eitaa logo
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅 │دریایی از خون
1.2هزار دنبال‌کننده
907 عکس
387 ویدیو
2 فایل
༒•𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚 𝐨𝐟 𝐛𝐥🩸🩸𝐝•༒ این مکان تخته ی شطرنج مهره های سیاه و سفید بریتانیاست ! ناشناس هیوا : https://harfeto.timefriend.net/16985136849838 ناشناس نیل :https://daigo.ir/secret/912575040 #تابع_قوانین_ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
جنسا آدلاید جِنس مدل فرانسویه که نه تنها توجه یه عالمه مخاطبو تو عرصه ی مدلینگ و فشن به خودش جلب کرده بلکه باعث شده ریئس مافیای روسی طوری اونو بخواد که هرکاری کنه که اون ملکه ی باندش بشه . اون تا اخرین توانش سعیش رو میکنه تا دخترک رو متقابلا به خودش جذب کنه ولی میفهمه که سوفی خودش هم معشوقه ای داره که قرار نیست ازش دل بکنه پس مرد بعد از تلاش های بینهایت برای به دست اوردن جنسا دست از کار میکشه و تا لحظه ی مرگ عشقی که نسبت به اون زن داشته رو فراموش نمیکنه ... @heartswhispering -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
جیمز دین جیمز خواننده ی اصلی بند راکیه که دور دنیا سفر میکنه تا موزیک هاش رو با مردن به اشتراک بذاره و به معروفیت برسه . اون مرد جذابیه که نظر دخترای زیادی رو به خودش جلب میکنه از جمله دختری که اینبار جوری بهش خیره شده که داره از پایین استیج حواسشو پرت میکنه . اون یه دختر عادی به نظر نمیرسه و جیمز میدونه اون شخص میتونه همون تک دختر ریئس باند مافیایی باشه که تو شهر اوازشون رو شنیده . بعد از اجرا اون دخترو به خوردن یه نوشیدنی دعوت میکنه و بعد از یه گفت گوی کوتاه دختر شماره ای رو کف دست جیمز دین مینویسه که بعد از این تور اونها بتونن بیشتر با هم در ارتباط باشن و دوباره توانایی اینو داشته باشن تا در تایم های طولانی تری همو ببینن و ... @kaghaz_nevis -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
هلن مورفی هل دختریه که از ابتدا با باند مافیایی بزرگ شده ، اموزش دیده و میدونه که چطور بعد از قتل یه سیاستمدار قسر در بره و مدارکو مخفی کنه و از بین ببره . اون کارشو خوب بلده و خیلیم موفقه تا اینکه میفهمه به عنوان یه بادیگارد باید مردی رو ساپورت کنه که کاپوی اول باند مافیاست و اینطور میشه که اونها در طی یه رابطه ی زیردست و ریئس به همدیگه علاقه پیدا میکنن و اونقدری پیش میرن که به انداختن حلقه تو انگشتر دیگری ختم بشه .... @arvanemoon -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
فیبی جنسن فیبی بیست دقیقه ای میشد که منتظر بود تا مترو داخل ایستگاه توقف کنه و داخل جایگاه بایسته . اون داشت کتاب قطوری رو میخوند که مربوط به نجوم و ستاره شناسی بود تا اینکه مرد غریبه ای از اون خواست تا کمی کنار تر بشینه تا اون هم بتونه از نیمه ی خالی نیمکت فیبی استفاده کنه . فیبی بعد از دیدن تاتویی که روی بازوی برهنه و عضلانی مرد بود حیرت کرد . میدونست اون یه ادم عادی نیست بلکه با وجود اون تتو ... فیبی پرسید : تو عضو مافیایی درسته ؟ لب های مرد باز شد اما در همون لحظه هشدار ایست قطار به صدا در اومد و مترو تو جایگاه متوقف شد . فیبی هنوز به مرد نگاه میکرد اما اون ایستاد ، برگه ای لای کتاب نیمه باز اون جا کرد و سوار مترو شد ، لبخندی زد و بعد از بسته شدن در ها قطار حرکت کرد . وقتی دیگه چیزی برای تماشا کردن وجود نداشت فیبی تیکه کاغذ تاشده بین صفحات کتابش رو باز کرد . تو فیبی جنسن ... با این شماره تماس بگیر . منتظرتم. این عجیب ترین چیزی بود که فیبی انتظارشو داشت . بین دو راهی قرار گرفته بود که نمیدونست ایا درسته که این کارو انجام بده یا نه ؟ ولی قطعا مطمئن بود این اغاز ماجرای پر پیچ و خمیه که در انتظارشه ... @palestine_frree_a -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
سارایا کری سارا همیشه دختر بازی گوشی بود . مثل دیگر دختر های خانواده علاقه ای به تبدیل شدن به یه شاهزاده ی مافیایی نداشت . سارا خواستار یادگیری رزم و مبارزه بود و عاشق زمانی بود که صرف شمردن پوکه های اسلحه های پدرش میشد . وقتی که کلت به دست میگرفت تا برای تمرین های تیر اندازی اماده بشه بیشتر از هر موقعی شور و شوق داخل رگ هاش به جریان می افتاد . البته که اون خواهان رغیب هم بود و از جنگ و رقابت بی اندازه خوشش می اومد تا اینکه ناخواسته بازی رو شروع کرد که در انتها یا به مرگ منتهی میشد یا به یه ازدواج افتخار امیز برای دو متعهد قسم خورده ی مافیایی . اون یه رابطه ی عشق و نفرتی رو شروع کرده بود که نابود کننده یا تضمین گر اینده ای بود که سارایا در انتظار داشت . اون قطعا به پایان خوشش میرسید البته در صورتی که از میلش به رغابت و همیشه برتر بودن کم میکرد ... @daijubo -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
رز بک رز از همون روز اول دختر خجالتی بود . تو هیچ کدوم از مهمونی های متعهدین پدرش با دیگر باند های مافیایی شرکت نمیکرد تا اینکه دوره ی کودکیش رو پشت سر گذاشت و وارد دوران اوج زیبایی خودش شد . رز 18 ساله خواستگار های زیادی داشت . زیبایی اون بین دختر های تبار مافیایی نظیر نمیگرفت اما اون چنین چیزیرو نمیخواست و ازدواج رو مانند بندی میدید که جلوی اون رو برای رسیدن به خواسته های بلند و بالاش میگرفتن تا اینکه زمانی رسید که رز بیش از اندازه با بادیگارد خودش صمیمی شد و میدونست که این خطرناک ترین کاریه که میتونه تو اون موقعیت انجام بده . اما میدونست این تنها چیزیه که اون خواهانشه . اینکه با کسی باشه که از دورانی که راه رفتن رو یاد گرفته همراه باشه و تا انتهای کار دنبالش بره و تنهاش نذاره ... @RebeccaWilliamSmith -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-