eitaa logo
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
408 ویدیو
4 فایل
༒•𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚 𝐨𝐟 𝐛𝐥🩸🩸𝐝•༒ این مکان تخته ی شطرنج مهره های سیاه و سفید بریتانیاست ! ناشناس هیوا : https://harfeto.timefriend.net/16985136849838 ناشناس نیل :https://daigo.ir/secret/912575040
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طوسی مات
از طرف چنل خاکستر زرد به: https://eitaa.com/my_mafia '' هبوط'' آفتاب آب می شد و به زیر هر اشک بویِ سوخته ی مغز ها بلند میشد. جنون اما یک زخم زیبا بود که از درونش گل می رویید و او نمی توانست ریشه هایش را از وجودش بیرون بکشد. سفیدی همه جا رو گرفته بود، پر از شکوفه های شقایق که بی رنگ بودن ، بویِ نم گرفته ی تازگیِ خون ، جوهرِ خشک شده ی صفحه های آخر.. به دست هات نگاه کردی به تابلوی جهنم و دیدی که چطور فرشته ها کنج خونه بغض کردن و الهه ی خونین رو نگاه میکنن ؛ انگار که تاریخ سفر کرده و نگاهِ اودیپس تویِ آینه رو بهت هدیه داده همون نگاهی که کهربا توی قرنیه اش می چرخید و رقص اشک و خون مثل بالرین های روسی روی صورتت میرقصن . عادت کرده بودی که سوختنِ زخم ها رو با نمک بچشی اما حالا تنها بودن با افکارات درد بیشتری دارن . و شیطان تنها کسی بود که دردت رو حس میکرد ____ بهشت پر شده از فرشته هایی که ترس از سقوط داشتن و جهنم پر از آدم هایی که قصد پرواز داشتن پُرشده و دنیا داره میسوزه و تو داری بین هزار خاکستر و شعله شکوفه میدی. اما این سراب واقعیت داره؟خاکستر زرد
هدایت شده از 
هدایت شده از 
با دویست و چند تکه استخوان دوستت دارم و چند سال باید بگذرد تا استخوان های آدم،همه چیز را فراموش کنند؟! 《لیلا کردبچه
هدایت شده از 
گَنگ
هدایت شده از 
ذخیره کرده بودم گه اگه نیل ندید خودم بزارم*
درود به وقت 12:12 چطورین رفقا؟ امتحانارو چطور دادین ؟ خوب پیش رفت ؟ باید بگم که اونقدر برای امتحانای خودم استرس نداشتم که برای شما حرص میزنم جدا ! کی بشه این ایامم رو به اتمام بره!
شرمنده میکنی دوست عزیز ؟ این کارا چیه؟
واقعا میخوام بدونم کی تو خواب تا این اندازه وحشیانه منو بوسیده که اینطور لبام از هر طرف جرواجر شده ...🗿
https://eitaa.com/my_mafia/7258 ممنون ازتون. متوجهم، بعضی وقتا آدم احساس میکنه که هیچ کس تلاشهاش رو نمی بینه ، و بعضی افراد هم هستن که فکر میکنن هیچ کس متوجه کم کاری ها و بقول خودشون زرنگی هاشون نمی شه ... (و ما فقط درمورد چنل و چندتا ادمین حرف نمیزنیم) آدمایی که با تمام وجود توی این شرایط به بقیه لطف میکنن و کمک باقی آدمها هستن ، نمیدونن که کارشون برای اونایی که باید به چشم بیاد به چشم میاد و البته ما همه کارهارو برای دیده شدن توسط آدمها انجام نمیدیم .من به شخصه ازتون خیلی ممنونم. اگر هم نمیدونید باید بگم که حس و حالی که توی چنل شما بود رو تا بحال توی هیچ چنلی ندیدم، مطمئن باشین تلاشهاتون ستودنیه و این که بدون کمک بقیه به اینجا رسیدین .. قطعا افراد دیگه ای هم مثل من هستن که با علاقه زیاد پیامای چنل شمارو چک کنن و لذت ببرن . و باز هم ممنون ازتون.
اولین تکست فرح بخش امروز !
هدایت شده از یه جایی اون پشتا
مدیرعامل شرکت‌ سهامی/شیکاگو https://eitaa.com/my_mafia
من تازه اینارو دیدم ! ممنونم از اینکه تایم گذاشتی دوست عزیز ...
𝒯𝒽𝒾𝓈 𝒾𝓈 𝒶 𝒹𝒶𝓎 𝒻𝑜𝓇 𝓉𝒽𝑒 𝓂𝑜𝒹𝑒𝓇𝓃 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶, 𝒷𝒶𝒷𝓎! -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
یک ، دو ، سه ... امتحان میکنیم !... این یه تست و یا ارزشیابی دیلی و روزانه نیست بلکه دعوت نامه ای از طرف چنل دریایی از خونه ... آیا این درخواست رو می پذیری تا عضو خانواده ی تقریبا بزرگمون بشی ؟ تو برای یه مامور پلیس بودن زیادی جذابی یا شایدم دوست داری یه مهره ی سیاه باشی و داخل جناح مافیایی ایفای نقش کنی ؟ هر طور مایلی ! تو تایین کننده ی این هستی که تو کدوم یک از ساید ها بازی کنی ! لازم به ذکره که بگم ... ما همیشه برای شکست مهره های سیاه شهر به ماموران خردمند ، خبره و وفادار پلیس نیاز داریم ... یا همچنین برای توسعه و وسعت دادن به باند مافیای زیرین لندن همیشه در حال عضو گیری هستیم ! اگر تمایل به ورود به هر کدوم از ساید های شهر ( مافیا ، پلیس و یا شهروند سفید و کار آمد ) بودین حتما به ایدی های زیر مراجعه کنید ... ما همواره پذیرای شما عزیزان هستیم تا در پس از همراهی ، در کنار هم داستان های جذاب و زیبایی بسازیم ! @Kayner @petrichore -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
هدایت شده از Arta
ناگهان محیط اطرافم به ثبات میرسد گویی حال جریان دگر بار شکل گرفته و توان حرکت را دارم از این پس با اولین گام خود صدای کالسکه ای را میشنوم که نزدیک میشود سر خود را که بالا می آورم ساختمان های بلند و زیبایی را میبینم لذا آسمان به دلیل دود زیاد شفافیت خود را از دست داده دگر بار حواس خود را جمع میکنم و سوی مهمان خانه ای قدم بر میدارم * ~ احساس سرما سر تا سر جسمم را در بر میگیرد گویی هوا بسیار سرد است اما به روی خود نمی آورم ~ + شروع به حرکت میکنم با هر گام دم و باز دمی میکنم نگاه خود را به نشان مهمان خانه می اندازم به روی آن با خطی خوانا و بزرگ نوشته شده [ مهمان خانه شیر سیاه ] پس از چندین گام به رو به روی در مهمان خانه رسیده و دست راست خود را بالا می آورم انگشتانم را به دور دستگیره در حلقه زده و آن را ارام باز میکنم * ~ با اولین قدم پس از ورود بوی گوشت و از این پس صدای موسیقی به گوش میرسد همه خوش و سر حال به دور میز ها گرد آمده اند و اندکی در حال گشت و گذار هستند شاد هستند و صدای همهمه آنان محیط را فرا گرفته است ~ به نزدیکی میز مهماندار قدم بر میدارم وقتی به پشت میز میرسم اتاقی گرفته و به طبقه دوم میروم وقتی که در راه پله گام می نهانم جوی سنگین بر جسمم قالب میگردد لذا بدون اهمیت به بالا رفتن ادامه میدهم وقتی به طبقه دوم میرسم از شدت خستگی کمی به دیوار سمت چپ خود تکیه میدم * اما پس از چندی دقیقه دگر بار به راه خویش ادامه میدهم اتاق ها را یکی پس از دیگری پشت سر خود میگذارم اتاق ۱۰۱ ، ۱۰۲ ، ۱۰۳ که نهایت به اتاق خودم میرسم ۱۰۴ درش رو با کلید باز کرده و وارد میشوم *