هيچ غايبى نزديكتر از مرگ نيست ...
-امیرالمؤمنینعلی (علیهالسلام)
#halaaaaaaal
کجاست آن مهیا گشته
برای ریشه کن کردن ظالمان ؟
کجاست صاحب روز پیروزی ،
و گسترندهٔ پرچم هدایت ؟
کجاست آن پیروز شده ،
بر هرکه به او ستم کرد و بهتان زد ؟
- دعـاي ندبـه .
#احتضار
-چشمهایم ...
منّتِ اشک را میکشند
بلکه نگاهت به نگاهشان بیفتد!
-دستهایم ...
روی کیبورد نشسته و ...
دائما اسم تو را تکرار میکنند
بلکه دستگیرشان شوی!
-دهانم ...
نام تو را آه میکشد..
بلکه نفسی تو هم صدایم کنی!
-گوشهایم ...
پُر شده از نوایِ محزونِ غریبیِ تو ...
بلکه تو را بشنوند!
-بینیم ...
سرشارِ عطرِ تربت توست...
بلکه بویِ تو به مشامش برسد!
-استخوانهایم...
دارند از هم میپاشند...
بلکه بغلشان کنی!
-قلبم ...
دارد خودش را
به در و دیوار میکوبد
بلکه دست بگذاری و ...
آرامش کنی!
-خودم ...
چراغها را خاموش کردم..
چشمهایِ اشکیم را بستهام..
هندزفری گذاشتم و ...
ذکرِ اسم تو را پلی کردم...
تا هیچ صدایی جز اسم تو را نشنوم..
دستهایم تسبیحِ تربتت را محکم گرفتهاند..
اسم تو را آه میکشم و ...
همزمان با هرنفس عطرِ خاكِ تربتت را
استشمام میکنم...
قلبم دارد محکمتر صدایت میکند
استخوانهایم تمثالت را
به آغوش کشیدهند..
-خودم ...
من رو به احتضارم حسین!
به فریادم برس!
#به_قلم_غریب
5102123287 (25).mp3
4.03M
شرحِ حالِ شبهایی که دور از تو میگذرد ..
..
02:03 به بعد ..
حال ما بود در هفتهای که گذشت..
#یااباعبدالله ...
پ.ن؛
پارسال نوشتم در هفتهای که گذشت
امسال باید بنویسم واسه همه این شبایی که گذشت و میگذره حسینجان...
5102123287 (26).mp3
2.07M
این زبانِ حالِ همهی آدمهایی بود
که دچار بودند و دلتنگ ..
به انضمام یک نفس عمیق ...
از سر آسودگیِ خیال ...
که اجل مهلت داده و
دوباره به مثل امشبی
نشستهاند ... نشستهایم
پای سفرهی کمیل ...
هرچند "وارحم شدة ضري" گویان..
پ.ن؛
از پارسال دلتنگتر...
یارب!
«إرحم ضعف بدنی» به انضمامِ
تمام روضههایی که
سنجاق شده به این عبارت.