#کرامات امام موسی کاظم علیه السلام
مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام میگوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:
" امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم."
گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!"
فرمود: " ای مسیب، تو گمان میکنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ "
گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟ "
گفتم:" دعا کنید ایمانم قویتر شود "
امام چنین دعا کرد: " خدایا او را ثابتقدم بدار. "
سپس فرمود:" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را میخوانم و به مدینه میروم."
ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست. سپس فرمود: " من پس از سه روز از دنیا میروم. "
من به گریه افتادم. فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. "
منبع بحارالانوار ج۴۸ ص۲۲۴ح۲۶ازعیون👌👌👌
امام کاظم (ع) از محبوبیت بسیاری دربین اقشار مختلف مردم برخوردار بود. او که از نسل پیامبر (ص) بود و گنجینه عظیم علم و معرفت را با خود حمل می کرد، به رهبری و هدایت مردم می پرداخت . دایره نفوذ امام کاظم (ع) چنان گسترده بود که حتی گاه برخی از درباریان هارون نیز مخفیانه به خدمت آن حضرت می رسیدند و وجوهات شرعی و کمکهای مالی خود را دراختیار ایشان قرار می دادند. امام نیز این منابع مالی را درمیان مردم بویژه نیازمندان و محرومان تقسیم می کرد .
امام کاظم (ع) به عنوان امام و راهنمای واقعی مردم به ارشاد و هدایت آنها می پرداخت و معارف اصیل و زلال اسلام را به مشتاقان معرفی می کرد. امام کاظم (ع) هرگونه همکاری با حکومت ستمگر را تحریم می کرد، چراکه این همکاری، موجب تقویت بنیان های ظلم و ستم می شد. درعین حال، مواردی استثنایی نیز وجود داشت که امام با حضور یاران خاص خویش در مناصب حکومتی مخالفت نمی کرد . به عنوان مثال "علی بن یقطین" با موافقت امام کاظم (ع) ، وزیر "هارون الرشید" شد، تا از این طریق ، جان و مال پیروان اهل بیت پیامبر را حفظ نماید. امام(ع) به او می فرمود: " خداوند در میان جمع ستمگران نیز اولیایی دارد که به وسیله آنان از بندگان نیک خود حمایت می کند. شاید خداوند به وسیله تو، آتش فتنه مخالفان را از دوستان خویش رفع کند." علی بن یقطین نیز در حمایت از مردم محروم طرفدار اهل بیت پیامبر (ص) اقدامات متعددی را انجام می داد . یکی از آنها این بود که او با توجه به نفوذش در دربار عباسیان ، با اجازه امام کاظم (ع) هر ساله عده ای از محرومان را به حج می فرستاد و به این بهانه ، به آنها کمک مالی می کرد. همچنین در مواردی مالیاتهایی را که از طرف حکومت از افراد ضعیف و ناتوان گرفته می شد ، به صورت پنهانی به آنان باز می گرداند .
#توسل_به_حضرت_موسی_ابن_جعفر (علیه السلام)
#شفای_بیمار
🔸دستورالعمل آیت الله بهجت (ره) برای شفای بیماران
▫️مریض پس از نماز صبح دورکعت نماز حاجت بخواند و پس از آن سه مرتبه بگوید:
💠«اللَّهُمَ اشْفِنِي بِشِفَائِكَ وَ دَاوِنِي بِدَوَائِكَ وَ عَافِنِي بِعَافِیَتِكَ فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِك»
💠«بِحُرْمَةِ الإمامِ الکاظِم علیهالسلام»
خدایا، مرا به شفای خود شفا ده و به دوای خود دوا ده و از بلایت عافیتم بخش؛ چرا که من بندۀ تو و فرزند بندۀ توأم.
به حرمت و مقام امام موسی کاظم (علیهالسلام).
✍🏻بهجتالدعاء ص ۲۴۹ (مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔸ماجرای شنیدنی ملا عبدالله و امام حسین (ع)
🔹حاج اصغر روشن دوست نقل می کرد، یک روز در مجلس ناظم آقا به همراه دیگر هیئتی ها نشسته بودیم که ایشان ماجرای ملاعبدالله را برایمان نقل کرد و آن ماجرا این است:
🔸روضه خوان پیری بنام ملاعبدالله قبلا در تبریز وجود داشت و من ایشان را دیده بودم. خودش برایم نقل می کرد که چند روز به ایام محرم مانده بود و من در حیاط خانه حصیری پهن کرده و زیر درخت بادام نشسته بودم و با خود فکر میکردم که امسال از هیچ جا برایم جهت روضه خوانی دعوتی به عمل نیامده است و با خود گفتم: یا حسین، من اگر در دستگاه بیلر بیگ (فرماندار وقت) بودم، تا به حال او دست مرا گرفته بود و اینچنین درمانده و مستاصل نمی شدم.
🔹در همین حال به خواب رفتم و در خواب به محضر مولا آقا اباعبدالله الحسين (ع) رسیدم، ایشان رو به من کردند و فرمودند: «ملا عبدالله هر جا روضه خواندی، پولش را گرفتی و بابت آن از من طلبی نداری».
🔸در همین حال ناگهان از خواب پریدم، بسیار ناراحت و پشیمان بودم، و از شدت عصبانیت و ناراحتی سرم را به درخت بادام زدم، به طوری که سرم شکست و خون زیادی از من رفت، در همان حال به شدت گریه می کردم، اهل و عیالم از سر و صدای من به حیاط آمدند و جلویم را گرفتند، شب شد و من به رختخواب رفتم ولی هر لحظه که بیاد آن صحنه می افتادم، آرام و قرار از من سلب می شد و بر خود لعنت می فرستادم.
🔹صبح زود دیدم درب منزل را می زنند، جلوی در که رفتم، دیدم دو نفر از مامورین بیلر بیگ هستند و می گویند بیلر بیگ با شما کار دارد، کمی ترسیدم ولی به هر حال لباسهایم را پوشیدم و عمامه ام را روی سر گذاشته به همراه مامورین حرکت کردم.
🔸وقتی پیش بیلر بیگ رسیدم، ایشان رو به من کرد و گفت: ملا عبدالله توئی؟ گفتم: بله. مرا بسیار تفقد و تکریم کرد و گفت: برایم روضه امام حسین (ع) را بخوان.
🔹گفتم: من پیر شده ام و صدای خوبی ندارم، به این خاطر نمی توانم خوب روضه بخوانم. بیلر بیگ گفت: می خواهم شما برایم روضه بخوانی.
🔸ملا عبدالله میگفت: همین که شروع به روضه خواندن کردم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله، دیدم من ملاعبدالله دیروز نیستم، صدایم عوض شده است و مثل یک جوان شروع به روضه خواندن کردم.
🔹در حین روضه بیلر بیگ غش کرد و از هوش رفت، اطرافیان بیلر بیگ جمع شدند و گفتند: دیگر بس است ایشان از حال رفت، سپس او را به هوش آوردند، بیلر بیگ دستور داد ۵۰۰ سکه نقره (که در آن زمان پول زیادی بود) به من دادند.
🔸ملا عبدالله پول را قبول نمی کند و می گوید با خود عهد کرده ام برای روضه خواندن از کسی پول نگیرم.
🔹بیلر بیگ می گوید: من کسی نیستم که برای روضه پول بدهم و اصلا به روضه هم اعتقادی نداشتم تا اینکه دیشب در عالم خواب خدمت حضرت زهرا عليها السلام رسیدم و ایشان به من دستور دادند که «باید ملا عبدالله را برای روضه خواندن دعوت کنی و به او هدیه ای بدهی، او دلش شکسته و بین او و پسرم حسین کدورتی پیش آمده که باید حل شود،
🏴لبیک یا حسین مظلوم 🏴
📚(با دلدادگان امام حسین علیه السلام صفحه 18 - 17)_
💚_اللهم عجل لولیک الفرج💚 ____________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احکام غسل جنابت احتیاطی
⚜️کوری در محشر⚜️
✍️یکی از بزرگان اهل علم و تقوا نقل فرمود یکی از بستگانشان در اواخر عمرش ملکی خریده بود و از استفاده سرشار آن زندگی را می گذارند پس از مرگش او را دیدند در حالی که کور بود از او سببش را پرسیدند که چرا در برزخ نابینا هستی ؟
گفت : ملکی را که خریده بودم وسط زمین مزروعی آن چشمه آب گوارایی بود که اهالی ده مجاور می آمدند و از آن برمی داشتند و حیوانات خود را آب می دادند به واسطه رفت وآمدشان مقداری از زراعت من خراب می شد و برای اینکه سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم به وسیله خاک و سنگ و گچ آن چشمه را کور نمودم و خشکانیدم وبیچاره مجاورین به ناچار به راه دوری مراجعه می کردند ، این کوری من به واسطه کور کردن چشمه آب است
به او گفتم آیا چاره ای دارد ؟ گفت اگر وارثها بر من رحم کنند و آن چشمه را جاری سازند تا مورد استفاده مجاورین گردد حال من خوب می گردد . ایشان فرمود به ورثه اش مراجعه کردم آنها هم پذیرفتند و چشمه را گشودند پس از چندی آن مرحوم را با حالت بینایی و سپاسگزاری دیدم .
آدمی باید بداند که هرچه می کند به خود کرده است : ( لَها ما کَسَبَتْ وَعَلَیْها مَااکْتَسَبَتْ ) اگر به کسی ستم نموده به خودش ستم کرده ، اگر به کسی نیکی کرده به خودش نیکی کرده است .
📚داستانهاي شگفت/ بقلم عبدالحسين دستغيب.ص: 292
#_آثار عمل بعد از مرگ
امام صادق (ع) مى فرمایند: هنگامى که آدمى وارد قبر و برزخ شد، برزخیان به دیدار او مى شتابند و اندکى او را آرام مى گذارند تا وى به خود آید؛ زیرا از هول بزرگى گذشته و گردنه ى خسته کننده ى قبر، سؤال، فشار و... را پشت سر گذاشته است. سپس به او نزدیک شده از حال دوستان و یاران پرس و جو مى کنند. اگر در پاسخ بگوید هنوز در دنیاست، امیدوار مى شوند که بعد از مرگ به آنان مى پیوندند و اگر گفت: قبلاً درگذشته است، در این هنگام برزخیان مى گویند: سقوط کرد؛ یعنى گرفتار عذاب الهی شد وگرنه او را نزد ما مى آوردند.
در کتاب "کافى" از اسحاق بن عمّار نقل شده است که: از ابى الحسن اوّل (امام کاظم) (ع) پرسیدم آیا شخصى که از دنیا رفته، خانواده خویش را دیدار مى کند یا نه؟ حضرت فرمودند: "آرى. سپس پرسیدم چند وقت به چند وقت؟ حضرت فرمود: بنا به منزلتى که نزد خدا دارد، هر هفته، هر ماه یا هر سال... "
فراتر از این گونه افراد، اولیاى الهی اند که روحشان پس از مرگ و رها کردن جسم مادى، قوى تر گشته و فعالیت آن گسترده تر مى گردد، چون موانع دنیایى مثل تقیه و خفقان و امثال اینها برطرف شده است. این گروه در حین مرگ به استقبال مؤمنان آمده و سکرات مرگ را بر ایشان گوارا مى کنند و در قبر مونس او گشته و از عذاب تنهایى و وحشت او را مى رهانند و پس از طى مراحل اوّلیه، او را به سایر دوستانش ملحق مى کنند.
از این رو، این گروه نیازى به استخبار از سایر ارواح در مورد زندگان ندارند؛ زیرا این بزرگواران محیط بر دنیا و برزخ هستند و از حال مؤمنان خالص به خصوص آنهایى که با ایشان در ارتباط اند و خادم و متوسل به ایشان اند، غافل نیستند، تا نیازمند استفسار و استخبار از حال آنها باشند.
منبع:تبیان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
🌸
🍃
✨تفال به قرآن✨
✳️هر گاه خواستی به قرآن تفال بزنی سه مرتبه سوره اخلاص را بخوان
✳️سپس سه مرتبه بر پیغمبر و آلش صلوات بفرست سپس بگو :
💥اللَّهُمَ إِنِّي تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ الْمَكْتُومُ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فِي غَيْبِكَ💥
👈🏼سپس قرآن را باز کن و اولین سطر برگ سمت راست را بخوان که جواب فال در آن است.
📚 مستدرک الوسائل ج ۴ ص ۳۰۴
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
🦋🦋🦋
#يكسال _در _برزخ _مبتلا به سوء حساب بودم
مرحوم علامه مجلسى رحمه الله از شهيد اول از احمد بن ابى الجوزى نقل مىكند كه:
آرزو داشتم در عالم خواب ابو سليمان دارانى راكه از عباد و زهاد بود ببينم، پس از گذشت يكسال از فوتش او را ديدم و گفتم: خداوند با تو چه معامله كرد؟ گفت: اى احمد! وقتى در دنيا بودم از باب صغير مىآمدم بار شترى را ديدم يك چوب كوچك به اندازه خلال از آن گرفتم، نمىدانم با آن خلال كردم يا دور افكندم، اكنون يكسال است كه مبتلا به سختى حساب آن هستم.
آرى، اميرالمؤمنين عليه السلام در نامهاى به محمد بن ابىبكر به اين حقيقت اشاره مىفرمايد:
وَاعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ انَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ سائِلُكُمْ عَنِ الصَّغيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ وَالْكَبيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ:
اى بندگان خدا! بدانيد كه خداوند عزوجل از كوچك و بزرگ عمل شما در قيامت خواهد پرسيد.
منبع : پایگاه عرفان
🦋🦋🦋
❇️ راهکار امام رضا(ع) برای درمان بیماری نازایی
🔻أنَّهُ شَكَا إِلَي أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) سُقْمَهُ وَ أَنَّهُ لا يُولَدُ لَهُ وَلَدٌ فَأَمَرَهُ أَنْ يَرْفَعَ صَوْتَهُ بِالاذَانِ فِي مَنْزِلِهِ قَال: فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي سُقْمِي وَ كَثُرَ وَلَدِي
◻️ شخصی پيش امام رضا (علیه السلام) از اين كه بیماری او نازایی بوده و صاحب فرزندی نمیشود، شِكوه كرد كه امام به او دستور داد در خانهات با صدای بلند #اذان بگو.
اين شخص میگويد من به دستور حضرت عمل كردم و خدا نازایی و بیماری من را برطرف ساخت و فرزندانم زياد شدند.
📚 کافی، ج ۳، ص ۳۰۸
ـ✨🌼✨🌼
ـ🌼✨🌼 ﷽
ـ✨🌼
ـ🌼 #شک_بعد_از_محل
❓مسئله 622: این شک بعد از محل که میگن لازم نیست بهش توجه بشه، یعنی چی؟
📚 آیات عظام امام خمینی، خامنهای، بهجت، تبریزی، سیستانی، صافی، فاضل، نوری، مکارم و وحید:
📝 شک بعد از محل، مثل اینكه موقع خوندن سوره، شک كنه «حمد» رو خونده يا نه؛ یا موقع ركوع شک كنه سوره رو خونده يا نه؛ یا موقع سجده شک كنه ركوع رو انجام داده يا نه؛ یا بعد از سلام شک كنه تشهد رو خونده يا نه و... .
در تمام اين موارد، نبايد به شكش اعتنا كنه؛ نمازش رو ادامه میده و نمازش هم درسته.
🔺توضيحالمسائل مراجع، م9- 1168؛ نورى، توضيحالمسائل، م1170.
💢 منبع: پرسمان احکام.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🌼
✨🌼 @ahkam_yar
🌼✨🌼
✨🌼✨🌼
# حکایت حاج میرزا خلیل تهرانی در برزخ👌👌👌
حاج میرزا خلیل مىگوید از دیدن وضع آن زن زانوهایم از کار افتاد و به دیوار کوچه تکیه دادم، و به فکر فرو رفتم که چگونه جان این زن و بچههایش را از خطر تلف شدن برهانم، چون چاره ندیدم فوراً به مدرسه بازگشتم و چند جلد کتاب نفیسى که داشتم به کتاب فروشى بردم و به هر قیمت که او خواست به او فروختم، با پول آن چند مَن ذغال تهیه کردم و به مسافرخانهاى که نزدیک مدرسه بود بردم و اطاقى با رختخواب و کرسى گرم در آن مکان تهیه کرده آن زن و بچههایش را به آنجا منتقل کردم، سپس قدرى غذاى گرم با همان پول خریدارى نموده براى آن بندگان خدا بردم و اعلام نمودم تا فردا عصر این اطاق در اختیار شماست، جائى نروید تا باز من به سراغ شما بیایم .
آنگاه به حجره بازگشتم و مقدارى از ذغال را که آورده بودم براى کرسى خود روشن کردم، در این حال دیدم دو نفر با چراغ دستى وارد مدرسه شدند و به نزد من آمده گفتند مریضى داریم که به دل درد سخت مبتلاست، معالجه به او فائده نداده، اکنون از حیاتش ناامید شده به ما گفته یکى از طلاّب را بالاى سرش ببریم شاید از برکت قدم و دعاى او شفا بگیرد، ما به مدرسه آمدیم دیدیم تمام حجرات چراغش خاموش است مگر حجرهى شما، تقاضا داریم زودتر به بالین آن مریض بیائید و در حق او دعا کنید، من به اتّفاق آن دو نفر به بالین مریض رفتم و حالش را بسیار سخت دیدم! این حدیث شریف به نظرم آمد که حضرت مجتبى علیه السلام در طفولیّت دچار ناراحتى سختى شد، حضرت زهرا علیهاالسلام او را به نزد پدر برد و از آنجناب چاره خواست، حضرت فرمود قدح آبى بیاورید، چون آوردند چهل مرتبه سوره حمد بر آن خواندند و آب آن را به فرزند دلبندش پاشیدند بلافاصله تب قطع شد، و آثار بهبودى در وى ظاهر گشت، من هم قدح آبى طلبیدم و همان برنامه را اجرا کردم و به اطاقک خود در مدرسه بازگشتم!
طولى نکشید که باز دیدم آن دو نفر به مدرسه آمدند و وجه قابلى به من دادند و گفتند: از برکت دعاى شما مریض ما شفا یافت و این وجه را او براى شما فرستاده، من از آن روز در فکر تحصیل علم طب افتادم، و پس از گذراندن دورهاى از علوم طب، مطبى در شهر قم باز کردم و از آن راه ثروت قابل ملاحظهاى نصیبم شد، تا این که براى زیارت عتبات به عراق رفتم، جاذبه و معنویّت حضرت مولا مرا وادار به اقامت در نجف کرد.
در آنجا هم به تحصیل علوم دینیه مشغول شدم و هم با بازکردن مطبّى منظم به مداواى بیماران پرداختم .
پس از مدّتى خواب دید وارد وادى السلام شده و آنجا همانند بهشت عنبر سرشت، همراه با قصرهاى عالى است، چشمش به قصرى زیبا افتاد، پرسید این قصر از کیست؟ گفتند از حاج میرزا خلیل، نزدیک قصر آمد جوانى را با صورتى بسیار زیبا مشاهده کرد، از او سراغ حاجى را گرفت، آن جوان خوش سیما گفت: حق دارى مرا نشناسى من حاج میرزا خلیلم که بر اثر دعاى تو و کارهاى خیرم به این مقام رسیدم و به تو اعلام مىکنم که حقّاً خدمت مرا تلاقى کردى!!
روزى زنى علویه به مطب آمد و از کسالت خود سخن گفت، من پس از معاینه وى اعلام کردم علاج بیمارى تو از اختیار من خارج است، به ناگاه به این حقیقت متوجه شدم که دانش طب من و ثروت دنیائى و مادّىام نتیجه رهانیدن یک زن و فرزندان سرمازدهاش در قم بود، چرا این زن علویه را ناامید کنم، با تکیه بر فضل حق او را معالجه مىکنم، دنبالش دویدم و وى را به مطب بازگردانده به او گفتم گرچه علاج بیمارى شما براى من خیلى سخت است، ولى امیدوارم بتوانم شما را معالجه کنم گرچه مخارج علاج شما از طرف خودم پرداخت شود، پس از مدتى با خریدن داروهاى گران قیمت از پول خودم او را معالجه کردم چون از بیمارى سختش به بهبودى رسید به من گفت: من از جبران خدمات تو عاجزم اکنون به حرم جدّم على علیهالسلام مشرف مىشوم و از وى تقاضاى عوض دنیا و آخرت براى شما مىکنم .
حاج میرزا خلیل مىفرماید خود من هرگاه به مرض سخت و درد صعب العلاجى دچار مىشدم دنبال آن علویه مىفرستادم و پیغام مىدادم امروز وقت تلافى است، او به حرم مىرفت و در حق من دعا مىکرد و من به شفا مىرسیدم .
پس از فوت حاج میرزا خلیل، آن زن علویه بر سر مزارش مىآمد و پس از دعا و طلب مغفرت عرضه مىداشت خدایا مقام حاجى را به من بنمایان!
پس از مدّتى خواب دید وارد وادى السلام شده و آنجا همانند بهشت عنبر سرشت، همراه با قصرهاى عالى است، چشمش به قصرى زیبا افتاد، پرسید این قصر از کیست؟ گفتند از حاج میرزا خلیل، نزدیک قصر آمد جوانى را با صورتى بسیار زیبا مشاهده کرد، از او سراغ حاجى را گرفت، آن جوان خوش سیما گفت: حق دارى مرا نشناسى من حاج میرزا خلیلم که بر اثر دعاى تو و کارهاى خیرم به این مقام رسیدم و به تو اعلام مىکنم که حقّاً خدمت مرا تلاقى کردى!!
منبع: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)جلد ۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احکام شرعی محارم وغیره محارم
💠 #احکام_شرعی 💠
💠تغییر نیت در بعضی موارد واجب و در بعضی موارد جایز و در بعضی دیگر حرام است.
✅تغییر نیت در دو مورد زیر واجب است:
1️⃣از نماز عصر به ظهر ،
در صورتی که بین نماز متوجه شویم نماز ظهر را نخوانده ایم یا باطل بوده است.
2️⃣از نماز عشاء به مغرب ،
در صورتی که پیش از رکوع رکعت چهارم متوجه شویم نماز مغرب را نخوانده ایم
یا باطل بوده است . اما اگر وارد رکوع رکعت چهارم شویم نماز عشاء صحیح است و پس از آن نماز مغرب را می خوانیم.
✅تغییر نیت در موارد زیر جایز است:
1️⃣از قضای عصر به قضار ظهر
2️⃣از قضای عشاء به قضای مغرب
3️⃣از ادا به قضا
4️⃣از جماعت به فرادا
✅تغییر نیت در موارد زیر جایز نیست:
1️⃣از نماز ظهر به عصر
2️⃣از نماز مغرب به عشاء
3️⃣از قضا به ادا
4️⃣ از فرادا به جماعت
5️⃣از مستحب به واجب
6️⃣از مستحب به مستحب دیگر
7️⃣از واجب به مستحب ، ✅مگر در دو مورد
⭕️در نماز ظهر جمعه است براى كسى كه قرائت سوره جمعه را فراموش كرده و بجاى آن سورهاى ديگر خوانده و به نصف آن سوره رسيده و يا از نصف هم تجاوز كرده باشد كه در اين صورت مىتواند نيّت خود ر به نافله برگرداند.
⭕️هرگاه مشغول نماز واجب است و جماعت برپا شود، چنانچه وارد رکوع رکعت سوم نشده و مى ترسداگر نماز را تمام کند به جماعت نرسد مستحبّ است نیّت خود را به نماز مستحبّى برگرداند
و آن را دو رکعتى تمام کرده، خود را به جماعت برساند.
#نيت
#تغييرنيت