eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
453 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
📚خمس درآمد پسر یا دختر ‼️ سؤال: پسر یا دختر مجردي که درآمدي مختصر داشته باشد، آیا نسبت به تکليف دارد؟ ✅ جواب: اگر جوان مجرد، ـ هر چند به مقدار كم ـ درآمد داشته باشد، واجب است كه در سررسید ، خود را محاسبه كند، تا اگر مقداری از درآمد تا باقى مانده باشد، خمس آن را بپردازد، زمان حصول اولين درآمد، است. 🔷eitaa.com/n20011
✨﷽✨ ⚜ حکایت‌های پندآموز⚜ ✨گره های زندگی✨ ✍پیرمرد تهیدست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می‌گذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می‌کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس‌اش ریخت و پیرمرد گوشه‌های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می‌گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می‌گفت و برای گشایش آنها فرج می‌طلبید و تکرار می‌کرد: «ای گشاینده گره‌های ناگشوده، عنایتی فرما و گره‌ای از گره‌های زندگی ما بگشای.» پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می‌کرد و می‌رفت، یکباره یک گره از گره‌های دامنش گشوده شد و گندم‌ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت: «من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود» 👈🏽پیرمرد نشست تا گندم‌های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه‌های گندم روی همیانی از زر💰 ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود. 📜نتيجه گيري مولانای بزرگ از بيان اين حكايت: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفـــتاح راه 📚 حکایت‌های معنوی 💟eitaa.com/n20011
🔴 ارادت امام عصر علیه السلام به حضرت عباس 🔵 در عالم مکاشفه، پرسیده بود: 🔺 این نامه ها که بی وقفه می رسند و شما، پای آنها چیزی می نویسید! این نامه ها، که بعضی شان را می بوسید! قصه این نامه ها چیست؟! 🔺 امام زمان سلام الله علیه فرموده بود: "این نامه ها، حوائج و توسلات مردم است به امام زاده ها است اما این نامه هایی که می بوسم حوائجی است که مردم از عمویم عباس طلب کرده اند ..." 💠 eitaa.com/n20011
. وظیفه شخصی که بعداز غسل بفهمد به قسمتی از بدنش آب نرسیده است 🔷eitaa.com/n2011
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی‌ست برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟ 👤جواد محمدزمانی 🌸 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 🔹هر مؤمن را بر مؤمن ديگر هفت حقّ‌ واجب است كه خداوند عزّ و جلّ‌ آن را بر او فرض كرده است: او را در چشم خود بزرگ ببيند، و در دل، دوست بدارد، و در مال خود با او مواسات كند، و غيبتش را حرام بدارد، و در بيماريش از او عيادت كند، و جنازه‌اش را تشييع نمايد، و پس از مردنش دربارۀ او بجز خير نگويد. 📚 من لا يحضره الفقيه , جلد 4 , صفحه 398 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💟eitaa.com/n20011
🌱 آیه الله بهاء الدینی(ره) درباره توسل به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرماید : ☘ ما می دانیم هر چه را كه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) امضا كند از نظر پیامبر و ائمه(علیهم السلام) امضا شده است كه هیچ حرفی روی آن نیست. 🌸 بزرگان معتقد بوده اند یک ساعت مانده به مغرب عصر های جمعه، مخصوص توسل به حضرت صدیقه (سلام الله علیها) 💟eitaa.com/n20011
صحبت کردن آیت الله گلپایگانی با ارواح در قبرستان وادی السلام🍏🍏🍏 آیت الله سید محمد حسین طهرانی درباره استاد خود آیت‌الله سید جمال الدین گلپایگانی و اخلاق و کرامات وی که در کتاب"افلاکیان خاک نشین" این چنین سخن می‌گوید: مرحوم آیت‌الله سید جمال الدین گلپایگانی از علماء و مراجع تقلید نجف اشرف بودند و از شاگردان بر جسته مرحوم آیت الله نائینی و در علمیت و عملیت زبانزد خاص بود و از جهت عظمت قدر و کرامت مقام و نفس پاک مورد تصدیق و برای احدی جای تردید نبود در مراقبت نفس و اجتناب از هواهای نفسانیه مقام اول را حائز بود. از صدای مناجات و گریه ایشان همسایگان حکایاتی دارند، دائماً صحیفه مبارکه سجادیه علیه السلام در مقابل ایشان در اتاق خلوت بود و همین که از مطالعه فارغ میشد به خواندن آن مشغول می گشت. حقیر در مدت هفت سال که در نجف اشرف برای تحصیل مقیم و مشرف بودم، هفته‌ای یکی دو بار به منزلشان می‌رفتم و یک ساعت می‌نشستم با آنکه بسیار اهل تقیه و کتمان بود، در عین حال از واردات قلبیه یعنی مکاشفات خود در دوران عمر چه در اصفهان و چه در نجف اشرف مطالبی را برای من نقل می‌فرمود، مطالبی که از خواص خود بشدت مخفی می‌داشت. مرحوم آقا سید جمال الدین بسیار به وادی السلام می‌رفت و می‌نشست و معطل می‌شد و ما چنین می‌پنداشتیم که او با ارواح طیبه سرو کاری دارد و رد و بدلهائی بین آنان به وقوع می پیوندد. و در این اواخر به کسالت قلب و پروستات مبتلا بود و عمل جراحی ... نموده و روی تخت افتاده... و قرض ایشان چه برای امرار مخارج شخصی، و چه برای طلاب به حد اعلی رسیده بود، و خانه مسکونی خود را به چهار صد دینار عراقی به جهت مصرف یک عمل جراحی که برای یکی از ارحامشان پیش آمد کرده بود، به رهن گذاشته بودند و از جهات داخلی منزل نیز ناراحت و در شدائدی به سر می برد. این حقیر در هفته یکی دو بار به خدمتش می رسیدم. و تا اندازه ای برای من گفتگو داشته در این حال که یک روز وارد شدم دیدم: در حالیکه به پشت روی تخت افتاده و سن به نود سال رسیده است، صحیفه کوچک خود را می‌خواند و اشک می‌ریزد و در عالمی از سرور و بهجت و نشاط و لذت است که حقاً زبان از وصف آن عاجز است. کأنه از شدت انس با خدای تعالی در پوست نمی گنجد و می‌خواهد به پرواز در آید. سلام کردم، گفت: بنشین! ای فلان کس از حالات من که تو خبر داری ( و در اینجا اشاره کرد به جمیع گرفتاری ها: از مرض فراوان و گرو رفتن منزل و غیرها ).  عرض کردم: آری و سپس با یک تبسم ملیحی رو به من کرد و فرمود: من خوشم خوش، کسی که عرفان ندارد نه دنیا دارد و نه آخرت. 🍏🍏🍏 🔷eitaa.com/n20011
🔺️‏همیشه می‌گفتم : چقدراحمق بود رفاعه ، می‌دانست شمر امام حسین ر اکشته و به خون شمر هم تشنه بود اما با او برعلیه مختارهم‌ پیمان شد. 🔹️امروزه که هم‌ صدایی بعضیا رو با ترامپ دیدیم، فهمیدیم تا دنیا دنیاست شمر و خولی و رفاعة و مختار وجود داره. 🔸️برای ما شمر و خولی‌ها مشخص شده ، حواسمان باشد رفاعه نباشیم. 🔷eitaa.com/n20011
 🌼🍒: ✅انگور در کلام امام هشتم: 🍇اولین خاصیت انگور برطرف کردن آثار افسردگی و ایجاد روحیه شادابی است. به نقل از پیغمبر (ص) آمده است: نوح (ع) به خدا شکایت کرد از غم و غصه، خدا بر او وحی نمود که انگور بخور زیرا انگور غصه را از بین می‌برد. 📕۱.بحار الانوار. جلد ۶۲. ص ۲۹۸ 🍇خاصیت دیگر انگور کمک به گوارش و هضم غذا است. امام رضا (ع) درباره مصرف انگور از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل می‌کنند که فرمودند: انگور را دانه دانه بخورید که گوارا و هضم‌کننده می‌شود. 📕۲.عیون اخبار الرضا. جلد ۲. ص ۳۵ _____________💠 ‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌🔷eitaa.com/n20011
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🍃🍂🌺🍃 🌺 5⃣4️⃣2️⃣ بعضی از مردم چون شنیدن طلا برای آقایون حرومه، فکر می‌کنن که اگه پلاک طلا برای تولد نوزاد پسر هدیه ببرن و اون رو گردنش بندازن، گناه داره. 📛 در حالی که این درست نیست. ✍️ استفاده از طلا برای نوزاد اشکال شرعی نداره، چه پسر باشه و چه دختر. 🔺منبع: khamenei.ir ⬅️ احکام به زبان خیلی‌ ساده 🌺 eitas.com/n20011 🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃 🌸 🍃 ✨ادای قرض ورفع سختی با صلوات خاصه حضرت زهرا(س)✨ 🌼جناب آقای رضوی می گوید: ⚡️صلوات حضرت فاطمه(س)دعایی است مجرب برای پرداخت قرض ها و رفع سختی های زندگی: 💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها وَبَعلِها وََ بَنیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ💥 ✳️این ذکر را ۴۳۰ مرتبه و به گفته بعضی از علماء ۷۰ مرتبه بخواند تا حاجتش بر آورده شود. 💬 عده ای گفته اند: ⚡️۴۳۰ مرتبه در طی چند روز بخواند،ودر آخر دعا«وَأَحصاهُ کِتابُکَ»نیز بگوید.⚡️ 📚 تحفة رضوی، صفحه ۴۱ ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅ 💠 eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 داستان کوتاه گویند قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او ترمان (terman) می‌گفتند. او بسیار شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت مرحوم پدرم نقل می‌کرد، در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم. ساعت 10 صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. یک اسکناس 5 تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد. گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.» ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «ببر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟ پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.» واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟» گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.» ترمانِ دیوانه٬ برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ eitaa.com/n20011
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجد آدم کش در شهرری ! ▫️علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید: یک حکایت گوش کن اى نیک پى مسجدى بود در کنار شهر رى هر که در وى بى خبر چون کور رفت مسجدم چون اختران در گور رفت در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که امروز به مسجد ماشاالله معروف است. هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می اوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد. غریبه‌ها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آن‌ها را بر مى داشتند. بالآخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازه‌اش را بیرون آورده‌اند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیده‌ایم و بلکه خود ما هم دیده‌ایم. پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند. پس یکى از آن‌ها که ظاهرا نامش ماشالله بود می‌گوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است. رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟ آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم. اگر مُردم که تو خبر را به خانواده‌ام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کرده‌ام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد. و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و بسیار ترسناک بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز‌‌ همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیب‌تر و هولناک‌تر بود. مرد ابتدا بسیار ترسید ولی بر خود غلبه کرد و برخاست و ایستاد و شمشیر خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و شمشیر خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلا‌ها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید. 📒امامزادگان و زیارتگاه‌های شهر ری صفحه 218 الی 220 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💟eitaa.com/n20011