#خاطره ای از رضا شاه
چندین سال قبل از وقایع شهریور 1320 رضاشاه به مشهد رفت، البته رفتن به مشهد تشریفات خاصی داشت و این مسافرت هر چند سال یكبار روی ملاحظات سیاسی عملی میشد.
شاه در منزل حاج كاظم كوزهكنانی كه از تجار درجه یك و ثروتش زبانزد عام و خاص بود وارد شد... چند روزی از توقف شاه به مشهد گذشت، تا آنكه یك روز با همراهان خود كه «كوزه كنانی» هم در ردیف آنها بود در باغ منزل شروع به گردش كردند و رضاشاه كه از طرز ساختمان آنجا خوشش آمده بود گفت: «حاجی عمارت قشنگی داری، واقعاً من خوشم آمد!» البته غرض از این تمجید این بود كه «كوزه كنانی» فوراً بگوید: «اعلیحضرتا قابلی ندارد پیشكش میكنم!» ولی حاجی كاظم در پاسخ شاه میگوید: «قربان، جاننثار خیلی زحمت كشیده، تا مورد نظر همایونی واقع شده است»!
چند دقیقه بعد كوزهكنانی درصدد برآمد تا كدورتی را كه شاه در دل گرفته بود رفع كند، و برای این كار بهتر از موضوع كارخانه سیگار چیزی به خاطرش نرسید، بدین جهت گفت: «اعلیحضرتاف جان نثار اقدام به وارد كردن كارخانجات سیگار كرده و اكنون روزی هزار نفر در آن كار میكنند» حاجكاظم طوری این موضوع را گفت و وانمود كرد كه از این كارخانه غرض خدمت به میهن است و میخواست از این راه مورد لطف شاه واقع شود!
رضا شاه كه از كوزهكنانی سرقضیه منزل دلخوشی نداشت گفت: «چرا هزار نفر را بدون جهت به كار بیهودهای واداشتهای؟! ترا به كارخانه وارد كردن چه!» حاج كاظم را ترس زیادی فراگرفت و تا آخرین لحظه توقف شاه، خویشتن را پنهان كرد.
دو روز بعد رضاشاه به تهران آمد و دستور تهیه كارخانه دخانیات را صادر كرد و سیگار و توتون منحصر به دولت شد. او در اولین وهله دستور بستن كارخانه كوزهكنانی را داد تا انتقام خود را از مردی كه از خواهش او سرپیچی كرده است بگیرد....
منبع: مجله دوران شماره 34
🦋eitaa.com/n20011
423K
#خاطره_ارسالی
#فایل_صوتی🎵
📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات
🔴مسابقه بزرگ #آنگاه_هدایت_شدم
❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید!
✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید.
🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵
بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد.
👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید:
Eitaa.com/amr_nahy123
🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت)
🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد.
🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر:
🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره
🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار
🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه
🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره
خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد.
🌺نمونه #خاطره شماره 60
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
💟eitaa.com/n20011
روز پنجشنبه است یادی کنیم از اموات ودر گذشتگان خاک باخواندن فاتحه وصلوات
💟eitaa.com/n20011
🔆 #پندانه
🔻نقل است:مرد ثروتمندی به پسرش وصیت کرد: پس از مرگم، میخواهم در قبر به پایم جوراب باشد...
🔸وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی سنگ شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالِم حاضر در قبرستان اظهار کرد، ولی عالم مانع شد و گفت: هیچ میّتی را بجز کفن با چیزی دیگری نمیپوشانند!
🔹ولی پسر میّت بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سرانجام برخی علمای شهر جمع شدند و روی این موضوع مشورت میکردند که...
🔹 ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که (وصیت نامه) پدرش است، آن را با صدای بلند خواند:
🔹 پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و این همه امکانات، حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
🔸یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه بردن یک کفن بیشتر نخواهند داد....
🔹پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام و خودت به دست میاوری خوب استفاده کنی؛ یعنی در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتادهگان را بگیری؛ زیرا یگانه چیزی که با خودت به قبر خواهی برد، همان اعمالت خودت است.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💟eitaa.com/n20011
# السلام عليك يا ابا عبد الله الحسين عليه السلام
در آستانه شب وروز جمعه قرارداریم دلت را راهی كربلا حرم مطهر امام حسین علیه السلام كن وبا خلوص نیت بگو السلام عليك يا ابا عبد الله عليه السلام
💟eitaa.com/n20011
#داستان شگفت انگيز مرگ هارون
🍒🍒🍒🍒🍒
زمانى كه بيمارى هارون الرشيد در خراسان شديد شد ، فرمان داد طبيبى از طوس حاضر كنند ، آنگاه سفارش كرد ادرار او را با ادرار گروهى از بيماران و از افراد سالم بر طبيب عرضه كنند ، طبيب شيشه ها را يكى پس از ديگرى بررسى مى كرد و بى آنكه بداند از كيست ، گفت : به صاحب اين شيشه بگوييد وصيتش را آماده كند ، زيرا نيرويش مضمحل شده و بنيه اش فرو ريخته است .
🍒🍒🍒🍒🍒
هارون از شنيدن اين خبر از زندگيش مأيوس شد و اين رباعى را خواند :
ان الطبيب بطبه و دوائه * لا يستطيع دفاع نحب قد أتى
ما للطبيب يموت بالداء الّذى * قد كان يبرء مثله فيما مضى
طبيب با طبابت و دارويش قدرت دفاع در برابر مرگى كه فرا رسيده ندارد ، اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بيمارى كه در گذشته آن را درمان مى كرد مى ميرد ؟! در آن حال به او خبر دادند كه مردم شايعه مرگش را پخش كرده اند ، براى اين كه اين شايعه برچيده شود فرمان داد چهارپايى آوردند تا بر آن سوار شود و ميان مردم ظاهر گردد ، وقتى سوار شد ناگهان زانوى حيوان سست شد ، گفت : مرا پياده كنيد كه شايعه پراكنان راست مى گويند ، سپس سفارش كرد كفن هايى برايش بياورند ، از ميان آنها يكى را انتخاب كرد و گفت : در كنار همين بسترم قبرى براى من آماده كنيد سپس نگاهى در قبر كرد و اين آيات را خواند : ( مَا أَغْنَى عَنِّى مَالِيَهْ * هَلَكَ عَنِّى سُلْطَانِيَهْ ) مجرمى هستم كه كارم از كار گذشته و زبان به اين حقيقت مى گشايم كه : مال و ثروتم چيزى از عذاب خدا را از من برطرف نكرد و امروز كه روز بيچارگى من است به دادم نرسيد ، نه تنها مال و ثروتم مشكلى را از من حل نكرد و گرهى را برايم نگشود ، بلكه قدرت و سلطنتم نيز نابود شد و از دستم رفت .
🍒🍒🍒🍒🍒
eitaa.com/n20011
برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز، نوشته استاد حسین انصاریان
مداحی_آنلاین_همین_آرزومه_پویانفر.mp3
2.09M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃همین آرزومه
🍃همینه مسیرم
🎤 #محمدحسین_پویانفر
⏯ #استودیویی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
💟eitaa.com/n20011
جهت #حاجت روایی🌷
دو رکعت نماز حاجت به جا آورد
و بعد از نماز
صد صلوات بفرستد
سپس 444 مرتبه سوره توحید را به نیت حضرت علی "ع" نیت کند
و یکبار 400 مرتبه و بار دیگر 44 مرتبه آن را بخواند تا به حاجت خود برسد
❣ اگر این ختم را در شب جمعه انجام دهد بهتر است
🔷eitaa.com/n20011
پوشیدن لباس مشکی
❓ برخی افراد از اول #محرم تا آخر #صفر به احترام #عزای_امام حسین (علیه السلام) #لباس_مشکی می پوشند، آیا این کار با اینکه دو ماه طول می کشد باز امر پسندیده ای بوده و کراهت ندارد؟
✅ جواب: پوشیدن #لباس_مشکی در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) به منظور تعظیم شعائر الهی و اظهار حزن و اندوه، موجب ترتب ثواب الهی است.
🔷eitaa.com/n20011
#داستان فلسفی آموزنده
روزی دختری از یک مرد روحانی می خواهد به منزلشان بیاید و به همراه پدرش به دعا بپردازد. وقتی روحانی وارد منزل می شود مردی را می بیند که بر روی تخت دراز کشیده و یک صندلی خالی نیز کنار تخت وی قرار دارد. پیرمرد با دیدن مرد روحانی گفت : شما چه کسی هستید ؟ و اینجا چه می کنید ؟ روحانی خودش را معرفی کرد و گفت : من در اینجا یک صندلی خالی می بینم ، گمان می کردم منتظر آمدن من هستید.
پیرمرد گفت : آه بله … صندلی … خواهش می کنم بفرمایید بنشینید ؛ لطفا در را هم ببندید.
مرد روحانی با تامل و در حالی که گیج شده بود در را بست. پیرمرد گفت : من هرگز مطلبی را که می خواهم به شما بگویم به کسی حتی دخترم نگفته ام. راستش در تمام زندگی اهل عبادت و دعا نبودم تا اینکه چهار سال پیش بهترین دوستم به دیدنم آمد ؛ او به من گفت :
“دوست من فکر می کنم دعا یک مکالمه ساده با خداوند است. روی یک صندلی بنشین ، یک صندلی خالی هم روبرویت قرار بده. با اعتقاد فرض کن که خداوند بر صندلی نشسته است ، این موضوع خیالی نیست چون خدا وعده داده است که من همیشه با شما هستم ، سپس با او درد دل کن ، درست به طریقی که هم اکنون با من صحبت می کنی.” من چندبار این کار را انجام دادم و آنقدر برایم جالب بود که هر روز چند بار این کار را انجام می دهم. مرد روحانی عمیقا تحت تاثیر داستان پیرمرد قرار گرفت و مایل شد تا پیرمرد به صحبت هایش ادامه دهد. پس از آن با همدیگر به دعا پرداختند و مرد روحانی به خانه اش بازگشت.
دو شب بعد دختر به مرد روحانی تلفن زد و خبر مرگ پدرش را به او اطلاع داد. مرد روحانی پس از عرض تسلیت پرسید : آیا او در آرامش مرد ؟ دختر گفت : بله ، وقتی می خواستم از خانه بیرون بروم مرا صدا زد تا پیش او بروم ، دست مرا در دست گرفت و بوسید. وقتی که نیم ساعت بعد از فروشگاه برگشتم ، متوجه شدم که او مرده است اما نکته عجیبی در مورد مرگ پدرم وجود دارد. معلوم بود که او قبل از مرگش خم شده و سرش را روی صندلی کنار تختش گذاشته است !!! آیا شما دلیل این کار او را می توانید حدس بزنید ؟
مرد روحانی در حالی که اشک هایش را پاک می کرد گفت : ای کاش ما هم می توانستیم مثل او از این دنیا برویم.
داستان فلسفی اصالت یا تربیت
🔷eitaa.com/n20011
#تشرف_یافتگان
⭕️ شفا یافته امام زمان "سلام الله علیه"...
✍🏻 خاتم المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ منتهی الآمال، باب "آنان که حضرت را در دوران غیبت کبری زیارت کرده اند" می نویسد:
- محدث جلیل، شیخ حر عاملی در کتاب "اثبات الهداه" فرموده:
🔸من در زمان کودکی، که ده سال داشتم به مرض سختی مبتلا شدم. به نحوی که اهل و اقارب من جمع شدند و گریه می کردند و مهیا شدند برای عزاداری و یقین کردند که من خواهم مرد در آن شب...
🔹دیدم پیغمبر و دوازده امام (علیهم صلوات الله) را در حالی که میان خواب و بیداری بودم. پس سلام کردم بر ایشان و با یکایک آنها مصافحه نمودم.
- میان من و حضرت صادق (علیه السلام) سخنی گذشت که در خاطرم نماند، جز آن که آن جناب در حق من دعا کرد.
🔸سپس سلام کردم بر حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه) و با آن جناب مصافحه کردم و گریستم و گفتم:
- ای مولا، من می ترسم که بمیرم در این مرض و مقصد خود را از علم و عمل به دست نیاورم!
👈🏻 ایشان فرمود: نترس، زیرا تو نخواهی مرد در این مرض، بلکه خداوند تبارک و تعالی تو را شفا می دهد و عمر طولانی خواهی کرد.
🔹آن گاه قدحی [ظرفی] به دست من داد که در دست مبارکش بود. آشامیدم از آن و در حال، عافیت یافتم و مرض به کلی از من زائل شد و نشستم.
- اهل و اقاربم تعجب کردند، ایشان را خبر نکردم به آنچه دیده بودم، مگر بعد از چند روز...
📎منبع: منتهی الآمال، ج۲، ص۱۲۸۱.
#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِولیِّکَ_الفَرَج
💟eitaa.com/n20011
223.2K
#خاطره_ارسالی
#فایل_صوتی🎵
📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات
🔴مسابقه بزرگ #آنگاه_هدایت_شدم
❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید!
✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید.
🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵
بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد.
👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید:
Eitaa.com/amr_nahy123
🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت)
🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد.
🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر:
🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره
🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار
🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه
🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره
خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد.
🌺نمونه #خاطره شماره 59
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
🖤eitaa.com/n20011
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
🌸
🍃
«دعا جهت معلوم کردن موضع سحر در خانه»
✳️هر کس با ایمان سوره مبارکه تکویر را در خانه خود با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند اگر سحر در آن خانه باشد و موضع آن معلوم نباشد خداوند متعال آن سحر را ظاهر گرداند و اثرو شر آن را از اهل خانه دفع سازد
📚خواص آیات قرآن کریم ص ۱۹۶ ترجمه خوشهیی طباطبایی
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
💟eitaa.com/n20011
🌚امروز اول ماه صفر است
آگاه باش که این ماه معروف به نحوست و بد یمنى است و براى رفع نحوست و بد یمنى چیزى بهتر از صدقه دادن و خواندن دعاها و استعاذات وارده نیست و اگر کسى بخواهد از بلاهاى نازله این ماه، محفوظ بماند، چنانکه محدّث فیض و غیر او فرمودهاند، هر روز ده مرته بخواند: یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
🌙سیّد ابن طاووس براى هلال این ماه دعایى روایت کرده. روز اوّل: در سال سىوهفتم جنگ صفین درگرفت، و در این روز در سال شصت ویکم به قولى سر مبارک حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام را وارد دمشق کردند، و بنى امیّه آن روز را عید قرار دادند، و آن روزى است که در ان غصّهها تازه مىشود. کانت مآتم بالعراق تعدها أمویة بالشام من أعیادها و در این روز و به قولى در روز سوم، در سال صدوبیستویک زید بن على شهید شد. روز سوم: سیّد ابن طاووس از کتابهاى اصحاب ما امامیه نقل کرده است که در این روز خواندن دو رکعت نماز مستحب است که در رکعت اول سورههاى حمد و انا فتحنا و در رکعت دوم سورههاى حمد و توحید خوانده و پس از سلام صد مرتبه صلوات، و صد مرتبه اللهمّ العن ال ابى سفیان و صد رمتبه استغفار بگوید، آنگاه حاجت خود را بخواهد. روز هفتم: به قول شهید و کفعمى و دیگران و از طرفى به قول شیخ کلینى و شیخ طوسى: در روز بیستوهشتم در سال پنجاهم شهادت حضرت مجتبى علیه السّلام واقع شد. [و در این روز در سال ۱۲۸ ولادت حضرت موسى بن جعفر (ع) در «ابوا» (منزلى بین مکه و مدینه) اتفاق افتاد. از مؤلف]
📚مفاتیح الجنان(قسمت اعمال ماه صفر)
🔷eitaa.com/n20011
#چرا ماه صفر رامنحوس میدانند
در قرآن سخن از یوم نحس وجود دارد، بنابراین چنین تعبیری در تاریخ زندگی بشر صحت دارد و همان طور که ایامُ الله داریم ایام نحسات نیز داریم. ذات ایام، بد و نحس نیست بلکه باید دید در روزهایی که معروف به نحس و شوم شده اند چه کار هایی انجام شده و چه اتفاقاتی رخ داده است. در ماه صفر حوادث دردآور و اندوهباری رخ داده است ، به همین دلیل این ماه معروف به نحوست است. (مفاتیح الجنان، مرحوم شیخ عباس قمی، در اعمال ماه صفر، فصل هشتم، ص 391)
از 15 تا 28 ماه صفر حضرت رسول (ص) بیمار بودند و این بیماری به رحلت آن حضرت (ص) در بیست و هشتم این ماه در سال 11 هجری منتهی شد. در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است:با رحلت پیامبر(ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.
کاروان اسرا در ابتدای ماه صفر به شهر شام وارد شد و نخستین روز صفر آغاز جنگ صفین بوده است.
حضرت رقیه (س)، دختر سه ساله امام حسین (ع) در پنجم این ماه در سال 61 هجری و در خرابه شام رحلت کردند.
عمار یاسر اصحاب پیامبر (ص) و از پیشگامان تشیع در نهم ماه صفر در سن 93 سالگی به شهادت رسید که شهادت او برای شیعیان و اهل بیت (ع) سنگین و دردناک بوده است.
اربعین حسینی در روز بیستم ماه صفر است.
در این روز امام مجتبی (ع) و در روز سی صفر امام رضا (ع) نیز به شهادت رسیدند.
محمدبن ابی ابکر از صحابی باوفای امیرمومنان (ع) در مصر در سال 38 هجری در ماه صفر به شهادت رسید.
به دلایل اتفاقات شومی که در ماه صفربرای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و ذریه ایشان و نیز اصحاب آن حضرت (ص)، باعث شده است مردم ماه صفر را نحس و سنگین بدانند.
⚫️eitaa.com/n20011
#حکایت
دباغ در بازار عطر فروشان
روزی مردی از بازار عطرفروشان میگذشت، ناگهان بر زمین افتاد و بیهوش شد. مردم دور او جمع شدند و هر کسی چیزی میگفت، همه برای درمان او تلاش میکردند. یکی نبض او را میگرفت، یکی دستش را میمالید، یکی کاه گِلِ تر جلو بینی او میگرفت، یکی لباس او را در میآورد تا حالش بهتر شود. دیگری گلاب بر صورت آن مرد بیهوش میپاشید و یکی دیگر عود و عنبر میسوزاند. اما این درمانها هیچ سودی نداشت. مردم همچنان جمع بودند. هرکسی چیزی میگفت. یکی دهانش را بو میکرد تا ببیند آیا او شراب یا بنگ یا حشیش خورده است؟ حال مرد بدتر و بدتر میشد و تا ظهر او بیهوش افتاده بود. همه درمانده بودند. تا اینکه خانوادهاش باخبر شدند، آن مرد برادر دانا و زیرکی داشت او فهمید که چرا برادرش در بازار عطاران بیهوش شده است، با خود گفت: من درد او را میدانم، برادرم دباغ است و کارش پاک کردن پوست حیوانات از مدفوع و کثافات است. او به بوی بد عادت کرده و لایههای مغزش پر از بوی سرگین و مدفوع است. کمی سرگین بدبوی سگ برداشت و در آستینش پنهان کرد و با عجله به بازار آمد. مردم را کنار زد، و کنار برادرش نشست و سرش را کنار گوش او آورد بگونهای که میخواهد رازی با برادرش بگوید. و با زیرکی طوری که مردم نبینند آن مدفوع بد بوی را جلو بینی برادر گرفت. زیرا داروی مغز بدبوی او همین بود. چند لحظه گذشت و مرد دباغ بهوش آمد. مردم تعجب کردند و گفتند این مرد جادوگر است. در گوش این مریض افسونی خواند و او را درمان کرد.
🔷eitaa.com/n20011
# أحكام شرعي نذر زن بدون إذن شوهر
💟eitaa.com/n20011
#حکایت 🍒🍒🍒🍒
میگویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند .
پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند. به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.به این ترتیب دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که « ایاز مردی درستکار است . آن لباس های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود.🍒🍒🍒🍒
💟eitaa.com/n20011