eitaa logo
[مُحـآمـ]
3.5هزار دنبال‌کننده
960 عکس
188 ویدیو
1 فایل
#به_عشق_قاسم_بن_الحسن رشد کن؛ شاخه به شاخه ! تا آنجا که خودت سایهِ ساز خودت باشی🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
دانشمندترين مردم زمان غيبت خيلی كار بكنند نهايت مثل اين‌ست كه‌ يک شمع در دست بگيرند و مقداری از حقايق را ببينند. بين نور شمع و نور خورشيد چقدر فرق هست؟ همين‌قدر بين زمان غیبت و زمان ظهور فرق هست. -اللهم عجل الولیک الفرج-
وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُم خداوندا به تو پناه می‌برم از اون روزی که پرده ها کنار میره و چهره ها نمایان...🌱
شب ولادت آقا جوادالائمه علیه السلام ✨ حرم امام رضا علیه السلام ساعت ۰۰:۰۰ جای همه عاشقان ولایت خالی🌹
هدایت شده از گالری اُسوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈اگر دنبال یه هدیه مناسب و ارزون ولی شیک برای هستید ما پک اقتصادی مهر دخیل+تسبیح تربت رو بتون پیشنهاد میکنیم 👌 💢قیمت فقط ۶۵ هزار تومان ▫️ارسال به سرار کشور ▫️هزینه پست ۴۵ هزار تومان ❗️جهت سفارش به آیدی زیر پیام بدید @Adminn313_01 💠گالری اُسوه @galery_osveh
اگر آخرت می‌خوای بگو:یاعلـــي«ع» اگر دنیا می‌خوای بگو: یاعلـــي«ع» اگر سعادت می‌خوای بگو: یاعلـــي«ع»
امیرالمومنین (ع) فرمودند که: مُحِب ما وقتى به حال احتضار میفته همه میان بالا سرش ولی خب دیگران به درد محتضر نمیخورن حضرت فرمود من میرم بهش میگم: أَنا عَلَي الَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ اون علی که سنگشو به سینه میزدی من هستم💚
دلت رو خونه حضرت علی(ع) کن خونه‌ی مولا رو حضرت زهرا(س) آب و جارو میکنه🫀
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود. جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شده‌ام  آمدم برای خواستگاری.... عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...! جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من می‌پذیرم. عموگفت:در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!! جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟! عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علی‌بن ابیطالب می شناسند... جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر  و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها (مدینه) شد... به بالای تپّه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت. گفت:ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت: تو را با علی چه‌کار است...؟! جوان کافر گفت :آمده‌ام سرش را برای عمویم  که رئیس و بزرگ قبیله‌مان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...! جوان عرب گفت: تو حریف علی نمی‌شوی ...!! جوان کافر گفت :مگر علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم..! جوان  کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟! جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازه‌ی قد من هیکلی هم‌هیکل من...! جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!! مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!! خب حالا چی برای شکست علی داری...؟! جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!! جوان عرب گفت:پس آماده باش.. جوان کافر خنده‌ای بلند کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید. جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟! مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!! (بنده‌ی خدا) و پرسید نام تو چیست...؟! گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد... عبدالله در یک چشم به‌هم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید  اشک از چشم‌های جوان کافر جاری شد... جوان عرب گفت: چرا گریه می‌کنی...؟! جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به‌ دست تو کشته می‌شوم... مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!! جوان کافر گفت :مگر تو کی  هستی ...؟! جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علی‌بن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را  شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!! جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من می‌خواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی  پس فتاح شد ✨️قنبر غلام علی‌بن ابیطالب✨️... ▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ... ▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتی‌است گرفتار انواع بلاها و بیماری‌ها و ...شده‌ایم ترا به حق همان غلامت قنبر دست‌های ما را هم بگیر... ✨️هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن. بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...
چگونه چشم را تطهیر کنیم؟ یکی به من گفت: ما در اینترنت تصاویر و مطالبی می‌بینیم که [چشممان آلوده می‌شود] و فکرمان درگیر می‌شود. حالا می‌خواهیم یادمان برود، اما هی ذهنمان می‌آید. چکار کنیم که از ذهنمان پاک بشود؟ گفتم: از مجنون یاد بگیر، مجنون گفت:«و کیف‌ تری لیلی بعینٍ تری بها سواها و ما طهرتها بالمدامع»«چگونه می‌توانی لیلی را ببینی با چشمی که با آن غیر لیلی را دیده‌ای و هنوز این چشمت را با اشک طاهر نکرده‌ای». اگر کسی می‌خواهد امام زمان (علیه السلام) را زیارت کند، باید چشم را طاهر کند. گریه ، چشم را طاهر می‌کند. آیت الله حائری شیرازی
علامه امینی(ره): شصت و یک سال امیرالمؤمنین(علیه السلام) را لعن گفتند، هم وزن خود برای مظلومیتِ مولا علی(علیه السلام) اشک ریختم و کتاب الغدیر را نوشتم ..
او دستِ رد به سینه‌یِ سائل نمی‌زند «اُدْعُونـی أَسْتَجِبْ لَکُم» اخلاقِ مرتضاستـــ♥️ ...
فالِ حافظ زدم آن رند غزل‌خوان هم گفت با علی، ختم به خیری؛ بی علی شرِ تمام.. :)🌱