فکر نکنید میرم ۶ درس باقی رو می خونم، میرم شعرامو می نویسم و تکلیفمو با آیندم مشخص می کنم

می دونید... زندگی خیلی سخته

آشنایی با نرگس از نقاط عطف زندگی منه

من باز هم قبرستان بودم..

خارج از هر برخوردی که می شه با زندگی داشت، در نهایت این چرخه، جالب به نظر میاد...

مرگ، زندگی و نهایتا عدم.

بریم تقدیمی رو بدیم

یا خدا

خیلی بلند شد

📪 پیام جدید https://eitaa.com/my_vol/4667 واقعا عالیه:) من خیلی دوست دارم قدم زدن و نگاه کردن نوشته های مزار ها و به صورت رندوم پیش یکی نشستن #دایگو

اره... مخصوصا قطعه های قدیمی که سنگ قبرا فرسوده شدن...

خدایا منو دچار پشیمانی نکن‌..

سلام:) حال و احوال؟ اوضاع تورق کاغذ کاهی های کتاب زندگیتون چطوره؟ صفحه هاشو شمع روشن می کنه یا نور آفتاب؟ یا این که، تو تاریکی محض، قلم به بستر کاغذ میفرستید؟... در هر حال، مجال اعتراض نیست، اونقدر ورق می خوره تا صفحه نامشخص آخر بیاد،... و شاید، هنر اینه که تا به اون روز، تا جای ممکن، دزدکی برگه ای از این کتاب جدا کنیم، تا صرف ساخت موشکی کنیمش، رو میزمون بیاستیم و اوج موشک و لبخند خودمون رو به حداکثر برسونیم... می خواستم تقدیمی بدم😂 باکی نیست، خیلی خلاصه، می خوام ی کتاب تقدیمتون کنم که یا خوندنش منو یاد شما انداخته یا فکر می کنم ممکنه ازش خوشتون بیاد یا فکر می کنم به مدل و وایبتون می خوره یا اینکه کلا اگر بخوندیش شاید خوب باشه، حالا از هر نظری... خلاصه که این کتاب رو به همراه چند خطی نوشته که نهایتا منتهی می شن به یه مهره شطرنج، به شما تقدیم می کنم... و بله.. همین دیگه... آها..‌ طبق معمول خواسته های عجیب من، شما هم ضمن فور، لطفا تو تگ یا زیر پیام، بهم بزرگترین عبرت زندگیتونو بگید، تا منم درصد خطام کاهش پیدا کنه... ( انجمش بدید حتمنا... ) باشد که رستگار شویم... و وقتش،... تا یه تورق دیگه؟ :) در نهایت... لطفا موشک درست کنید! *و بعدش به من بگید چه حسی داره:) من باید برم؟ فعلا:)

عبرت هاتونو چون خیلی قشنگن، بعد اتمام مهلت تقدیمی فور می کنم تا بقییه هم استفاده کنن:)

از دست آورد های دیشب...

البته، دیشب خیلی خوب بود، چون تکلیفمو با ادامه زندگیم مشخص کردم...

نه. پشیمانی.

پدر و مادر بودن، مسئولیت سنگینیه... نباید تا زمانی که محرز بشه امکان پذیرش این مسئولیت و ادای حقوقی که به وجود میاد، برای طرف ممکنه، فرزندی داشته باشه... این آسیب زاست. خیلی آسیب زا.

📪 پیام جدید https://eitaa.com/my_vol/4684 وااااااااااااای فگار وااااای چقدرررر قشنگههه چه ترکیبب رنگی وای منم میخواام خب #دایگو

ممنونمممم:) یکم تغییرش دادم، احساس می کنم اون چیزی نشد که می خواستم.

فکر کنم دیگه تمومه.

دارم با معاون پرورشی مدرسه چت می کنم،بعد اون از ابتدا بسیار پر شور و با کلمات محبت آمیز مثل عزیزم و این عبارات وارد شد، یواش یواش تا آخر چت رسید به اینجا😂

اصلا دیگه قلب درد خیلی روتین شده، به روی خودم نمیارم

شاید اگر می تونستم رها باشم، زندگی بهتر بود...

ولی خب، نباید اهمیت داد مگه نه؟

همه چیز پیچیدست...

و... آخراشه...

داره از اینجا بدم میاد