هدایت شده از تشویش!
تو اما وارد رگ هایم شدی
و همه چیز تمام شد
و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم!!!
همینقدر قشنگ و مبتلا :)
- غسان کنفانی
𝐘𝐨𝐮 𝐡𝐚𝐯𝐞𝐧'𝐭 𝐬𝐞𝐞𝐧 𝐦𝐲 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐒𝐢𝐝𝐞!
#Video
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
•ربکا اسمیت•
_{درسته...احساسی بهش دارم، اما... اما نه احساس علاقه و یا عشق!
اون وابستگی و یا مسئولیتِ.
انگار باید هنوز مواظبش باشم.
نمیدونم ...نمیتونم کلمات درون قلبمو درست بیان کنم... که البته شاید دلیلش سیاهچال خاطرات حذف شده ذهنمه و نه پیچیدگی واژه های داخل قلبم... .}
بازوهام توسط دستام فشرده میشن.
نمی تونم بهش نگاه کنم اما لبم بی اختیار حرکت می کنه.
_{من..هنوزم...مثل قبل از روپرت..می خوام دوست داشته بشم؛ نه لزوما اینکه به کسی وابسته باشم.}
+{این...خیلی عجیبه!
تو فکر میکنی اگر وابسته ایی...با دوست داشتن یکسان نیست؟}
_{نیست! نمی خوام باشه؛ نبوده.
هرکدوم از این جواب ها به نوعی غلط از آب در میان اما ...
"همیشه مورمور شدن دلت برای عشق نیست"!}
#Little_part_role
#Text
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از
ما ساخته شده بودیم تا برایِ هم عمیق ترین زخم ها شویم..
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
آدمیت مُرد
گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون
دیوار چین را ساختند
آدمیت مُرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این اسباب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ
ــ آدمیت برنگشت ــ
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی پاکی مروت
ابلهی است
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
قرن موسی چمبه هاست
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام
زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم ... !
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردان با جان انسان می کنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت ، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است!
"
فریدونمشیری" #Text -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از تنها؛
شاید گاهی دلم برای خاطراتمان تنگ بشود اما من هرگز حماقتم را تکرار نخواهم کرد .
هدایت شده از سَردَرگُم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_black Swan
#mary