،،
کوچکترین لبخند تو مرا از همهی بدبختیها
نجات میدهد؛ احمد جان ِشاملو .
،،
فاضي شوية؟! دا أنا واحشاني القعدة معاك وإن ماقدرتش تيجي هناك هستناك المرة الجاية .
فاضي شوية؟! نشرب قهوة فى حتة بعيدة إعزمني على نكتة جديدة وخلّي حساب الضحك عليّا؛
Ghame Eshgh - بــوے تــڪرار.mp3
14.54M
سحر کرشمهٔ چشمت به خواب میدیدم؛
،،
روزهای آخر ِشهریور ماه هم رسید محبوب ِمن، شهریور که تمام می شود، گرمای دل هم ته میکشد، تمام میشود بعد ما میمانیم و روزهای بیجان ِمهر ما میمانیم و کوچههای بیقرار آبان میدانی تلخی اینجاست که تا آذر هم شاید نرسیم؛
١٧:١٥ مجنون نوشت .
دلم کنسرت علیرضا قربانی میخواد که برم داد بزنم بخونم مرا که از ندیدن تو خستهام ببخش ..