💫🌟🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار #زیبا و خواندنی
استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟»
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.»
استاد پرسید: «این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟»
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.»
سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است.»
استاد ادامه داد: «هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.»
💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ «توبه آیه47»
اگر (منافقان) همراه شما به جنگ بيرون آمده بودند، جز فساد، (ترديد و اضطراب، چيزى) بر شما نمىافزودند و به سرعت در ميان شما رخنه مىكردند تا فتنه پديد آورند ودر ميان شما كسانى (تأثيرپذيرند كه) به سخنان آنان گوش و دل مىسپارند و خداوند به حال ستمگران آگاه است.
نکته ها
«خَبال» بهمعناى اضطراب وترديد است. «خَبَل»، يعنى جنون و «خَبْل»، يعنى فساد.
«اوضعوا»، از «ايضاع»، به معناى سرعت در حركت و نفوذاست.
«فِتْنَةٌ»، در اينجا به معناى تفرقه و گمراهى است.
«سَمّاع»، به معناى جاسوسى است كه طبق منافع دشمن، سخنچينى كند.
پیام ها
1- نيروهاى سپاه اسلام بايد برگزيده و خالص باشند، تعداد نفرات و كميّت،
جلد 3 - صفحه 432
ملاك نيست. لَوْ خَرَجُوا ... ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا
2- خداوند به مؤمنان دلدارى مىدهد كه به خاطر تخلّف گروهى از منافقان از جبهه، نگران نباشند. لَوْ خَرَجُوا ... ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا
3- حضور منافقان در جبههها، عامل تضعيف روحيّه و تفرقه و ترديد است. «لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ»
4- تحرّكات منافقان، بسيار سريع است. «لَأَوْضَعُوا»
5- همهى مسلمانان، خطر منافقان را درك نمىكنند و بعضى سادهلوحانِ زودباور، تحت تأثير قرار مىگيرند. «سَمَّاعُونَ لَهُمْ»
6- منافق، ظالم است وخداوند به آنها هشدار داده است. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»
@n20011💧🌷
D1738114T15611398(Web)-mc.mp3
1.7M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• شرط اثرگذاری امر به معروف
👤 حجةالإسلام #انصاریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️نمازهای قضا را چطور حساب و کتاب کنیم؟
#احکام_به_زبان_ساده
#احکام_نماژقضا
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽
🍃🍂🌺🍃
🌺
#بازی_های_شانسی
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
❗️بعضی از مردم به شهربازی و پارک که میرن، بازی هایی که شانسی هست رو انجام میدن.
🔸مثلا یه سکه رو تو دستگاه میاندازن و گردونه میچرخه تا شانسی روبهروی یه جایزهای قرار بگیره و بهشون تعلق بگیره.
📛در حالی که این کار درست نیست.
✍️ به فتوای تمام مراجع، این نوع بازیها نوعی قمار محسوب میشه و حرامه.
🔺استفتاء از دفتر مراجع؛ پرسمان احکام.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ معرفی یک غذای مفید برای رفع خونریزی بواسیر
🔸توضیحات دکتر الهام پارسا، متخصص طب سنتی
#طب_سنتی
#بفرمایید_سلامتی
💠#عالمی که شدت تاثر از شیوع فساد و گناه موجب #مرگش شد💫
مرحوم شهید دستغیب نقل کرده است: صاحب ملکه تقوی مرحوم آقا میرزا مهدی خلوصی رحمة الله که قریب بیست سال توفیق رفاقت با ایشان نصیب من شده بود نقل کرد که:
در زمان عالم عامل و زاهد عابد آقای میرزای محمد حسین یزدی اعلی الله مقامه (که در 28 ربیع الاول 1307 مرحوم شد و در قبرستان غربی حافظیه مدفون شد) در باغ حکومتی مجلس ضیافت و جشن مفصلی بر پا شده و در آن مجلس جمعی از تجار که در آن زمان لباس روحانیت پوشیده بودند دعوت داشتند. در آن مجلس انواع فسق و فجور که از آن جمله نواختن و رقصیدن مطرب کلیمی بود فراهم کرده بودند.
تفصیل مجلس مذکور را خدمت مرحوم میرزا خبر آوردند، ایشان سخت ناراحت و بی قرار شدند. و روز جمعه در مسجد وکیل شیراز پس از نماز عصر به منبر رفت و گریه بسیاری نمود و پس از ذکر چند جمله موعظه فرمود:
ای تجاری که فجار شدید شما همیشه پشت سر علماء و روحانیون بودید در مجلسی فسقی که آشکارا محرمات الهی را مرتکب می شدند رفتید و به جای آنکه آنها را نهی کنید باآنها شرکت نمودید، جگر مرا سوراخ کردید و دل مرا آتش زدید خون من برگردن شما است.
پس از منبر بزیر آمد و به خانه تشریف برد. شب برای نماز جماعت حاضر نشد به خانه اش رفتیم، احوالش را پرسیدیم. گفتند: میرزا در بستر افتاده است خلاصه روز به روز تب او شدیدتر شد به طوری که اطباء عاجز شدند و گفتند: باید تغییر آب و هوابدهد ایشان را به باغ سالاری بردند.
در همان وقت یک نفر ریاضت کش هندی به شیراز آمده بود که از وقایع و حوادث خبر می دهد تصادفاً روزی مغازه ما می گذشت، پدرم به من گفت:او را بیاور راجع به احوال و شفای میرزای چیزی بپرسم ببنیم حال او چگونه خواهد شد؟
من رفتم و آن هندی مرتاض را به مغازه آوردم،پدرم نام میرزا را نگفت و گفت: من مال التجاره ای دارم می خواهم بدانم آیا به سلامت می رسد یا نه؟ ولی در باطن میرزا را در نظر گرفت که از این مریضی شفا می یابد یا نه، مرتاض هندی مدت زیادی حسابهائی کرد و به فکر فرو رفت و نتوانست جواب بدهد.
پدرم گفت: بیش از این ما را و خود را معطل مکن اگر چیزی می دانی بگو بغیر از آن مزدت را بگیرو برو.
هندی گفت: حساب من درست است ولی سوال تو مرا گیج کرده است چون آنچه در واقع نیت کردی غیر آن است که در ظاهر گفتی.
پدرم گفت: مگر من چه نیت کرده ام ؟
هندی گفت: الان زاهدترین مرد روی زمین مریض است و تو می خواهی بدانی عاقبت او چه خواهد شد؟ به تو بگویم: او خوب شدنی نیست و تا شش ماه دیگر می میرد.
پدرم آشفته شد و مبلغی به او داد.
بالاخره سر شش ماه میرزا از دنیا رفت (از شهید دستغیب، داستانهای شگفت، داستان شماره 67)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.