eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
441 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5987671339656287678.mp3
3.8M
دهه محرم رزق های خاص دارد حجت‌الاسلام عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا کسی که در مصیبت امام حسین(ع) از بی‌تابی جان دهد خودکشی کرده است؟ : اگر کسی در مصیبت امام حسین(ع) آن‌چنان بی‌تابی کند که جان دهد، کار او خودکشی بوده و یا آن‌که دارای اجر و پاداش است؟ زیرا از مراجع عظام تقلید، پرسیده شد: اگر کسی از شدّت تأثر و حزن مصیبت امام حسین(ع) جان سپارد، آیا مأجور است؟ پاسخ دادند: بله، مأجور است. حال؛ سوال این‌جا است که اگرچه در ثواب انواع عزاداری بر مصائب اهل‌بیت هیچ شک و تردیدی نیست، با توجه به جواب مراجع عظام، به چه دلیلی این نوع جان سپردن برای مصیبت اهل‌بیت(ع) مأجور است؟ یعنی دلیل مأجور بودن موت از شدت درک مصیبت امام حسین(ع) برای ما روشن نیست؟ خواهشمندیم عاجزانه دلیل مأجور بودن آن‌را به طور کامل بیان کنید. پاسخ: اگر کسی واقعاً تنها به سبب شدّت حُزن و تأثّر از مصیبت شهادت اشخاصی، مانند امام حسین(ع) و اصحابش جان دهد، و این جان دادن او ناشی از عوامل دیگر نباشد، مرگ او نشانگر ایمان و اخلاص والا و شدّت محبتش به اولیای الهی ارزیابی می‌شود؛ زیرا به فرموده امام علی(ع)، اگر مسلمانی به دلیل ناراحتی و اندوه از غارت شدن زنان مسلمان و غیر مسلمان از سوی دشمن و فقدان جهادگرانی که در مقابل آنها برخیزند، جان بسپارد، جای ملامت ندارد،[۱] پس می‌توان نتیجه گرفت که اگر فردی در مصیبتی بالاتر اندوهش به اندازه‌ای شود که روح از بدنش مفارقت کند، نکوهشی متوجه او نخواهد بود، بلکه اجر و پاداشی نیز برای او درنظر گرفته خواهد شد. البته، باید توجه داشت که علت مأجور بودن چنین شخصی، شدّت محبت و علاقه واقعی او به اهل‌بیت پیامبر(ص) است، نه تنها جان دادنش. به عبارتی، اگر فردی علاقه و محبت بیشتری به اهل‌بیت داشته باشد، اما در اندوه آنان جان نسپارد، شاید اجر و پاداشش بیشتر از فردی باشد که با درجه کمتری از محبت، در این اندوه بمیرد. ناگفته نماند؛ آسیب رساندن جدی و عمدی به خود، جایز نیست حتی اگر در مصیبت اولیای الهی باشد و آنچه گفته شد تنها در ارتباط با موردی است که شخص تنها به دلیل اندوه فراوان و بدون دخالت هیچ عامل خارجی دیگر جان بسپارد. پی نوشت: [۱]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص ۷۰، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. بر گرفته از اسلام کوئست @n20011💧💧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab02Moharram1400[01](1).mp3
15.81M
|⇦• و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۰به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
سـ🌼ـلام ایام سوگواری امام حسین(ع) تسلیت🏴 🗓 امروز یکشنبه ☀️ ٩ مرداد ١۴٠١ ه. ش 🌙 ٢ محرم ١۴۴۴ ه.ق 🌲 ٣١ ژوئیه ٢٠٢٢ ميلادى
نور (محسن قرائتی) 🌹🌹🌹 فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً ( سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۵) پس كسانى كه به خدا ايمان آورده وبه او توسّل جستند، بزودى آنان را در رحمت و فضل خويش وارد مى‌كند و آنان را به سوى خود در راه راست هدايت مى‌كند. نکته ها اعتصام به اوليا و رهبران الهى را در زيارت جامعه مى‌خوانيم: «من اعتصم بكم فقداعتصم باللّه». در دو آيه‌ى قبل، ايمان و عمل صالح وسيله‌ى دريافت لطف الهى عنوان شد و در اين آيه، ايمان و اعتصام به خداوند؛ اين نشانه‌ى آن است كه راه اعتصام به خدا و پيوستن به او، عمل صالح است. پیام ها 1- پاداش‌هاى الهى، فضل ورحمت اوست، نه استحقاق ما. «فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ» (همين كه اين رحمت و فضل خود را در آيات ديگر اجر و پاداش كار ما جلد 2 - صفحه 223 دانسته، خود لطفى ديگر است وگرنه مزد چند دقيقه كار ناقص، اين همه بهشت و قصر و رحمت نيست.) 2- گرچه خدا هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند، «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» «1» ولى زمينه و وسيله هدايت را خودمان با ايمان واعتصام بايد فراهم سازيم. «يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ» 3- نياز به هدايت الهى، حتّى پس از ايمان و اعتصام هم باقى است و يك لحظه از هدايت او بى نياز نيستيم. «يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ» 4- راه مستقيم، راهى است كه انسان را به خدا برساند. «يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً» @n20011💧🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🌺 🔴 🔰حکم برداشتن یکی از هفت عضو هنگام سجده ❓پرسش:👇👇👇👇 🔻 آیا می توان در هنگام سجده بعضی از اعضا مانند پیشانی یا دست ها را عمدا از زمین برداشت؟ ❗️ پاسخ:👇👇👇👇 🔺اگر موقعى که ذکر سجده را مى گوید، یکى از هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز او باطل مى شود، ولى موقعى که مشغول گفتن ذکر نیست، اگر غیر از پیشانى، جاهاى دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد. 📕منبع: 🌐سایت اطلاع رسانی آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی ـــــــــــــــــ🍃🌺🌸🌺🍃ــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5902150779787021070.mp3
8.41M
بابا با پای پر ورمم دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم شکایتم از اون نامرد بی دینه از اون شب تاریک چشام نمی بینه از دست سنگینش سرم چه سنگینه تو روی نی بودی و من بین بیابون پریدم از خواب ولی لرزون و هراسون بخون حکایت رو درد جسارت رو از چشم پُر خون. بابا با پای پر ورمم دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم پشت تموم این همه بلا دوره رسیدی و بین طشت طلا نوره اگه بیام با تو نور علی نوره قدّ خمیدم ببین و لرزش دستم موی سفید من و دندون شکستم منو ببر بابا که من مث زهرا خسته خستم بابا زهرای کوچیک تو تو آرزوی توئه دلم توی سینه م عین گلوی توئه بابا با پای پر ورمم دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم موهام پُر از خاکه پاهام پُر از خاره نمی دونی زخمام چه سوزشی داره خوابم میاد اما هق هق نمیذاره دشمن با سرنیزه به جون حرم افتاد اونقدر دویدم چادرم از سرم افتاد صد دفعه افتادم درست همون جور که مادرم افتاد بابا یاس پُر آبله ام زهرای قافله ام اسیر دستای سنگیِ حرمله ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سروران و عرض تسلیت ❓❌دوستان از زیارت عاشورا می پرسند. (منظور از سنگینی این هست که در قبال قرائت زیارتی یا گفتن ذکری، آسیبی متوجه انسان می شود). 💠 چند نکته محضرتون تقدیم کنم:👇 1. قرآن کریم ده ها آیه در مورد و نفرین دارد که از زبان خدا و انبیاء و مومنان بیان شده است. 2. ، به معنای دور بودن از رحمت الهی است که برخی افراد و گروه ها شایسته ی این حقیقت هستند. 3. از زبان معصوم علیه السلام صادر شده است و هیچ منعی از قرائت آن وجود ندارد. 4. گنجینه ای است که ، ، در آن وجود دارد. 5. و ؛ هیچ ردپایی در مباحث عقلی، دینی و علمی ندارد. نتیجه اینکه: قرائت به هر مقدار و البته با رعایت باشد، هیچ منعی ندارد. ما را هم در این ایام نورانی بفرمایید. ✍️جواد حیدری
🥀اصلا رقیه نه، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند، چه میشود؟ اصلا بدون کفش، توی بیابان، پیاده نه در راه خانه تشنه بماند، چه میشود؟ دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش، نه تنها به زور گوشواره بگیرد، چه میشود؟ گیریم خیمه نه، خانه و یا سرپناه، نه یک شعله پیرهنش را بگیرد، چه میشود؟ در بین شهر، توی شلوغی، همیشه، نه یک شب که نیستی، بهانه بگیرد، چه میشود؟ اصلا پدر، عمو و برادر، نه، جوجه ای، تشنه مقابل چشمش بمیرد، چه میشود؟ دست گناهکار مرا روز رستخیز، یک دختر سه ساله بگیرد، چه میشود؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخی حضرت رقیه بنت الحسین💧💧💧💧💧💧 در بعضی کتاب های تاریخی، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) آمده، ولی در بسیاری از آن ها نامی از ایشان برده نشده است. این احتمال وجود دارد که تشابه اسمی میان فرزندان امام حسین (علیه السلام)، سبب پیش آمدن این مسأله شده باشد. در واپسین سال های عمر معاویه، روزگاری که زیاده خواهی های او سایه ای سنگین از فساد و تباهی بر جامعه مسلمین انداخته بود، تولد نوزادی دختر به نام رقیه (علیهاالسلام) شادی و شعف را به خانه گلین و ساده امام حسین (علیه السلام) فرا خواند و اشک شوق را مهمان نگاه های منتظر کرد و امام، آرامش کوتاه و زودگذری در سایه خرسندی از مولود خجسته خود پیدا کرد و لبخندی از سرور بر چهره خسته و اندوهگین اش از ظلم و جور زمانه نشاند؛ زمانه ای که هتاکی به خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و دشنام دادن به امیرالمؤمنین (علیه السلام) سکه رایج شده بود. تزویر و ریاکاری چنان در بافت جامعه نفوذ کرده بود که کسی به چشم های خود نیز اعتماد نداشت. این در حالی بود که سنگینی زخم تمام این معضلات ریشه دار، بر قلب امام وارد می آمد. معاویه اما، با همه فریبکاری و نیرنگی که داشت، در برابر فرشته مرگ، بی چاره و ذلیل می نمود و آن گاه که مرگ گریبانش را گرفت، بی هیچ مقاومتی تسلیم شد و پسر میگسار و شهوت پرست او بر اریکه ای که بیست سال، پدرش بر آن تن، و دنیا پرستان بر آن رخ ساییده بودند، تکیه زد. در چنین روزگاری بود که صدای زنگ شتران از مقصد مدینه به سوی آینده ای روشن و تابناک به وسعت تاریخ، برخاست و در رهگذر حوادث و رویدادهای این سفر پردرد و رنج، رقیه (علیهاالسلام) به تماشا ایستاده و عروج خود را انتظار می کشید. اگر چه بسیاری از منابع تاریخی، نام او را در خاطره خود حفظ نکرده اند، اما دلایل گویایی بر اثبات وجود او در دست است که در جای خود بدان اشاره خواهد شد. نوشتار حاضر، ره آوردی است از چکیده آن چه تاریخ، به نام و خاطره رقیه (علیهاالسلام) در خود ثبت کرده است و تلاش دارد تا دریچه ای به اقیانوس بی کران درد و رنج دخترک خورشید بگشاید و قطره ای از دریای معرفت و بینش او را در کام تشنگان زلال حقیقت بریزد، اما گفتنی است به دلیل نبود منابع کافی و محدود بودن شرح حال او، نگارنده بیشتر به بیان آن چه درباره ایشان نگاشته اند، همت ورزیده است تا مخاطب به مطالبی که نقل شده، اشراف یابد. از این رو، بدون داوری در مورد اخبار نقل شده، به گردآوری آن دست یازیده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوثر ثانی هوا گرم بود و سکوت، خیره خیره، پرده سیاه شب را تماشا می کرد. شهر در تاریکی فرو رفته بود. پنجره خانه ای در شهر، گرم انتظار و محو گفت و گوی شب با ستارگانش بود. نسیم، بر دیوارهای آفتاب خورده خانه می وزید. قلب شهر، از تنها پنجره باز و روشن خود می تپید و همه به انتظار نشسته بودند که ناگاه صدای گریه نوزادی خجسته، احساس شب را به بازی گرفت. اشک شوق بر گونه ها غلتید و لب ها، یک صدا، ترانه لبخند سرودند. ای دیگر، به باغ حسین (علیه السلام) روییده بود و همه بر گلبرگ رخش، غنچه های عاطفه نثار می کردند. رقیه (علیهاالسلام) در آن شب شکفت، و مادر تاریخ، کتاب کهن خویش را گشود و بر صفحه ای مبهم از آن، قلم را به تکاپو واداشت. ولی آن صفحه مبهم تاریخ، در کوران تاخت و تازهای روزگار، از دفتر گذار زمان جدا گشت و از حافظه آن ناپدید گردید. در کتابچه کوچک زندگانی رقیه (علیهاالسلام)، لحظه روییدنش بدون هیچ سطری، سفید ماند و نام هیچ روزی به عنوان زادروزش ثبت نگردید. درباره سنّ شریف حضرت رقیه (علیهاالسلام) نیز در میان تاریخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ایشان را بپذیریم، مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال ۶۱ ه .ق، پرپر شده است. حضرت رقیه (علیهاالسلام) بر اساس نوشته های بعضی کتاب های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش تر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است.۱ مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.۲ مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) در بعضی کتاب ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی، معرفی می کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز به شمار می آید.۳ این مطلب از نظر تاریخ نویسان معاصر پذیرفته نشده؛ زیرا ایشان هنگام تولد امام سجاد (علیه السلام) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را ۲۳ سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال ۳۷ ه .ق دانسته اند. از این رو، امکان ندارد او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل می باشد که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو (مادر امام سجاد (علیه السلام)) است. گذاری حضرت رقیه (علیهاالسلام) رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.۴ گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (علیه السلام) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) باشد، وجود دارد.۵ در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیه السلام) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیه السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می داد، نامش را فاطمه می گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیه السلام) وی را علی می نامید».۶ گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است. پی نوشت ها: ۱ـ الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، بی تا، ج۲، ص۲۱۶ ؛ الطبرسی، ابوعلی فضل بن الحسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۹۹ ه .ق، ص۲۵۱. ۲ـ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ ه . ش، ج۲، ص۲۰۰، اعلام الوری، ص۲۵۱. ۳ـ حایری، محمد مهدی، معالی السبطین، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ه . ش، ج۲، ص۲۱۴. ۴ـ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۶ ه . ق، ج۵، ص۲۹۳. ۵ـ نظری منفرد، علی، قصه کربلا، قم، انتشارات سرور، ۱۳۷۹ ه . ش، پاورقی ص۵۱۸. ۶ـ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه . ق، ج۴۴، ص۲۱۰. @n20011🔰