eitaa logo
naabsora
131 دنبال‌کننده
0 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
«کمی دیگر«خیلی ها»را زندگی می¬کنم» تکیه می¬زنم برآشفتگی این خودشیفتگی که صندلی اش را از دست داده است وخودم را به خواب می زنم تا دربیداری آب درتب و تاب نباشم! می¬زنم موهای بلند شهر را شانه می¬زنم موهای کوتاهِ این سطر را که اجازه ی بلندشدن ندارند! زندگی پیام آورِ پیامی است که هنوزپیامبر نشده است شبیه یک غمِ آهنگین است و تنها درآرشیوِ شب آوازش یافت می¬شود این روزها از خودم فرار می¬کنم و می¬رسم به کسانی که هرگز«کسی» نشدند! شدن کارِکسی است که بهانه ای برای خوب مُردن دارد یک بهانه ی کوچک به اندازه ی کودکی که آرزوهای بزرگی درسردارد! آه نگو که «من بودن» شادترین دردِ دنیاست و این روزها زن بودن شبیه برگی است که با دلی لرزان از شاخه ی درخت می¬افتد! می¬افتد چه چیزی می¬افتد؟ طعمِ تازه ای ازگریه یا مزه ی تلخی ازشادی؟ یا بارانی که مثلِ یک آدم معمولی بر زمین می¬افتد؟ و کسی او رابلند نمی¬کند! من پروازی را سراغ دارم که پرنده¬اش را زیرِ چترِ باران جا گذاشته من آوازی را می¬شناسم که خانه نشینِ باد است!؟ خیلی دوست دارم موسیقی این همه کلمه باشم که درجشنِ خیابان پایکوبی راه انداخته اند من صدای همه ی دردهای جهانم! که هنوزصدا نشده¬اند حالا هی اصرارکن به این همه لبخند که برصندلی شهر نشسته اند درود بفرست؟ درود برهر باراز باری دیگرِ این اشک که دلتنگی خودش را فقط به «چشم» می¬گوید! قیمتِ مُردنِ ما ماه است و با یک عمر لبخند هم پرداخت نمی¬شود؟! و دراین آسیمه ی سخن هیچ اتفاقی اتفاقی عاشق نمی¬شود خاطره¬ای در درونم هست هم معاصرِ همه ی رنج های دنیا صدایش ساعتی را بیدارمی¬کند که دقیقه اش را گُم کرده است! چیزی مهم نیست اما مهم است چیزی که چشمِ شما سیگارش را بر روی دیواری دود می¬کند که انقلابی نیست! من رؤیای آن انقلابم که می¬خواهد یگانگی اش را آواز کند و تو بعد از مرگِ برف زمستانت را بردوش خواهی گرفت و برای همیشه فصل را ترک خواهی کرد! برای دیدنِ قامت خود به یادِ قله ها نباش قله ها موسیقی کلامِ هیچ قلبی نیستند! تنها موهای بلند خود را طراحی می¬کنند بگذار کسی باشیم که هرروز غمِ حرف را می¬شنود که چراکتاب نشد؟! صدای آغوشی باشیم که مهربانی آفتاب را دردلِ تاریکی فاش می¬کند! من اشک هایی را دوست دارم که فرزند هیچ چشمی نیستند و فقط از رفتارِپائیز یادگرفته اند چگونه گریه کنند! کمی دیگر«خیلی ها»را زندگی می¬کنم من زندگی را زندگی خواهم کرد درسرزمینِ مادری ام درکلمه ی بلوط و زندگی خواهم کرد درجملاتی که به خوابِ پائیزی رفته اند اما فصل های نوشکفته را با خود می¬آورند!؟ زندگی مثلِ برفِ شگرف است هرچه قدر که درآن ژرف می¬شوی بیشتر سیاهی خود را پنهان می¬کند!؟ عابدین پاپی(آرام) 9/12/1401 ازدفترِ شعر:سرما سرِما را گرم می¬کند
شعری از جناب عابدین پاپی عضو فرهیخته ی ناب سرایان👆
این شعر را جناب عابدین پاپی به پی وی ارسال نموده است
👆
هدایت شده از Fizikteach
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارسال شده توسط دکتر محمود حاج کلاته به شخصی 👆
دوستان :اگر شعر صوتی با حداکثر دو مگابایت حجم دارید برای انتشار در سایت ناب سرایان به پی وی ارسال نمایید البته لازم است قبل از آن با مراجعه به سایت اشتراک ارسال فایل صوتی را تهیه فرمایید👂🏻👂🏻👂🏻👂🏻👂🏻👂🏻
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀گروه آزمونهای دیاپازون در نظر دارد آزمون آزمایشی دیجیتال برگزار کند از دوستانی که در دبیرستان تدریس می کنند و توانایی طرح سوال تستی دارند درخواست میشود آمادگی خود را به بنده اطلاع دهند🍀
شرحی بر بیتی از حافظ۱ من همان دم که وضو ساختم از چشمه ی عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هرچه هست ً............. وضو گرفتن کنایه از پاک شدن.پاک شدن از رذالت و پستی، پاک شدن و رهایی از تعلقات دنیوی است، البته برای این پاک شدن باید از چشمه عشق کمک گرفت. چشمه عشق چشمه ایست که زنگار خمودگی را می زداید و شوق رهیدن را در آدمی زنده می کند. وحافظ پس از سالها رهروی به این چشمه رسیده و وضو می گیرد . وانگاه چهار تکبیر می زند بر تمام هستی و موجودات محتوی آن. اهل سنت در هنگام خواندن نماز میت ، چهار تکبیر دارند و شیعیان پنج تکبیر . حافظ بر مرده ای مانند هستی چهار تکبیر می زند تا آن را به خاک بسپارد و دل را از تعلقات آزاد کند. ارادتمند :محمد رضا درانی نژاد .
هدایت شده از 
شعر مفهوم گرا به سه گروه تقسیم می شود 1-مفهوم گرای گفتاری 2- مفهوم گرای آسان 3- مفهوم گرای مصنوع 4-مفهوم گرای تصویر گرا همین تقسیمات را می توان برای اشعار غیر مفهوم گرا و ضد مفهوم گرا نیز به کار برد. شعر مفهوم گرا همان شعر فکر است یعنی " تفویض یا تحویل اندیشه ای مشخص به خواننده ( مخاطب) از طریق واژگان به رشته کشیده شده و هدف از سرودن این شعر آن است که خواننده را به طرف معنایی خاص سوق دهد .شعر فکر به پیام مندرج در متن می اندیشد نه جنبه ی عاطفی پیام . این شعر به ارجاع های بیرونی ( مصداق ها ، مدلولهای معین ) می نگرد . شعر غیر مفهوم گرا گسترش اندیشه و احساس را لزوما در آرایه های کلامی نمی بیند . بلکه به نوعی از اجرای زبان اهمیت میدهد . البته با شعر ذکر کمی فرق دارد شعر ضد مفهوم گرا شاخه ای از شعر ذکر است . نقش ارجاعی زبان را کاملا نادیده می گیرد و بر نقش ادبی شعر تاکید بسیار می ورزد تا جایکه اید ئولوژی متن مطلق را پیش می کشد ( طرح رد معنا حاصل چنین اندیشه ایست ). *ادامه دارد *. در پایان این سلسله مقالات منابع معرفی خواهند شد ارادتمند :محمد رضا درانی نژاد
سلام اقای مهندس درانی نژاد۰۰۰من قصه ی شهرسنگستان روباچندموردتپق وبدون کسره دربرخی جاهاخوانش کردم چون به قصدالتذاذشخصی وبدون برنامه خاصی خونده بودم وشعرکتیبه روهم ازروی نسخه ای خوندم که فکرمی کنم کلمه ی بیگانه درمصرعی جاافتاد۰۰۰ومابالذتی بیگانه آن رلزغبارآلودرامثل دعایی زیرلب تکرارمی کردیم ۰۰۰اگرصلاح. دیدیداین مطلب روبزاریدتوی سایت ۰۰۰البته خیلی مهم نیست۰این موارددربداهه خوانی طبیعی هست ۰بازهم هرجورصلاح می دونید ۰۰۰ممنونم