eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1⃣« قارونیسم » قسمت اول ⁉️ قارون چگونه پولدار شد ؟ 👤 استاد کاری از موسسه مصاف 👉 @mtnsr2
4_5897515238764315014.mp3
3.76M
⭕️ اشرافیت مذهبی 5⃣بخش پنجم 👉 @mtnsr2
❗️ بهترین و بامعناترین سال 😜😂 نخست وزیر بعنوان یادگاری! عکس پدربزرگ رو بهش هدیه داده! یعنی آقاااا تو اصالتت اینجاست😜 👉 @mtnsr2
⭕️ #شهيد_ابراهيم_هادي 🔶قسمت پنجاه وسوم 🔶 #مهمان 👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ ۲ 🔶 قسمت پنجاه وسوم 🔶 سال ۱۳۹۱بود که من برای اولین بار این جمله از مقام معظم رهبری را شنیدم که قبلا فرموده بودند : نیست من عاشق خاطرات شهدا بودم . یکی از دوستان ما که از خادمین شهدا بود ،برای ما از خاطرات و کتابش گفت . ما در شهر خودمان کهنوج ، هر چه گشتیم کتاب پیدا نکردیم از چند نفر پرسیدم این کتاب را از کجا باید تهیه کرد . گفتند در رفسنجان این کتاب را دارند. تماس گرفتم با رفسنجان . گفتند تمام شده . گفتم :من مسئول جامعه القرآن شهر کهنوج هستم می خواهم خانمهای حافظ وقرآن آموز با این شهید آشنا شوند. شماره ای در تهران به من دادند. چون چندین بار پیگیری کرده و نتیجه نگرفتم، این بار به امام عصر عجل الله توسل پیدا کردم و خواستم که اگر صلاح می دانید این شهید ا برای هدایت ما بفرستید. بعد دوباره با تهران تماس گرفتم خدا را شکر گفتند موجود هست و..... برای دهه فجر برنامه ریزی کردیم تا مسابقه کتابخوانی برگذار کنیم مبلغ کتابها واریز شد وخبر دادند کتابها ارسال شده. قرار بود همراه کتاب شهید هادی ،کتابهای دیگر شهدا که توسط گروه شهید هادی منتشر شده نیز ارسال شود من هم منتظر بودم. چون هنوزچهره ی این شهید را ندیده بودم از طرفی مشتاق بودم کتابش را بخوانم...... صبح زود وارد کوچه ی موسسه جامعه القرآن شدم . دیدم دفتر دار موسسه شلنگ آب را برداشته ومشغول شستن کوچه است . وسط کوچه را گل محمدی چیده . درست مثل زمانی که حضرت امام وارد ایران شدند ! با عصبانیت😠 گفتم : حاج خانم. کهنوج مشکل کمبود آب داره چکار می کنی؟ قضیه این گلها چیه ؟ اینجا چه خبره؟ خانم دفتر دار با خوشحالی جلو آمد و گفت : مگه خبر نداری ،مهمان داریم اون هم چه مهمان هایی؟! وقتی تعجب مرا دید گفت : امروز شهدا مهمان ما هستند . الان دارند تشریف می آورند موسسه سریع دویدم سر کوچه ببینم چه خبره .یکدفعه دیدم گروهی جوان باشخصیت وبسیار زیبا ونورانی به سمت کوچه می آیند . کت وشلوارهای بسیار زیبا . با هم میگفتند ومی خندیدندو...... جمع زیادی هم پشت سر آنها . یک نفر در وسط جمع شهدابود که چهره ونورانیت خاصی داشت وبقیه در کنارش بودند . دویدم به سمت داخل موسسه که بگویم خانم ها چادر سر کنند که الان شهدا می رسند وارد موسسه شدم بوی اسپند وعطر همه جا را گرفته بود خانمی دم در قرآن به دست منتظر من بود. انگار قرآن آموزان قبل از من خبر داشتند که شهدا در راهند . داخل موسسه نگاهم به در ودیوار مبهوت ماند اینجا کجاست ؟ گویی جامعه القرآن کهنوج به زک کاخ تبدیل شده ! چه فرشهایی چه پرده هایی خدایا چه نورانیتی ، بوی عطر گل محمدی همه جا را گرفته بود مست از دیدن این صحنه ها بودم که یکباره ار خواب پریدم . سحر جمعه بود یکباره از خواب پریدم سحر جمعه بود وچه مبارک سحری..... یک دل سیر گریه کردم وخوشحال شدم شهدا به موسسه آمدند . به کسی از آن رویای نیمه شب حرفی نزدم . از طرفی نگران بودم که امروز باید کتابها برسند وتوزیع شود نکند دیر بشود وبرای مسابقه نرسد . عصر همان روز از ترمینال تماس گرفتند که کارتن های کتاب رسیده با خوشحالی به همراه همسرم به تعاونی رفتیم وچند کارتن بزرگ تحویل گرفتیم . جلوی درب موسسه که رسیدیم ،همسرم اولین کارتن را بلند کرد ولی چون سنگین بود از دستش لیز خوردوروی زمین افتاد. 🌷ادامه دارد...... 👉 @mtnsr2 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
مهدویت تا نابودی اسرائیل
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🍃 #القدس_لنا حسین در ۱۹۱۷ خیانت انگلیسی‌ها را متوجه شد، زیرا اسناد محرمانه قرارداد تو
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🍃 در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ شورای عالی متفقین قیمومیت فلسطین را به دولت انگلیس واگذار کرد و ۲۲ ژوئیه ۱۹۲۲ این امر از طرف شورای مجمع اتفاق ملل به دولت انگلیس ابلاغ شد. موضوع تأسیس کانون ملی یهود در فلسطین جزء دستور قیمومیت بود و اعلامیه بالفور تقریباً کلمه به کلمه درآن درج شده بود و دولت قیم را موظف ساخته بود که استقلال و خودمختاری این کانون را تأمین نماید و در ماده (۴) کارگزاری یهود را که با دولت قیم به منظور تأسیس کانون ملی همکاری خواهد کرد به رسمیت شناخته بود و تصریح کرده بود که کارگزاری مزبور به منزله سازمان یهود می‌باشد و در ماده (۶) قید شده بود که دولت قیم باید وسایل و موجبات مهاجرت و اسکان یهودی‌ها را به صورتی که به پیروان سایر مذاهب تعدی و اجحاف نشود فراهم سازد. بعد از آنکه در ۱۹۲۰ دستور قیمومیت در «سان رمو» امضا شد دولت انگلیس به اداره این منطقه اقدام نمود و «سر هربرت ساموئل» که از خانواده‌های معروف یهودی‌های انگلیس بود، ولی در نهضت صهیونی عضویت نداشت به عنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین انتخاب شد. هنگام متارکه جنگ بین‌الملل اول فقط پنجاه و پنج هزار یهودی در اراضی مقدس وجود داشت. حکومت جدید در‌های کشور را به روی مهاجرین یهودی باز کرد و این امر فوراً مورد اعتراض اعراب قرار گرفت. اولین کنگره افراد و جمعیت‌های مبارز فلسطینی در سال ۱۹۱۹ در شهر بیت‌المقدس تشکیل شد، در قطعنامه این کنگره مواردی از جمله تقاضای جلوگیری از مهاجرت، شکستن وعده بالفور، پایان دادن به حکومت سرپرستی و وحدت با سوریه با در نظر گرفتن اینکه فلسطین هم جزء سوریه به نام «سوریه جنوبی» باشد، گنجانده شده بود. کنگره چهارم در ژوئن ۱۹۲۱ در شهر بیت‌المقدس به دنبال کنگره‌های معمولی دوم و سوم تشکیل شد و تمام مواد قطعنامه‌های کنگره‌های قبلی را تأکید و تثبیت نمود. همچنین در روز‌های چهارم تا هشتم آوریل ۱۹۲۰ در شهر بیت المقدس، در محل «موسم النبی»، اولین شورش و اعتراضات فلسطین روی داد. مراسم مذهبی «موسم النبی» تبدیل به یک صحنه شورش و تظاهرات ملی شدیدی علیه صهیونیسم و استعمار بریتانیا شد. در جریان این شورش مردم به یهودیان حمله کردند و در اثر تصادم شدیدی که بین اعراب و یهودیان و افراد پلیس که از یهودیان دفاع می‌کردند رخ داد، عده‌ای از یهودیان و عرب‌ها کشته و مجروح شدند. در ۱۹۲۱ نیز شورش‌هایی علیه یهودی‌ها به وقوع پیوست و عرب‌های سایر کشور‌ها به روشنی مخالفت خود را با طرح صهیونیست‌ها مبتنی بر تبدیل کردن فلسطین به منطقه یهودی‌نشین اعلام کردند. در پارلمان انگلستان، صهیونیست‌ها قدرت فوق‌العاده‌ای داشتند. به همین دلیل حکام انگلیسی کوشیدند جاه‌طلبی یهود را تعدیل کنند و بدین وسیله آن‌ها را برای عرب‌ها پذیرفتنی گردانند، زیرا در غیراینصورت ممکن بود عرب‌ها برای همیشه یهودیان را از خود جدا نموده و به کلی به صورت بیگانه بنگرند. این قبیل ملاحظات موجب شد که انگلستان، به وسیله یادداشت چرچیل که در سوم ژوئن ۱۹۲۲ منتشر شد، سیاست خود را اعلام کند. در این یادداشت، «اعلامیه بالفور» که در اصل پذیرفته شده بود، به دقت و بدون کوچکترین اشتباهی مجدداً تفسیر شده بود. در این یادداشت سؤال شده بود که ماهیت موطنی یهودیان چیست؟ و جواب داده شده بود که: برخلاف تصور عده‌ای قصد آن نیست که فلسطین، همانقدر که انگلستان، انگلیسی‌نشین است، یهودی‌نشین شود، بلکه قصد این است که: «جامعه فعلی یهود، به کمک یهودیان سراسر دنیا، توسعه بیشتری پیدا کند تا اینکه جامعه تبدیل به مرکزی بشود که بطور کلی یهودیان به دلایل مذهبی و نژادی، بدان علاقه نشان دهند و افتخار کنند» در مورد مهاجرت یهودیان به فلسطین گفته شده بود که محدودیت‌هایی در مهاجرت پدیدار خواهد شد، به دلیل اینکه «ظرفیت اقتصادی این کشور در حال حاضر قدرت پذیرفتن تازه واردان را ندارد.» همچنین تصریح شده بود که قصد این نیست که «جمعیت، زبان و فرهنگ عرب از فلسطین ریشه‌کن گردد تا تحت انقیاد دیگران آورده شود 👉 @mtnsr2 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
داستان غمبار نابودی یک تمدن؛ چگونه "اندلس" با بی حجابی سقوط کرد 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #فتح_آندلس 9⃣دولت بنی رزین در سال 403 ه . ق «ابو محمد هذیل» معروف به «ابن اصلح» از بربرهای «هوا
⭕️فتح آندلس 🍃دولت موحدون اندلس موحدون توانستند بر «مرابطون» پیروز شوند. آنان در سال 541 پس از تصرف مراکش، به سوی اندلس روانه شده شهرهای «اشبیلیه»، «قرطبه» و «غرناطه» را تسخیر کرده دولت مرابطون اندلس را منقرض ساختند. در دوران حکومت موحدون در اندلس، پادشاهان مسیحی بارها به قلمرو سرزمینهای اسلامی تجاوز کردند. پادشاه پرتغال، «افونسو انریکش»، به شهرهای غربی اندلس حمله کرد و «کنت نونیو»، حاکم «طلیطله»، به شهرهای جنوبی طلیطله یورش برد. در سالهای 542 ـ 556 مسیحیان، بسیاری از شهرهای غربی اندلس را تصرف کردند. پادشاه پرتغال نیز شهر «شلب» را اشغال کرد. در سال 633 مسیحیان توانستند «قرطبه» را تصرف کنند. در سال 646 نیز «اشبیلیه» توسط مسیحیان تصرف شد. اندک اندک مسیحیان بر تمام شهرهای اندلس، جز غرناطه و چند شهر کوچک دیگر، تسلط یافتند. آخرین دولت در سال 629 ه . ق ابو عبدالله محمد غالب بن یوسف بن نصر، علیه دولت موحدون قیام و در سال 630 «جیّان» و «شریش» را تصرف کرد و «جیّان» را مرکز حکومت خود قرار داد. او در سال 635 پس از تصرف «غرناطه» ادعای استقلال نموده دولت «بنی نصر» را تأسیس کرد. وی در سال 643 «المریه» را تسخیر کرد. در سال 645 شهر «جیّان» توسط «فردیناند سوم»، پادشاه لیون، اشغال شد و ابو عبدالله محمد به ناچار شهر «غرناطه» را مرکز حکومت خود قرار داد. پادشاهان مسیحی توانستند همه شهرهای اندلس، جز شهرهای تحت قلمرو دولت بنی نصر، را تصرف کنند. دولت بنی نصر 268 سال در غرناطه حکومت کرد. در این مدت، 21 نفر به حکومت رسیدند. سرانجام این دولت در سال 897 ه. ق توسط «فرناندوی پنجم» سقوط کرد. مذاهب اسلامی در اسپانیا (اندلس) مذهب مالکی مردم اندلس در ابتدا مانند مردم شام، پیرو فقه ابوبکر اوزاعی بودند؛ اما پس از مدتی به مذهب مالکی گرویدند. بنابر نظر برخی، ساده بودن فقه مالکی، سبب گسترش فقه مالکی در اندلس است. به نظر برخی دیگر، علت گسترش فقه مالکی دراندلس، فتوای مالک بن انس ـ پیشوای مذهب مالکی ـ به خلع «منصور عباسی»از خلافت بود. فرمانروایان اموی اندلس نیز به پاس این فتوا، مذهب مالکی را در اندلس گسترش دادند. بنابراین، می توان گفت از ابتدای تشکیل حکومت امویان در اندلس (138 ه . ق) مذهب مالکی در اندلس گسترش یافت 👉 @mtnsr2
⭕️ #قرار_عاشقی 🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات 🌷 #شهیدابراهیم_هادی 🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع 🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃 ⭕️ ..... ✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨ « وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اَللّٰهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتّٰى إِذٰا فَشِلْتُمْ وَ تَنٰازَعْتُمْ فِي اَلْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مٰا أَرٰاكُمْ مٰا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ اَلدُّنْيٰا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ اَلْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفٰا عَنْكُمْ وَ اَللّٰهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ» و[در نبرد احد] قطعا خدا وعدهء خود را با شما راست گردانید: آن گاه که به فرمان او، آنان را مى کشتید، تا آنکه سست شدید و در کار[جنگ و بر سر تقسیم غنایم ] با یکدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید[یعنى غنایم را] به شما نشان داد، نافرمانى نمودید. برخى از شما دنیا را و برخى از شما آخرت را مى خواهد. سپس براى آنکه شما را بیازماید، از[تعقیب ] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت، و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضل است. (آل عمران/152) 👉 @mtnsr2 🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃 شکست پس از پیروزی! ♦در ماجرای جنگ احد گفتیم: مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصی جنگیدند، و به زودی پیروز شدند، ولی نافرمانی جمعی از تیراندازان که سنگر خود را رها کردند و به جمع آوری غنایم مشغول شدند سبب شد که ورق برگردد و شکست سختی به لشکر اسلام وارد گردد. ♦هنگامی که مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگینی به مدینه باز می‌گشتند با یکدیگر می‌گفتند مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزی نداده بود؟ پس چرا در این جنگ شکست خوردیم؟ ♦از این به بعد قرآن ضمن پاسخ آنها، علل شکست را توضیح می‌دهد، می‌فرماید: «وعده خدا در باره پیروزی شما کاملا درست بود و به همین دلیل در آغاز جنگ پیروز شدید و به فرمان خدا دشمنان را به قتل می‌رساندید و این وعده تا زمانی که دست از استقامت و پیروی فرمان پیغمبر برنداشته بودید ادامه داشت، شکست از آن زمان شروع شد که سستی و نافرمانی شما را فرا گرفت» (وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّی إِذا فَشِلْتُمْ). ♦یعنی، اگر تصور کردید که وعده پیروزی بدون قید و شرط بوده، سخت در اشتباه بوده‌اید. تمام وعده‌های پیروزی مشروط به پیروی از فرمان خداست. ♦سپس قرآن می فرماید: «پس از مشاهده آن پیروزی چشم گیر که مورد علاقه شما بود راه عصیان پیش گرفتید و (بر سر رها کردن سنگرها) به نزاع پرداختید» (وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ). ♦سپس می‌افزاید: «در این موقع جمعی از شما خواستار دنیا و جمع غنایم بودید در حالی که جمعی دیگر ثابت قدم و خواستار آخرت و پاداشهای الهی بودند» (مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ). ♦در اینجا ورق برگشت «و خداوند پیروزی شما را به شکست تبدیل کرد تا شما را بیازماید و تنبیه کند و پرورش دهد» (ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ). ♦«سپس خداوند همه این نافرمانیها و گناهان شما را بخشید (در حالی که سزاوار مجازات بودید) زیرا خداوند نسبت به مؤمنان از هر گونه نعمتی فرو گذار نمی‌کند» (وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ). «تفسیر نمونه، ذیل آیه 152/ سوره آل عمران» 👉 @mtnsr2 ☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃🍃☘🍃☘
برای یمنی ها دعا کنید ناوها و جنگنده های آمریکا و اروپا برای شکست دادن یمنی ها و تصرف الحدیده مستقیم وارد جنگ شده اند و به کمک جلادهای سعودی و اماراتی آمده اند 👉 @mtnsr2
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ⭕️ 🔹 امیرالمومنین علی(ع): 🔶بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود. 📚بحارالانوار(ط-بیروت) ج51 ص109 ----------------------------------- 🔶 اَللّهُمَّ اِنّى اُجَدِّدُ لَهُ فى هذَا الْيَوْمِ و َفى كُلِّ يَوْمٍ عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً فى رَقَبَتى 🔷خدايا! من نو مى‌كنم براى آن جناب در اين روز و در هر روز عهد و پيمان و بيعتى را در گردنم 🔶 اَللّهُمَّ كَما شَرَّفْتَنى بِهذَا التَّشْريفِ وَ فَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَ خَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ 🔷چنانچه مرا مفتخر ساختى بدين افتخار، و برتري‌ام دادى به اين فضيلت و مخصوصم داشتى بدين نعمت. 👉 @mtnsr2 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️در روز از من وشما سوال خواهند کرد شما آواره و تنها و طرد شده بود شما چه کردید؟ ☘ تکان دهنده و تاثیرگذار ☘استاد 👉 @mtnsr2
⭕️چگونه با امام زمان(عج) درد و دل کنیم 🍃آیا وقتی با امام زمان(عج) صحبت می‌کنیم، ایشان صدای ما را می‌شنود؟ در این صورت چرا جواب مار ا نمی‌دهد؟ 🍃با توجه به مضمون روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده است، امام زمان(عج) از شدت محبتی که به دوستان خود دارد، هر زمانی که شخصی او را یاد کند، نگاهی به او می‌کند و سزاوار است که یاد کننده به جهت احترام و تعظیم از جای خود برخیزد، هنگامی که مولای خویش او را به نظر مهر و عطوفت نگاه می‌کند، پس از جای خود برخیزد و از خدای تبارک و تعالی، تعجیل فرج ایشان را بخواهد. بنابراین قطعاً امام زمان(عج) صدای ما را می‌شنود، اما اینکه چرا حاجات ما را برآورده نمی‌کند، دلایل مختلفی دارد؛ مثلا شرایط استجابت دعا را فراهم نمی‌کنیم که از جمله آن‌ها ترک معصیت خداست یا اینکه برآورده شدن آن حاجت به صلاح ما نیست، مانند بیمار دیابتی‌ای که از ما درخواست شیرینی می‌کند (از آنجا که او را دوست داریم به درخواست او توجهی نمی‌کنیم) به این ترتیب، امام زمان(عج) نیز که مهربان‌تر از پدر و مادر است، برای تربیت ما بسیاری از خواسته‌های ما را به خاطر خودمان اجابت نمی‌کند 👉 @mtnsr2
✨درد دل با امام زمان آنجا كه بايد دل به دريا زد، همين جاست ! عصر جمعه ! زخم كهنه و آدمهاي بي خيال آمدنت ! سلام آقاي خوبي! فرمول ساده نيامدنت ؛ حب دنيا = عادات غلط = غفلت از تو ! خيلي وقت پيش يادم هست؛ دو ركعت عشق خواندم و به دست نسيم سپردم، نميدانم برايت آورد يا نه ! ببخش آقا ! درد دل با تو هم دير به دير شده است. يا صاحب الزمان ! روزهاي بي تو، نه ،لحظه هاي بي تو ، جهنم است. وقتي كه ميهمان ذهن كوچكم مي شوي ،هنوز قيامتي به پا نشده بهشتي ام كرده اي آقا ! .. وقتي هواي توبه به سرم مي زند ، حال و هواي كوي تو را دارم..هميشه هم حسي درونم زنده است كه ردّم نمي كني. هر بار دلم مي شكند مي آيم و باز نمك مي خورم و نمكدان... اين روزها چه بشكن بشكني هست درِ خانه تو ! ببخش سرت را به درد آوردم ؛آخر چيزي نداشتم كه اين بار سرم را بالا بگيرم و بگويم؛ آقا جان دست پر آمده ام .ومن خوب مي دانم كه تنها عشق كافي نيست براي آمدنت آقا! آه از غروب غم بار جمعه كه آدم را جان به لب مي كند. دليلش هم اين كه هنوز من دير به دير مي آيم به سراغت مثل خيلي از آدمها... اللهم عجل لوليك الفرج... 👉 @mtnsr2
⭕️ ۱ 🍃 سال 1384 بود كه كادر بسيج مسجد موسي ابن جعفر تغيير كرد. من به عنوان جانشين پايگاه انتخاب شدم و قرار شد پايگاه را به سمت يك مركز فرهنگي سوق دهيم. در اين راه سيد علي مصطفوي با راه اندازي كانون شهيد آويني كمك بزرگي به ما نمود. مدتي از راه اندازي كانون فرهنگي گذشت. يك روز با سيد علي به سمت مسجد حركت كرديم. به جلوي فلافلفروشي جوادين رسيديم. سيد علي با جواني كه داخل مغازه بود سلام و عليك كرد. اين پسرك حدود شانزده سال سريع بيرون آمد و حسابي ما را تحويل گرفت. حجب و حياي خاصي داشت. متوجه شدم با سيد علي خيلي رفيق شده. وقتي رسيديم مسجد، از سيد علي پرسيدم: از كجا اين پسر را ميشناسي؟ گفت: چند روز بيشتر نيست، تازه با او آشنا شدم. به خاطر خريد فلافل، زياد به مغازهاش ميرفتيم. گفتم: به نظر پسر خوبي مياد. چند روز بعد اين پسر همراه با ما به اردوي قم و جمکران آمد. 👉 @mtnsr2
🍃 در آن سفر بود كه احساس كردم اين پسر، روح بسيار پاكي دارد. اما مشخص بود که در درون خودش به دنبال يك گمشده ميگردد! اين حس را سالها بعد كه حسابي با او رفيق شدم بيشتر لمس كردم. او مسيرهاي مختلفي را در زندگي اش تجربه كرد. هادي راههاي بسياري رفت تا به مقصد خودش برسد و گمشده اش را پيدا كند. من بعدها با هادي بسيار رفيق شديم. او خدمات بسيار زيادي در حق من انجام داد كه گفتني نيست. اما به اين حقيقت رسيدم كه هادي با همه مشكلاتي كه در خانواده داشت و بسيار سختي مي كشيد، اما به دنبال گمشده دروني خودش مي گشت. براي اين حرف هم دليل دارم: در دوران نوجواني فوتباليست خوبي بود، به او مي ِ گفتند: »هادي دل پيه رو هادي هم دوست داشت خودش را بروز دهد. كمي بعد درس را رها كرد و ميخواست با كار كردن، گمشده خودش را پيدا كند. بعد در جمع بچه هاي بسيج و مسجد مشغول فعاليت شد. هادي در هر عرصه اي كه وارد ميشد بهتر از بقيه كارها را انجام ميداد. در مسجد هم گوي سبقت را از بقيه ربود. بعد با بچه هاي هيئتي رفيق شد. از اين هيئت به آن هيئت رفت. اين دوران، خيلي از لحاظ معنوي رشد كرد، اما حس ميكردم كه هنوز گمشده خودش را نيافته. بعد در اردوهاي جهادي و اردوهاي راهيان نور و مشهد او را ميديدم. بيش از همه فعاليت ميکرد، اما هنوز ... از لحاظ كار و درآمد شخصي هم وضع او خوب شد اما باز به آنچه مي خواست نرسيد. بعد با بچه هاي قديمي جنگ رفيق شد. با آنها به اين جلسه و آن جلسه مي رفت. دنبال خاطرات شهدا بود. بعد موتور تريل خريد، براي خودش كسي شده بود. با برخي بزرگترها اينطرف و آنطرف ميرفت. اما باز هم ... تا اينكه پايش به حوزه باز شد. كمتر از يك سال در حوزه بود. اما گويي هنوز ... بعد هم راهي نجف شد. روح نا آرام هادي، گمشده اش را در كنار مولايش اميرالمؤمنين پيدا كرد. او در آنجا آرام گرفت و براي هميشه مستقر شد... 👉 @mtnsr2
Misaq-Haftegi951005[04](۲).mp3
5.07M
⭕️ 🌷می تپه دلم ابریه چشام 🌷می رسه بازم تا که بر مشام 🌷بوی کربلا، از عراق و شام 🌷یکی یکی دارن میان گلای بی نشون 🌷اونا که دست و پا زدن میون خونشون 👉 @mtnsr2
🌷می تپه دلم ابریه چشام 🌷می رسه بازم تا که بر مشام 🌷بوی کربلا، از عراق و شام 🌷یکی یکی دارن میان گلای بی نشون 🌷اونا که دست و پا زدن میون خونشون 🌷پر کشیدن تا کربلا بدون بال و پر 🌷کبوتر حرم شدن خوشا به حالشون 🌷داره میاد لشگری از فدائیای خواهر حسین 🌷چه عاشقونه جون دادن 🌷راهو به ما نشون دادن ☘آقام حسین آقام حسین 🌷گنبد طلات روبروی من 🌷اشکای عزات آبروی من 🌷جون دادن برات آرزوی من 🌷به جون زینبت نذار که ناامید بشم 🌷یه کاری کن که آخرش منم شهید بشم 🌷ندارم آبرو ولی مثه غلام سیات 🌷به خاک و خون بکش منو که روسفید بشم 🌷یا لیتنا کنا معک سر منم فدا سر حسین 🌷تو نفسای آخرم 🌷میشه بیای بالا سرم ☘آقام حسین آقام حسین 💫شاعر:سید محمد بهشتی 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
برای یمنی ها دعا کنید ناوها و جنگنده های آمریکا و اروپا برای شکست دادن یمنی ها و تصرف الحدیده مستقی
✍با عرض ادب واحترام خدمت دوستان مهدوی 💫بی مقدمه استدعا دارم خدمت شما بزرگواران برای مسلمانان جهان خصوصاً مسلمانان مظلوم یمن دعا کنید جگر گوشه هاشان ، اطفال شیعیان اسیر چنگالهای آهنین آل جهود و هم پیمانان شان هستند 🍃برای فرج امام زمان دعا کنید 🍃برای آزادی مسلمانان دنیا دعا کنید 🍃خدا را به حق فاطمه زهرا قسم دهید تا ظهور را نزدیک کند ✨یا فاطر بحق فاطمه عجل لولیک الفرج✨ 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سخنان مهم و شنیدنی سردار دلها در محضر 😍آقایی که در بطن آشوب های منطقه کشور ایران را حفظ کرد 💬ارسالی از یا مهدی 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
✍با عرض ادب واحترام خدمت دوستان مهدوی 💫بی مقدمه استدعا دارم خدمت شما بزرگواران برای مسلمانان جهان
🙏 بر آن شدیم تا به میزان وظیفه ای که نسبت به مردم یمن داریم به عنوان یک مسلمان تا دست به دعا شده و متوسل به امام خوبی ها ، امام زمانمان شویم تا ان شاءالله گشایشی برای مردم یمن باشد تا از چنگال ددمنشانه زورگویان اسلام و جهان رهایی یابند . 🙏 دوستان با همراهی شما امروز یک ختم قرآن را تا آخر شب به پایان برسانیم با نیت تعجیل در فرج مولا و نابودی دشمنان اسلام و جهان و امام زمان "عجل الله" ارسال جزء انتخابی به آیدی زیر @AEASsha دوستان جزء انتخابی رو اگر نیت دارند میتونن طی روزهای آتی ادا کنن
✨انتخاب جزء انتخابی از طرف دوستان جزء1⃣...... جزء2⃣....... جزء3⃣..... جزء4⃣...... جزء5⃣...... جزء6⃣..... جزء7⃣...... جزء8⃣...... جزء9⃣..... جزء0⃣1⃣..... جزء1⃣1⃣...... جزء7⃣2⃣........ جزء8⃣2⃣....... جزء9⃣2⃣....... جزء0⃣3⃣...... 👉 @mtnsr2
⭕️ #شهید_ابراهیم_هادی 🔶ادامه قسمت پنجاه وسوم 🔶 #مهمانی 👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ ۲ 🔶ادامه قسمت پنجاه وسوم 🔶 کارتن پاره شد وکتابها جلوی من ریخت ! نگاهم به زمین خیره ماند . اولین تصویری که روی جلد کتاب در مقابلم بود . همان جوانی بود که دیشب در وسط جمع شهدا ایستاده بود . کتاب بعدی تصویر یکی دیگر از شهدا و..... پاهایم سست شد. نشستم روی زمین . بغض گلویم را گرفت . یکی یکی کتاب شهدا را با ادب بر می داشتم و می گفتم خوش آمدید. خوش آمدید.... اینها همان جوانهایی بودند که شب قبل مهمان موسسه شدند چهره آنها را خوب به یاد داشتم . نفر وسط هادی بود . بعد شهید علمدار بعد شهید تورجی و.... همسرم که از خواب من اطلاعی نداشت با تعجب گفت :چیکار میکنی؟بیا کمک کن کتاب ها را جمع کنیم . عجب غروب جمعه ای بود شهدا آمدند... خدا شاهد است از آن لحظه که شهدا مهمان جامعه القرآن شدند ،اوضاع ما کاملا تغییر کرد. شرایط روز به روز بهتر شد . درهای خیر وبرکت بر ما باز شد. ما با سختی فراوان در آن منطقه ی محروم کشور کار را شروع کرده بودیم حالا با عنایت شهدا، درهای بسته به روی ما گشوده می شد. دیگر را برادری برای خودم می دانستم. اولین قرارم با داداش این بود که از خدا بخواهد به من حیای فاطمی بدهد. حیایی که تا می توانم از نامحرم دور باشم. نامحرم را نبینم ونامحرم نیز من را نتواند ببیند. چرا که مادر سادات فرمودند:بهترین حالت برای یک زن که او را به خدا نزدیک می کند. این است که تا جایی که می شود با نا محرم برخورد نداشته باشد . بعد هم خواستم که برای بندگی خالص حضرت حق ادب نماید. از آن روز در تمام کارها ،داداش ،مشکل گشادی ما بود . ما برای برخی کارها باید از امام جمعه ،فرماندار ویا....کمک می گرفتیم. برای این کارها لازم بود که شخصا حاضر می شدم وصحبت می کردم. قبل از اینکه بروم ،خیلی خودمانی به داداش می گفتم شما راضی هستی که من با نا محرم حرف بزنم؟ خودتان مشکل را حل کنید و کارها را ردیف کنید. من نامه را می فرستم پیگیری هایش با شما. باورش برای کسانی که اعتقاد دارند سخت نیست. بدونه مراجعه وبه صورتی عجیب، مشکلات و مسائل ما حل می شد یادم آمد روز اول از مولای خودم خواستم که برای هدایت ما ، این شهید را بفرستد . چه استادی را امام عصر "عجل الله" برای هدایت ما فرستاد ؟ روزها گذشت و فعالیت ما گسترش یافت . یک شب جمعه زیارت عاشورا به نیت امام عصر "عجل الله" ومادر جوانشان وشهدا خواندم وگفتم:داداش ابراهیم ،مربیان موسسه ،خالصانه و بی ریا توی این شهر که خیلی به کار فرهنگی احتیاج داره زحمت می کشند . من خیلی شرمنده ام . از خدا بخواه که توفیق دهد در نیمه شعبان مربی ها را به کربلا ببرم. با عقل مادی این کار شدنی نبود هزینه بسیار این سفر و.... اما چقدر زود جواب ما را داد. روز نزمه شعبان با ده نفر از مربیان قرآنی در بین الحرمین بودیم وبه نیابت از شهدا زیارت می کردیم وچه سفری شد ، سفر مرحمتی شهدا. آری از آن روز که شهدا مهمان ما شدند، رنگ وبوی زندگی ها تغییر کرد اصلا رنگ وبوی شهر ما تغییر کرد. بوی خدا در همه جا پراکنده شد . ،این بزرگ مرد اخلاص وعمل ،در این شهر چراغ راهی شد برای تمام کسانی که می خواهند عبد درگاه خدا باشند. به شهر دور افتاده ی ما آمد تا راه را به ما نشان دهد . اکنون بسیاری از مردم شهر ، او را می شناسند . کرامات و اتفاقاتی که اینجا رخ داد ، خودش یک کتاب است . داستان رضا یکی از این حکایت هاست 👉 @mtnsr2 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
✨لیست جزء انتخابی از طرف دوستان جزء1⃣...... جزء2⃣....... جزء3⃣..... جزء4⃣...... جزء5⃣...... جزء6⃣..... جزء7⃣...... جزء8⃣...... جزء9⃣..... جزء0⃣1⃣..... جزء1⃣1⃣...... جزء4⃣1⃣...... جزء7⃣2⃣........ جزء8⃣2⃣....... جزء9⃣2⃣....... جزء0⃣3⃣...... ختم قرآن به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان و رهایی شیعیان یمن از جنایات آل جهود هدیه نثار بی بی زینب کبری سلام الله علیه دوستان اگر مایل بودند عدد جزء باقی مانده را به آیدی @AEASsha ارسال کنند با تشکر 👉 @mtnsr2