💠اختتامیه و پایان سفر زیارتی اربعین
امسال اربعین هم باتمام زیبایی هایش تمام شد
اربعین یک حرکتی هست که شیعه قدرت و فرهنگ ومنش خود را به جهانیان نشان میدهد
گاهی لازم بود مطلبی را پنهان داشتید تا وحدت راحفظ کنید
تا دشمن شاد نشوید
شما از کوفه به کربلا رفتید تا به امامتان بگویید اینبار برای خون خواهی برگشتیم
اینبار آمده ایم تا حسینی باشیم
🌷🌷🌷🌷
سفر
سفر سختی بود
🌷پای تاول زده!
🌷استخوانهای درد گرفته!
🌷گم کردن بچه وهمراه در این شلوغی!
🌷سنگینی کوله به روی دوش!
🌷به خاک افتادن وخاکی بودن
🌺به نظرتان این واژه ها آشنا نیست ؟
اما ……
اگر کسی به شما بگوید سفرتان چگونه بود
خواهید گفت باتمام سختی ها بسیار زیبا بود
در این راه از روز اول که اسرا به اسارت رفتند و عمه مان زینب خطاب به یزید فرمود
🌷 من چیزی جز زیبایی ندیدم!!!!!
انگار تا پایان این مکتب هم با وجود سختی ها چیزی جز زیبایی نبینیم
🌷🌷🌷
مطلبی با خادمین زوار امام حسین
برادران عراقی وایرانی
خدا قوت
شما حماسه ای آفریدید که شاید خودتان هم ارزش واقعی اش را ندانید
همینقدر بگویم
اگر نبود بذل بخشش شما اگر نبود کمک شما
اربعین هرسال پر شور تر از سال قبل نمیشد
شما مخلصانه کمک کردید ودیده نشدید
اما کار شما دنیا را در حیرت فرو برد
اجرکم عندالله
🌷🌷🌷🌷
اما مطلبی با کربلایی های اربعین امسال
🌷سلام کربلایی 🌷
تو همانی که مرد و مردانه، بدون ترس و واهمه جانت را بر میداری و با تمام خطرات وسختی های راه به وظیفه ات عمل میکنی و میروی به زیارت مولا، حسین بن علی (ع)
👈 از زمانی که بر میگردی
کوچکترین خطای تو، معادل ده خطای دیگران به چشم می آید.
🌷 چون، انتظارها از تو متفاوت است.
🌷دوست کربلایی من!
کربلایی بمان و بیشتر از دیگران، مراقب اعمال و رفتارت باش که آبروی مولایت، در گرو رفتار توست.
سعی کنیم زینت اهلبیت باشیم
🌷🌷🌷🌷
اما حرف آخر مان خطاب به سید وسرور مولای ما حجت بن الحسن العسکری ارواح نا فدا باشد
سیدی ومولای اگر در بین راه دیدمت اما نشناختمت
سلام علیکم
آ قاجان
اگر در بین راه خطایی از من سر زد مرا دیدی ووسرت را پایین انداخته ای
دخیلک سیدی ومولای
آقا جان اگر توانستم کمکی به نزدیک شدن ظهورت کنم اما با اعمالم مانعش شدم
ببخشم ودر حقم دعا کن
آقا جان من فکرمیکنم خدا به من تا به شما توجه بیشتری کرده
چراکه من را به داشتن تویی مفتخر کرده وتویی را به داشتن من آزرده
چاره ای نیست آقای من به پای شما نوشته شدم
دعایم کن تا برای شما زینت باشم
نه...........😔
🌷الهم عجل لولیک الفرج🌷
ومن الله توفیق
پایان اربعین ۹۶
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #قرار_عاشقی
🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات
🌷 #شهیدابراهیم_هادی
🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع
🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌾🌴🌾🌴
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت هفتاد ودوم
🔶 #رسول_دل
آقا سيد مجتبی علمدار را خيلی اتفاقی شناختم. زمستان بود. برای خريدن نوار يكی از مداحان به نمايشگاهی كه در شهرمان داير بود رفتم. نوار حضرت ابوالفضل علیه السلام آن مداح را خواستم.
فروشنده نواری به من داد با عنوان شهيد علمدار. چون آقا ابوالفضل علیه السلام هم
علمدار بودند فكر كردم همان است و خريدم.
وقتي آن را در خانه گوش دادم متوجه شدم مداحي ناشناس برای خانم حضرت #رقيه_سلام_الله علیه می خواند.
از آنكه نوار اشتباهی خريده بودم دمق شدم. ولی با اين حال، آن مداح ناشناس صدايی بسیار دلنشين داشت.
چند روز بعد كاملًا اتفاقی برنامه روايت فتح را دیدم. موضوع برنامه شهيد علمدار بود فهميدم كه نوار از چه كسی است
از آن روز نوار و نام علمدار در گوشه بايگانی ذهنم خاك ميخورد تا...
دلم با خدا بود. ولی نميدانم كدام قدرت شيطانی مرا از رفتن به سوی خدا
بازميداشت! در خواندن نماز كاهل بودم. يك روز ميخواندم و دو روز نمازم قضا ميشد
اين بدتر از هر سرطانی دلم را احاطه كرده بود. سعی ميكردم با گوش كردن به نوارهای مذهبی و رفتن به مجالس دعا هر طوری كه ميشد دلم را شفا دهم، اما نشد.
سال 1377 در اثر تصادف پايم شكست. درمانش طولانی شد. از طرفی همان سال در مرحله اختصاصی كنكور هم قبول نشدم. و اين ضربه روحی شديدی بر من وارد كرد.
ايمان ضعيفی داشتم؛ ضعیف تر و بدتر شد. كاهل بودن در نمازم تبديل شد به بی نمازی كامل!
ماه رمضان آمد و من تنها دهانم را بستم. يك بار هم مسجد نرفتم حتی در شبهای قدر. روزها و ماهها پشت سر هم ميگذشت و من...
شبی در خواب ديدم مجله ای در مقابل من هست. تيتر روی آن نوشته بود:
آخرين وسايل به جا مانده از شهيد علمدار به كسی كه محتاج آن است به قيد قرعه اهدا ميشود.
مجله را خريدم و با تعجب ديدم، وسايل سیدمجتبی به من رسيده است.
شيشه ای عطر، تكه ای گوشت مرغ كه نوشته بودند ته مانده آخرين غذای آقا سيد است. به همراه چند قطعه عكس و دست نوشته.
بارزترين عكس، عكسی بود كه در آن آقا سيد روی زمين كربلا دراز كشيده بود و خون از سرش به زمين ريخته بود. با خودم گفتم سيد كه در جبهه شهید نشده؟! البته ميدانست كه عاقبت كارش شهادت است. برای همين اين عكس
را براي آلبوم شهادتش گرفته.
تا آن روز حتی يك قطعه عكس از آقا سيد نديده بودم. فقط همان برنامه روايت فتح بود كه آن هم جسته و گريخته ديده بودم. تكه گوشت را
خوردم. كمی از عطر را كه به گمانم رنگ قرمز داشت به لباسهايم زدم.
با صدای مادرم از خواب بيدار شدم. وقت نماز صبح بود. ولی من كه به
بی نمازی عادت كرده بودم به اتاق ديگری رفتم تا بخوابم. اما...
حال عجيبی پیدا کرده بودم. اما هرطور بود خوابيدم. دوباره خواب ديدم، درست زير همان عكس آقا سيد نوشته بودند: تو خواب نيستی، تو بيداری، اين بيداری است.
از خواب پریدم و مشغول نماز شدم.
نزديك محرم بود. آن ایام انگار نيرویی از درونم مرا به سمت خدا هل ميداد.
نماز برايم چنان حلاوتی پيدا كرد كه آن را نميخواستم با هيچ لذتی در دنيا عوض كنم. دلم عاشق نماز شد و نماز برايم طعم ديگری يافت.
براي اولين بار در تمام عمرم، محرم و صفر ميهمان زيارت عاشورای امام حسين علیه السلام شدم.
ايام فاطميه دلم غريب شد. انگار تمام صحنه های مصيبت بی بی دو عالم جلوی چشمانم پدیدار ميشد.
گريه هايم برای اهل بيت: به خصوص خانم حضرت زهرا سلام الله و امام
حسين علیه السلام حال و هوای عجيبی گرفته بود.
اصلًا تا آن لحظه نميدانستم روزی به نام عرفه هم است. به واسطه نوار عرفه آقا سيد، روز عرفه و قداستش را شناختم. خدا سيد را رسول دل من كرد و به واسطه او مرا از منجالب گناه بيرون كشيد.
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ #شهید_سید_مجتبی_علمدار
💠خاطرات و روضه زیبای حضرت رقیه
👉 @mtnsr2