مادر بتها، بتِ نفسِ شماست
☝️
@wwwGom🕊
چهارمین حکایت از دفتر اول مثنوی معنوی، داستان پادشاه یهودی دیگری است که سعی در از بین بردن دین عیسی را داشت. در این نوشتار بر این داستان زیبا و جالب مروری خواهیم داشت.
آن جهودِ سگ ببین چه رای کرد پهلوی آتش بتی برپای کرد
کانکه این بت را سجود آرد برست ورنه آرد، در دلِ آتش نشست
پادشاهی یهودی و به گفته مولانا سگ سیرت، آتشی را آماده کرده و در کنار آن بتی را قرار می دهد و می گوید: هر کس که به این بت سجده کند از آتش رهایی می یابد اما هر کس که آن را سجده نکند در آتش افکنده می شود.
چون سزای این بت نفس او نداد از بت نفسش بتی دیگر بزاد
مادر بت ها، بت نفس شماست زانکه آن بت مار و این بت، اژدهاست
آن پادشاه یهودی از نفسش بتی ساخته و آن را پرستش می کرد و به همین خاطر بت نفسش بت های دیگری را بوجود می آورد. سپس مولانا می گوید که نفس اماره شما بزرگترین بت برای شماست و باید آن را شکسته و از بین ببرید چرا که بت هایی که در بیرون وجود دارند، مانند مار هستند و بت نفس در برابر آنها مثل اژدها می ماند.
بت سیاهابه است اندر کوزه یی نفس، مر آب سیه را چشمه یی
آن بت منحوت چون سیل سیا نفس بتگر چشمه پر آب و را
مولانا با شاهد مثال های مختلف نفس را به خواننده می شناساند. بت در درون آدمی مانند آب سیاهی در درون کوزه است ونفس اماره سرچشمه این آب است. بت تراشیده شده به دست کافران مثل یک سیل سیاهی است که مدتی می آید و سپس تمام می شود اما نفس اماره مانند همان چشمه ای است که همیشگی است.
بت شکستن سهل باشد نیک سهل سهل دیدن نفس را، جهل است، جهل
صورت نفس از بجویی ای پسر قصه دوزخ بخوان با هفت در
شکستن یک بت تراشیده شده ظاهری و مادی کار بسیار آسانی است ولی آسان گرفتن نفس اماره و کوچک شمردن آن کار بسیار احمقانه ای است. ای پسر اگر می خواهی صورت واقعی نفس اماره را بشناسی باید توصیف هفت دوزخ و هفت در آن را از قرآن کریم بخوانی چرا که نفس انسان مانند دوزخ دارای هفت در است.
هر نفس مکری و در هر مکر ز آن غرقه صد فرعون با فرعونیان
مولانا می گوید که نفس اماره شما بزرگترین بت برای شماست و باید آن را شکسته و از بین ببرید چرا که بت هایی که در بیرون وجود دارند، مانند مار هستند و بت نفس در برابر آنها مثل اژدها می ماند
این نفس بتگر هر لحظه می تواند هزاران مکر و فریب بر سر راه انسان قرار دهد و صدها فرعون و فرعونیان را با مکرو فریبش غرق کند.
سپس داستان را ادامه می دهد:
یک زنی با طفل آورد آن جهود پیشِ آن بت، و آتش اندر شعله بود
طفل ازو بستد در آتش در فکند زن بترسید و دل از ایمان بکند
خواست تا او سجده آرد پیش بت بانگ زد کان طفل کانّی لَم آَمُت
پاشاه یهودی زنی را به همراه بچه اش به کنار آتش و آن بت آورد و بچه را از مادر گرفته و به درون آتش افکند. آن زن از شراره های آتش ترسید و نزدیک بود که به بت ایمان آورده و در برابر بت سجده کند که ناگاه کودک از میان شراره های آتش فریاد زد: براستی که من نمرده ام!
اندر آ ای مادر اینجا من خوشم گرچه در صورت، میان آتشم
چشم بند است آتش از بهر حجاب رحمت است این سر برآورده ز جیب
کودک فریاد می زند که ای مادر به میان آتش بیا و ببین که من اینجا حال خوبی دارم، اگرچه در ظاهر در میان آتش هستم. کسانی که حجاب غفلت و نادانی چهره شان را پوشیده این را آتش می بینند اما در واقع رحمت اوست که از غیب نمایان شده است.
اندر آ مادر ببین برهان حق تا ببینی عشرتِ خاصان حق
اندر آ و آب بین آتش مثال از جهانی کآتش است آبش مثال
اندر آ اسرار ابراهیم ببین کو در آتش یافت سرو و یاسمین
اندر آ مادر به حق مادری بین که این آذر ندارد آذری
کودک در این ابیات مادر را مخاطب قرار داده و او را به آن به ظاهر آتش دعوت می کند و به او می گوید به میان آتش بیا و آیت و قدرت خداوند را تماشا کن تا عیش و خوشی معنوی دوستداران حق را ببینی. ای مادر به میا آتش بیا تا ببینی که این به ظاهر آتش است و در حقیقت آبی است زلال؛ به میان آتش بیا تا اسرار و حال حضرت ابراهیم را درک کنی که چگونه در میان آتش، گل و گلستان دید. ای مادر به حق مادریت تو را قسم می دهم که به میان این آتش بیا و ببی
ن که این آتش اصلا خاصیت آتش را ندارد.
سپس ادامه می دهد:
قدرت آن سگ بدیدی اندر آ تا ببینی قدرت لطف خدا
اندر آ و دیگران را هم بخوان کاندر آتش شاه بنهاده ست خوان
ای مادر تو قدرت آن پادشاه سگ سیرت را دیدی، حال به درون آتش بیا تا قدرت لطف حضرت حق را ببینی. به درون آتش بیا و دیگران را هم به سوی آن بخوان زیرا که شاه حقیقی تمام هستی، درون این آتش سفره احسان و کرمش را گسترده است.
اندر آیید ای مسلمانان همه غیر این عذبی عذاب است آن همه
بانگ می زد در میان آن گروه پر همی شد جان خلقان از شکوه
خلق خود را بعد از آن بی خویشتن می فکندند اندر آتش مرد و زن
بی موکل، بی کشش از عشق دوست زآنکه شیرین کردن هر تلخ ازوست
تا چنان شد کان عوانان خلق را منع می کردند کآتش اندر میا
کودک همه را مخاطب قرار داده و از آنها می خواد که به او بپیوندند و جان مردم پر از شور و عشق گردید و از مرد و زن همه خود را به درون آتش افکندند. مردم بدون آنکه کسی آنها را وادار کند از عشق حق خود را به درون آتش می انداختند و این کار را به قدری بی ترس و واهمه انجام می دادند که ماموران شاه یهودی مانع آنها می شدند.
آن یهودی شد سیه رو و خجل شد پشیمان، زین سبب بیمار دل
کاندر ایمان، خلق عاشق تر شدند در فنای جسم، صادق تر شدند
مکر شیطان هم در او پیچید، شکر دیو هم خود را سیه رو دید، شکر
آنچه می مالید در روی کسان جمع شد در چهره آن ناکس، آن
آنکه می دریّد جامه خلق چست شد دریده آنِ او ایشان دُرُست
سرانجام آن شاه ستمگر شرمنده و خجل شد چرا که اگرچه قصد کرده بود مردم را از دین دور کند اما آنها عاشق تر و صادق تر از قبل شدند. خدارو شکر که مکر و حیله شیطان دامنگیر او شد و نیرنگ و خدعه اش به خودش برگشت. هر آنچه که آن پادشاه یهودی در حقیر کردن عیسویان کوشید، همه حقارت ها به سمت خودش برگشت و آن کسی که لباس آبروی دیگران را پاره می کرد، آبرویش رفت.
@wwwGom
🕊
عزیزان من
تاآخرای شب
یاحتی
تاسحرگاه پرسه زدن درفضای مجازی
یعنی وابستگی
وابستگی نوعی اعتیاده
واعتیادومشغولیت بی اندازه
مارا از خداغافل میکنه
پس
بیایید🤝این بت رابشکنیم
بیشتر
تفکرکنیم دراعمال خود
تا تجسس درفضای مجاز🙏
@wwwGom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت ابراهیم(ع) بیآنکه از خطرات شکستن بت های کافران بترسد
و یا از توفانی که پس از این عمل به وجود میآید هراسی به دل راه دهد
در یک فرصت مناسب، مردانه وارد میدان شد،
و با یک دنیا قهرمانی به جنگ این خدایان پوشالی رفت که آن همه علاقهمند متعصب و نادان داشتند، و همه آنها را قطعه قطعه کرد، جز بت بزرگ را.
هدف او این بود که بت پرستان به سراغ او بیایند و او هم تمام گفتنیها را بگوید.
نکته ی مهماینجاست👈 درست است که ما از لفظ «بت پرستی» بیشتر متوجه بتهای سنگی و چوبی میشویم، ولی از یک نظر بت و بت پرستی مفهوم وسیعی دارد که هر نوع توجه به غیر خدا را، در هر شکل و صورت شامل میشود.
طبق حدیثی معروف، «هر چه انسان را به خود مشغول و از خدا دور سازد بت اوست»!
@wwwGom🕊
@WWWGOM
اقا خستـــــه شده ام ... دلم تو را می خواهد
وجودم تو را میطلبد....
خسته ام از گناه... از دنیا... از بدی ها... از ادم ها... از زندگی تجملاتی ...
از همه چیز و از همه کس خسته ام ...
به هر کدام از بود های دور و برم که دل بسته ام بعد از مدتی کوچکیشان، افسرده و دلمرده ام کرده است
عالم و ادم نمیتواند دلم خواهم شود جز تو
هیچیک از بود های دور و برم نمیتواند به اندازه تو برایم دوست داشتنی باشد.
بیش از هزار و صد و هفتاد و سه سال منتظر ماندی تا بفهمیم (بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود)
تا بفهمیم هیچکاری نمیتوانیم بکنیم، تا باور کنیم که تا تو نباشی ، همیشه گرفتار رنج و محنت و ظلم و فساد هستیم.
منتظر ماندی تا برای آمدنت کاری کنیم و موانع را از سر راه برداریم ولی افسوس ...
کاری ک نکردیم هیچ با گناهانمان موانعی بزرگ بر سر راهت ساخته ایم.
اقا شما را به چادر خاکی... به فرق شکافته ... به سرو دست بریده... حلالمان کنید و رهایمان نکنید
@wwwGom
میدانم ....
آنقدر تنها و غریب شده اید که حتی بچه شیعه هایت نیز تو را فراموش کرده اند...
دلم میگیرد برای تنهاییت...😔
برای چشمان گود افتاده ات...
نه عباسی است که تورا یاری کند نه علی اکبری
نه عبداللهی است که از تو محافظت کند نه قاسمی...😔
نه رقیه ای داری که برایت گریه کند نه زینب و سکینه ای...:😔
به راستی مارا چه شده است؟!
اخر به کجا میرویم؟
چه میخواهیم از این زندگی؟
غرق شدن در گناه تا به کی؟!
به چه قیمت؟!
به قیمت ناراحت کردنتان!
یا به قیمت در اوردن اشکتان!😭😭😭😭
هیچ کس را به اندازه تو اذیت نکردیم...
اشک هیچ کسی را به اندازه تو در نیاوردیم...😔
🙏
@wwwGom
هيچ داري از دل مهدي خبر؟
گريه هاي هرشبش را تا سحر؟😭😭😭😭
اوکه ارباب تمام عالم است
من بميرم سر به زانوي غم است .😔🙏
شيعيانّ! مهدي غريب و بي کس است☝️
جان مولا معصيت ديگر بس است☝️
شيعيان !بس نيست غفلت هايمان؟
غربت و تنهايي مولايمان؟
ماعبيد و عبد دنيا گشته ايم
غافل از مهدي زهرا گشته ايم
من که دارم ادعاي شيعه گي
چه بگويم من به جز شرمندگي😔🙏
@wwwGom