- 𝘁𝗿𝗮𝘂𝗺𝗮 .
مرورشون بیاندازه دردناکِ ، باعث میشه سرم رو محکم بگیرم که از انفجارش جلوگیری کنم ؛ اما یادم میفته س
- اشتباه از خودم بود که از ریشه یِ ریشه یِ ریشه خودم رو به اون بافته بودم ؛ شاید هم اشتباه از اون بود که تا به اون زمان نگفته بود ممکنه یک روزی تو سختترین بحرانی که توش قرار میگیرم ، بیاینکه من رو ببینه ترکم میکنه.
معمولا این اوقات از شب دلم میگیره وقتی برات تنگ میشه .. احوالِ قلبم هم بیاندازه به آغوشِ گرمت محتاجِ ، نبودنت گوشه گوشه یِ وجودم خیلی درد میکنه دخترِ مو طلائیِ من ❤️🩹 .
یادش بخیر ، هر بار که شکلات میگرفتیم فرار کردنِ من از تو شروع میشد .. چون شیطنت از چشمهات لبریز میشد و تا کلِ صورتِ منُ شکلاتی نمیکردی خیالت راحت نبود 🍫 .
- 𝘁𝗿𝗮𝘂𝗺𝗮 .
یادش بخیر ، هر بار که شکلات میگرفتیم فرار کردنِ من از تو شروع میشد .. چون شیطنت از چشمهات لبریز میش
میگما .. میشه شکلات بگیرم و برات بیارم ؟! آخه دیگه فرار نمیکنم ازت ، قول میدم میمونم هر چقدر دلت میخواد صورتمُ شکلاتی کنی.
- 𝘁𝗿𝗮𝘂𝗺𝗮 .
- زیاد پیش میاومد که تو حواست نبودُ تصاویرِ ناگهانی ای که ازت ثبت میکردم فوق العاده زیبا میشدن ، ان
بیا باز هم مدل بیار تا شبیهِشون عکس بگیریم ، قول میدم حتی اگر بیشتر از صد مدل هم بشن بهت غُر نزنم .. .
- 𝘁𝗿𝗮𝘂𝗺𝗮 .
- 🕯 اینجا وُ اوکنون ، کنارِ دربِ ورودیِ حرمِ بیبی معصومه ؛ جمعِ نقلیِ خوشصداهایِ دلتنگ .. .