⚜️کوری در محشر⚜️
✍️یکی از بزرگان اهل علم و تقوا نقل فرمود یکی از بستگانشان در اواخر عمرش ملکی خریده بود و از استفاده سرشار آن زندگی را می گذارند پس از مرگش او را دیدند در حالی که کور بود از او سببش را پرسیدند که چرا در برزخ نابینا هستی ؟
گفت : ملکی را که خریده بودم وسط زمین مزروعی آن چشمه آب گوارایی بود که اهالی ده مجاور می آمدند و از آن برمی داشتند و حیوانات خود را آب می دادند به واسطه رفت وآمدشان مقداری از زراعت من خراب می شد و برای اینکه سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم به وسیله خاک و سنگ و گچ آن چشمه را کور نمودم و خشکانیدم وبیچاره مجاورین به ناچار به راه دوری مراجعه می کردند ، این کوری من به واسطه کور کردن چشمه آب است
به او گفتم آیا چاره ای دارد ؟ گفت اگر وارثها بر من رحم کنند و آن چشمه را جاری سازند تا مورد استفاده مجاورین گردد حال من خوب می گردد . ایشان فرمود به ورثه اش مراجعه کردم آنها هم پذیرفتند و چشمه را گشودند پس از چندی آن مرحوم را با حالت بینایی و سپاسگزاری دیدم .
آدمی باید بداند که هرچه می کند به خود کرده است : ( لَها ما کَسَبَتْ وَعَلَیْها مَااکْتَسَبَتْ ) اگر به کسی ستم نموده به خودش ستم کرده ، اگر به کسی نیکی کرده به خودش نیکی کرده است .
📚داستانهاي شگفت/ بقلم عبدالحسين دستغيب.ص: 292
#_آثار عمل بعد از مرگ
امام صادق (ع) مى فرمایند: هنگامى که آدمى وارد قبر و برزخ شد، برزخیان به دیدار او مى شتابند و اندکى او را آرام مى گذارند تا وى به خود آید؛ زیرا از هول بزرگى گذشته و گردنه ى خسته کننده ى قبر، سؤال، فشار و... را پشت سر گذاشته است. سپس به او نزدیک شده از حال دوستان و یاران پرس و جو مى کنند. اگر در پاسخ بگوید هنوز در دنیاست، امیدوار مى شوند که بعد از مرگ به آنان مى پیوندند و اگر گفت: قبلاً درگذشته است، در این هنگام برزخیان مى گویند: سقوط کرد؛ یعنى گرفتار عذاب الهی شد وگرنه او را نزد ما مى آوردند.
در کتاب "کافى" از اسحاق بن عمّار نقل شده است که: از ابى الحسن اوّل (امام کاظم) (ع) پرسیدم آیا شخصى که از دنیا رفته، خانواده خویش را دیدار مى کند یا نه؟ حضرت فرمودند: "آرى. سپس پرسیدم چند وقت به چند وقت؟ حضرت فرمود: بنا به منزلتى که نزد خدا دارد، هر هفته، هر ماه یا هر سال... "
فراتر از این گونه افراد، اولیاى الهی اند که روحشان پس از مرگ و رها کردن جسم مادى، قوى تر گشته و فعالیت آن گسترده تر مى گردد، چون موانع دنیایى مثل تقیه و خفقان و امثال اینها برطرف شده است. این گروه در حین مرگ به استقبال مؤمنان آمده و سکرات مرگ را بر ایشان گوارا مى کنند و در قبر مونس او گشته و از عذاب تنهایى و وحشت او را مى رهانند و پس از طى مراحل اوّلیه، او را به سایر دوستانش ملحق مى کنند.
از این رو، این گروه نیازى به استخبار از سایر ارواح در مورد زندگان ندارند؛ زیرا این بزرگواران محیط بر دنیا و برزخ هستند و از حال مؤمنان خالص به خصوص آنهایى که با ایشان در ارتباط اند و خادم و متوسل به ایشان اند، غافل نیستند، تا نیازمند استفسار و استخبار از حال آنها باشند.
منبع:تبیان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
🌸
🍃
✨تفال به قرآن✨
✳️هر گاه خواستی به قرآن تفال بزنی سه مرتبه سوره اخلاص را بخوان
✳️سپس سه مرتبه بر پیغمبر و آلش صلوات بفرست سپس بگو :
💥اللَّهُمَ إِنِّي تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ الْمَكْتُومُ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فِي غَيْبِكَ💥
👈🏼سپس قرآن را باز کن و اولین سطر برگ سمت راست را بخوان که جواب فال در آن است.
📚 مستدرک الوسائل ج ۴ ص ۳۰۴
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
🦋🦋🦋
#يكسال _در _برزخ _مبتلا به سوء حساب بودم
مرحوم علامه مجلسى رحمه الله از شهيد اول از احمد بن ابى الجوزى نقل مىكند كه:
آرزو داشتم در عالم خواب ابو سليمان دارانى راكه از عباد و زهاد بود ببينم، پس از گذشت يكسال از فوتش او را ديدم و گفتم: خداوند با تو چه معامله كرد؟ گفت: اى احمد! وقتى در دنيا بودم از باب صغير مىآمدم بار شترى را ديدم يك چوب كوچك به اندازه خلال از آن گرفتم، نمىدانم با آن خلال كردم يا دور افكندم، اكنون يكسال است كه مبتلا به سختى حساب آن هستم.
آرى، اميرالمؤمنين عليه السلام در نامهاى به محمد بن ابىبكر به اين حقيقت اشاره مىفرمايد:
وَاعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ انَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ سائِلُكُمْ عَنِ الصَّغيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ وَالْكَبيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ:
اى بندگان خدا! بدانيد كه خداوند عزوجل از كوچك و بزرگ عمل شما در قيامت خواهد پرسيد.
منبع : پایگاه عرفان
🦋🦋🦋
❇️ راهکار امام رضا(ع) برای درمان بیماری نازایی
🔻أنَّهُ شَكَا إِلَي أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) سُقْمَهُ وَ أَنَّهُ لا يُولَدُ لَهُ وَلَدٌ فَأَمَرَهُ أَنْ يَرْفَعَ صَوْتَهُ بِالاذَانِ فِي مَنْزِلِهِ قَال: فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي سُقْمِي وَ كَثُرَ وَلَدِي
◻️ شخصی پيش امام رضا (علیه السلام) از اين كه بیماری او نازایی بوده و صاحب فرزندی نمیشود، شِكوه كرد كه امام به او دستور داد در خانهات با صدای بلند #اذان بگو.
اين شخص میگويد من به دستور حضرت عمل كردم و خدا نازایی و بیماری من را برطرف ساخت و فرزندانم زياد شدند.
📚 کافی، ج ۳، ص ۳۰۸
ـ✨🌼✨🌼
ـ🌼✨🌼 ﷽
ـ✨🌼
ـ🌼 #شک_بعد_از_محل
❓مسئله 622: این شک بعد از محل که میگن لازم نیست بهش توجه بشه، یعنی چی؟
📚 آیات عظام امام خمینی، خامنهای، بهجت، تبریزی، سیستانی، صافی، فاضل، نوری، مکارم و وحید:
📝 شک بعد از محل، مثل اینكه موقع خوندن سوره، شک كنه «حمد» رو خونده يا نه؛ یا موقع ركوع شک كنه سوره رو خونده يا نه؛ یا موقع سجده شک كنه ركوع رو انجام داده يا نه؛ یا بعد از سلام شک كنه تشهد رو خونده يا نه و... .
در تمام اين موارد، نبايد به شكش اعتنا كنه؛ نمازش رو ادامه میده و نمازش هم درسته.
🔺توضيحالمسائل مراجع، م9- 1168؛ نورى، توضيحالمسائل، م1170.
💢 منبع: پرسمان احکام.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🌼
✨🌼 @ahkam_yar
🌼✨🌼
✨🌼✨🌼
# حکایت حاج میرزا خلیل تهرانی در برزخ👌👌👌
حاج میرزا خلیل مىگوید از دیدن وضع آن زن زانوهایم از کار افتاد و به دیوار کوچه تکیه دادم، و به فکر فرو رفتم که چگونه جان این زن و بچههایش را از خطر تلف شدن برهانم، چون چاره ندیدم فوراً به مدرسه بازگشتم و چند جلد کتاب نفیسى که داشتم به کتاب فروشى بردم و به هر قیمت که او خواست به او فروختم، با پول آن چند مَن ذغال تهیه کردم و به مسافرخانهاى که نزدیک مدرسه بود بردم و اطاقى با رختخواب و کرسى گرم در آن مکان تهیه کرده آن زن و بچههایش را به آنجا منتقل کردم، سپس قدرى غذاى گرم با همان پول خریدارى نموده براى آن بندگان خدا بردم و اعلام نمودم تا فردا عصر این اطاق در اختیار شماست، جائى نروید تا باز من به سراغ شما بیایم .
آنگاه به حجره بازگشتم و مقدارى از ذغال را که آورده بودم براى کرسى خود روشن کردم، در این حال دیدم دو نفر با چراغ دستى وارد مدرسه شدند و به نزد من آمده گفتند مریضى داریم که به دل درد سخت مبتلاست، معالجه به او فائده نداده، اکنون از حیاتش ناامید شده به ما گفته یکى از طلاّب را بالاى سرش ببریم شاید از برکت قدم و دعاى او شفا بگیرد، ما به مدرسه آمدیم دیدیم تمام حجرات چراغش خاموش است مگر حجرهى شما، تقاضا داریم زودتر به بالین آن مریض بیائید و در حق او دعا کنید، من به اتّفاق آن دو نفر به بالین مریض رفتم و حالش را بسیار سخت دیدم! این حدیث شریف به نظرم آمد که حضرت مجتبى علیه السلام در طفولیّت دچار ناراحتى سختى شد، حضرت زهرا علیهاالسلام او را به نزد پدر برد و از آنجناب چاره خواست، حضرت فرمود قدح آبى بیاورید، چون آوردند چهل مرتبه سوره حمد بر آن خواندند و آب آن را به فرزند دلبندش پاشیدند بلافاصله تب قطع شد، و آثار بهبودى در وى ظاهر گشت، من هم قدح آبى طلبیدم و همان برنامه را اجرا کردم و به اطاقک خود در مدرسه بازگشتم!
طولى نکشید که باز دیدم آن دو نفر به مدرسه آمدند و وجه قابلى به من دادند و گفتند: از برکت دعاى شما مریض ما شفا یافت و این وجه را او براى شما فرستاده، من از آن روز در فکر تحصیل علم طب افتادم، و پس از گذراندن دورهاى از علوم طب، مطبى در شهر قم باز کردم و از آن راه ثروت قابل ملاحظهاى نصیبم شد، تا این که براى زیارت عتبات به عراق رفتم، جاذبه و معنویّت حضرت مولا مرا وادار به اقامت در نجف کرد.
در آنجا هم به تحصیل علوم دینیه مشغول شدم و هم با بازکردن مطبّى منظم به مداواى بیماران پرداختم .
پس از مدّتى خواب دید وارد وادى السلام شده و آنجا همانند بهشت عنبر سرشت، همراه با قصرهاى عالى است، چشمش به قصرى زیبا افتاد، پرسید این قصر از کیست؟ گفتند از حاج میرزا خلیل، نزدیک قصر آمد جوانى را با صورتى بسیار زیبا مشاهده کرد، از او سراغ حاجى را گرفت، آن جوان خوش سیما گفت: حق دارى مرا نشناسى من حاج میرزا خلیلم که بر اثر دعاى تو و کارهاى خیرم به این مقام رسیدم و به تو اعلام مىکنم که حقّاً خدمت مرا تلاقى کردى!!
روزى زنى علویه به مطب آمد و از کسالت خود سخن گفت، من پس از معاینه وى اعلام کردم علاج بیمارى تو از اختیار من خارج است، به ناگاه به این حقیقت متوجه شدم که دانش طب من و ثروت دنیائى و مادّىام نتیجه رهانیدن یک زن و فرزندان سرمازدهاش در قم بود، چرا این زن علویه را ناامید کنم، با تکیه بر فضل حق او را معالجه مىکنم، دنبالش دویدم و وى را به مطب بازگردانده به او گفتم گرچه علاج بیمارى شما براى من خیلى سخت است، ولى امیدوارم بتوانم شما را معالجه کنم گرچه مخارج علاج شما از طرف خودم پرداخت شود، پس از مدتى با خریدن داروهاى گران قیمت از پول خودم او را معالجه کردم چون از بیمارى سختش به بهبودى رسید به من گفت: من از جبران خدمات تو عاجزم اکنون به حرم جدّم على علیهالسلام مشرف مىشوم و از وى تقاضاى عوض دنیا و آخرت براى شما مىکنم .
حاج میرزا خلیل مىفرماید خود من هرگاه به مرض سخت و درد صعب العلاجى دچار مىشدم دنبال آن علویه مىفرستادم و پیغام مىدادم امروز وقت تلافى است، او به حرم مىرفت و در حق من دعا مىکرد و من به شفا مىرسیدم .
پس از فوت حاج میرزا خلیل، آن زن علویه بر سر مزارش مىآمد و پس از دعا و طلب مغفرت عرضه مىداشت خدایا مقام حاجى را به من بنمایان!
پس از مدّتى خواب دید وارد وادى السلام شده و آنجا همانند بهشت عنبر سرشت، همراه با قصرهاى عالى است، چشمش به قصرى زیبا افتاد، پرسید این قصر از کیست؟ گفتند از حاج میرزا خلیل، نزدیک قصر آمد جوانى را با صورتى بسیار زیبا مشاهده کرد، از او سراغ حاجى را گرفت، آن جوان خوش سیما گفت: حق دارى مرا نشناسى من حاج میرزا خلیلم که بر اثر دعاى تو و کارهاى خیرم به این مقام رسیدم و به تو اعلام مىکنم که حقّاً خدمت مرا تلاقى کردى!!
منبع: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)جلد ۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احکام شرعی محارم وغیره محارم
💠 #احکام_شرعی 💠
💠تغییر نیت در بعضی موارد واجب و در بعضی موارد جایز و در بعضی دیگر حرام است.
✅تغییر نیت در دو مورد زیر واجب است:
1️⃣از نماز عصر به ظهر ،
در صورتی که بین نماز متوجه شویم نماز ظهر را نخوانده ایم یا باطل بوده است.
2️⃣از نماز عشاء به مغرب ،
در صورتی که پیش از رکوع رکعت چهارم متوجه شویم نماز مغرب را نخوانده ایم
یا باطل بوده است . اما اگر وارد رکوع رکعت چهارم شویم نماز عشاء صحیح است و پس از آن نماز مغرب را می خوانیم.
✅تغییر نیت در موارد زیر جایز است:
1️⃣از قضای عصر به قضار ظهر
2️⃣از قضای عشاء به قضای مغرب
3️⃣از ادا به قضا
4️⃣از جماعت به فرادا
✅تغییر نیت در موارد زیر جایز نیست:
1️⃣از نماز ظهر به عصر
2️⃣از نماز مغرب به عشاء
3️⃣از قضا به ادا
4️⃣ از فرادا به جماعت
5️⃣از مستحب به واجب
6️⃣از مستحب به مستحب دیگر
7️⃣از واجب به مستحب ، ✅مگر در دو مورد
⭕️در نماز ظهر جمعه است براى كسى كه قرائت سوره جمعه را فراموش كرده و بجاى آن سورهاى ديگر خوانده و به نصف آن سوره رسيده و يا از نصف هم تجاوز كرده باشد كه در اين صورت مىتواند نيّت خود ر به نافله برگرداند.
⭕️هرگاه مشغول نماز واجب است و جماعت برپا شود، چنانچه وارد رکوع رکعت سوم نشده و مى ترسداگر نماز را تمام کند به جماعت نرسد مستحبّ است نیّت خود را به نماز مستحبّى برگرداند
و آن را دو رکعتى تمام کرده، خود را به جماعت برساند.
#نيت
#تغييرنيت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز پنجشنبه است یادی کنیم از اموات ودرگذشتگان خاک با ذکر فاتحه و صلوات
لطفا كامل بخونين اگه دلت شكست التماس دعا
🌷❤🌷❤🌷❤🌷
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
فقط به عشق آقا امام حسین وهرچی درتوان داری پخش کن یا علی مدد.
#اعمال_روز_مباهله
🔆 روز ۲۴ ذی الحجه
💠 روز مباهله- نزول آیه تطهیر- نزول آیه ولایت
⬅️ روزی اسٺ ڪہ رسول خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران مُباهلہ ڪرد.
✨پیش از آنڪہ خواسٺ مُباهلہ ڪند عبا بر دوش مبارڪ گرفٺ و حضرٺ علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او، خداوندا اینها اهل بیت منند پس ایشان را کاملا پاک گردان و از آنها هر گونه شک و گناه را برطرف کن.
💫 پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شأن ایشان آورد:
“إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا” سوره احزاب، آیه۳۳
(خدا می خواهد پلیدی را از شما دورکند و شما را چنان که باید پاک دارد.)
🔸پس حضرٺ رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهلہ چون نگاه نصاری بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرٺ و آثار نزول عذاب مشاهده ڪردند جرأت مُباهله ننمودند و استدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند .
⬅️ همچنین در این روز نیز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در حال رڪوع انگشتری خود را بہ سائل داد
و آیہ ولایت"اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّه" در شأن ایشان نازل شد.
✅ اعمال این روز:
اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: دو رڪعت نماز و آن مثل روز عید غدیر اسٺ
(دو رڪعٺ اسٺ؛ در هر رڪعٺ، یڪ مرتبہ حمد و ده مرتبہ توحید، ده مرتبہ آیةالڪرسے و ده مرتبہ سوره قدر خوانده مےشود و بهتر اسٺ پیش از اذان ظهر خوانده شود.)
و نیز روایٺ شده اسٺ بعد از نماز هفتاد مرتبہ استغفار ڪند.
چهارم: خواندن دعاے مباهلہ ڪہ شبیہ بہ دعاے سحرهای ماه رمضان اسٺ: اللهم انی اسئلك من بهائك بابهاء .........
پنجم: شایسته است در این روز صدقه بر فقراء به جهٺ تَأسّی به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و زیارت ڪردن آن حضرت و بهتر اسٺ زیارت جامعه خوانده شود.
📗متن و شرح کامل دعاها و اعمال در مفاتیح الجنان
#حکایت🍒🍒🍒
شيخ بهائى مى گويد : از مردى مورد اطمينان شنيدم ، گنهكارى از دنيا رفت ; همسرش براى انجام مراسم تغسيل و تكفين و تدفين از مردم درخواست كمك كرد ، ولى شدت نفرت مردم نسبت به آن گنهكار به اندازه اى بود كه كسى براى انجام مراسم حاضر نشد ، به ناچار كسى را اجير كرد كه جنازه را به مصلاى شهر ببرد ، شايد اهل ايمان به انجام مراسم اقدام كنند ، ولى يك نفر براى حضور در مراسم حاضر نشد !
پس جنازه را به وسيله اجير به صحرا برد تا آن را بى غسل و كفن و نماز دفن كند .نزديك آن صحرا كوهى بود كه در آن كوه زاهدى مى زيست كه همه عمر به عبادت گذرانده بود و ميان مردمى كه در آن نزديكى مى زيستند مشهور به زهد و تقوا بود . همين كه جنازه را ديد از صومعه خود به سوى جنازه رفت تا در مراسم او شركت كند ، اهل آن اطراف وقتى اين مطلب را شنيدند به سرعت خود را به آنجا رساندند تا همراه عابد در مراسم مربوط به ميت حاضر شوند .مردم سبب شركت كردن عابد را در مراسم آن گنهكار از شخص عابد پرسيدند ، گفت : در عالم رؤيا به من گفتند فردا از محل عبادت خود به فلان موضع از صحرا برو ، در آنجا جنازه اى است كه جز يك زن كسى همراه او نيست ، پس بر او نماز گذار كه او مورد آمرزش و عفو قرار گرفته است .مردم از اين واقعه تعجب كردند و در دريايى از حيرت فرو رفتند . عابد همسر ميّت را خواست و از احوالات ميت پرسيد ، همسر ميت گفت : بيشتر روزها دچار يكى از گناهان بود .
عابد گفت : آيا عمل خيرى از او سراغ دارى ؟ گفت : آرى سه عمل خير از او مى ديدم :
1 ـ هر روز پس از ارتكاب گناه ، جامه هايش را عوض مى كرد و وضو مى گرفت و خاشعانه به نماز مى ايستاد .
2 ـ هيچ گاه خانه اش از يتيم خالى نبود و بيش از مقدارى كه به فرزندان خود احسان مى كرد به يتيم احسان مى نمود .
3 ـ هر ساعت از شب بيدار مى شد مى گريست و مى گفت : پروردگارا ! كدام زاويه از زواياى دوزخ را با اين گنهكار پُر خواهى كرد ؟!
بر گرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز، نوشته استاد حسین انصاریان.
eitaa.com/n20011
11(1)(1).mp3
7.22M
🔷 آشنایی با باب الائمه در عالم برزخ و حاجت روایی
eitaa.com/n20011