سحر , سر برسجده بگذار یک دل سیر گریه کن
شاید لازمه میان گریه هایت بگوی
اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ التی تَحبِسُ الدُّعا
ایت الله مجتهدی
پروردگارا:بیامرز گناهانی را که دعا را حبس می کند
و بر تو است که در آن وقت(سحر) برای برادران مؤمنت تفصیلاً دعا کنی تا این که به واسطه آن حاجت خودت زودتر روا شود و در مقابل دعاهایی که برای آنها کردهای و بلکه دوچندان آن به تو ثواب داده شود.
علامه مجلسی
خدا را شاکريم ، که نعمت «غم زهرا» و «عشق فاطمه» را ارزاني ما کرده و نسل فاطمي ما را نمک گير سفره ي گسترده ي «اهل بيت» ساخته است .
همنوايي روح هاي مان با اندوه هاي علي و فاطمه ، نشان سيراب شدن جان از «کوثر ولايت» و تغذيه ي روح از مائده ي بهشتي است .
اين غم ، نشانه «محبت» است . و ... «تا نسوزد دل ، نريزد اشک و خون از ديده ها .»
هر چند ايام فاطميه ، داغ ما تازه مي شود، اما مرور بر اين «فهرست غم» ، ما را به فاطمه نزديک تر مي کند ، و ضربان قلب مان با عترت ، هماهنگ تر مي گردد .
جانمان جرعه نوش «زمزمه ولا» مي شود ،
گريه هاي تو ، سند اين مظلوميت بود و اشک هايت ، پشتوانه ي حقانيت علي .
بودن تو ، دشمن آزار بود و «حضور» تو ، آيتي روشن از رسالت و نشانه اي گويا از دين به حساب مي آمد و چون از «ياد» بدشان مي آمد ، تو را از مردم گرفتند و امت را به داغ تو نشاندند ، تا «آيه» اي قائم نباشد و شاهدي شهادت ندهد و آينه اي پيامبر نما ، در پيش نگاه مردم به حق نمايي نايستد .
«ايام فاطميه» ، مجموعه اي از جگرهاي سوزان و چشم هاي گريان عزاداران سيه پوش و عاشقان درد آشناست .فاطميه ، «فهرست غم» ، «سند مظلوميت» و «ادعا نامه ي شيعه» است.اين روزها ، ايام مرور اوراق کتاب رنج زهراست و هر ورق ، شامل چندين «سوگ سروده» و «رنج نامه» است . سر فصل هاي اين کتاب با واژه هايي همچون «پهلو» ، «بازو» ، «سينه» ، «درب سوخته» ، «شعله ي آتش» ، «ميخ در» ، «بستر بيماري» و «دفن شبانه» تدوين يافته است
گريه ها شفيع ما مي گردد ، تا در آسمان عترت ، عزت يابيم ،قطرات اشک در سوگ «اهل بيت» ، ما را هم اهل اين «بيت» مي کند و مهمان سفره تولا و جرعه نوش جام نوشين ولا .بگذار با خود آن بي بي نجوا کنيم :
اي به خاک آرميده ي افلاکي!
شهادتت ، به «حق» شهادت مي دهد و «رفتن»ت ، «رفته» ها را به يادها مي آورد، و خفتنت در خاک تيره ، خفتگان تيره روز را بيدار مي کند.
مزار پنهانت، پنهان ها را آشکار مي کند.
گريه هايت از خنده هاي ناحق پرده بر مي دارد .
زخم هاي سينه و بازوي ورم کرده ات ، جراحت عميق و التيام ناپذير عشق است .
سلام بر آن جان خدايي ات ، که فراق پيامبر را بيش از دو ماه ، تاب نياورد.
درود بر آن دل آسماني ات، که زمينيان را به سوز ابدي و داغ جاويد مبتلا کرد .