همیشه می گفت: خوشا به حال کسانی که مفقودالاثر و مفقود الجسد هستند، هر شب جمعه حضرت زهرا (س) خودش به دیدن آن ها می رود، بالای سرشان می نشیند، خوشا به حالشان که خانم را می بینند آن وقت مادرها همه اش بی تابی می کنند که چرا شهیدمان را نیاوردند بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم فاطمه زهرا (س) ؟ می گفتم: خب معلومه حضرت زهرا (س) پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من مفقود الاثر شدم چرا نیامدم اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم برای خودش این سفارش را میکرد اما نمیگذاشت هیچ یک از بچه های گردان کربلا پیکر مطهرشان توی خط بماند گاهی طناب می بستند به پیکر شهید و روی زمین میکشیدند و عقب می آوردند تا در خط نماند می گفتم: مادر این جوری که پیکر شهید آسیب می بیند مادر این پیکر تکه تکه شده به دست مادر شهید برسد و بتواند صورت پسرش را ببیند بهتر است تا ما در مقابل مادر شهید بگوییم شرمنده ایم ما سالم و سلامت آمدیم و پسرت شهید شد و ما حتی نتوانستیم جسم بی جان او را برای تو بیاوریم.
🌷شهید اسماعیل فرجوانی🌷
👉 @mtnsr2
🌷چه می فهميم شهادت چيست مردم؟
🌷شهيد و همنشينش كيست مردم؟
🌷تمام جستجومان حاصلش بود:
🌷شهادت اتفاقی نيست مردم
🖐سلام به همگی
شهادت اتفاقی نیست . شهادت مزد سالها سختی و مراقبت است که جز نصیب مردان خدا نخواهد شد
عبد الحسین برونسی هم بعد سالها طعنه و کنایه و مبارزه با نفس به این درجه نائل آمد
🌸مبارکش باد
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 قبر بی سنگ از خواب پریدم.کسی داشت بلند بلند گریه می کرد!چند لحظه ای دست و پام را گ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌐در ادامه خاطره قبر بی سنگ...
گفت: خودم که برگشتم، این کارو می کنم.
زینب را یک بار بردیم حمام.هفده روز از عمر او گذشته بود که عبدالحسین آمد.هنوز رو زمین نشسته بود که
پرسید:بچه رو بردین حمام.
گفتم: بله.
گفت: ندادین که کسی به گوشش اذان و اقامه بگه؟
نه.
وقتی نشست و نفسی تازه کرد، به مادرم گفت: دوباره بچه رو ببرین حمام.
تا بردند حمام و آوردند، غروب شد. بعد از نماز مغرب، زینب را گرفت تو بغلش و همان پای بخاری نشست.
نمی دانم چه به گوش زینب می گفت. فقط می دانم نزدیک دوساعت طول کشید! از همان اول شروع کرد آرام آرام
اشک ریختن. وقتی بچه را داد بغلم، پیراهن خودش و قنداقه ی او خیس اشک شده بود!
دو روز پیش ما ماند. شبی که فرداش می خواست برود، آمد گفت: زود آماده بشین می خوایم بریم جایی.
کجا؟ یکی، دو جا نمی خوایم بریم، خیلی جاهاست.
فکر زینب را کردم و سردی هوا را. گفتم: منم بیام؟
گفت: آره، زینب خانم رو هم باید ببریم.
یک ماشین گرفته بود. خودش نشست پشت فرمان. سوار که شدیم، راه افتاد.
چند تا فامیل تو مشهد داشتیم. خانه ی تک تک آنها رفت یک وقتی، با یکی شان، سرمسائل انقلاب، دعوای شدیدی کرده بود که چند سال با هم رفت و آمد نداشتیم.برام عجیب بود که آن شب، حتی خانه ی او هم رفتیم! هر جا می رفتیم، همان طور بر پا، در حالی که زینب را هم بغل گرفته بود، چند دقیقه ای می ایستاد. احوالشان را می پرسید و می گفت: ما فردا ان شاءاالله عازم جبهه هستیم، اومدیم که دیگه حلالیت بطلبیم.
آنها هم مثل من تعجب می کردند. هر وقت که می خواست برود جبهه، سابقه نداشت برود خانه ی فامیل برای
خداحافظی. معمولاً آنها می آمدند خانه ی ما. همینها، حسابی نگرانم می کرد.
آخرین جایی که رفتیم، حرم مطهر آقا علی بن موسی الرضا(سلام االله علیهم) بود. آن جا دیگر عجله را گذاشت کنار؛
زیارت با حالی کرد آن شب؛ با طمأنینه و با آرامش.
خودم هم آن شب حال دیگری داشتم و گرفته تر از همیشه، با آقا راز و نیاز می کردم.
بعد زیارت، عبدالحسین بچه ها را یکی یکی برد دور ضریح و طوافشان داد. زینب را هم گرفت و برد. وقتی طوافش
داد، آوردش پیش من و گفت: بریم؟
گفتم:بریم....
توی ماشین، جوری که فقط من بشنوم، شروع کرد به حرف زدن.
من ان شاءاالله فردا می رم منطقه، دیگه معلوم نیست که برگردم.
هر لحظه انگار غم و غصه ام بیشتر می شد. گفت: قدم زینب مبارک است ان شاءاالله، این دفعه دیگه شهید میشم.
کم مانده بود گریه ام بگیرد.فهمید ناراحت شدم. خندید، گفت: شوخی کردم بابا، چرا ناراحت شدی؟ تو که می
دونی بادمجون بم آفت نداره. شهادت کجا، ما کجا؟...
توی خانه، بچه ها که خوابیدند، آمد پیشم.گفت: امشب سفارش شما رو خدمت امام رضا(سلام االله علیهم) کردم. از آقا خواستم که گاهی لطف بفرمایند و به تون یک سری بزنن. شما هم اگر یک وقت مشکلی چیزی داشتین، فقط برین خدمت حضرت و از خودشون کمک بخواین؛ سعی کنید که قدر این نعمت عظیم رو که نصیب شهر و کشور ما شده، بدونید، هیچ وقت از زیارت غفلت نکنید که خودش یک ادبی هست و رعایت این طور آدابی، واجب است.
هیچ وقت از این حرفها نمی زد.بوی حقیقت را حس می کردم، ولی انگار یک ذره هم نمی خواستم قبول کنم.
بعد از نماز صبح، آماده ی رفتن شد.خواستم بچه ها را بیدار کنم، نگذاشت .هر دفعه که می خواست برود، اگر صبح زود هم بود، همه شان را بیدار می کرد و با همه خداحافظی می کرد. ولی این بار نمی دانم چرا نخواست بیدارشان کنم.گفت:این راهی که دارم می رم، دیگه برگشت نداره!
یکدفعه چشمم افتاد به حسن. خودش بیدار شده بود. انگار همین حرف پدرش را شنید که یکدفعه زد زیر گریه.از
گریه اش، ما هم گریه افتادیم؛ من و مادر.
همیشه وقت رفتنش اگر مادر ناراحت بود، و یا من گریه می کردم، می خندید و می گفت: ای بابا، بادمجان بم آفت نداره؛ از این گذشته، سر راه مسافر هم خوب نیست گریه کنید.
ولی این بار مانع نشد. می گفت: حالا وقتشه، گریه کنید!
کم کم بچه ها همه از خواب بیدار شدند. یکی یکی بوسیدشان و خداحافظی کرد باهاشان.این سری از زیر قرآن هم
رد نشد.فقط بوسیدش و زیارتش کرد و رفت.
آن روز که او رفت، زینب بیست روزه می شد.
آخرین بار که زنگ زد خانه ی همسایه، چند روزی مانده بود به عید؛ اسفند ماه هزارو سیصد شصت و سه بود.وقتی
پرسیدم: کی می آی؟
خندید و گفت:هنوز هم می گی کی می آی؟ امام جواد (سلام االله علیه) بیست و پنج سالشون بود که شهید شدن،
من الان خیلی بیشتر از ایشان عمر کردم! باز می پرسی کی می آی؟ بگو کی شهید می شی؟ کی خبر شهادتت می آد؟
گریه ام گرفت.گفت:شوخی کردم بابا، همون که می گفتم؛ بادمجان بم آفت نداره.
زینب را هم برده بودم پای تلفن.گفت: یه کاری کن که صداش در بیاد.
هر جور بود، گریه اش انداختم. صداش را که شنید، گفت: خوب، حالا خیالم راحت شد که زینب من سالمه....
👇👇
آن روز، چیزهایی از زیارت حضرت فاطمه ی زهرا(سلام االله علیها) و حرف زدن با بی بی می گفت، ولی تلفن
خش خش می کرد و درست و حسابی نفهمیدم جریان چیست صحبتمان که تمام شد، گوشی را گذاشتم.حسن هم همراهم بود. با هم آمدیم بیرون. حس غریبی داشتم. همه چیز حکایت از رفتن او می کرد. ولی من نمی خواستم باور کنم.
خبر عملیات بدر را که شنیدم، هر آن منتظر تلفنش بودم. تو هر عملیاتی، هر وقت می شد، زنگ می زد. خودش
هم نمی رسید، یکی دیگر را می فرستاد که زنگ بزند و بگوید: تا این لحظه هستیم.
عملیات تمام شد. هی امروز و فردا می کردم که تلفن بزند، انتظارم به
جایی نرسید.بالاخره هم خبر آمد...
به آرزوش رسیده بود.آرزویی که بابتش زجرها کشید.
جنازه اش مفقود شده بود؛همان چیزی که آرزویش را داشت.حتی وصیت کرده بود روی قبرش سنگ نگذاریم
و اسمش را هم ننویسیم. می خواست به تبعیت از مادرش، حضرت فاطمه ی زهرا (سلام االله علیها) قبرش بی نام
و نشان باشد.
روزی که روحش را توی شهر تشییع کردیم، یک روز بهاری بود، نهم اردیبهشت هزارو سیصد و شصت و چهار.
👉 @mtnsr2
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
Haftegi901219[02].mp3
12.24M
🌐نوای شهدا
🔸حاج میثم مطیعی
🌷ماییم و راه سرخ شهادت
🌷خون رگهای ما نذر حسین است
🌷عشق دلهای ما پیر خمین است
🌷از جان گذشتیم در راه قرآن
🌷پیمان خون بستیم ما با شهیدان
🌷بشنو یابن الحسن لبیک ما را
🌷بقیه الله؛ یا حجت الله
🌷آید از جبهه ها عطر شهیدان
🌷عطر کرب و بلا از خاک ایران
🌷فریاد ما شد: الله اکبر
🌷دیگر جان ما و فرمان رهبر
🌷بشنو یابن الحسن لبیک ما را
🌷بقیه الله؛ یا حجت الله
🌷ما را عهدی باشد با باکری ها
🌷با خون زین الدین، با باقری ها
🌷ماییم و راه سرخ شهادت
🌷بر جان ما باشد ، مهر ولایت
🌷بشنو یابن الحسن لبیک ما را
🌷بقیه الله؛ یا حجت الله
👉 @mtnsr2
🌐نقل است روزی علی اكبر(علیه السلام) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اكبر سئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر(علیه السلام) نزد اباعبدالله الحسین(علیه السلام) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت كند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
💠درباره شخصیت علی اكبر(علیه السلام) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (علیهماالسلام) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.
🌸ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باد🌸
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
خاطرات استادقرائتی
✍يکروز در منزل ديدم خانم دستگيره هاى
زيادى دوخته ڪه با آن ظرف هاى داغ
غذا را بر مى دارند. ڪه دستشان نسوزد،
آنها را برداشته و به جلسه درس براى
جايزه آوردم . وقتى خواستم جايزه بدهم
به طرف گفتم :
👌يکى از اين سه مورد جايزه را انتخاب کن :
1⃣ يک دوره تفسير الميزان ڪه۲۰جلد است.
2⃣مقدارى پول
3⃣چيزى که به آتش و گرماى دنيا نسوزى .
گفت : مورد سوّم . من هم دستگيره ها را
بيرون آورده به او دادم . همه خنديدند.
😁😁😁
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨
🌷إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
🌷کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمى خیزند، و براى فساد در روى زمین تلاش مى کنند (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند) فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند. یا دست و پاى آنها، بعکس یکدیگر (چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بریده شود. و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست. و در آخرت، مجازات بزرگى دارند.
(مائده/۳۳)
👉 @mtnsr2
🌐یاد مرگ یکی از مهمترین دلیل برای ترک گناه است
البته این کار را میتوانید با موعظه (سخنرانی در مورد مرگ) و یا زیر و رو کردن احادیث مربوطه وحتی قدم زدن در میان قبرستان امتحان کنید
👉 @mtnsr2
این را به خاطر بسپارید یاد مرگ نه تنها شما را از گناه دور میکند بله از برترین عبادت هاست همان گونه که امام رضا علیه السلام میفرماید:
«أَنَّ ذِکْرَ الْمَوْتِ أَفْضَلُ الْعِبَادَهِ»همانا یاد مرگ برترین عبادت است.
📚بحارالأنوار/ج 75 /ص 347
👉 @mtnsr2
🌐شما می تونید در مورد این تصویر فقط و فقط ۲ دقیقه فکر کنید ...
🔸شاید هم هر روز ساعاتی به این موضوع بپردازید
👉 @mtnsr2
animation.gif
114.5K
⭕️افزون زحساب اگر که داری زر و زور با دست تهی برندت آخر در گور
🔹 زنهار مخور فریب این دار فریب
❗️هشدار!
مشو غره بر این داره غرور
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌐کارکردهای یاد مرگ
1⃣ انفاق کنید قبل از اینکه مرگ اموالتان را بگیرد
اگر آدم ها دائم به این فکر کنند که روزی مرگ همه اموال و دارایی ما را می گیرد و معلوم نیست ثروتی که ما به خون دل به دست آوردیم چه نتیجه ای پیدا می کند، شاید با این سوال روبرو شویم که چرا همین حالا که خودم هستم سرنوشت اموالم را مشخص نکنم؟
خیلی از متمولین وقتی از دنیا می روند فرزندانشان برای آن ها خیرات می دهند ولی خودشان در زندگی حاضر نبودند به کسی انفاق کنند. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است.
2⃣ افزایش تلاشگری
بعضی ها فکر می کنند یاد مرگ آدم را نسبت به زندگی بی انگیزه می کند، ولی شاید واقعیت طور دیگری باشد. اگر از این بعد به یاد مرگ نگاه کنیم که معلوم نیست ما چند سال دیگر زنده باشیم و به همین دلیل باید از تمام لحظه های زندگی استفاده کنیم تا اگر مرگ به سراغ ما آمد افسوس نخوریم و پشیمان از فرصت های از دست رفته خود
3⃣مهربانی با مردم و اطرافیان
مهربانی با مردم یکی از ارکان اصلی دینداری است؛ پیامبر در تبیین جایگاه دوستی با مردم در دین می فرمایند: «أفضَلُ الأعمالِ بَعدَ الايمانِ بِاللّه ِ التّودُّدُ إلىَ الناسِ؛ بهترين كارها پس از ايمان به خدا، دوستى با مردم است»
شاید اگر بیشتر به یاد مرگ باشیم که ما را از عزیزانمان جدا می کند و یا عزیزانمان را از ما می گیرد، بیشتر به هم دیگر احترام بگذاریم و یا مثلا اگر کسی را رنجانده باشیم، یاد مرگ و اینکه شاید فردا نباشیم ما را به عذر خواهی وادار کند تا با حق الناس از دنیا نرویم.
4⃣کاهش دنیا پرستی
امام علی علیه السّلام فرمودند:
«مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا ؛ دو گرسنه اند كه هرگز سير نشوند: دانشجو، و دنيا طلب.»
نمی شود گفت دنیا ذاتا جای بدی است اما حب شدید و وابستگی عمیق به دنیا و آنچه در دنیا هست بسیار خطرناک و مذموم است
یاد مرگ و اینکه دیر یا زود این دنیا را ترک می کنیم می تواند دنیا را در مقابل چشم ما حقیر کند و تعلق شدید ما به دنیا را از بین ببرد. «مَن ذَكَرَ المَوتَ رَضِيَ مِن الدُّنيا باليَسيرِ؛ این کلام امیرالمومنین است که فرمود: هركه به ياد مرگ باشد، از دنيا به اندك خشنود شود.
5⃣لذت بردن از هر لحظه زندگی
یاد مرگ و اینکه مرگ از رگ گردن به ما نزدیک تر است، باعث می شود قدر همه لحظات زندگی را بدانیم. برای هر مسئله کوچکی ناراحت نشویم، سعی کنیم بیشتر با داشته هایمان شاد باشیم تا با نداشته هایمان غمگین شویم و بدانیم اگر فقیر تریم آدم باشیم یا ثروتمند تریم انسان، آخر به یک جا می رویم.
6⃣کم شدن بدی ها و گناه
لطفا چشم های خودتان را ببندید و به گذشته خود فکر کنید؛ ببینید کودکی چقدر با سرعت به نوجوانی و نوجوانی به جوانی تبدیل شد. ببینید چقدر جوانی زود گذر می گذرد و به پیری تبدیل می شود. آیا بهتر نیست در این دنیای زود گذر تا می توانیم خطا نکنیم؟ آیا اصلا این این زندگی آمیخته با مرگ بدون گناه و بدی ها ارزشمندتر نیست؟
امام صادق علیه السلام درباره تاثیر یاد مرگ بر کاهش شهوت می فرمایند:
«ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ؛ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند.»
7⃣نترسیدن از مقابله با ظلم
معمولا مردم از اینکه بخواهند در مقابل ظلم ایستادگی کنند می ترسند. اما برای کسی که مرگ را باور کرده، و آن یکی از واقعیت های دنیا می داند و از آن ترسی ندارد به راحتی در مقابل ظلم می ایستد و زندگی به هر قیمتی را نمی پذیرد همانگونه که مولایمان حسین علیه السلام فرمود «هیهات منا الذله».
حالا فرض کنید همه جامعه به این باور برسند در این صورت ظلم ریشه کن خواهد شد.
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐بخدا قسم همه اینهایی که گوشه غسال خونه افتادند مثل من و شما سر مست زندگی بودند
🔅اما به یک باره خرمال شدند . خاصیت مرگ خرمال کردنه
استاد رائفی پور
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍روزی از عارفی سؤال شد:
چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من
بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد.
آیا الان میتوانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم.
عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید
امام زمان را بینید؟!
💥چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه
کردنها و نافرمانیها به امام زمان پشت کردهایم
و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم
👉 @mtnsr2
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐امید های امام زمان چه کسانی هستند
👌دانلود کن شاید شامل خودت هم بشه
🔹حجت الاسلام مومنی
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
4_5960626106687030927.mp3
1.99M
⭕️چرا این همه "اللهم عجل لولیک الفرج" های ما، به اجابت نمی رسد؟
🔹چرابا اینهمه ظلم، که عالم را احاطه کرده است؛
🔸ظهور منجی،اتفاق نمی افتد؟
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 غافل نباشید از #حجة_بن_الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداه❗️
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐لحظه ای با شهدای فاو
🔸چه حال هوایی داره این گمنامی
👉 @mtnsr2