eitaa logo
موسوی‌زاده|طلبه‌‌‌ی‌تحلیل‌گر
3.5هزار دنبال‌کننده
747 عکس
834 ویدیو
3 فایل
موسوی‌زاده فعال اینستاگرام [ پیج اینستاگرام: musavi_zade ] کارشناسی ارشد روانشناسی مدرس فن خطابه؛ روایتگری؛ تربیت مربی کودک و نوجوان اینجا بدون تعصب ، روشنگری می‌کنیم باشد که مقبول خدای متعال واقع شود
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بزودی حال این کانال خوب میشه با: شعر داستانک و مطالبی که بدرد زندگیمون می‌خوره...
هر نگاهت درسِ عشق و ، خنده‌ات درسِ وفا تا تو استادی، چه شیرین است دانشجو شدن 🌺 ۱۶ آذر مبارک... ✍می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
همراهان سلام خاطره‌ی واقعی زیر رو با توجه بخونین و اگه دوست داشتین اولین برداشت و نکته‌ای که به ذهنتون رسید رو برام بفرستید با برداشتهای اولیه و تلنگری که بداهه به ذهنتون خطور می‌کنه، کار داريم 🔹آیدی ارسال: @musavi_zade
✍ اسمشو گذاشتم: استاد اخلاقِ ضایعاتی... 😌بخون، حالتو خوب میکنه 👇منتظر برداشت اولیه‌تونم هستم
😳استاد اخلاقِ ضایعاتی سلام سوار ماشین بودم و داشتم از سالاریه (محله ی پولدارهای قم) می‌یومدم سمت خونه ... تا از کوچه ی فرعی وارد خیابانِ اصلی شدم، دیدم مرد جوانی گوشه ی بولوار نشسته و یه گونیِ بزرگ پُر از ضایعات هم کنارشه . از ظاهر نامرتب و سیاهی گونی‌اش میشد فهمید که ضایعات رو از سطل زباله‌ها جمع کرده. هنوز بهش نزدیک نشده بودم که یه لحظه چشم تو چشم شدیم . همینطور که خیابون رو طی می کردم ، به محض اینکه بهش نزدیک شدم، پا شد و اشاره کرد تا نگه دارم... ترمز زدم و کمی جلوتر ایستادم. اومد کنار پنجره اتومبیل و گفت: «بار ضایعاتم سنگینه، نمی تونم ببرم؛ روم نشد به ماشین‌های مدل بالا بگم منو ببرن؛ اگه میشه منو تا میدون برسون؛ سه هزار و پانصد تومن هم دارم که بهت میدم؛کاپشنم رو هم در میارم ، میندازم روی صندلی ماشینت که کثیف نشه.» . بهش گفتم: «مشکلی نیست، پول نمی‌خواد بدی؛ فقط فکر نکنم اون گونی بزرگ توی ماشین جا بشه. ( گونی‌اش مث گونیِ توی عکس بزرگ بود) سریع گفت: جا میشه و دوید گونی رو آورد. می‌خواست کاپشنشو بندازه روی صندلی ، اما نذاشتم. گونی رو با زحمت چپوند توی ماشین و راه افتادیم ... کنارم که نشست هم لباساش بوی بد زباله میداد و هم گونی ضایعات. اما صورت نورانی‌اش پشتِ اون محاسن مشکی ،حال و هوای معنوی‌اش رو فریاد میزد... ذکرِ یا امام رضا (ع) هم از زبونش نمی افتاد ... برگشت سمتم و کلی تشکر کرد که بارش رو سوار ماشینم کردم. بعدش شروع کرد به حرف زدن و گفت: امروز از خدا خواستم کاری کنه پول کفش دخترم جور بشه ، که با فروش این ضایعات جور میشه ... اما بارم خیلی سنگین بود و نتونستم جا به جا کنم ... بعد گفت: البته تقصیر خودمه ... امروز ناشکری کردم و گفتم: خدایا! چرا مردم به بعضی ضایعاتی های دیگه پول نقد هم میدن ، ولی من همه اش باید ضایعات ببرم بفروشم ... فکر کنم برا همین ناشکری اینجا گیر کردم ... خدا منو ببخشه ... . من فقط مات حرفاش شده و سراپا گوش بودم... پایان صحبتش هم، داستانش رو توی ذهنم مرور کردم: صبح از خونه زده بود بیرون تا ضایعات جمع کنه برا پول کفش دخترش ... خدا ضایعات براش رسونده ، اما چون سنگین بوده نمی تونسته جابه جا کنه... توی بدترین شرایط مالی و اقتصادی بود اما نه تنها به خدا گلایه نمی‌کرد، بلکه داشت می‌گفت: خودم ناشکری کردم که امروز اسیر شدم... من به یه نتیجه‌ رسیدم از این اتفاق ، که فعلا بماند.... شما به چه برداشتی رسیدی با خوندن این خاطره؟ 🆔 مایل بودین حس بداهه‌تون رو بعد از خوندن خاطره به آیدی زیر بفرستید: @musavi_zade ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
1⃣ به این نتیجه رسیدم که این بنده خدا با اینکه به قول خودش ناشکری کرده,اتفاقا روزیش بیشتر بوده ؛ ضایعاتی بیشتری نصیبش شده تا بتونه جلوی دخترش کم نیاره ؛ انقدر که حمل و نقلش هم براش سخت بوده از طرفی خدا اون بنده رو جلوی راه شما قرار داده ، تا شما هم برای ما تعریف کنی,که خدا چقدر هوای بنده هاش رو داره 2⃣فهمیدم هنر اینه که توی مشکلات هم بگم خدایا شکرت و به خدا گلایه نکنم یاد گرفتم که باور داشته باشم خدا بدیِ بنده‌هاشو نمی خواد... و هر مشکلی هست یا خودم مقصرم و یا حکمتی توشه ممنونم از این درس بزرگ استادِ اخلاقِ ضایعاتی... 3⃣ من که این نتیجه رو گرفتم هرمشکلی تو زندگیمون داریم بخاطر قانع نبودن و ناشکری کردن هامون هست ... و قدر داشته هامون رو که خدا داده نمیدونیم... و اینکه خدا از همون اول روزیه ما رو مشخص کرده و بستگی به این داره که خودمون بریم دنبالش و بدستش بیاریم 4⃣ برداشت من از این داستان: غم و غصه ها کوچیک نمیشن، ما باید بزرگ بشیم تا غصّه‌ برامون قصّه بشه. 5⃣ اول اینکه قضاوت ظاهری ما در مورد آدمها، ربطی به اونها نداره... آدمها هر کدامشان یه دریا هستند. این مورد کمی درونش را نشان داد. اگر نشان نمیداد، تصور این روح پاک رو میشد از پشت اون ظاهرش داشت؟ دوم: خودم رو محکوم میکنم که چقدر از دلهای پاک خودم رو دور میکنم بخاطر ظاهرشون 6⃣ درسته که کارش و مسیر رسیدن به خواسته‌اش از نظر ظاهری کثیف و بد بو هست، ولی حلاله....برداشت بنده اینه که در هر شرائطی آدما می توانند به خواسته ها و آرزو هاشون برسن ، فقط باید بلند بشن . اینکه او حرکت کرده، خدا هم براش مسیر رو باز کرده... البته می‌تونست مسیر بهتری رو انتخاب کنه، ولی خودش قانع شده که از همین ضایعات به هدفش برسه... 7⃣ مردجوان حتی دربدترین شرایط مالی سعی می‌کند عزت نفس خود راحفظ کند! داستانش حس امید وتوکلِ همراه باتوسل وذکر را فریاد میزند.. او به من یادآوری کرد،حواست باشد! بعضی گرفتاریها درزندگی نتیجه ی عملِ خودِ توست!! اونشان داد درضایعات ودور ریختنی ها میتوان دنبال نعمت وشکرانه ی الهی بود!!! کاری که ما غرقِ نعمت، ازآن غافلیم!! کاش کمی بیشتر حواسمان به قشر ضعیف جامعه باشد😔 راستی اوچه بابای مهربانی بود.. 8⃣ می شود اینگونه درس گرفت که برای نان در آوردن از راه حلال، کار هست؛ فقط باید دنبال میز و مقام نبود... به آخر قصه که می‌رسیم، رو به رو میشیم با یک مرد زحمتکش و با آبرو و خانواده‌دوستی که برای هزاران نگاه و تحقییر شدن از سوی دیگران را به جان می‌خرد و زحمت می‌کشد تا نان حلال به خانه ببرد 9⃣گاهی افرادی که به نظر ما ضعیف‌ترین هستند، خیلی درجاتشون بالاتر از ماست. ✍ برداشت‌های بقیه‌ی دوستان هم چون تقریباً مشابه موارد بالا بود، از نقلش خودداری کردم
😔تلکیف: یارِ مهدی(عج) باش ✍ بار مهدی(عج) باش... بار مهدی(عج) باش بار مهدی(عج) باش... ای امان از بی سوادیِّ دلم در درسِ عشق جایِ مشقِ «یار بودن» ، «بار بودن» را نوشت 🇮🇷کانال اشعار یک طلبه: @M_zade
🌺شخصی از عارف بزرگ آیت الله بهجت سوال کرد: ما آلوده به پَستی‌های درونی و بیرونی هستیم؛ برای رفع آن چه کنیم؟ آیت الله بهجت فرمودند: زیاد بگویید و خسته نشوید، و خاطر جمع باشید که این علاج است ... 📚منبع: کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیت الله بهجت، صفحه ۹۹ ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب، در: @m_zade
سلام خانوم های بزرگوار همه ی شما هر روز زحمت می کشین و ناهار درست می کنین. چه خوبه که هر روز، اول شروع فعالیت هاتون برای طبخ غذا ، یه نیت کنین و بگین: ( غذای امروز رو نذر فلان امام معصوم علیه السلام درست می کنم) با اینکار اعضای خانواده تون هر روز غذای نذری اهل بیت علیهم السلام میل می کنن، و قطعا خوردن غذای نذری اثر مثبتی روشون میذاره... می بینین که به همین راحتی میشه کارهای زیبا و دارای ثواب کرد . همچنین می تونین تقسیم بندی روزها رو برای نذر اهل بیت کردن، بر اساس مفاتیح انجام بدین، چون طبق ادعیه ی وارد شده، هر روز متعلق به چند امام معصوم علیهم‌السلام هستش... این پست رو برای دوستانتون بفرستید، تا این سنت حسنه منتشر بشه ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب، در: @m_zade
سلام یه روز صبح زود وقتی داشتم می رفتم سر کار ، با دیدن هوای پاک و خیابونای خلوتِ تهران ، این متنِ کوتاه به ذهنم رسید که براتون می نویسم: . همیشه زیبایی اثرِ پاکیه مث که تا به بدی آلوده نشده ، ، هر چند قیافه ی خوشکلی نداشته باشه... مث که تا کثیف نشده ، زلال و چشمهاست... و مثل که تا به دود ماشین و بوق های کلافه کننده و ترافیک های سنگین مبتلا نشده ، و دلنشینه... رو باید لا به لای جستجو کرد نمی دونم چرا خیلی ها توی در پیِ ؟!!!! ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
۲ یه جمله میگم، دوست دارم روی اون فکر کنید و هر چه به ذهنتون رسید برام بنویسید: " خیلی اوقات غریب‌ترین موجود نزدِ ما آدمها، خودمونیم... کلا توی هر مساله‌ای اونقدر که به دیگران مشغولیم، به خودمون نیستیم" 🌸دیدگاه‌تون رو در رد، توضیح یا اصلاحِ این جمله برام به آیدی زیر بفرستید: @musavi_zade ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
دوستان خوبم من بنا دارم در این کانال، بجای پرداختنِ کلیشه‌ای به دین، با همراهیِ شما اندیشه‌ای به مباحث دینی بپردازم... پس لطفا برداشت‌های خودتون رو در مورد پست‌‌های اعلام کنید، شاید یک برداشت و نگاه زیبای شما ، مسیری رو برای اعضای کانال مشخص و معین کنه، که اونا رو به سمت سعادت ببره شاید گره ذهنی شخصی رو باز کنه و ... ✍به نظرم خوندن برداشت‌های دوستان ، از خیلی مطالب مفیدتره 🤔پس با دقت بخونید من هم زیر هر یک از نظرات دوستان، برداشتی رو می‌نویسم، شاید به فهم بهترش کمک کنه... البته اگه به برداشتهای من یا دوستانتون نقدی داشتید، بفرمایید... 👌قراره اندیشه‌محور کار رو پیش ببریم، نه تقلیدمحور و تحمیل‌وار...
پیرامون جمله‌ی ۲ 1⃣ گاهی همینطوره،خودمونو فراموش می‌کنیم... وقتی حواسمون به خودمون نباشه، این قدم اولِ خودبینی؛ حس برتربینی و مبرّا دونستن خود از اشتباهاتی که دیگران به اون مبتلا میشن و دیدن عیوب دیگران و مسائل دیگه است... اما : توجه به خود و محاسبه و مراقبه موجب میشه تا بیشتر حواسمون به خودمون باشه...
پیرامون جمله‌ی بحث مشارکتی 2⃣ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: طوبی لِمَن مَنَعَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ المُؤمِنینَ مِن إخوانِهِ. خوشا به حالم اگر به جای پرداختن وپیداکردن عیوب دیگران درخود فرو می رفتم و عیوب خودرا می یافتم.. کاش برای خود بیشتروقت بگذارم.. کاش آنقدر که قضاوت دیگران برایم مهم بود و برای رضایت آنها کار می‌کردم، کمی هوای خودم را داشتم و قضاوت خدایم برایم پررنگ می‌شد.. کاش گاهی فارغ از نگاه و توقع دیگران خودم را ببینم و تکلیفم را.. آرمانم را.. کاش.. "وقتی حصار غربت من تنگ می شود هرلحظه بین عقل و دلم جنگ می شود از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن گاهی دلم برای خودم تنگ می شود" اما نه.. کاش به آنجا می رسیدم که دیگر خود را نمی‌دیدم و یکسره می شدم او.. کاش به جایی برسم که فراتر ازاین کالبد پا گذاشته و بی نیاز از خود، برای جلب رضا ومحبت او فقط به دیگران بپردازم.. بی خستگی،بی ریا،بی منت ،بی توقع.. و به امید وصالش.. کاش همچون شمع فانی می شدم برای پرتو افکندن به دیگران، به عشق او.. کاش شهید می شدم.. ✍ فرمایش ایشون رو میشه در این حدیث پیامبر اکرم(ص) خلاصه کرد که فرمودند: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»؛ هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت.  🌸پیرامون شهادت خانومها حرفها و راهکارهایی دارم که بعداً خواهم گفت
پیرامون جمله‌ی ۲ 3⃣ نمیدونم یه جوریه جمله اش ✍ اتفاقا رسیدن به همین مرحله‌ی نمی‌دانم ، پیشرفت کمی نیست دوست خوبم گاهی در اعتراف به ندانستن‌ها برای انسان راهگشایی‌های عجیبی میشه به عبارت ساده ، اعتراف به ندانستن نوعی عبور از منیّت است. تامل کنید روی این جمله رفقا
پیرامون جمله‌ی ۲ 4⃣ماها اگه حواسمون باشه که اگه حال خودمون خوب باشه، میتونیم حال بقیه‌رو هم خوب کنیم دیگه تلاش نمی‌کنیم حال بقیه‌ رو خوب کنیم... (هم معنوی هم مادی) ✍ نکته‌ی بسیار مهم و خوبی بود، ارزش داره روی اون خیلی فکر کنیم... می‌تونه تحول‌گر باشه آدم‌هایی که حال خودشون رو خوب کردند، مثل یه مُسَکِن قوی میشن برا دیگران...
حتما بشنو....m4a
6.36M
. 🔊 صوت رو حتما بشنو... شاید نگاهتو عوض کنه... پیرامون جمله‌ی ۲ 5⃣ بنظر من این وقتی پیش میاد که همه وقت‌مون رو چه مادی چه معنوی برای راضی کردن بقیه میزاریم ، و زیادی از خودمون گذشت نشون میدیم ، اما در عوض بقیه این حس رو نسبت به ما ندارند و وظیفه میدونن... من این اوقات اگر برای خودم حتی به اندازه تلاوت یک صفحه قران وقت بزارم ، آروم تر میشم ، چون اگر از نظر مادی چیزی بدستم نیاد ، حداقل از نظر معنوی میگم یک قدم کوچک برای آرامشم برداشتم... ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: Eitaa.com/m_zade
نفسم، توی دلم حبِّ کسی غیرِ تو نیست لا شریکَ لک در عشق، خیالت راحت... 🌺 به همسر خود ابراز محبت کنیم، چون عینِ عبادته... از مجردای پیج عذرخواهم بابت انتشار شعرهای عاشقانه؛ باید هوای متاهل‌ها رو هم داشته باشم... ان‌شاءالله پاداش عفت‌ورزی‌ شما مجردهای عزیز هم یه ازدواج زیبا باشه... ✍می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
🌺 یه روایت ناااب براتون آوردم: امام صادق علیه‌السلام فرمودند: " هر کار نیکی که انسانِ با ایمان انجام می­‌دهد، پاداشش در قرآن ذکر شده است؛ جز نماز شب که به خاطر اهمیت[بالای] آن خداوند آن را با صراحت بیان نفرمود، همین قدر فرموده است: {تتجا فی جنوبهم عن المضاجع... سوره سجده/آیه ١٦ و ١٧ ... یعنی: پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می­شود (و به پا می­‌خیزند و رو به درگاه خدا می­‌آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید می­‌خوانند و از آنچه به آنان روزی داده­‌ایم، انفاق می­‌کنند!} هیچکس نمی­‌داند چه پاداش­‌های مهمی که مایه روشنی چشم هاست، برای آنان نهفته شده و این پاداش کارهایی است که انجام می­‌دهند.(تفسیر نمونه،ج ۱۲،ص ۲۳) 🌸خداوند متعال خطاب به رسول گرامی اسلام فرمود: ای محمد(ص)، اگر خشنودی ما را می­‌خواهی در روز به وظایف رسالت عمل کن؛ و اگر مقام محمود را می­‌خواهی شب بیدار باش و نماز شب بخوان... بهترین وقت برا خوندن نماز شب ، قبل از اذان صبح است. اما اگه به هر دلیلی نمی‌تونی اون وقت بیدار بشی، بعد از نیمه شبِ شرعی و قبل از خواب ، دو رکعت نماز شب بخون و بخواب... عینِ نماز صبح خونده میشه ، با نیت نماز شب... ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
در شهرِ ما می‌چرخی و ، می‌بینی آقا از این جماعت یک‌نفر هم یارتان نیست 😔 کاش مصداقِ این شعر ما نباشیم... ✍می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 تا حالا از این زاویه به ولادتِ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها نگاه کردی؟ 🌺میلاد حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و روز پرستار مبارک ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade
مادرم شُهره ی شهر است به نورِ ایمان سالها مرهمِ هجرانِ توأش ، شد قرآن او که شب‌ها ز فراقت غمِ عالم دارد به چه شوقی پیِ یلدا برود ، مهدی جان؟! 👆شعر توی عکس یه کوچولو تغییر کرده... ✍ می‌نویسم به امیدِ انتقالِ حالِ خوب: @m_zade