🌐شما می تونید در مورد این تصویر فقط و فقط ۲ دقیقه فکر کنید ...
🔸شاید هم هر روز ساعاتی به این موضوع بپردازید
👉 @mtnsr2
animation.gif
114.5K
⭕️افزون زحساب اگر که داری زر و زور با دست تهی برندت آخر در گور
🔹 زنهار مخور فریب این دار فریب
❗️هشدار!
مشو غره بر این داره غرور
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌐کارکردهای یاد مرگ
1⃣ انفاق کنید قبل از اینکه مرگ اموالتان را بگیرد
اگر آدم ها دائم به این فکر کنند که روزی مرگ همه اموال و دارایی ما را می گیرد و معلوم نیست ثروتی که ما به خون دل به دست آوردیم چه نتیجه ای پیدا می کند، شاید با این سوال روبرو شویم که چرا همین حالا که خودم هستم سرنوشت اموالم را مشخص نکنم؟
خیلی از متمولین وقتی از دنیا می روند فرزندانشان برای آن ها خیرات می دهند ولی خودشان در زندگی حاضر نبودند به کسی انفاق کنند. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است.
2⃣ افزایش تلاشگری
بعضی ها فکر می کنند یاد مرگ آدم را نسبت به زندگی بی انگیزه می کند، ولی شاید واقعیت طور دیگری باشد. اگر از این بعد به یاد مرگ نگاه کنیم که معلوم نیست ما چند سال دیگر زنده باشیم و به همین دلیل باید از تمام لحظه های زندگی استفاده کنیم تا اگر مرگ به سراغ ما آمد افسوس نخوریم و پشیمان از فرصت های از دست رفته خود
3⃣مهربانی با مردم و اطرافیان
مهربانی با مردم یکی از ارکان اصلی دینداری است؛ پیامبر در تبیین جایگاه دوستی با مردم در دین می فرمایند: «أفضَلُ الأعمالِ بَعدَ الايمانِ بِاللّه ِ التّودُّدُ إلىَ الناسِ؛ بهترين كارها پس از ايمان به خدا، دوستى با مردم است»
شاید اگر بیشتر به یاد مرگ باشیم که ما را از عزیزانمان جدا می کند و یا عزیزانمان را از ما می گیرد، بیشتر به هم دیگر احترام بگذاریم و یا مثلا اگر کسی را رنجانده باشیم، یاد مرگ و اینکه شاید فردا نباشیم ما را به عذر خواهی وادار کند تا با حق الناس از دنیا نرویم.
4⃣کاهش دنیا پرستی
امام علی علیه السّلام فرمودند:
«مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا ؛ دو گرسنه اند كه هرگز سير نشوند: دانشجو، و دنيا طلب.»
نمی شود گفت دنیا ذاتا جای بدی است اما حب شدید و وابستگی عمیق به دنیا و آنچه در دنیا هست بسیار خطرناک و مذموم است
یاد مرگ و اینکه دیر یا زود این دنیا را ترک می کنیم می تواند دنیا را در مقابل چشم ما حقیر کند و تعلق شدید ما به دنیا را از بین ببرد. «مَن ذَكَرَ المَوتَ رَضِيَ مِن الدُّنيا باليَسيرِ؛ این کلام امیرالمومنین است که فرمود: هركه به ياد مرگ باشد، از دنيا به اندك خشنود شود.
5⃣لذت بردن از هر لحظه زندگی
یاد مرگ و اینکه مرگ از رگ گردن به ما نزدیک تر است، باعث می شود قدر همه لحظات زندگی را بدانیم. برای هر مسئله کوچکی ناراحت نشویم، سعی کنیم بیشتر با داشته هایمان شاد باشیم تا با نداشته هایمان غمگین شویم و بدانیم اگر فقیر تریم آدم باشیم یا ثروتمند تریم انسان، آخر به یک جا می رویم.
6⃣کم شدن بدی ها و گناه
لطفا چشم های خودتان را ببندید و به گذشته خود فکر کنید؛ ببینید کودکی چقدر با سرعت به نوجوانی و نوجوانی به جوانی تبدیل شد. ببینید چقدر جوانی زود گذر می گذرد و به پیری تبدیل می شود. آیا بهتر نیست در این دنیای زود گذر تا می توانیم خطا نکنیم؟ آیا اصلا این این زندگی آمیخته با مرگ بدون گناه و بدی ها ارزشمندتر نیست؟
امام صادق علیه السلام درباره تاثیر یاد مرگ بر کاهش شهوت می فرمایند:
«ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ؛ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند.»
7⃣نترسیدن از مقابله با ظلم
معمولا مردم از اینکه بخواهند در مقابل ظلم ایستادگی کنند می ترسند. اما برای کسی که مرگ را باور کرده، و آن یکی از واقعیت های دنیا می داند و از آن ترسی ندارد به راحتی در مقابل ظلم می ایستد و زندگی به هر قیمتی را نمی پذیرد همانگونه که مولایمان حسین علیه السلام فرمود «هیهات منا الذله».
حالا فرض کنید همه جامعه به این باور برسند در این صورت ظلم ریشه کن خواهد شد.
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
14.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐بخدا قسم همه اینهایی که گوشه غسال خونه افتادند مثل من و شما سر مست زندگی بودند
🔅اما به یک باره خرمال شدند . خاصیت مرگ خرمال کردنه
استاد رائفی پور
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍روزی از عارفی سؤال شد:
چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من
بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد.
آیا الان میتوانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم.
عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید
امام زمان را بینید؟!
💥چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه
کردنها و نافرمانیها به امام زمان پشت کردهایم
و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐امید های امام زمان چه کسانی هستند
👌دانلود کن شاید شامل خودت هم بشه
🔹حجت الاسلام مومنی
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
4_5960626106687030927.mp3
1.99M
⭕️چرا این همه "اللهم عجل لولیک الفرج" های ما، به اجابت نمی رسد؟
🔹چرابا اینهمه ظلم، که عالم را احاطه کرده است؛
🔸ظهور منجی،اتفاق نمی افتد؟
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 غافل نباشید از #حجة_بن_الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداه❗️
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐لحظه ای با شهدای فاو
🔸چه حال هوایی داره این گمنامی
👉 @mtnsr2
✋سلام به همگی
🔅تا به حال شده با کسی خداحافظی کنی و بدونی که دیگر او را نخواهی دید ؟
🔸اگر اون شخص پدرت باشه چطور ؟
حتی فکر کردنش هم سخته
درسته؟
خدا حافظ پدر......
👉 @mtnsr2
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
خداحافظ پدر
هر بار از جبهه تلفن می زد خانه ی همسایه، همین وضع بود؛ تا گوشی را از مادرم می گرفتم باهاش صحبت کنم، می زدم زیر گریه. هر کار می کردم جلوی خودم را بگیرم، فایده نداشت که نداشت.می گفت: چرا گریه می کنی پسرم؟
با هق هق و ناله می گفتم: چکار کنم، گریه ام می گیره...
آن روز، یکی از روزها سرد زمستان بود. یکهو زنگ خانه چند بار به صدا آمد. مادر از جا بلند شد. چادر سرش کرد و زود دوید بیرون. من هم دنبالش. این طور وقتها می دانستم بابا از جبهه زنگ زده.زن همسایه هم برای همین با عجله می آمد و چند بار زنگ می زد.
رفتیم پای گوشی.مثل همیشه اول مادرم گوشی را برداشت.شروع کرد به صحبت. من حال و هوای دیگری داشتم.
دلم گرفته بود، ولی مثل دفعه های قبل، انگار دوست نداشتم گریه کنم.
مادرم حرفهاش تمام شد.گوشی را داد به من. تا آن لحظه هم یقین نداشتم گریه ام نگیرد.بر عکس دفعه های قبل، سلام گرم پدرم را جواب دادم، احوالش را پرسیدم و باهاش حرف زدم
از نگاه مادر می شد فهمید تعجب کرده. خودم هم حال او را داشتم. این که ازجبهه زنگ بزند و من بدون گریه با او حرف بزنم، سابقه نداشت. حرفهای پدرم هم با دفعه های قبل فرق می کرد. گفت: می دونم که دیگه قرآن یاد گرفتی، اون قرآن بالای کمد، مال توست، یعنی هدیه است؛ اگر من بودم که خودم بهت می دم، اگه نبودم خودت بردار و همیشه بخون.
مکثی کرد و ادامه داد: مواظب کتابهای من باشی، مواظب نوارهای سخنرانی و نوارهای قبل از انقلاب باش، خلاصه اینها رو تو باید نگهداری کنی پسرم، مسؤولیتش با توئه.
نمی دانستم چرا اینها را می گوید. حرفهای دیگر هم زد. حالا می فهمم که آن لحظه ها گویی داشت وصیت می کرد.وقتی گفت: کار نداری؟»
پرسیدم: کی می آی؟
گفت: ان شاءاالله می آم.
با هم خداحافظی کردیم. گوشی را دادم مادرم. او هم سؤال مرا پرسید.
کی می آی؟
نمی دانم پدر به اش چی گفت که خیلی رفت تو هم. کمی بعد ازش خداحافظی کرد. تو لحنش غم و ناراحتی موج می زد. گوشی را گذاشت.با هم آمدیم بیرون. ازش پرسیدم: به بابا گفتی کی می آی، چی گفت؟ گفت: تو چرا هر وقت من تلفن می زنم می گی کی می آی؟ بگو کی شهید می شی.
وقتی دید ناراحت شدم، انگار به زور خندید وگفت: بابات شوخی می کرد پسرم.
معلوم بود خودش هم خیلی ناراحت است، اما نمی خواست من بفهمم.
وقتی رفتیم خانه، از خودم می پرسیدم:چطور شد این بار گریه ام نگرفت؟!
رازش را چند روز بعد فهمیدم؛ چند روز بعد از عملیات بدر، روزی که خبر شهادت پدرم را آوردند.
آن تلفن، تلفن آخرش بود.
👉 @mtnsr2
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸