eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
435 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر روز جمعه ۱۰۰مرتبه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔷eitaa.com/n20011
مرحوم آیت الله شهید دستغیب رضوان الله تعالى علیه فرمودند: مى گویند: یک روز مرحوم آخوند(کاشی) میآید وسط مدرسه صدر کنار حوض ‍ وضو بگیرد، مى بیند یک خرسى دارد طرفش مى آید، دوان دوان خودش را به حجره اش مى رساند و در حجره رامى بندد و غش مى کند. چند روز از این ماجرا مى گذرد، یکى رحمت خدا مى رود و ختمى برایش ‍ مى گیرند، علمابه مَراسِمَش مى روند، اتفاقا مرحوم آخوند هم به آن مجلس ‍ مى رود، یکى ازحاجى هاى بازار میآید خدمت آخوند و میگوید:باشه حاج آقا حالا مراکه مى بینید فرار مى کنید. مرحوم آخوند،آن وقات متوجه مى شوند که آن خرس این حاجى بازارى بوده است. 🔷eitaa.com/n20011
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸 🍃 💬گفته شده است اگر کسی درکاری درمانده شده باشد که هیچ کس به فریاد اونرسد،یا کسی گرفتار باشد که به هیچ وجه راه نجاتی نداشته باشد ⬅️ ۹۹ مرتبه این دعارا بخواند نجات یابد ان شاءالله. 💥یا غِیاثی عِندَ کُلِّ کُربَهٍ وَ مَعاذی عِندَ کُلِّ شِدَّةٍ وَمُجیبی عِندَ کُلِّ دَعوَهٍ أَسأَلُکَ اَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمدٍ وَ الِ مُحّمدٍ وَ أَماناً مِن عُقُوباتِ الدُّنیا وَالاخِرهِ.💥 📚آب حیات،صفحه ۱۲۵ ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💟 eitaa.com/n20011
نخودک اصفهانی درشب اول قبرش یکی از علمای ربّانی و صاحب کرامات آیة الله «شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی» است. وی درنیمه ذیقعده سال 1279 هجری قمری درمحله ی جهانباره اصفهان دیده به جهان گشودودر17 شهریور شعبان سال 1361 درسن 82 سالگی درمشهد رحلت نمود، قبراودرصحن عتیق بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه السلام می باشد.نظر به این که او در اواخر عمر خود چند سال در روستای «نخودک» نزدیک مشهد زندگی می کرد. مرحوم آیت الله اصفهانی (ره) این عالم ربّانی از شیفتگان خاندان رسالت و امام حسین علیه السلام بود.هرسال دهه ی محرم درمنزل خود مجلس روضه برپا می کرد وشب شام غریبان نیز مجلس روضه داشت وبسیار گریه می کرد و یاد مصائب امام حسین علیه السلام بسیار برایش جگرسوز بود، به طوری که امام حسین علیه السلام او را گریان می کرد. نقل کردند وقتی که ازدنیا رفت یکی از بزرگان او را درعالم خواب دید و احوال او را پرسید، اوگفت: وقتی که مرا در قبر نهادند دو فرشته نکیر و منکر برای سوال و جواب آمدند از توحید و نبوت سوال کردند، جواب دادم تا این که از امامان علیه السلام پرسیدند: نام امیر مومنان علی علیه السلام را به زبان آوردم که امام اول من است، سپس از امام حسن علیه السلام نام بردم؛ ولی وقتی که نام امام حسین علیه السلام را به عنوان امام سومم به زبان آوردم بی اختیار گریه کردم، آن دو فرشته نیز منقلب شده، گریه می کردند.سپس به یکدیگر گفتند: آزادش کنیم کار این آقا (نخودکی) با امام حسین علیه السلام است دیگر نیازی به سوال نیست. مرا آزاد نمودند و رفتند واینک می بینی که شاد وخرسند درجایگاه خوبی هستم. منبع: جهان نیوز 🔷eitaa.com/n20011
مرحوم مقدس اردبیلی در حجره ‏ای تنها زندگی می‏ کرد. یکی از طلاب مدرسه مایل شد که با مقدس هم حجره باشد و در این باره با شیخ حرف زد شیخ قبول نکرد او زیاد اصرار و التماس نمود شیخ فرمود قبول می‏ کنم با این شرط که هر چه از حال من اطلاع پیدا کنی به کسی نگوئی.  آن مرد قبول کرد مدتی باهم بودند تا آن که زمانی رسید که هر دو مبتلا به تنگی معاش شدند به حدی که قوت لایموت هم نداشتند و به کسی هم اظهار نمی ‏کردند، تا آنکه آثار ضعف و ناتوانی از چهره آن مرد نمودار شد در آن حال کسی از کنار آن مرد عبور می کرد حال او را دید و علت ضعف و بی‏ حالی او را پرسید، او چیزی نگفت ولی عابر زیاد اصرار ورزید و التماس نمود که علت را بگوید. آن مرد قضیه را فاش کرد که ما دو نفر طلبه علم دین مدت زیادی است غذا نخورده‏‌ایم. آن شخص تا مطلع شد رفت غذائی تهیه کرده با مقداری وجه به آن طلبه داد و گفت نصف این غذا و پول مال تو و نصف دیگر را به رفیقت بده. وقتی که مقدس وارد حجره شد و آنها را دید سوال کرد که از کجا رسیده، آن طلبه حکایت را نقل کرد مقدس فرمود دیگر هنگام جدائی ما شد پس آن غذا را خوردند، اتفاقاً همان شب مقدس محتلم شد پس زود بلند شد رفت به حمام که به نماز شب برسد .در حمام بسته بود حمامی در را قبل از وقت باز نکرد مقدس به اجرت حمام افزود باز قبول نکرد آن قدر افزود که رسید به آن مقداری که از آن وجه سهمش شده بود حمامی در را باز کرد تمامی آن وجه را داده غسل کرد نماز شب را بجا آورد. آری آنچه مقامات عالیه بدست آورد از برکت این گونه عبادتها و مجاهدتها و ریاضتها بوده است.  منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.  🔷eitaa.com/n20011
حجاب کرونایی این روزها خانم‌های زیادی رو می‌بینیم که ماسک زدن، نه کسی از گرما گله می‌کنه، نه میگه برام محدودیت میاره و نه گله می‌کنن که زشتمون کرده، اگه کسی هم ماسک نزنه نمیگن آزاده و باید به انتخابش احترام گذاشت بلکه میگن داره سلامت بقیه رو به خطر میندازه و دست آخر هم مجبور میشن برای اینجور افراد که به سلامت خودشون و بقیه افراد جامعه از روی ناآگاهی و یا لاابالی‌گری اهمیت نمیدن قانون وضع کنن، این شما رو یاد چیزی نمیندازه؟ قانون حجاب هم مگه برای سلامت روحی فرد و جامعه از طرف خداوند وضع نشده؟ پس چرا تا این اندازه به قانون الهی حجاب حمله میشه؟ شاید اگه برای حرف‌های خداوند به اندازه دکترها ارزش قائل بودیم و به علم خدا ایمان داشتیم و می‌دونستیم واجبات خداوند اهمیت زیادی برای سلامت روح و جسممون دارن، جور دیگه‌ای رفتار می کردی 🔷eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃 🌸 🍃 ✨ ذکری عظیم الشأن ✨ 💥يَا حَمِيدَ الْفِعَالِ ذَا الْمَنِّ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ بِلُطْفِهِ💥 ✳️ اگر کسی اين اسم را بنویسد در کیف خود نگهدارد ✳️یا بسيار بخواند ⬅️ هرچند در نظر مردم بی‌مقدار باشد محترم و مکرم گردد و خدای تعالی چنان نعمت بر وی دهد که از حساب آن عاجز ماند و به مرتبه ای رسد که تمام خلق بر او حسد ورزند. ❇️ هر چه بيشتر بخواند بهتر است و هر وقتی که دويست هزار مرتبه تمام شود مادام العمر روزی هزار بار بخواند بسيار بسيار مجرب و آزموده است. 📚 مهج الدعوات منهج العنایات "سیدبن طاووس"  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠 eitaa.com/n20011
❓پرسش چندین سال است مبتلا به برخی گناهان هستم ولی بارها توبه کردم و شکستم و دوباره گناه کردم آیا برای ترک آنها می توان به مشاور مراجعه کرد ولى گناهانم طوری هست که شرم دارم بصورت حضورى بگویم؟ 📝پاسخ انسان گناهان را باید پیش خدا اعتراف کند و گناهان خود را به کسی نگوید، ولی اگر شدیدا مبتلا به گناه هستید به مشاور مورد اعتماد متدین مراجعه کنید. بهتر است بصورت سامانه هاى پیامکی و یا از طریق تلفنی باشد اينطورى شناخته نمى شويد و آبرویتان حفظ خواهد شد. حتما برای ترک آنها تصمیم جدی باید گرفته شود زیرا گناه خطرناک ترین بیماری است که علاوه بر عواقب اخروی زندگی دنیوی انسان را هم به تباهی می کشاند. باز هم تاکید می شود به مشاور مورد اعتماد مراجعه شود. 🔷eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آموزنده(علامه سید محمد حسین طباطبایی) علامه محمد تقى جعفرى نقل کرده اند: در یکى از سالهاى اخیر به قم مشرف شده بودم به قصد دیدار ایشان علامه طباطبایى به منزلشان رفتم در خانه را زدم ، پیرمردى در را باز کرد. گفتم : آقا تشریف دارند؟ گفتند: بله گفتم به ایشان عرض کنید اگر حالشان مساعد باشد به خدمتشان برسم ، آن شخص رفت و برگشت و در یک اتاق را باز کرد، من وارد شدم ، اتاق فرش نداشت ، همانجا نشستم مرحوم علامه آمدند و پس از سلام و احوالپرسى گفتند: چون در حال تشرف به آستان قدس ‍ رضوى هستم لذا فرشهاى اتاق را جمع کرده ایم این مطلب را گفتند و سپس ‍ فرمودند: بروم یک قالیچه بیاورم و بیندازم کف اتاق تا بنشینیم و خواستند بروند که من با نرمى دستشان را گرفتم و گفتم : هیچ احتیاجى به قالیچه نیست و عبا را از دوش برداشتم و پهن کردم و گفتم : بفرمایید روى عبا هم مى توانیم بنشینیم . این انسان وارسته با یک قیافه ملکوتى که هرگز از یاد نمى برم فرمود: در این موقع عمرم درس آموزنده اى به من تعلیم دادى . من عرض کردم این جمله هشدار دهنده جنابعالى بسیار آموزنده تر و سازنده تر از آن بود که عرض ‍ کردم و سپس نشستیم و لحظاتى به گفتگو پرداختیم که هرگز عظمت آن لحظات را فراموش نخواهم کرد. پس از آن ملاقات دیگر به دیدار ایشان نائل نشدم . رحمه الله علیه . درس زندگی//سید رضا حسینی 🔷eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید. پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: 📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى. 📚قصص‌الروایات ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ eitaa.com/n20011 💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت حضرت زين العابدين امام سجاد علیه السلام تسلیت 🖤eitaa.com/n20011
سجاد علیه السلام بعداز واقعه عاشورا یزید پس از واقعه کربلا درصدد نابودی و شهادت ائمه معصوم (ع) از جمله امام سجاد (ع) بود که پس از سال‌ها ایشان را به شهادت رساند. پس از واقعه‌ی کربلا، یزید تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را نیز از میان بردارد. به همین دلیل در ملاقات‌هایی که در کاخ خود با او و سایر اسرا داشت، منتظر بود از او حرفی بشنود که بهانه‌ای برای قتلش باشد. یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد. یزید گفت:« چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟» امام فرمود:« پدرم از قول جدم فرمود هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید:« اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» سپس تسبیح ‌در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم.» یزید گفت:« با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند. در روایت دیگری نیز چنین آمده است: بعد از خطبه‌ی حضرت زینب سلام الله علیها که سبب رسوایی یزید شد، او از شامیان نظر خواست که « با این اسیران چه کنم؟» شامیان در پاسخ گفتند: «آنها را از دم شمشیر بگذران ». یکی از انصار به نام « لقمان بن بشیر » گفت: « ببین اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود با آنان چه می‌کرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.» امام باقر علیه السلام نیز که در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسرا منصرف کرد. یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند. در روایتی نیز امام سجاد علیه السلام به « منهال » فرمودند: « هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.» به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بارها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته ولی خداوند هر بار آنها را نجات داده است. منبع: بحارالانوار جلد ۴۵صفحه۲۰۰و۱۳۵ ⚫️eitaa.com/n20011