eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
453 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
جهت روایی🌷 دو رکعت نماز حاجت به جا آورد و بعد از نماز صد صلوات بفرستد سپس 444 مرتبه سوره توحید را به نیت حضرت علی "ع" نیت کند و یکبار 400 مرتبه و بار دیگر 44 مرتبه آن را بخواند تا به حاجت خود برسد ❣ اگر این ختم را در شب جمعه انجام دهد بهتر است 🔷eitaa.com/n20011 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پوشیدن لباس مشکی ❓ برخی افراد از اول تا آخر به احترام حسین (علیه السلام) می پوشند، آیا این کار با اینکه دو ماه طول می کشد باز امر پسندیده ای بوده و کراهت ندارد؟ ✅ جواب: پوشیدن در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) به منظور تعظیم شعائر الهی و اظهار حزن و اندوه، موجب ترتب ثواب الهی است. 🔷eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فلسفی آموزنده روزی دختری از یک مرد روحانی می خواهد به منزلشان بیاید و به همراه پدرش به دعا بپردازد. وقتی روحانی وارد منزل می شود مردی را می بیند که بر روی تخت دراز کشیده و یک صندلی خالی نیز کنار تخت وی قرار دارد. پیرمرد با دیدن مرد روحانی گفت : شما چه کسی هستید ؟ و اینجا چه می کنید ؟ روحانی خودش را معرفی کرد و گفت : من در اینجا یک صندلی خالی می بینم ، گمان می کردم منتظر آمدن من هستید. پیرمرد گفت : آه بله … صندلی … خواهش می کنم بفرمایید بنشینید ؛ لطفا در را هم ببندید. مرد روحانی با تامل و در حالی که گیج شده بود در را بست. پیرمرد گفت : من هرگز مطلبی را که می خواهم به شما بگویم به کسی حتی دخترم نگفته ام. راستش در تمام زندگی اهل عبادت و دعا نبودم تا اینکه چهار سال پیش بهترین دوستم به دیدنم آمد ؛ او به من گفت : “دوست من فکر می کنم دعا یک مکالمه ساده با خداوند است. روی یک صندلی بنشین ، یک صندلی خالی هم روبرویت قرار بده. با اعتقاد فرض کن که خداوند بر صندلی نشسته است ، این موضوع خیالی نیست چون خدا وعده داده است که من همیشه با شما هستم ، سپس با او درد دل کن ، درست به طریقی که هم اکنون با من صحبت می کنی.” من چندبار این کار را انجام دادم و آنقدر برایم جالب بود که هر روز چند بار این کار را انجام می دهم. مرد روحانی عمیقا تحت تاثیر داستان پیرمرد قرار گرفت و مایل شد تا پیرمرد به صحبت هایش ادامه دهد. پس از آن با همدیگر به دعا پرداختند و مرد روحانی به خانه اش بازگشت. دو شب بعد دختر به مرد روحانی تلفن زد و خبر مرگ پدرش را به او اطلاع داد. مرد روحانی پس از عرض تسلیت پرسید : آیا او در آرامش مرد ؟ دختر گفت : بله ، وقتی می خواستم از خانه بیرون بروم مرا صدا زد تا پیش او بروم ، دست مرا در دست گرفت و بوسید. وقتی که نیم ساعت بعد از فروشگاه برگشتم ، متوجه شدم که او مرده است اما نکته عجیبی در مورد مرگ پدرم وجود دارد. معلوم بود که او قبل از مرگش خم شده و سرش را روی صندلی کنار تختش گذاشته است !!! آیا شما دلیل این کار او را می توانید حدس بزنید ؟ مرد روحانی در حالی که اشک هایش را پاک می کرد گفت : ای کاش ما هم می توانستیم مثل او از این دنیا برویم. داستان فلسفی اصالت یا تربیت 🔷eitaa.com/n20011
⭕️ شفا یافته امام زمان "سلام الله علیه"... ✍🏻 خاتم المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ منتهی الآمال، باب "آنان که حضرت را در دوران غیبت کبری زیارت کرده اند" می نویسد: - محدث جلیل، شیخ حر عاملی در کتاب "اثبات الهداه" فرموده: 🔸من در زمان کودکی، که ده سال داشتم به مرض سختی مبتلا شدم. به نحوی که اهل و اقارب من جمع شدند و گریه می کردند و مهیا شدند برای عزاداری و یقین کردند که من خواهم مرد در آن شب... 🔹دیدم پیغمبر و دوازده امام (علیهم صلوات الله) را در حالی که میان خواب و بیداری بودم. پس سلام کردم بر ایشان و با یکایک آنها مصافحه نمودم. - میان من و حضرت صادق (علیه السلام) سخنی گذشت که در خاطرم نماند، جز آن که آن جناب در حق من دعا کرد. 🔸سپس سلام کردم بر حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه) و با آن جناب مصافحه کردم و گریستم و گفتم: - ای مولا، من می ترسم که بمیرم در این مرض و مقصد خود را از علم و عمل به دست نیاورم! 👈🏻 ایشان فرمود: نترس، زیرا تو نخواهی مرد در این مرض، بلکه خداوند تبارک و تعالی تو را شفا می دهد و عمر طولانی خواهی کرد. 🔹آن گاه قدحی [ظرفی] به دست من داد که در دست مبارکش بود. آشامیدم از آن و در حال، عافیت یافتم و مرض به کلی از من زائل شد و نشستم. - اهل و اقاربم تعجب کردند، ایشان را خبر نکردم به آنچه دیده بودم، مگر بعد از چند روز... 📎منبع: منتهی الآمال، ج۲، ص۱۲۸۱. 💟eitaa.com/n20011
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات 🔴مسابقه بزرگ ❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید! ✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید. 🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵 بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد. 👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید: Eitaa.com/amr_nahy123 🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت) 🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد. 🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر: 🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره 🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار 🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه 🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد. 🌺نمونه شماره 59 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir 🖤eitaa.com/n20011
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃 🌸 🍃 «دعا جهت معلوم کردن موضع سحر در خانه» ✳️هر کس با ایمان سوره مبارکه تکویر را در خانه خود با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند اگر سحر در آن خانه باشد و موضع آن معلوم نباشد خداوند متعال آن سحر را ظاهر گرداند و اثرو شر آن را از اهل خانه دفع سازد 📚خواص آیات قرآن کریم ص ۱۹۶ ترجمه خوشه‌یی طباطبایی ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💟eitaa.com/n20011
🌚امروز اول ماه صفر است آگاه باش که این ماه معروف به نحوست و بد یمنى است و براى رفع نحوست و بد یمنى چیزى بهتر از صدقه دادن و خواندن دعاها و استعاذات‏ وارده نیست و اگر کسى بخواهد از بلاهاى نازله این ماه، محفوظ بماند، چنان‏که محدّث فیض و غیر او فرموده‏اند، هر روز ده مرته بخواند: یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌙سیّد ابن طاووس براى هلال این ماه دعایى روایت کرده. روز اوّل: در سال سى‏وهفتم جنگ صفین درگرفت، و در این روز در سال شصت‏ ویکم به قولى سر مبارک حضرت‏ سیّد الشهداء علیه السّلام را وارد دمشق کردند، و بنى امیّه آن روز را عید قرار دادند، و آن روزى است که در ان غصّه‏ها تازه مى‏شود. کانت مآتم بالعراق تعدها أمویة بالشام من أعیادها و در این روز و به قولى در روز سوم، در سال صدوبیست‏ویک زید بن على شهید شد. روز سوم: سیّد ابن طاووس از کتابهاى اصحاب ما امامیه نقل کرده است که در این روز خواندن دو رکعت نماز مستحب است که‏ در رکعت اول سوره‏هاى حمد و انا فتحنا و در رکعت دوم سوره‏هاى حمد و توحید خوانده و پس از سلام صد مرتبه صلوات، و صد مرتبه اللهمّ العن ال ابى سفیان و صد رمتبه استغفار بگوید، آنگاه حاجت خود را بخواهد. روز هفتم: به قول شهید و کفعمى و دیگران و از طرفى به قول شیخ کلینى و شیخ طوسى: در روز بیست‏وهشتم در سال پنجاهم شهادت حضرت مجتبى علیه السّلام‏ واقع شد. [و در این روز در سال ۱۲۸ ولادت حضرت موسى بن جعفر (ع) در «ابوا» (منزلى بین مکه و مدینه) اتفاق افتاد. از مؤلف] 📚مفاتیح الجنان(قسمت اعمال ماه صفر) 🔷eitaa.com/n20011
ماه صفر رامنحوس میدانند در قرآن سخن از یوم نحس وجود دارد، بنابراین چنین تعبیری در تاریخ زندگی بشر صحت دارد و همان طور که ایامُ الله داریم ایام نحسات نیز داریم. ذات ایام، بد و نحس نیست بلکه باید دید در روزهایی که معروف به نحس و شوم شده اند چه کار هایی انجام شده و چه اتفاقاتی رخ داده است. در ماه صفر حوادث دردآور و اندوهباری رخ داده است ، به همین دلیل این ماه معروف به نحوست است. (مفاتیح الجنان، مرحوم شیخ عباس قمی، در اعمال ماه صفر، فصل هشتم، ص 391) از 15 تا 28 ماه صفر حضرت رسول (ص) بیمار بودند و این بیماری به رحلت آن حضرت (ص) در بیست و هشتم این ماه در سال 11 هجری منتهی شد. در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است:با رحلت پیامبر(ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد. کاروان اسرا در ابتدای ماه صفر به شهر شام وارد شد و نخستین روز صفر آغاز جنگ صفین بوده است. حضرت رقیه (س)، دختر سه ساله امام حسین (ع) در پنجم این ماه در سال 61 هجری و در خرابه شام رحلت کردند. عمار یاسر اصحاب پیامبر (ص) و از پیشگامان تشیع در نهم ماه صفر در سن 93 سالگی به شهادت رسید که شهادت او برای شیعیان و اهل بیت (ع) سنگین و دردناک بوده است. اربعین حسینی در روز بیستم ماه صفر است.   در این روز امام مجتبی (ع) و در روز سی صفر امام رضا (ع) نیز به شهادت رسیدند. محمدبن ابی ابکر از صحابی باوفای امیرمومنان (ع) در مصر در سال 38 هجری در ماه صفر به شهادت رسید. به دلایل اتفاقات شومی که در ماه صفربرای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و ذریه ایشان و نیز اصحاب آن حضرت (ص)، باعث شده است مردم ماه صفر را نحس و سنگین بدانند. ⚫️eitaa.com/n20011
دباغ در بازار عطر فروشان روزی مردی از بازار عطرفروشان می‌گذشت، ناگهان بر زمین افتاد و بیهوش شد. مردم دور او جمع شدند و هر کسی چیزی می‌گفت، همه برای درمان او تلاش می‌کردند. یکی نبض او را می‌گرفت، یکی دستش را می‌مالید، یکی کاه گِلِ تر جلو بینی او می‌گرفت، یکی لباس او را در می‌آورد تا حالش بهتر شود. دیگری گلاب بر صورت آن مرد بیهوش می‌پاشید و یکی دیگر عود و عنبر می‌سوزاند. اما این درمان‌ها هیچ سودی نداشت. مردم همچنان جمع بودند. هرکسی چیزی می‌گفت. یکی دهانش را بو می‌کرد تا ببیند آیا او شراب یا بنگ یا حشیش خورده است؟ حال مرد بدتر و بدتر می‌شد و تا ظهر او بیهوش افتاده بود. همه درمانده بودند. تا اینکه خانواده‌اش باخبر شدند، آن مرد برادر دانا و زیرکی داشت او فهمید که چرا برادرش در بازار عطاران بیهوش شده است، با خود گفت: من درد او را می‌دانم، برادرم دباغ است و کارش پاک کردن پوست حیوانات از مدفوع و کثافات است. او به بوی بد عادت کرده و لایه‌های مغزش پر از بوی سرگین و مدفوع است. کمی سرگین بدبوی سگ برداشت و در آستینش پنهان کرد و با عجله به بازار آمد. مردم را کنار زد، و کنار برادرش نشست و سرش را کنار گوش او آورد بگونه‌ای که می‌خواهد رازی با برادرش بگوید. و با زیرکی طوری که مردم نبینند آن مدفوع بد بوی را جلو بینی برادر گرفت. زیرا داروی مغز بدبوی او همین بود. چند لحظه گذشت و مرد دباغ بهوش آمد. مردم تعجب کردند و گفتند این مرد جادوگر است. در گوش این مریض افسونی خواند و او را درمان کرد. 🔷eitaa.com/n20011
# أحكام شرعي نذر زن بدون إذن شوهر 💟eitaa.com/n20011
🍒🍒🍒🍒 میگویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند . پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند. به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.به این ترتیب دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که « ایاز مردی درستکار است . آن لباس های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود.🍒🍒🍒🍒 💟eitaa.com/n20011
کبیره👌👌👌 یکی ازعلمای شیعه به نام (شیخ مهدی فقیهی) جهت استخاره و رفع گرفتاری پیش آیت الله *بهجت* می رود. آیت الله بهجت به ایشان می فرمایند: چرا *فاتحه کبیره* نمی خوانید؟ شیخ فقیهی می پرسند، *فاتحه کبیره چیست؟* *آیت الله بهجت* می فرمایند: - سوره *حمد*: را *یک بار* - *چهار قل* : ( *توحید-کافرون-ناس- فلق*) هرکدام را *یک بار* - سوره *قدر* را *هفت بار* - *آیت الکرسی* را *سه* بار بخوانید. سپس آیت الله بهجت می فرمایند: هرکس برای میتی اینگونه فاتحه بخواند، * هم رفع گرفتاری ازخودش می شود و هم گنجی برای میت.* آقاشیخ مهدی فقیهی می گوید: برگشتم به روستای خودمان و سر قبر *پدر و مادرم* اینها را خواندم و برگشتم قم، شب عمه ام خواب پدر و مادرم را می بیند که *خمره ای از طلا و جواهرات* درمقابل شان است. عمه ام از من پرسید چه *خیراتی* برای پدر و مادرت فرستادی؟! گفتم: این *فاتحه (کبیره)* را خواندم. پس مشخص شد روزی که من این *فاتحه کبیره* را برای *پدر و مادرم* خوانده ام، *رحمت واسعه ای از طرف خداوند شامل حالشان شده است*. در ضمن به برکت این فاتحه *گشایشی* نیز در زندگی خودم مشاهده کردم. « *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*‌» لطفاً در میان اقوام و فامیل و دوستان خود نشر دهید تا خیراتی افزونتر نصیب امواتتان گردد..... ✨✨✨✨✨ 🔷eitaa.com/n20011
✨﷽✨ 🌼چرا اماکن مقدس در سرزمین‌های بد آب و هوا قرار دارند؟ ✍امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه قاصعه، نکاتی را راجع به موقعیت مکانی خانه خدا در شهر مکه ذکر می‌کنند. ایشان در این خطبه می‌فرمایند خداوند متعال یک مکان مقدس را در مکانی قرار می‌دهد که آبادانی نداشته باشد و اتفاقاً به لحاظ آب و هوا و شرایط اقلیمی نامساعد باشد تا بندگان خدا را امتحان کند. تا نشان دهد که اگر مردم در این مکان تجمعی دارند به خاطر یک امر مقدس است. این اتفاق دقیقاً دارد در موضوع حماسه پیاده روی اربعین هم رخ‌می‌دهد. این مردم یقیناً برای سیاحت و استفاده از طبیعت و هوای خوش و خرم این سرزمین به اینجا نیامده اند، آمده‌اند برای زیارت حضرت اباعبدالله و طبیعی است که آب و هوای نامساعد و گرما و گرد و غبار که هیچ، که اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز خللی در این عزم راسخ مردم به وجود نمی‌آورد و این مردم هستند که در یک سفر معنوی و به دور از هوای نفس، به سوی حضرت حسین در حرکت‌اند. 📚بیانات استاد پناهیان 🔷eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما چه قدر فقیر هستیم روزی یک مرد ثروتمند پسر خردسالش را به یک روستا برد تا به وی نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی ميکنند چه قدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه ی کوچک یک روستايي مهمان بودند. در راه برگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید: نظرت در خصوص مسافرتمان چه بود ؟ پسر جواب داد:خوب بود پدر! پدر پرسید:آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟ پسر جواب داد:آری پدر! و پدر پرسید:چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟ پسر اندکی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در منزل یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که انتها ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزئینی داریم و آن ها ستاره ها را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود ميشود ولی باغ آن ها بی انتهاست. با گوش دادن حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد:سپاسگزارم پدر تو به من نشان دادی که ما چه قدر فقیر هستیم. 🔷eitaa.com/n20011
داستان تاجر و پسر خردسال روزی از روزها تاجری در یکی از روستاها، مقدار زيادي  گندم و جو خرید و گونی ها را در ماشینش گذاشت و می خواست آن ها را به شهر ببرد و به انبار انتقال دهد. در بین راه از پسری بچه ای سؤال کرد که« تا خارج شدن از روستا چقد راه است و چقد طول میکشد؟» پسربچه پاسخ داد:« درصورتی که آرام و آهسته بروید حدود ۱۰ دقیقه ديگر به جاده اصلی می رسید ولی درصورتی که بخواهید با سرعت حرکت کنید ۳۰ دقیقه و یا احتمالا بیش تر طول بکشید تا به جاده اصلی برسید.» تاجر از این که در پاسخ پسر تضاد وجود داشت ناراحت شد و فکر کرد او پسرک بی تربیتی است که تاجر را به بازي گرفته است پس به پسرک بد و بی راه گفت و پایش را بر پدال گاز گذاشت و به سرعت حرکت کرد. ولی پنجاه متر بیش تر نرفته بود که چرخ خودرو به سنگی اصابت کرد و با تکان خوردن خودرو، تمامی محصول ها به زمین ریخت. تاجر وقت زيادي براي جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و زمانی که خسته و کوفته به طرف ماشین بر می گشت یاد حرف های پسر بچه افتاد و هنگامی که منظور وی را فهمید که جاده پر از کلوخ است پس بقیه راه را آهسته و بااحتیاط طی کرد. شاید گاهی باید آهسته تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم. « براي کسی که اهسته و پیوسته راه میرود ، هیچ راهی دور نیست.» ⚫️eitaa.com/n20011