8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزی که گردان مهدی باکری حماسه ساختند و برادرش حمید باکری به شهادت رسید ..💔!
#مدیونـشهداییم🌿
نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
「↳ @mzhbiha59」
مذهبی ها🕊
روزی که گردان مهدی باکری حماسه ساختند و برادرش حمید باکری به شهادت رسید ..💔! #مدیونـشهداییم🌿 نَشـــ
نفس کشیدنمون هم مدیون خون شهداست چه کرده ایم بپاس خون پاکشون ❤️
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیرگَشتیآخَرَشپایِعلی،ماهِعلی!
بیتومیمیردعلی،برخیزهمراهِعلی..!)
#فاطمهےمن
نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
「↳ @mzhbiha59」
میگن دعای مادر در حق فرزند مستجابه ..
مادر ! دل ما هم مثل پهلوی شما شکسته
برامون دعا کن💔
「↳ @mzhbiha59」
Abdolreza Helali & Hossein Sibsorkhi - Be Range Yas (128).mp3
8.69M
#مداحی
بمیرم ای یاس کبود..
عبدالرضا هلالی 🎤
حسین سیب سرخی 🎤
نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
「↳ @mzhbiha59」
مذهبی ها🕊
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت64💙 فردای آن روز... از مغازه که برگشتم یکی دو نفر رو دم
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
🦋خودت کمک کن🦋
💙قسمت65💙
🌱《لطفی》🌱
مامان:علیرضا جان.قربون دستت امشب مهمون داریم.برو یه کیلو سیب و پرتقال بخر.
_به روی چشمممم.
مامان:چشمت بی بلا.
داشتم از پیش حاج اکبر(میوه فروش)برمیگشتم که توی کوچه یه زن رو دیدم که با چند تا مرد درگیره.
خودمو رسوندم بهشونو حالا اون خانمه رو در حالی دیدم که چشماش داشت بسته میشد.
یکی از مرد ها رو ناکار کردم ولی دو تای دیگه خیلی هیکلی بودن.
کاری از دستم بر نیومد و خودمم گرفتار شدم.
اون خانمه که چهرش خیلیی آشنا بود رو انداختن توی صندوق و من رو هم به زور نشوندن بین اون دوتا مرد هیکلی.یه خانم که همراهشون بود صندلی جلو نشست.اینها کین؟
_بیشعورای نفهم،خانمه سرش خورده به رینگ،باید ببریمش بیمارستان.
یکی زدن به پهلومو..
مرده:هوووووی.درست حرف بزن.
خانمه:احمقا اینو چرا آوردین؟همونجا کارشو تموم میکردین دیگه.
_از شما بی عرضه ها هیچی بر نمیاد.
مرده:دیگه داری پروو میشی.
خانمه:بپیچ سمت راست..
راننده:این ور برا چ..
خانمه:حرف نباشه.
رفتیم خارج از شهر و یهو ماشین وایستاد.پیاده شدن و کشیدم بیرون و چون دستام از پشت بسته بود تعادلمو از دست دادم و با مخ رفتم تو زمین...
_آخ
خانمه:چیشدد آقای لطفی؟
_شما؟
خانمه:گفته بود که خیلی فضولی
_کی؟
خانمه:انتظار داری بگم الان من؟
سکوت کردم که رو به مرد ها گفت...
خانمه:یکم حالشو جا بیارین بعد بیاین که بریم.
انقد زدنم که حس میکردم الانه که دست و پام ازم جدا بشن..
وقتی بیدار شدم توی بیمارستان بودم.
یه مرد و زنی کنار تختم نشسته بودن که با دیدن چشمای باز من با لحجه شیرازی گفتن..
مرده:اع بالاخره بهوش اومدی.الحمدالله.داداش بد زدنتا..فقط یه کاری کن برا من دردسر نشه.مسافرم
_شما کی هستین؟
مرده:مسافریم.داشتیم از تهران بر میگشتیم که شما رو گوشه خیابون دیدیم.گفتیم بیاریمتون اینجا...
_ممنونم،زحمت کشیدین.
بعد از رفتن اونها یکی دو تا پلیس وارد شدن...
💎بـــه قلـــــ🖊ــــم:خــادم الــزهـــ✨ــــرا💎
「↳ @mzhbiha59」
مذهبی ها🕊
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت65💙 🌱《لطفی》🌱 مامان:علیرضا جان.قربون دستت امشب مهمون داری
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
🦋خودت کمک کن🦋
💙قسمت66💙
پلیس بزرگتره:خب آقای...؟
_علیرضا لطفی
پلیسه:آقا علیرضا.چه اتفاقی افتاده؟
_خیلی شرمنده ام.ولی میشه قبلش به مادرم خبر بدم؟نگرانه.
پلسه:بله بفرمایید.
زنگ زدم به مرضیه.
_الو مرضیه خوبی.
مرضیه:مامان جون.مامان جون.علیرضاست.
مامان:الو علیرضا خوبی.
_سلام مامان جان.الحمدالله خوبم،میام خونه تعریف میکنم.نگران نباشید.
مامان:قربونت برم من.خداحافظ مادر..
پلیسه:خب من مسلمی هستم.میشنوم،چه اتفاقی افتاده؟
_طرفای غروب بود که مادرم گفت برم میوه بخرم.تو راه برگشت درگیری یه خانم با چند تا آقا و یه خانم دیگه دیدم.رفتم جلو و یه خانمه رو در حالی دیدم که افتاده زمین.با بقیه درگیر شدن و در آخر با یه حرکت انداختنم توی ماشین و بردنم همون جایی که منو پیدا کردین،خارج از شهر.
آقای مسلمی: اون خانمی که افتاده بود چی شد؟
_انداختنش توس صندوق بردنش.
آقای مسلمی:میشناختیش؟
_امم...چهرشون خیلی آشنا بود...آهااا..خانم کرامتی...آره خودش بود
آقای مسلمی:کرامتی؟؟
_بله بله.
آقای مسلمی:اسم کوچیکشون رو میدونی؟
_اسمش...فکر میکنم رقیه کرامتی بوده🤔
آقای مسلمی:چیییییی!!الان میام.
رفت کنار در و زنگ زد به یکی.
آقای مسلمی:اه.چرا جواب نمیدی😣
دوباره زنگ زد.
آقای مسلمی:الو زهرا جان خوبی.
.....
آقای مسلمی:از محسن و رقیه خبر داری؟
.....
آقای مسلمی:باشه قربونت.خدافظ.
اومد سمت من...
آقای مسلمی:خب..شما میتونین برین.فقط فردا برا تکمیل پرونده تشریف بیارین کلانتری.
داشت میرفت که یهو انگار چیزی یادش اومده گفت..
آقای مسلمی:فقط..شما از کجا میشناختینش؟
_هم دوست خواهر زاده مَن و هم توی اون دانشگاهی که من مسئول بسیجشم درس میخونن.
آقای مسلمی:خب باشه.خدانگهدار.
_خداحافظ.
💎بـــه قلـــــ🖊ــــم:خــادم الــزهـــ✨ــــرا💎
「↳ @mzhbiha59」
میخوایم باهم روزی ³ مرتبه
خطاببهحضرتمهدی 'ﷻ' بگیم:
﴿بابیانتَوامےیااباصالحالمهدی﴾
آخه حضرت یجور خاصے برامون دعا میکنن :)
قرار هر روزمون ♥
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🖐🏻✨
╭❣
╰┈➤ @mzhbiha59
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایشهید..
ازحالدلمیکلحظهغافلنیستی🙂
دروفاداریندیدمهیچکسرامثلتو!
#برادر_شهیدم
بهتریـــــــن🫀
نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
「↳ @mzhbiha59」
دلمون تنگہ برای
اخم؛ لبخند؛ تهدید؛ حرفهای قاطعانهٖ حاج قاسم :)💔
این روزا جات خیلی خالیه حاجی
#حاج_قاسم 🌿
نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
「↳ @mzhbiha59」