💠اهل جنت ودوزخ
حاج موسی شعبان نقل می کرد:
بعضی از شاگردان سیدحسن مسقطی به آن مرحوم خبر دادند که مردی هست که سنی از او گذشته اما نه نماز می خواند و نه روزه می گیرد.
ما او را نزد شما آورده ایم تا او را موعظه کنید تا از غفلت بازگردد و اهل عبادت گردد. وارد مجلس شد. سیدحسن به صورت او خیره شد اما با او صحبت نکرد و سخنی با او نگفت و او را موعظه نکرد.
هنگامی که آن مرد مجلس را ترک کرد سیدحسن به همنشین های خود گفت: موعظه کردن فایده نداشت. او هدایت نمی شد. به اونگریستم اثری از هدایت شدن در او ندیدم.
سخن مرحوم مسقطی درست بود آن مرد تا آخر عمر نه نماز خواند و نه روزه گرفت.
مآخذ:کتاب پیام آور عرفان
برگرفته از سایت صالحین
💠آثار سوء بی توجهی به #نماز و سکونت در محلی که در آن ظلم شده است💫
حجت الاسلام ابوالقاسم غروی می فرمودند:
شخصی نزد پدرم آمد و طلب استخاره کرد.
پدرم گفت: بد است ضرر می کنی. بلکه در هر معامله ای که انجام دهی ضرر خواهی کرد.
آن مرد گفت: آقا چرا اینطور است؟
من می توانم کار را بیافرینم. اما در عین حال همیشه متضرر می شوم.
پدرم گفت: می خواهی علت آن را بدانی؟
گفت: آری
فرمود: علت آن دو چیز است:
یکی به خاطر خانه ای که در آن زندگی میکنی؛
دوم به خاطر استخفاف و بی اهمیتی که نسبت به نماز داری. مثلا همین امروز نماز تو قضا شده است. هر گاه احتیاج به غسل داشتی باید قبل از طلوع آفتاب غسل کنی و نمازت را با طهارت بخوانی.
آن مرد گریه کرد و رفت.
بعد از مدتی نزد پدرم آمد , ولی هنوز خانه خود را تبدیل نکرده بود.
چندی بعد معلوم شد که این خانه از قبل محل زندان دولت بوده و در آنجا ظلم و ستمهای زیادی به مردم شده است.
در آب انبار آن خانه، سنگهای بزرگی بوده است که با برداشتن سنگها سیاه چالهای زندان ظاهر شد.
مآخذ:روزنه هابی از عالم غیب
💫سایت صالحین
💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ «توبه آیه84»
و بر مردهى هيچ يك از منافقان نماز مگزار و (براى دعا واستغفار) بر قبرش نايست، چون آنان به خدا و پيامبرش كافر شدند و از دنيا رفتند در حالى كه فاسق بودند.
نکته ها
سيرهى رسول خدا صلى الله عليه و آله آن بود كه در مراسم تشييع و تدفين مردگانِ مسلمان حاضر شود، براى آنان دعا كند و بر جنازهى آنان نماز بخواند. خداوند با اين آيه پيامبرش را از حضور در مراسمِ مردگانِ منافق، نهى كرد.
امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در نماز ميّت بعد از تكبير چهارم، براى مرده دعا مىكردند، امّا پس از نزول اين آيه، ديگر چنين كارى را انجام ندادند. «1»
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 3، ص 181.
جلد 3 - صفحه 478
پیام ها
1- يكى از شيوههاى مبارزه با منافقان، مبارزهى منفى است. «لا تُصَلِ، لا تَقُمْ»
2- مردهى منافق نيز بايد تحقير شود. در تشييع جنازهى آنان شركت نكنيم و به زيارت قبور آنها نرويم. «لا تُصَلِ، لا تَقُمْ»
3- از اهرم نماز، براى تنبيه متخلّفان كمك بگيريم. «لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ»
4- نماز ميّت و زيارت قبور، نشانهى حرمت و احترامِ مؤمن پس از مرگ و كارى پسنديده است و چون منافق، حرمتى ندارد لذا فرمود: «لا تُصَلِّ، لا تَقُمْ»
5- منافق، كافر و فاسق است. «كَفَرُوا، فاسِقُونَ»
6- عاقبتِ كار، مهم است. خطر وقتى است كه انسان بدون توبه و در حال فسق بميرد. «ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»
@n20011🌷💧
مال حرام تا آبروی آدم را نبرد رها نمیکند....mp3
3.57M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• مال حرام تا آبروی آدم را نبرد رها نمیکند...
👤 آیةالله #جوادی آملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 #زمزم_احکام
❓ در چه شرایطی شکستن نماز ممکن است؟
✔️ حجتالاسلام علیاننژاد نماینده #آیت_الله_مکارم_شیرازی پاسخ میدهند.
#احکام_شرعی
#احکام_نماز
#زمزم_احکام
💢 حکم نماز کسی که مشروب خورده
⁉️ سؤال:
اگر فردی مشروب یا عرق بخورد، برای خواندن نماز چه اعمالی را باید انجام دهد؟ و آیا این درست است که می گویند تا چهل روز نمی تواند نماز بخواند؟
✍️ پاسخ:
🔹 باید توبه جدی کند و با رعایت شرائط از جمله تطهیر بدن (به جهت اینکه بنابر احتیاط واجب مشروبات مست کننده نجس هستند) نماز بخواند؛ ضمن اینکه ترک نماز در هیچ حالت و شرائطی جائز نیست.
📚 پی نوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای.
🖇 لینک مطلب:
https://btid.org/fa/news/300411
📎 #احکام_نماز
📎 #احکام_شراب
📎 #سید_شهیدان_خدمت
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 راه کنترل استرسها و اضطرابهای نوجوانان در زمان امتحانات چیست؟
🔻 توضیحات دکتر فاطمه حیدری
#تربیت_فرزندان
#پرسمان_تربیتی
مرحوم میرزا اسماعیل# دولابی رحمت الله علیه می فرمود:
عمر خود را خیلی صرف دنیا نکنید، به فکر آخرت هم باشید. این قدر مشغول دنیا نباشید. غصّههای دنیایی اجازه نمی دهد یک لقمه نان هم از گلویت پایین برود. یک جرعه آب هم زهرت میشود.
اگر با غصّه آب بنوشی، همان یک جرعه زهرت میشود و یا اگر با غصّه بخوابی، مرتباً خوابهای بد میبینی. نفسی که میخواهی بکشی، از بس که دویدهای میخواهد رودههایت را پاره کند. نیازهای ضروری انسان پنج شش فقره بیشتر نیست که همه آنها را خداوند تضمین کرده است خودش هم برکت داده است. امیدوارم خداوند هم ما را آخرت قرار دهد. هَمّ ما دنیا نباشد. کسی که همّش دنیا باشد کوچکها را بزرگ میکند.
✍️کتاب طوبای محبّت ج 2 – ص 111
💠فرمایش مرحوم آیت الله سیّد علی #قاضی(به نقل از حسن زاده آملی)
خاطره ای از مرحوم حضرت آیت الله آقای سیدمحمدحسن الهی درباره استاد بزرگ اخلاق و عرفان، آیت الله العظمی میرزا علی آقا قاضی دارم.
بنده در گذشته به مدت بیست و پنج سال در ایام تعطیلات حوزه تهران و قم، به شهرمان آمل میرفتم و روزی چند درس و بحث برای آقایان و سروران خودم داشتم و جلسات پربرکتی بود.
چندی قبل مرحوم آقای الهی مریض شده و در بیمارستان نکویی قم بستری شده بودند، من هم در خدمتشان بودم.
ایشان پس از بهبودی، چند روزی قبل از عزیمت من به آمل به شهر تبریز رفتند. در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم.
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید دعوا میکردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.
پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقدرای میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.
جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی شد.
زمین و آسمان بر من تنگ شد و احساس کردم که نمیتوانم در آمل بمانم. از آمل بیرون آمده، به قصد عزیمت به تبریز و محضر آقا سیدمحمدحسن الهی به تهران آمدم. پاسی از شب گذشته بود، به خیابان باب همایون رفته و پس از تهیه بلیط عازم تبریز شدم.
هنگام اذان صبح به تبریز رسیدم و به مدرسه طالبیه رفتم. پس از خواندن نماز صبر کردم تا مقداری از روز بگذرد.
آنگاه پس از پرس و جو به منزل آقای الهی رفتم.
وقتی در زدم خانمی پشت در آمد. خودم را معرفی کردم و پرسیدم: آقا تشریف دارند ،پس از چند لحظه آقا خودشان آمدند و پس از خوشامدگویی مرا به منزل بردند.
پس از لحظاتی احوالپرسی اظهار داشتند: من نمیدانستم شما قم هستید یا آمل؟ لذا میخواستم نامه ای به اخوی (علامه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما برسانند.
با تعجب عرض کردم: آقا چه اتفاقی افتاده که میخواستید مرا در جریان بگذاری؟
فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم. ولی حاج آقای آملی! (استاد خیلی مؤدب بودند و مرا حاج آقای آملی خطاب میکردند) ایشان از شما راضی نبودند.
با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا راضی نبودند؟
فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این را دارد در حالی که با عائله اش اینطور رفتار میکند؟
بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟
زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره به ایشان ماجرا را عرض کردم .
فرمود: آقا! چرا؟ اینها امانت خدا در دست ما هستند.
به قم بازگشتم و کل ماجرا را نیز خدمت آقای علامه طباطبائی عزیز عرض کردم و ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «آقای قاضی بزرگمردی بود.»
مآخذ:کتاب جمع پراکنده
برگرفته از سایت صالحین