eitaa logo
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
408 ویدیو
4 فایل
༒•𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚 𝐨𝐟 𝐛𝐥🩸🩸𝐝•༒ این مکان تخته ی شطرنج مهره های سیاه و سفید بریتانیاست ! ناشناس هیوا : https://harfeto.timefriend.net/16985136849838 ناشناس نیل :https://daigo.ir/secret/912575040
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220512-WA0001.mp3
3.99M
𝑩𝒖𝒕 𝒚𝒐𝒖’𝒍𝒍 𝒏𝒆𝒗𝒆𝒓 𝒃𝒆 𝒂𝒍𝒐𝒏𝒆 𝑰’𝒍𝒍 𝒃𝒆 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒚𝒐𝒖 𝒇𝒓𝒐𝒎 𝒅𝒖𝒔𝒌 𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒅𝒂𝒘𝒏 𝑩𝒂𝒃𝒚, 𝑰 𝒂𝒎 𝒓𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒉𝒆𝒓𝒆 𝑰’𝒍𝒍 𝒉𝒐𝒍𝒅 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒉𝒆𝒏 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈𝒔 𝒈𝒐 𝒘𝒓𝒐𝒏𝒈 𝑰’𝒍𝒍 𝒃𝒆 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒚𝒐𝒖 𝒇𝒓𝒐𝒎 𝒅𝒖𝒔𝒌 𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒅𝒂𝒘𝒏 𝑩𝒂𝒃𝒚, 𝑰 𝒂𝒎 𝒓𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒉𝒆𝒓𝒆... 2:25 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
درود دلبندان ! میتونم بگم که این یه پست حمایتی و خرده تقدیمی تفننیه ! نحوه ی کار به این شکله که شما میبایستی این پیام رو فور کنید داخل چنل جذاب و یا دیلی زیباتون و من بعد از گردشی کوتاه ، یکی از پست های مورد پسند کانالتون رو داخل چنلم قرار میدم و بعد یک موسیقی مطابق وایبی که از چلنتون گرفتم بهتون تقدیم میکنم . مهلت : شنبه شب ، ساعت 00:00 تایم قرارگیری نظرات :یکشنبه شب ، ساعت 00:00 پس لطفا حتما فور کنید و لینک چنل های جذابتون رو اینجا قرار بدین . ظرفیت: تا جایی که در توانم بود ... منتظرتونم ! -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از 
گریه نکن ! همانطور که وقتی از من جدا شدی اشک‌های من فرو نریختند . گریه نکن ؛ حال دانستی که دوری‌ات درد دارد؟ بگذار اشک هایت را من پاک کنم ! میبینی؟حتی اگر به من نفرت بوَرزی ،باز جویای لبخندت هستم. آرام باش ! اگر بخواهی می‌روم ،اما از من نخواه فراموشت کنم . [ 아닐이 쓴 것|ِ آنیل‌نوشت ]
S M NITREX Bulgakov Remix.mp3
8.28M
𝙁𝙚𝙚𝙡𝙨 𝙨𝙤 𝙜𝙤𝙤𝙙 𝙗𝙚𝙞𝙣𝙜 𝙗𝙖𝙙 𝙏𝙝𝙚𝙧𝙚'𝙨 𝙣𝙤 𝙬𝙖𝙮 𝙄'𝙢 𝙩𝙪𝙧𝙣𝙞𝙣𝙜 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙉𝙤𝙬 𝙩𝙝𝙚 𝙥𝙖𝙞𝙣 𝙞𝙨 𝙛𝙤𝙧 𝙥𝙡𝙚𝙖𝙨𝙪𝙧𝙚 '𝘾𝙖𝙪𝙨𝙚 𝙣𝙤𝙩𝙝𝙞𝙣𝙜 𝙘𝙖𝙣 𝙢𝙚𝙖𝙨𝙪𝙧𝙚 𝙇𝙤𝙫𝙚 𝙞𝙨 𝙜𝙧𝙚𝙖𝙩, 𝙡𝙤𝙫𝙚 𝙞𝙨 𝙛𝙞𝙣𝙚 𝙊𝙪𝙩 𝙩𝙝𝙚 𝙗𝙤𝙭, 𝙤𝙪𝙩𝙩𝙖 𝙡𝙞𝙣𝙚 𝙏𝙝𝙚 𝙖𝙛𝙛𝙡𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙤𝙛 𝙩𝙝𝙚 𝙛𝙚𝙚𝙡𝙞𝙣𝙜 𝙡𝙚𝙖𝙫𝙚𝙨 𝙢𝙚 𝙬𝙖𝙣𝙩𝙞𝙣𝙜 𝙢𝙤𝙧𝙚... '𝘾𝙖𝙪𝙨𝙚 𝙄 𝙢𝙖𝙮 𝙗𝙚 𝙗𝙖𝙙, 𝙗𝙪𝙩 𝙄'𝙢 𝙥𝙚𝙧𝙛𝙚𝙘𝙩𝙡𝙮 𝙜𝙤𝙤𝙙 𝙖𝙩 𝙞𝙩 𝙎*𝙭 𝙞𝙣 𝙩𝙝𝙚 𝙖𝙞𝙧, 𝙄 𝙙𝙤𝙣'𝙩 𝙘𝙖𝙧𝙚, 𝙄 𝙡𝙤𝙫𝙚 𝙩𝙝𝙚 𝙨𝙢𝙚𝙡𝙡 𝙤𝙛 𝙞𝙩 𝙎𝙩𝙞𝙘𝙠𝙨 𝙖𝙣𝙙 𝙨𝙩𝙤𝙣𝙚𝙨 𝙢𝙖𝙮 𝙗𝙧𝙚𝙖𝙠 𝙢𝙮 𝙗𝙤𝙣𝙚𝙨 𝘽𝙪𝙩 𝙘𝙝𝙖𝙞𝙣𝙨 𝙖𝙣𝙙 𝙬𝙝𝙞𝙥𝙨 𝙚𝙭𝙘𝙞𝙩𝙚 𝙢𝙚! 00:48 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
هدایت شده از 
گورِ گمشده سیگار ماربرویش را بین انگشتان شصت و اشاره‌ی دست راستش گرفته و دود می دهد بیرون؛ دودِ غلیظ! روی سکوی جلوی در یکی از خانه های قدیمی آذر نشسته؛ داخل کوچه‌ی بن بستی، شاید! تا باران بند بیاید. بارانِ شلاقیِ پاییزی. می‌داند حتماً پشت شلوار جین 345000 تومانی اش غرق خاک شده. به پیر زنی نگاه می کند که از سر کوچه هِن و هِن‌کنان با چادر لیچ آبش به داخل کوچه می آید. دستش هم لابد از زیر چادر سبزی و سیب زمینی و پیاز حمل میکند. سرش را زیر انداخته و دود می ریزد در حلقش. از همان پایین ابروی راستش را می‌اندازد بالا، با همان چشم راست، از همان پایین به پیرزن نگاه می‌کند. پوزخند می زند و لبش بالا می رود و دندان های زرد جرم گرفته اش، نمایان می‌شود. کوله‌ی‌قدیمی‌اش را که پر از کاغذهای گزارشات است، جابجا می کند. سنگین است، قطعاً! خوابش می آید، شاید! خمیازه می کشد. سرش را تکیه داده به دیوار پشت سرش و هفتمین سیگارش را دود میکند. زیر پایش شش تا ته سیگار افتاده که باران خاموش‌شان کرده است، بارانِ کند شده! بلند می شود. پشت شلوار جین 345 هزار تومانی‌اش کمی خاک گرفته، کمی! میتکاندش. خم می‌شود تا کوله پشتی زوار در رفته اش را بردارد و برود گورش را گم کند. باید گورش را گم کند؛ چون دیگر نمی تواند خبرنگاری کند. باید گورش گم بشود. همونجور که پدرش فریاد زد سرش. ته سیگار هفتم را هم می اندازد روی زمین. کمی دورتر از دیگر ته سیگار ها. تفرقه می‌اندازد. راه می‌رود تا گورش را گم کند. گورش، در سازمان انتقال خون در شاه سید علی است، احتمالاً! جایی که یکسری مزخرفات، قاطی خونش پیدا شده است. گلبول‌های تباهی که سریعاً شروع به تکثیر کرده‌اند و از حالت عادی خارج شده اند. هزینه رام کردنشان هم بسیار گران است. وقتی خبرنگار به پدرش گفت که برای درمانش پول می خواهد، فریاد زد که، مفت خور! باید برود و گورش را گم کند تا دستش به او نرسد، چون هیچ پولی ندارد و او فقط بلد است بِلُمباند!... به انتهای 55 متری عمار یاسر که می‌رسد، هجوم خون را حس می‌کند. صدای گلبول‌های وحشی در سرش می پیچد و کنار جوب می افتد به بالا آوردن... کوله پشتی اش سر می خورد روی کف خیابان. قطرات کند شده باران هم روی آن می ریزد؛ روی خون های درخشان توی جوب هم. از دیدن آمیخته شدن قطرات خون و آب خنده اش میگیرد... چشمانش هم پرده سیاهی را برایش به اجرا در میاورد. صدای گلبول های وحشی هم تند میشود. سرش گیج میرود. تلو تلو میخورد. تسلطی روی پاهایش ندارد و دارد ولو می شود روی زمین، که سرش با لبه ی جوب برخورد می کند و می میرد... ماشین هم با سرعت دارد نزدیک میشود. تایر جلویی سمت راست ماشین، با کوله پشتی برخورد میکند و کاغذ ها در خیابان به رقص در می آیند.... گزارشات خبرنگاری که مُرد. خبرنگاری که به گور گم شده اش نرسید و در خیابان جان داد. کسی چه میداند، شاید گور گم شده اش خیابان بود!
𝒯𝒽𝒾𝓈 𝒾𝓈 𝒶 𝒹𝒶𝓎 𝒻𝑜𝓇 𝓉𝒽𝑒 𝓂𝑜𝒹𝑒𝓇𝓃 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶, 𝒷𝒶𝒷𝓎! -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
𝑷𝒆𝒐𝒑𝒍𝒆 𝒘𝒉𝒐 𝒆𝒏𝒗𝒚 𝒚𝒐𝒖 𝒃𝒆𝒍𝒊𝒆𝒗𝒆 𝒊𝒏 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒔𝒖𝒄𝒄𝒆𝒔𝒔 𝒎𝒐𝒓𝒆 𝒕𝒉𝒂𝒏 𝒚𝒐𝒖 𝒅𝒐! ادمایی که بهت حسادت می کنن از خودت هم بیشتر به موفقیتت ایمان دارن! -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
𝐃𝐄𝐀𝐓𝐇 𝐈𝐍 𝐓𝐇𝐄 𝐀𝐅𝐓𝐄𝐑𝐍𝐎𝐎𝐍 𝐂𝐨𝐦𝐞 𝐨𝐮𝐭 𝐟𝐫𝐨𝐦 𝐛𝐞𝐡𝐢𝐧𝐝 𝐭𝐡𝐞 𝐭𝐫𝐞𝐞, 𝐋𝐨𝐮𝐢𝐞, 𝐬𝐨 𝐈 𝐜𝐚𝐧 𝐬𝐩𝐫𝐚𝐲 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐛𝐫𝐚𝐢𝐧𝐬 𝐚𝐥𝐥 𝐨𝐯𝐞𝐫." "𝐘𝐨𝐮 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐡𝐚𝐯𝐞 𝐭𝐡𝐞 𝐠𝐮𝐭𝐬 𝐭𝐨 𝐩𝐮𝐥𝐥 𝐭𝐡𝐞 𝐭𝐫𝐢𝐠𝐠𝐞𝐫." " 𝐈 𝐠𝐨𝐭 𝐦𝐨𝐫𝐞 𝐠𝐮𝐭𝐬 𝐭𝐡𝐚𝐧 𝐲𝐨𝐮'𝐫 𝐠𝐨𝐧𝐧𝐚 𝐡𝐚𝐯𝐞 𝐛𝐫𝐚𝐢𝐧𝐬." " 𝐘𝐨𝐮 𝐠𝐨𝐭 𝐩𝐞𝐚𝐧𝐮𝐭𝐬 𝐟𝐨𝐫 𝐛𝐫𝐚𝐢𝐧𝐬, 𝐓𝐨𝐧𝐲." 𝑩𝒂𝒏𝒈! " 𝐚𝐧𝐝 𝐚𝐧𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫!" 𝑩𝒂𝒏𝒈! " 𝐋𝐨𝐮𝐢𝐬! 𝐓𝐨𝐧𝐲! 𝐬𝐮𝐩𝐩𝐞𝐫! " " 𝐂𝐨𝐦𝐢𝐧, 𝐦𝐨𝐦! " ~𝓟𝓻𝓼𝓬𝓲𝓵𝓵𝓪 𝓜𝓲𝓷𝓽𝓵𝓲𝓷𝓰~ ________________________• مــــرگ در بـــعـد از ظــهـــر «لویی، از پشت آن درخت بیرون بیا تا بتوانم مغزت را داغان کنم.» «جرأت نداری ماشه رو بکشی.» «دل و جرأت من خیلی بیشتر از مغز توست.» «تونی، تو عوض مغز، بادام زمینی داری، بنگ!» «... این هم یکی دیگر!» بــــنـــگ! «... و یکی دیگر!» بــــنــــگ! «لوییس، تونی، عصرانه!» «آمدیم، مامان!» ~پرسیلامنتلینگ~ -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
و اینم از اخرین پست ! لازم به ذکره که بگم این یه خرده تقدیمی و یه پست حمایتیه که مدتی اینجا میمونه و بعد از گذشت چند ساعت به چنل تقدیمی هامون منتقل میشه ! پس لطف اونجا رو هم حتما دنبال کنید . جدا ازتون خواهش میکنم دیگه فور نزنید چون تایمش تموم شده ! به هر حال ممنونم به خاطر این همه همراهی ... سپاس فراوان دوستان گرام ( کمرم جدا جرواجر شد گادد)
دریایی از خون محل بارگذاری اطلاعات و اخبار متفرقه درباره‌ی فعالیت های ماموران پلیس ، شهروندان سفید و باند مافیاست . اگه مایل به ورود به این رول مافیایی پلیسی بودید حتما به ایدی های زیر مراجعه کنید تا در صورت مجاز بودن ، شما هم جزوی از خانواده ی بزرگمون بشید ! @Kayner @petrichore -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
𝐑𝐞𝐚𝐥 𝐥𝐨𝐧𝐞𝐥𝐢𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐢𝐬 𝐰𝐡𝐞𝐧... 𝐄𝐯𝐞𝐧 𝐲𝐨𝐮 𝐥𝐞𝐚𝐯𝐞 𝐲𝐨𝐮𝐫𝐬𝐞𝐥𝐟 𝐚𝐥𝐨𝐧𝐞. 𝐒𝐨 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐢𝐝𝐧'𝐭 𝐥𝐞𝐚𝐯𝐞 𝐲𝐨𝐮𝐫𝐬𝐞𝐥𝐟 𝐚𝐥𝐨𝐧𝐞, 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐬𝐚𝐲 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐲𝐨𝐮 𝐚𝐫𝐞 𝐚𝐥𝐨𝐧𝐞. "𝐭𝐡𝐞 𝐚𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 𝐢𝐬 𝐞𝐫𝐚𝐬𝐞𝐝" تنهایی واقعی زمانیست که... حتی خودت نیز خودت را تنها میگذاری. پس اگر خودت را تنها نگذاشتی بی خود نگو که تنها هستی! نویسنده محو_ -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒊𝒔 𝒂 𝒎𝒐𝒏𝒔𝒕𝒆𝒓 𝒏𝒐𝒕 𝒂 𝒎𝒐𝒏𝒔𝒕𝒆𝒓? 𝑶𝒉, 𝒘𝒉𝒆𝒏 𝒚𝒐𝒖 𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒊𝒕 ! -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
مجلس مجلل شبانه و یا مراسم شراب خواری مرگبار ! به گفته ی پلیس و تحقیقات انجام شده توسط ماموران خبره اف بی ای تعداد زیادی از افراد نامدار حاضر در ضیافت رنگین شب گذشته به وسیله ی سمی کشنده جان خود را از دست دادنند ! در حال حاضر میتوان گفت پلیس همواره در تلاش است تا با استفاده از مدارک و شواهد به جا مانده از انچه که موجود است ، هر چه سریع تر قاتل را دستگیر ، هویت اصلی ان را اشکار و جلوی اقدام های بعدیش را بگیرد تا دوباره مسبب چنین رویداد وحشتناکی نشود ! قتل و خونریزی ها باز هم از سر گرفتند ... در این ایام بیشتر از هر لحظه میبایست مواظب و محتاط بود ! -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-