eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
434 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 داستانی واقعی و تکان دهنده از یک پزشک 🔵 توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری بدون مقدمه صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید... به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر! بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!! بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!! تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر... عفونت از این جا بالاتر نرفته! لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که میگفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... !!! بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود... وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم.‌.. گندم و جو میفروختم... خیلی سال پیش... قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که : 🌺 از مکافات عمل غافل مشو 🌺 گندم از گندم بروید جو ز جو اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. 📚 دکتر مرتضی عبدالوهابی
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز پنجشنبه ☀️ ٢٠ آبان ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ۵ ربیع الثانی ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ١١ نوامبر ٢٠٢١ ميلادى
برگزیده نمونه وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ و آنچه از اعمال نیک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد! (و پاداش شایسته آن را می‌بینند.) و خدا از پرهیزکاران، آگاه است.( آل عمران آیه ۱۱۵) در این آیه که در حقیقت مکمل آیات قبل است، به عاقبت افراد صالح و با ایمان اشاره کرده و می‌فرماید: «و (این دسته از اهل کتاب) آنچه از اعمال نیک انجام می‌دهند هرگز کفران نخواهد شد» و پاداش شایسته همه آن را می‌بینند (وَ ما یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ). یعنی: هر چند در گذشته مرتکب خلافهایی شده باشند اکنون که در روش خود تجدید نظر به عمل آورده‌اند و در صف متقین و پرهیزکاران قرار گرفته‌اند، نتیجه اعمال نیک خود را خواهند دید و هرگز از خدا، ناسپاسی نمی‌بینند! با این که خداوند به همه چیز آگاهی دارد در پایان آیه می‌فرماید: «خداوند از پرهیزکاران آگاه است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ). بنابراین اعمال نیک آنها، کم باشد یا زیاد، هرگز ضایع نمی‌شود. @n20011💧🌺
29.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز پنجشنبه است یادی کنیم از اموات و در گذشتگان خاک پدران و مادران و دیگر عزیزان آسمانی با خواندن فاتحه و صلوات ودادن خیرات به نیابت از آنان هر چند اندک @n20011😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آستانه شب و روز جمعه شب زیارتی ابا عبدالله الحسین علیه السلام قرار داریم دلت را راهی کربلا حرم مطهر و با صفای امام حسین علیه السلام کن و با توجه وخلوص نیت بگو السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام بدان که با این سلام دل حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت رسول اکرم و پدرش امیر المومنین علیه السلام را خشنود کرده ای وهم شفاعت امام حسین علیه السلام را شامل حالت نموده ای @n20011🌺🖐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️محمد عبدالخالق مصری کیست؟ ماجرای شیعه شدن او را بخوانید ✍وی در مورد چگونگی شیعه شدنش میگوید:در واقع سه تا دلیل هست که اول استدلالات سنی ها برای من در سن 18 سالگی قانع کننده نبود مثلا اعتقاد دارند که همۀ اصحاب پیامبر خوب بودند و هیچ کس نمی تواند بپذیرد که 120 هزار صحابه همه دوست پیامبر بودند و این بر خلاف قرآن است زیرا قرآن می گوید که برخی از مدعیان دوستی پیامبر منافق بودند. 🔸آنها از نظر معنویت خیلی ضعیف هستند آنها یک دعا یا یک نیایش ندارند. 🔸آنها همیشه طرف دار ستمکاران در تاریخ یعنی زمان بنی امیه و بنی عباس بودند و آنها را توجیه می کنند و من با آنها موافق نبودم و اینها برای من زمینه شد که بروم تحقیق کنم تا وقتی که به مکتب اهل بیت رو آوردم که این سه مشکل را در آنجا پیدا نکردم بلکه کاملا بر عکس سنی ها بود یعنی اعتقادات آنها منطقی بود. 🔸مکتب خیلی پر معنویت است و مکتب ظلم ستیز است یعنی اهل بیت با ظلم مبارزه می کردند و فهمیدم که مکتب اهل بیت (ع) همان مکتب اسلام حقیقی است و برای من خیلی روشن شد و من و همسر و فرزندانم همه شیعه شدیم. 🌐منبع:سایت پرسمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز جمعه ☀️ ٢١ آبان ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ۶ ربیع الثانی ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ١٢ نوامبر ٢٠٢١ ميلادى
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع سوره آل عمران - آیه ۱۱۶و ۱۱۷ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا ۖ وَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۚ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ کسانی که کافر شدند، هرگز نمی‌توانند در پناه اموال و فرزندانشان، از مجازات خدا در امان بمانند! آنها اصحاب دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند.( آل عمران آیه ۱۱۶) مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‌ مَثَل آنچه در اين زندگى دنيا انفاق مى‌كنند، همچون مَثل بادى است كه در آن سرما و يا گرماى شديدى باشد، بر كشتزار قومى كه بر خود ستم كرده‌اند بوزد، پس آن را از بين ببرد. خدا به آنان ستم نكرده است، بلكه آنان به خويشتن ستم مى‌كنند.( آل عمران آیه ۱۱۷) بارها قرآن اعلام کرده که نه مال، نه فرزند، نه خویشان، نه همسر، نه دوست، نه مولا و نه هیچ چیز دیگر، در برابر قهر خدا ذرّه ‏اى کارساز نیست. کلمه‏ «صِرّ»، به معناى گرما و سرماى سوزان است. بودجه‏ هایى که کفّار در راه باطل صرف مى ‏کنند، همچون بذرپاشى در کشتزارى است که با یک باد سوزان نابود مى‏ شود. از ابتداى اسلام تاکنون، هرگونه توطئه، تهاجم و تبلیغات علیه اسلام با شکست روبه رو شده و دین الهى هر روز رشد و گسترش یافته است و سرانجام پیروزى با اسلام است. پیام ها ۱- عقیده، در عمل مؤثر است. کفر، سبب محرومیّت از برکات انفاق مى‏ گردد. «انّ الّذین کفروا... مَثَل ما ینفقون» ۲- یکى از عوامل حوادث و بلایاى طبیعى، گناهان بشر است. «ریح فیها صِرّ اصابت حَرثَ قوم ظلموا» ۳- گناه، کارهاى نیک را نابود مى ‏کند. «ظلموا انفسهم فاهلکته» ۴- قهر خداوندى ظلم نیست، بلکه بازتاب عملکرد خود انسان‏ هاست. «وما ظلمهم اللّه ولکن انفسهم یظلمون» منبع: پایگاه درس هایی از قرآن @n20011💧🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدیِ فاطمه ای یوسف زیبا رخ خوبان گل طه،گل نرگس،مهِ بیتا رخِ خوبان! ما که گوییم بیا،گوش به امرت بودیم؟ یا که غافل شده وبار به دوشت بودیم؟ العجل گفتن ما هیچ به جایی نرسید چون عمل نیست،دعا هیچ به جایی نرسید! علت این که علی شیر خدا تنها شد فاصله بین غدیرش به مسافت ها شد! هر که دارد به سرش شور ونوای مهدی باید او دل بسپارد به ولی وبه ولای مهدی رهبرم سید علی نائب بر حق ولی الله است که اطاعت ز امورش چون اطاعتِ ولی الله است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیخ نجف(ره) از مراجع تقلید آقای قاضی حکایت زیر را به نقل از حجت الاسلام سید صادق شیرازی در کتاب شیفتگان آورده اند: « یکی از مؤمنین برایم از طرف سید جعفر بحرالعلوم قصه ای به شرح ذیل نقل نمود: ایشان روزی در محضر آقای سید حسین بحرالعلوم نوه آیت الله سید علی بحرالعلوم نویسنده کتاب برهان الفقه بوده اند. سید حسین بحرالعلوم در اتاقی نشسته و از میهمانان و مراجعین استقبال می نمود در این بین یک مرتاض مسلمان هندی وارد شد وقتی که این مرتاض خودش را به آقای بحرالعلوم معرفی نمود چنین گفت: « من می توانم هر سؤالی را که از غیبیات داشته باشید با قلم و کاغذ جواب گویم و از آنان نیز خبر دهم ». در همان وقت سؤالاتی را مردم از او می نمودند و او به وسیله حساب و ریاضی جواب می داد. در این موقع آقای بحرالعلوم به آن مرتاض رو نموده و گفتند: « سؤالی دارم که گمان می کنم نتوانی آن را جواب دهی ». مرتاض گفت:« آن سؤال چیست؟ » ایشان فرمودند: « این سؤال خیلی سخت است و خارج از قدرت شما می باشد ». مرتاض گفت: « هر چند که سخت باشد من سعی می کنم جواب آن را بیابم. سؤال چیست؟ ». ایشان فرمودند: « حال که شما اصرار می کنی بگو ببنیم، در این لحظه می توان مولا و آقایمان و کسی که به وجودش، زمین آرامش و استقرار دارد و مردم به میمنت او روزی می خورند یعنی حضرت حجت ابن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیابیم؟ ». مرتاض گفت: « بله می توانم به این سؤال جواب بدهم ». سپس شروع کرد به یافتن جواب از طریق محاسبات پیچیده ریاضی. البته اول در جواب گفتن معطل نمود تا آنجا که آقای بحر العلوم به او گفت: « به شما نگفتم نمی توانید جواب این سؤال را بگویید ». مرتاض در جواب گفت: « کمی صبر کنید شاید بتوانم جواب را بیابم ». سپس بعد از مدتی مرتاض گفت: « مسأله آنطوری که شما فکر می کنید نیست، ولی من در فکرم که شیخ طه نجف کیست؟ ». ایشان فرمودند: « شیخ محمد طه نجف یکی از مراجع تقلید معروف ما در نجف اشرف می باشد ». مرتاض گفت: « آن کسی که از او سؤال می کردید الان در منزل شیخ طه و در نزد ایشان می باشد ». اینجا بود که ایشان و اطرافیانشان به سرعت به طرف منزل آیت الله شیخ محمد طه نجف روانه گشتند. در مسیری که می رفتند به یک سه راهی رسیدند که یکی از این راهها به طرف منزل شیخ محمد طه منتهی می شد. وقتی که این گروه به سه راهی رسیدند از راهی که به سوی منزل شیخ بود شخصی به شکل صحرانشینان عراقی، ولی دارای وقار و سکینه ای خاص که از صورتش هیبت و عزت نمایان بود بیرون آمد. خلاصه، به طرف منزل شیخ روان گشتیم. وقتی که وارد منزل شدیم هیچکس در آنجا نبود حتی آن کسی که از مهمانها استقبال می نمود و برای آنها آب و قهوه می آورد ولی آن چیزی که توجه همه را به خود جلب نمود همانا نشستن شیخ به صورت غمناک، در گوشه اتاقش بود. در حالی که قطرات اشک بر گونه اش سرازیر بود، مرتب با خود زمزمه می کرد و می گفت: « در دستم آمد ولی متوجه آن نشدم؛ وقتی متوجه او شدم از دستم بیرون رفت ». در این حالت بود که تازه واردین خیلی تعجب کردند و بعد از سلام، علت گریه شیخ را پرسیدند. البته چون شیخ در اواخر عمر، بینایی خود را از دست داده بود متوجه آمدن آنها نشد؛ مگر بعد از اینکه به او سلام کردند شیخ بلند شد و به آنها خوش آمد گفت و در نزد آنها نشست و شروع نمود به بیان آن واقعه ای که او را غمناک ساخته بود. در حالی که اشکهایش را پاک می کرد، گفت: « همه شما می دانید که مردم برای سؤالات شرعی و قضاوتها و دیگر امورشان به من رجوع می کنند و من به آنها فتوی می دهم و ناراحتیهایشان را برطرف می سازم و خمس و زکات گرفته و آنها را صرف می کنم و همچنین متولی و قیم نصب کرده و مثل اینگونه امور را انجام می دهم. البته این قبیل امور را با دلائل اجتهادی پاسخ می دهم تا موافق با شرع مقدس باشد. تا اینکه این فکر به ذهنم رسید که آیا من در فتوی ها و قضاوتها راه درست را پیموده ام و آیا اعمال من در نزد پروردگار و پیامبر و ائمه اطهار(ع) مورد قبول واقع گشته است یا خیر؟ تقریباً سه سال قبل بود که در مورد این قضیه به وسیله مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام و از ایشان با التماس درخواست نمودم که به من بفهمانند آیا من در اعمالم مرتکب خطا ( ولو تقصیر نباشد ) شده ام یا خیر؟ وقتی که اصرار و توسل من زیاد شد، چند شب قبل در عالم رؤیا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کردم. ایشان فرمودند: « آن چیزی را که از من طلب کردی به زودی به دست فرزندم مهدی آورده می شود ». لذا من هم چند روزی در انتظار قدوم حبیبم صبر کردم و هر لحظه منتظر بودم تا جوابی بشنوم و گمان نمی کردم که به این زودی او را دریافته و بشناسم؛ ولی امروز کمی قبل از آمدن شما، خانه از مهمانان خالی گشت و دیگر کسی از مراجعین در منزل نبود؛ حتی خادم هم برای خریدن بعضی از لوازم منزل بیرون رفته بود در این هنگام یک نفر وارد اتاق شد .