eitaa logo
وبلاگطور ـ طنز و نظنز ـ
147 دنبال‌کننده
47 عکس
24 ویدیو
0 فایل
نگاهی خنده‌دار به مسائل گریه‌دار؛ شایدم برعکس! @Babakzeynali
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهش می کنم وقتی میگم: طوری نیست! . نگو من می دونم دیگه حتما یه چیزی شده بهت من تو رو میشناسم من بزرگت کردم... @myweblog
رویای کودکیم بود که نویسنده ای بزرگ بشوم نشد حالا بجایش لیسانسیه ادبیات هستم و کنتور بنویس اداره ی آب و فاضلاب @myweblog
هنوز درس " "ی کلاس سوم ابتدایی برامون نهادینه نشده، هنوز برای خیلی از ما جا نیفتاده شهر ما مثل خونه مون می مونه... از اینم ساده تر، هنوز یاد نگرفتیم که آشغال جاش سطل آشغاله با عرض معذرت بعضی از ما هنوز در حد سوم ابتدایی هم‌نیست! @myweblog
📸 هوای همدیگر را داشته باشیم 🔺خونه پاکبان مشهدی که سال‌ها با پول حلال و زحمت‌کشی زندگی‌شو می‌چرخوند، آتش گرفت. ▫️شهرداری قرار شد خونه‌شو بازسازی کنه، کارمندای شهرداری هم می‌خوان کمک کنن وسایل خونه‌شو تهیه کنه. ▫️اگه همه جا این‌طوری هوای همو داشته باشیم، زندگی قشنگ‌تر می‌شه. ✍️ مرتضا قربانی @myweblog
وقتی به کسی میدیم حواسمون باشه غرورش رو نشکنیم خیلی حرفا رو میشه گفت نیازی به "فریاد" نیست! و دارد دارد. @myweblog
شما هم وقتی می باره ذوق می کنید؟ چرا برف رو همه دوست دارن؟ چه رازی داره این برف؟ @myweblog
تشکر کردن چیزی ازمون کم نمی کنه، ولی نمیدونم چرا یه عده بلد نیستن تشکر کنن یا شایدم این طرز فکر غلط که: - وظیفه شو انجام داده... - حقوق می گیره که همین کارو بکنه... مانع میشه! من سعی می کنم برای هر کاری تشکر کنم خیلی بازخورد خوبی میگیرم توصیه می کنم شما هم امتحان کنین! @myweblog
تا حالا فکر کردی چقدر خوشبختی؟ احتمالا خودتم خبر نداری خیلی خوشبختی... قدر های زندگیت رو میدونی؟ همین است... قدر لحظه ها و قدر داشته هات رو بدون‌‌‌... نداشته ها رو رها کن @myweblog
فصل رو از دست ندیدن! کیف میده ... @myweblog
اگه یه بار دیگه به دنیا می اومدم قدر زمانم رو بیشتر میدونستم احساس می کنم خیلی وقت تلف کردم خیلی... فرصتا رو از دست دادم عمر به سرعت می گذره فرصت های طلایی خیلی زود از دست میرن وقت رو حتی با طلا نمیشه خرید و یا به عقب برگردوند. ! @myweblog
سوزش داریم تا سوزش بعضی سوزشا رو نمیشه گفت و حتی نشون داد. بعضی رو هم میشه فریاد کشید... بعضیا می سوزن و میسازن بعضی آتیش می سوزنن خلاصه از صبح تا الان با سوزش معده سوختم و ساختم. :// @myweblog
آپارتمان/ نیمه شب / داخلی همسایه پایینی نعره ای کشید و گویا خوابید همسایه بالایی انگار رژه می‌رود و پا می کوبد اما همسایه روبرویی خرده جنایت های زن و شوهری را اجرا می کند و من با انواع فحش آبدار آشنا می شوم.... نور میرود/ صداها با هم‌مخلطوط می شوند./ ...کات!!!