💠تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «اعراف آیه176»
و اگر مىخواستيم، (قدر وارزش) او را به وسيلهى آيات (و علومى كه به او داده بوديم) بالا مىبرديم، ولى او به زمين (و مادّيات) چسبيد و از هوس خود پيروى كرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است كه اگر به آن حمله كنى دهان باز كرده و پارس مىكند و زبان بيرون مىآورد و اگر او را واگذارى، باز چنين مىكند (هميشه دهان دنياپرستان باز است،) اين، مَثَل كسانى است كه آيات مارا تكذيب كردند. پس اين داستان را (برايشان) بازگو، باشد كه بينديشند.
نکته ها
در اين آيه، چون كلمهى «أرض» در برابر رفعت معنوى قرار گرفته، مراد از آن مسائل حقير، مادّى و دنيوى است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه علم و معلوماتش زياد شود، امّا هدايتيابى او بيشتر نشود، آن علم سبب دورى بيشتر او از خداوند شده است. «1»
قصّههاى قرآن بر پايهى حقّ و حقيقت استوار است و براى دلدارى و ثبات قدم پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمان، نا اميدى دشمنان و وسيلهى موعظه و تذكّر مؤمنان بود «2» و مايهى عبرتى براى خردمندان است. «3»
«1». بحار، ج 2، ص 37.
«2». هود، 120.
«3». يوسف، 111.
جلد 3 - صفحه 222
پیام ها
1- پايبندى به آيات الهى، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لَرَفَعْناهُ بِها»
2- در عين حاكميّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ ...
3- خواست خداوند، بر پايهى عملكرد خودماست. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» آرى، رسيدن به مقام قرب، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و هوس است.
4- مردم غافل، به چهار پايان مىمانند، ولى دانشمند دنياپرست، مثل سگ حريص است. «كَمَثَلِ الْكَلْبِ»
5- دانشمند بىعمل، منفور است. كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ ...
6- اسير دنيا، هرگز آرامش ندارد. «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ» انسان حريص هر چه داشته باشد، باز هم دندان طمعش بزرگ است، زيرا دنياپرستى و حرص، نهايت ندارد.
7- علاقهى به دنيا و هواپرستى، انسان را نسبت به امور ديگر بىتفاوت مىكند.
إِنْ تَحْمِلْ ... أَوْ تَتْرُكْهُ ...
8- علماى دين اگر دنياگرا شدند، در صدد تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر قرار مىگيرند. أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ ... كَذَّبُوا بِآياتِنا
9- سرنوشت علما و دانشمندان فريب خورده، بايد مايه عبرت و انديشهى مردم باشد. (در آيهى قبل آمد: «وَ اتْلُ»، در اينجا مىخوانيم: «فَاقْصُصِ»).
10- داستاننويسى و داستانسرايى بايد در مسير رشد فكرى انسان باشد، نه تخدير و سرگرمى. قصّهگويى جهتدار، كار انبياست. «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 223
@n20011💧🌷
اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا (س).mp3
1.75M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صله_رحم
❓صله رحم در چه صورت واجبه؟
❓صله رحم حتما باید حضوری باشه؟
❓اگه طرف مقابل فرد گناهکاری باشه
بازم صله رحم واجبه؟
┏━━ °•🌼🍂•°━━┓
💠 مانع بودن لاک ناخن پا
💬 سوال: خانمی که ناخن انگشتان پا را لاک زده، برای وضو و غسل چه وظیفه ای دارد؟
✅پاسخ:
برای غسل: همه مراجع: باید ناخن تمام انگشتان پا را پاک کند.
🔹 برای وضو: اگر تنها یک انگشت - و لو انگشت کوچک پا - را برای مسح پاک کند، کافی است.
🔹آیت الله مکارم: بنابر احتیاط واجب، تنها به انگشت کوچک نمی توان اکتفا کرد. (یعنی کفایت نمی کند که فقط ناخن انگشت کوچک پا را پاک کند و آن را مسح نماید؛ بلکه باید ناخن یکی دیگر از انگشتان پا را پاک و بر آن مسح کند)
📚منبع: امام: تحریر الوسیله، وضو، بعد م 15؛ رهبری: اجوبه الاستفتائات، س 111؛ سیستانی، نوری، مکارم، فاضل و اراکی: عروه الوثقی، الوضو، فصل فی افعال الوضو، م 49؛ وحید، تبریزی، خویی: منهاج الصالحین، الوضو، الفصل الاول، کیفیه الوضو، م 95؛ صافی، گلپایگانی: هدایه العباد، وضو، م 108؛ توضیح المسائل 16 مرجع، ج 1، م 252.
>>> بر گرفته از کتاب «احکام کاربردی؛ وضو، غسل، تیمم»، اسماعیل زارعی، ص 33.
#احکام
#احکام استاد صالحی💎
•┈┈••✾••┈┈•
haftegi fatemiye (6).mp3
14.69M
زهرای حیدر
بعد تو دنیا نمیسازه به ما
دنیای حیدر
🎙#پیام_کیانی
#حکایت
روایت شده است که امیرالمؤمنین علیه السلام روزى در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بودند. در آن لحظه، مرد عربى در آستانه در مسجد ایستاده، از مرکب خود پیاده شد و صندوقى را که همراه آورده بود، از روى اسب برداشت و داخل مسجد آورد.به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست على علیه السلام را بوسید، و گفت: مولاى من! براى شما هدیهاى آوردهام و صندوقچه را پیش روى امام نهاد. امام درِ صندوقچه را باز کرد. شمشیرى آبدیده در آن بود. در همین لحظه، عباس علیه السلام که نوجوانى نو رسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشهاى ایستاد و به شمشیرى که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین علیه السلام متوجه شگفتى و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست دارى این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس علیه السلام گفت: آرى! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مىگریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مىبینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مىکند تا این که دو دستش قطع مىگردد.
✍محمد على ناصرى، مولد العباس بن على (ع) قم، انتشارات شریف الرضى، ۱۳۷۲ ش، ص ۶۱ و ۶۲٫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طعامغیبی💫
هنگامى چنان اتفاق افتاد كه حسنين (عليه السلام) سه روز هيچ چيزى از خوراكى نخورده بودند، از گرسنگى بى تاب شده ، از مادر چيزى طلب كردند. چون در خانه از جنس خوردنى چيزى نبود، هر دم ايشان را به بهانه اى تسلى داده كه جد بزرگوارتان مى آيد و چيزى برايتان مى آورد. باز آنان زارى مى كردند، به حدى كه جناب فاطمه (سلام الله عليها) دلگير شد و اشكش جارى گرديد برخاسته قدرى سنگ ريزه جمع نمود، در ديگى كرد و بالاى آن آب ريخت ، سر ديگ را پوشانيده ، آتش در زير آن روشن كرد تا جوش آمد و به فرزندان دلبندش فرمود: اى جانان مادر! اينك صبر كنيد، طعام بار كرده ام ، هنوز پخته نشده است .
ايشان بيرون مى رفتند و بعد از زمانى مى آمدند و به مادر مى گفتند: اگر آن پخته است جهت ما بياور. آن بانو مى فرمود: هنوز خام است ، ساعتى صبر كنيد تا پخته شود.
امام حسن (عليه السلام) بر سر ديگ رفته و سرپوش را برداشت و گفت : اى مادر! اگر پخته يا خام ، قدرى براى ما بردار تا بخوريم .
فاطمه (سلام الله عليها) كاسه برداشت و فرمود: عجب كه پخته باد. چون بر سر ديگ آمد طعامى در كمال خوبى و خوشبويى است . پس بيرون آورد و نزد آنان نهاد. آنان مشغول خوردن شدند. فاطمه زهرا(سلام الله عليها) وضو تازه نمود شكر به جاى آورد و بعد از آن در وقت ضرورت چنان مى كرد.
چون اين خبر به پيامبر رسيد، فرمود: الحمدلله ، تو اى فاطمه چنان هستى كه در ذريه انبياء و اولياء سابق بوده .
منبع:
۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)
💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ «اعراف آیه177»
چه بد مَثَلى دارند كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند. و (لى) آنان تنها به خودشان ستم مىكردند.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «اعراف آیه178»
هركه را خدا هدايت كند، تنها اوست هدايت يافته، و هر كه را گمراه كند، پس آنان همان زيانكارانند.
نکته ها
شايد دليل اينكه در مورد هدايت يافتگان كلمهى مفرد «مهتد» و در مورد گمراهان به صورت جمع آمده «خاسرون»، آن باشد كه راه هدايت يافتگان يكى است و با هم متّحدند، امّا منحرفان، متفرّقند و راهشان متعدّد است.
جان گرگان و سگان هر يك جداست
متّحد جانهاى شيران خداست
گرچه هدايت و گمراهى به دست خداست، ولى جنبهى اجبار ندارد و بىدليل و بىحساب نيست. خداوند حكيم و رحيم است و تا انسان زمينه را به دست خويش فراهم نسازد، مشمول لطف يا قهر الهى نمىشود.
پیام ها
1- عاقبتِ زشتى در انتظار تكذيب كنندگان است. «ساءَ مَثَلًا»
2- تكذيب آيات الهى، ظلم به خويش است، نه خداوند. «أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ» مقدّمداشتن «أَنْفُسَهُمْ» بر «يَظْلِمُونَ»، نشانهى انحصار است.
3- هدايت به دست خداوند است و اگر لطف او نباشد، علم به تنهايى سبب نجات و هدايت نمىشود. «مَنْ يَهْدِ اللَّهُ»
4- هدايتيافتگان از هر گونه زيان و خسران به دور هستند، زيرا ضلالت سرچشمهى خسارت است. «مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 224
@n20011🌷💧