هدایت شده از سَماویَّه:)
پیداستازرخآشفتهیرباب
بعدازحسینخانهیشادیشودخراب...
#آقای_روضه_تب_دار_کربلا
#امام_سجاد_علیه_السلام
دنبالِ بهانه و نشانه بود..
تا روضهخوانِ کربلا باشد ...
ماه که میدیدید
از اقمارالمنیره ...
خورشید میدیدید
یاد جسمِ میزبانِ آفتاب ...
آتش میدیدید
شعلههای بینِ خیمهها ..
آب میدیدید
لبهای خشكِ آبخورده ..
باد میدیدید
زلف رها در باد ..
خاك میدیدید
محبوب غرق شده در خاك ..
خواستم عرض کنم ...
آقایِ روضههای تبدارِ کربلا !
برایِ من ..
که نیستم یاد امام زمانم...
نیستم یاد مهدی..
که آب میبینم اما
یادم نمیآید قدِّ همین آب
خواسته بودمش... میآمد
که خاك میبینم اما
یادم نمیآید سر بر خاكِ
کدام بیابان میگذارد شبها
که آتش میبینم اما
یادم نمیآید از آتشی که
به جان قلبش افتاده در غیبت ..
باد میبینم اما
یادم نمیآید عطر غریبیش را
آخرین بار کجا برده باد..
برای من ...
که همین هم ..نه
که نیستم یاد محبوب..
که نیستم یاد مهدی..
دعا میکنی ..؟!..
مهدی جان!
صاحبعزایِ غربت کربلا!
تو و صاحب امشب
وجه اشتراك، زیاد دارید..
من خواستم اما از ردِّ عمیقی بگویم
که در گذر این همه سال
مانده روی گونهَت..
ردِّ عمیقِ روضههایی که
ما شنیدهایم و ...
تو و صاحبِ امشب... دیدهید..
ردِّ عمیقِ روضهی شام ..
تو را قسم به روضهیِ شام ..
پایان بده این شامِ تاریك غیبت را ..
برگرد !
#به_قلم_غریب
دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی برود که جانت میرود ؛
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی.. .