eitaa logo
مبلغ یار (بانک محتوای تبلیغی)
344 دنبال‌کننده
118 عکس
43 ویدیو
5 فایل
🌺 جواب سوالات و شبهات خود را از ما بخواهید 🌺 🆔 @baligh1 1⃣ خاطرات شهدا 2⃣ داستان های مذهبی 3⃣ سوالات و شبهات 4⃣ نکات قرآنی آدرس سایت 1baligh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ "خاطرات روز فرار شاه" 1⃣ 🌺ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریکا در ایران، ضمن روایت خاطره‌ خود از حقارت شاه در واپسین روزهای حضور در ایران که «ملتمسانه» از سفیر امریکا کسب تکلیف می‌کرد که «کجا باید بروم؟»، درباره واکنش مردم به خبر فرار شاه می‌گوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بی‌سابقه‌ای فراگرفت.🌺 2⃣ 🌺کامیون‌ها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید [آیت‌الله طالقانی] پیاده می‌کردند. جشن رفتن شاه با حرکت دسته‌های تظاهرکننده در خیابان‌ها و صدای بوق خودرو‌ها و روشن کردن چراغ‌ها سه یا چهار ساعت ادامه یافت. با خروج شاه از ایران مسئولیت حکومت و اداره امور کشور به دست شاپور بختیار افتاد».🌺 3⃣ 🌺رابرت هایزر، ژنرال آمریکایی، مشاهدات خود از 26 دیماه 1357 را اینچنین روایت می‌کند: «جمعیت زیادی در خیابان‌های سراسر شهر جمع شده بود و زمانی که شاه رفت گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده است. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتیم؛ بوق‌ها به صدا درآمده بود، راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه‌ شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه‌ غیر قابل توصیفی بود؛ جشن خودجوش مردم تا دو سه ساعت ادامه یافت و هر لحظه آهنگ آن شدیدتر می‌شد.🌺 4⃣ 🌺گزارش‌هایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمه‌های شاه و خانواده‌اش کرده‌اند. در برابر ساختمان اداره‌ مخابرات در میدان سپاه تهران، مجسمه سوارکاری بزرگ و زیبایی از رضاشاه، پدر شاه، وجود داشت که مردم آن را واژگون کرده بودند. در طول بعد از ظهر، باخبر شدیم پنج یا شش مجسمه‌ دیگر که چند دهه از عمرشان می‌گذشت، نابود شده است. آنها به طور نمادین در حال کشتن شاه بودند».🌺 5⃣ 🌺آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در تهران نیز، درباره اوضاع کشور بعد از فرار شاه می‌گوید: کابینه بختیار و برنامه‌ دولت او در روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس قرار گرفت و شاه و همسرش در همان روز تهران را به مقصد مصر ترک گفتند.🌺 6⃣ 🌺رادیو ایران ساعت دو بعد از ظهر، خبر عزیمت شاه را اعلام کرد. من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانواده‌هایشان همه در محوطه‌ سفارت بودیم. ناگهان تمام شهر از شادی و حس رهایی منفجر شد. اتومبیل‌ها با صدای بوق و چراغ‌های روشن حرکت می‌کردند؛ مردم فریادزنان و پایکوبان در خیابان‌ها بودند و سربازان را می‌بوسیدند. روزنامه‌ها در تیراژ بالا با تیتر «شاه رفت» توزیع می‌شدند و مجسمه‌های شاه و پدرش را از میادین شهر پایین کشیدند. اینها وقایعی بود که من از آن بعد از ظهر طولانی و هلهله و شادمانی تمام نشدنی مردم در آن روز به یاد دارم.🌺 7⃣ 🌺ما جلوی درب سفارت برای تماشای شادی مردم ایستاده بودیم و مردم برای ما دست تکان می‌دادند و روزنامه‌هایی را که عنوان «شاه رفت» بر روی آن‌ها نقش بسته بود به ما می‌دادند. سربازان محافظ سفارت عاقلانه با تبسم تسلیم مردم شده بودند و اجازه می‌دادند آنها برای شعار دادن بالای اتومبیل‌های زره‌پوش‌شان بروند، در حالی که لوله‌های تفنگ آنان با گل مسدود شده بود؛ من هرگز چنین منظره‌ای را به چشم خود ندیده بودم.🌺 🔰 کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅ "ولایت پذیری مسیح کردستان" 🌀 تا آن وقت فرصت نکرده بود طرح عملیات را با بیت امام در میان بگذارد یا اجازه اش را بگیرد ولی حالا که امام مخالفت کرده بود، فهماندنش به افرادی که با جان و دل روی طرح سرقت از بانک صادرات بازار تهران کار کرده بودند تا به قول خودشان ضربه اقتصادی محکمی به رژیم بزنند، کار سختی بود. 💢 تا آن وقت تجربه عملیات نظامی چندانی نداشتند و افراد گروه یک دست نبودند. بعضی هایشان مرام میرزا (=شهید بروجردی) را در کسب اجازه ی عملیات از مراجع تقلید را قبول نداشتند. 💠 حالا هم جوانک نارنجک ها را برداشته بود و داشت می رفت سمت بانک و به حرف های میرزا هم گوش نمی داد. می گفت: "من تا این بانک رو منفجر نکنم، از اینجا نمی رم. بچه‌ها همه برای زدن بانک آماده اند. تو هم اگه ترسیده ای، بکش کنار. می دونی با اون همه پول چقدر اسلحه میشه خرید؟" ♨️ میرزا توی چشم های جوانک خیره شد. دست های سنگینش را بلند کرد و خواباند توی گوشش. دست های جوانک بی اختیار جمع شدند توی صورتش. 🌀 میرزا نارنجک هایی را که حالا توی پیاده روی بازار ریخته بود، به سرعت جمع کرد. بعد گفت: 🌹" تا آقای خمینی عملیات رو تایید نکنه، عملیات بی عملیات! ..."🌹 📚 غریب غرب (خاطرات شهید محمد بروجردی) ✍ آفرین به مردانی که در پاسخ به خواسته های رهبر، لبیک می گفتند، نه این که بر انجام خواسته های اشتباه خود اصرار ورزند. #خاطرات_شهدا #ولایت_پذیری #شهید_محمد_بروجردی 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
⛔️ برکت یعنی چه و این که می گویند مال حرام برکت ندارد، به چه معناست⁉️ 🔻🔻🔻 💢 از بزرگی پرسیدند: "برکت در مال یعنی چه؟" درپاسخ مثالی زد و گفت: 🔹گوسفند درسال یک بار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد. 🔸سگ در سال دو بار زایمان میکند و هر بار هم حداقل ۷-۶ بچه. ⬅️ پس به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنارآن است ‌ولی درواقع برعکس است. 🔹گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها، چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت. ✍ 🌺" مال حرام این گونه است؛ فزونی دارد ولی برکت ندارد"🌺 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ درون مایه "جشن های سالانه هنر" در دوره شاه چه بود⁉️ 💢 آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلستان در ایران قبل از انقلاب، درباره جشن هنر شیراز چنین می‌گوید: ... فستیوال بین‌المللی هنری شیراز (جشن هنر شیراز) که سالانه برگزار می‌شد از آغاز به علت نوآوری‌ها و نمایش هایی که با روحیات جامعة سنتی و اسلامی ایران تطبیق نمی‌کرد موجب تضادها و مباحثاتی شده بود. از جمله نمایشات مسخره‌ای که من از این جشن بیاد دارم 1⃣ صحنه‌ای از نمایش رقاصان برزیلی بود که در حین رقص سر مرغ‌های زنده را با دندان جدا می‌کردند، یا نمایشی از هیجان و از خود بیخود شدن مردم در حال عزاداری که بی‌شباهت به مراسم تعزیه نبود و نشان دادن آن در یک کشور مسلمان به هیچ‌وجه تناسبی نداشت. 🔹جشن هنر شیراز در سال 1977 از نظر کثرت صحنه‌های اهانت‌آمیز به ارزش‌های اخلاقی ایرانیان از جشن‌های پیشین فراتر رفته بود. 2⃣ به طور مثال یک شاهد عینی، صحنه‌هایی از نمایشی را که موضوع آن آثار شوم اشغال بیگانه بود برای من تعریف کرد. گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابان های پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً می‌خواستند برنامه خود را به طور کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. صحنة نمایش نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیاده‌رو مقابل آن بود. یکی از صحنه‌ها که در پیاده‌رو اجرا می‌شد تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار ـ درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده می‌شد در مقابل چشم همه صورت می‌گرفت. صحنه مسخره دیگر پایان نمایش هم این بود که یکی از هنرپیشگان اصلی نمایش باز هم در پیاده‌رو شلوار خود را کنده هفت‌تیری در پشت خود می‌گذاشت و به این ترتیب تظاهر به انتحار می‌کرد. 🔹. . . طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر «وینچستر» انگلیس اجرا می‌شد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمی‌بردند. 😔شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.😔 📚 غرور و سقوط، خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران، صص 90 تا 92 🔹ویلیام شوکراس روزنامه‌نگار و نویسنده انگلیسی نیز درباره تأثیر جشن هنر شیراز می‌نویسد: ... 4⃣ ملکه ریاست جشن هنر شیراز را بر عهده داشت. بعدها در تبعید، فرح از جشن هنر دفاع کرد و اظهار داشت این جشن، هنر اصیل و سنتی تمام نقاط جهان را به ایران آورد!... 📚 آخرین سفر شاه، ویلیام شوکراس، ص 115. 🔰 کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 چرا ما همیشه به خدا اعتراض داریم⁉️ چرا از سختی های زندگیمون این قدر رنج می بریم⁉️ 🔻🔻🔻 🔹ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟؟؟ ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ. ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺩﺳﺘﺶ ...😟 😫 ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ... 1⃣ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟! 2⃣ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟! 3⃣ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ ... ﺧﻮﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ! ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟! 🤔 ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ 🌹 ﻭ وقتی ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ، ﻣﯿﮕﯿﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ! ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ! "ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟!" ⁉️ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ⁉️🤔 ✍ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ، ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ، ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺣﮑﯿﻤﻪ ... ✍ ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﮑﯿﻢ ... ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ. 🌺 "ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ، ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟ ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟ ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾﻪ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ ؟ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ...!!"🌺 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
✅ "به دنبال خدا در همه جای دنیا" 💠 حسن رفته بود کانادا و توی دانشگاهِ تورنتو درس می‌خواند. اونجا تهیه‌ی گوشتی که ذبح شرعی شده باشه، خیلی سخت بود و برای تهیه‌ی غذا محدودیت داشتند. 💢 یک روز گفت: یه افغانیِ شیعه پیدا کردم که در یکی از روستاهای اطراف تورنتو قصابی باز کرده، من هم هر ده پانزده روز یکبار از دانشجوهای مسلمان پول جمع می‌کنم و میرم اون روستا و از ایشان برای بچه‌ها گوشتی میخرم که ذبح شرعی شده... 📚 کتاب شهاب (سردار شهید حسن آقاسی زاده) ✍ هنر آن نیست که فقط بین خوب ها گناه نکنیم، هنر آن است که در محیط های گناه آلود خود را از گناه حفظ کنیم. #خاطرات_شهدا #شهید_حسن_آقاسی_زاده #بندگی_خدا 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
⛔️ "دوستی با دشمنان دینی ممنوع" 🌺" إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ ۚ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُون"🌺َ 🌺" فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى‌دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‌هايتان بيرون رانده و در بيرون‌راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‌اند. و هر كس آنان را به دوستى گيرد، آنان همان ستمگرانند."🌺 ✍ "هیچ گاه با دشمنان دینی خود دوستی نکنید، زیرا آن ها گرگی هستند که با لباس میش، دنبال غارت شما هستند." #نکات_قرآنی #دوستی #استکبار_ستیزی 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا