلا و انّما أرجو أن تأسّوا بهم. الغارات - ط الحديثة نویسنده : الثقفي الکوفي، ابراهیم    جلد : 2  صفحه : 481 https://lib.eshia.ir/71757/2/481 این متن جالب است، استشهاد امیرالمؤمنین به تاریخ که در زمان خلافتشان رخ داده است. یک برداشت از مستمعین تطبیق ۱۰۰ درصد بود که حضرت نفی کردند. خود حضرت فرمود به مقدار تاسی از تاریخ یا پند گرفتن باید گفته بشود. برخی می گویند کلا مقایسه به هر نوعی تعطیل بشود! یعنی تاریخ تطبیقی را انکار می کنند تاریخ نقلی صرف را قبول دارند. برخی تاریخ تحلیلی را می پسندند یعنی تاریخ نقلی بعلاوه تجزیه و تحلیل اما رهبری در کتابهایشان و صحبتهایشان علاوه بر تاریخ نقلی، تاریخ تحلیلی_تطبیقی را ظاهرا قبول دارند و بیان می کنند. نه تطبیقی صِرف نه تحلیلی صِرف و نه نقلی صِرف. تطبیق چون وظیفه الآن ما را معلوم می کند و تحلیل چون ریشه ها و زمینه ها و... را مشخص می کند و بصیرت می دهد، از این جهت رهبری مایلند هر دو جنبه باشد اما 👈برای فهم مقدار تطبیق و روش تطبیق و تحلیلِ ایشان باید در قالب جلسات روش پژوهی و استخراج مبانی تاریخی ایشان بحث شود که دچار افراط و تفریط نشویم. 📝 حجت الاسلام مهدی دهبان عضو گروه اساتید اندیشکده مستعدان 📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3 ❇️ عضو کانال اندیشکده مستعدان شوید