eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
236 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸آمادگی برای زیارت وجیزه ششم ✍وقتی به آن روزهای باشکوه میرسم قلم از نوشتن باز می ماند.انگار به جای نوشتن ساعتی را در همان محل و نقطه بسر برده و به فکر فرو می روم . ناگهان مطالبی را به یادم می آورم که شاید تا همان لحظه هیچگاه به ذهنم‌ نمی آمد. 🍃راستی وقتی رفتیم‌ سوریه از اعزام‌نیرو کلی عکس امام با خودمان داشتیم. از کوچک اندازه آرام سپاه خودمان تا به اندازه یک کاغذ A4 آنهم برچسب دار که باز کردنش یک درد سر و وقتی هم می چسبید دیگر نگویم که... 🍃یادم افتاد وقتی از خجالت دو مأمور سوری درآمدیم، یکی از بچه ها که عربی خوب صحبت می کرد و تا آن زمان اصلا به روی خودش هم نمی آورد گفت: بریم ببینیم اینها کجا میرن، ! 🍃پشت سرشان راه افتادیم. مغازه دارها وقتی می دیدند آنها می آیند از دور برایشان خم و راست می شدند و بفرما می زدند. رفتند به طرف ساختمانی که درب شیشه ای داشت. از علامت و نشان هم خبری نبود. از یه مغازه دار سئوال کردیم: گفت مخابرات😳 🍃دوستمان گفت : بریم‌صحبت کنیم شایدعکس امام رو گذاشتن بزنیم داخل ساختمان گفتم داداش بیا بی خیال شو . گفت نه انقلاب رو میخوایم صادر کنیم 😳 🍃خلاصه رفت داخل ساختمان و جلوی نگهبان درب ساختمان ایستاد و شروع به صحبت کرد و دوست دیگر مان رفت روی درب شیشه ای که عکس حافظ اسد بود یه عکس امام خمینی چسباند. 🍃دوستم اومد بیرون و گفت سلام رسوند و گفت باهاش طی کردم خبر ببرم خوب باشه ۵ دینار میده 😁😳 گفتم‌ بابا چه خبری میخای ببری گفت: پول عکس رو نگیرم ، گفتم خیلی خطرناکه ولش کن بریم... 🍃در همین حین یک نفر سبیل کلفت و قد بلند وارد ساختمان شد و شروع کرد به کتک زدن نگهبان و لباسشو گرفت آورد جلوی ساختمان عکس رو نشون داد و کلی چرت و پرت ... تازه بردش بیرون روی دیوار که تا دلت بخواد عکس امام بود.‌ 🍃خدا از سر تقصیرات ما بگذره حالا ما یکی عکس چسبانده بودیم. نمیدونیم کدوم شیر پاک خورده ای ده بیست تا عکس آورده و چسبانده و رفته بود. سریع محل رو تخلیه کردیم... رفتیم به امان خدا ... 🍃اما کار ما به همینجا ختم‌نشد هر بچه مدرسه ای میدیدم یه عکس امام میدادیم بهش و اون هم بوس می‌کرد و میگذاشت داخل کیف و با خوشحالی می رفت. 🍃با این حال بیشترین عکس ها را در ویرانه های شهر قنیطره چسباندم. بماند تا بعد😁✋ 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 گفت: در خواب دیدم، خانه‌ی بزرگی دارم، اما درب آن چفت و بست نداشت ! تکانش که میدادی باز میشد... 🍁دیدم، دزدی آمد و براحتی تمام اشیاء خانه را برد و بقیه‌ی خانه را بهم ریخت و رفت... 🌺 نَفْس، خانه‌ی درون است،هر چه بزرگتر باشد، وسیع‌تر و جادارتر باشد، تو در عالم انسانی، داراتری .... 🌺 اما نفس هم مثل خانه، سِپَر می‌خواهد،چفت و بست و قفل می‌خواهد،تا شبیخون نزنند شیاطین انس و جن ودارایی‌ات را ببرند. 🌺 دعا، سپر محکمِ خانه‌ی نفس است!دعاها از نفوسی بیرون آمده‌اند که خود برای اهل زمین، سپر و حِفاظند ... 📗صحیفه امام زین‌العابدین علیه‌السلام، برای حیاتِ خانه‌ی نفس تو کافی نه...لازم، واجب و ضروری است!💖✋ 🌸 🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌺 تقویم شیعه پنجم شعبان 🌺 امام زین العابدین علیه السّلام ✍در این روز در سال۳۸ هجری در زمان أمیر المؤمنین علیه السّلام آقا و مولایمان حضرت سیّد السّاجدین زین العابدین علی بن الحسین علیه السّلام به دنیا آمد. 📚 کشف الغمه: ج ۲، ص ۷۴. 🌺 آن حضرت در روز شنبه در منزل حضرت زهرا سلام اللَّه علیها به دنیا آمدند. 📚 احقاق الحق: ج ۱۹، ص ۴۳۹ 🌺نام آن حضرت است، و مشهورترین لقب مبارکش است. 📚 اصول کافی: ج ۱، ص ۴۶۷ 🌺 پدرشان سرور شهیدان حضرت اباعبداللَّه الحسین علیه السّلام، و مادرشان حضرت شهربانو از ایران است. 🌺امام سجاد علیه السّلام دو سال از عمر با برکتش را با جدش أمیر المؤمنین علیه السّلام بود، و بقیه‌ی عمر شریفش همراه عموی مکرم و مظلومش امام مجتبی علیه السّلام و پدر والامقامش امام حسین علیه السّلام سپری شد. 🌷در واقعه جانسوز کربلا شاهد شهادت پدر برادر، عمو و بستگان و اصحاب علیهم السّلام بود. همراه با عمه‌اش زینب کبری سلام اللَّه علیها و دیگر اسرا به کوفه و شام رفتند. در کوفه و شام جسارتها به آن حضرت و اهل بیت علیهم السّلام نمودند، ولی با خطبه‌هائی نورانی از امامت و عصمت اهل بیت علیهم السّلام دفاع فرمود. 💥در کاخ یزید در حالی‌که با چند تن دیگر از خاندان امامت به یک ریسمان بسته شده بودند، رو به یزید کرده فرمودند : 💥 «ما ظنّک برسول اللَّه لو رآنا موثقین فی الجبال. ..»: 💥 «ای یزید، چه گمان به پیامبر (ص) می‌بری اگر آن حضرت ما را این چنین در بند ببیند » ؟ 📚 تذکره الخواص: ص ۱۴۹ 🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 🌸
🌸آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد! 🌸Those who have believed and whose hearts are assured by the remembrance of Allah. Unquestionably, by the remembrance of Allah hearts are assured." 🌸 ۲۸ ✍امروز صبح به خورشید بگو : صبح زمستانت از خوشی ها سرشار و پربار 🌸دم گوش تمام ثانیه‌ها نجواکن که از روح پر از مهر خدا سرشاری 🌸مثل اول زمستان اما هنوز هم بهاری ؛ 🌸 آخه همه ی ما خدا رو داریم 💖😊✋
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸آمادگی برای زیارت وجیزه هفتم ✍داشتم در خاطراتم گذری میکردم یادم افتاد کاش در هر لحظه‌ از زندگی ما آدمها یادمان باشد که خدا چقدر به فکرمان هست و دوستمان دارد. 🍃مناجات شبانه آن هم در زمستان و در دمشق و سردی هوایی که تا مغز استخوان نفوذ میکرد کار هر دلداه ای نبود. فقط عاشقان را در این طریقت ‌راه است و بس! 🍃داشتیم وارد سومین روز کم خوابی می شدیم ، این کم خوابی اثر گذار بود اما خیلی ها لحظات ناب بدست آورده شده ‌را با هیچ چیز دیگری حاضر نبودند عوض نموده و یا جابجا نمایند. 🍃سر صبح لقمه بدست سوار اتوبوس‌ها شدیم. نان و پنج عدد خرما ،داخل ماشین روی صندلی ها یک عدد شیر و یا آب میوه بود. و سبب خوشحالی و شادی و بده بستون را در اتوبوس فراهم نموده بود. 🍃از خیابان‌های پر از آدم و لباس نظامی گذشتیم. مقصد آخرین روز سفر ما شهر قنیطره بود. شاید حدود هفتاد کیلومتری شهر دمشق در جنوب غرب کشور و در بلندی های جولان این شهر مرکز استان هم بوده ... 🍃بیشتر این استان تحت اشغال صهیونیست هاست. و شاید ۲۰٪ استان دست سوریه ها بود. و شهری که ما از کنارش گذر نمودیم در همین بخش بیست درصدی بود. جمعیت چندانی هم ندیدیم اما جمعیت کمی داشت. 🍃صهیونیست ها با کمک انگلیس و آمریکا و سایر کشورهای اروپایی این منطقه استراتژیک را از سال ۱۹۶۷ جنگ شش روزه اعراب و اسراییل در اختیار داشتند. 🍃وقتی به منطقه نزدیک شدیم. فاصله اتوبوس‌ها زیاد و زیادتر شد. وقتی به حدود ۱۰ یا ۲۰ کیلومتری شهر رسیدیم خاکریزی نظامی و عظیم به شکل خط پدافندی را مشاهده نمودیم . 🍃مقرهای تانک و خدمه ای که در کنارش ایستاده بودند.مشاهده می شد. از این نقطه به بعد دیگر ارتش سوریه اجازه نداشت تا نیروی کامل نظامی در منطقه داشته باشد . 🍃و این امر به چند گشتی نظامی پیاده محدود می شد. که معمولا دو مرد سرباز و یا درجه دار غیر مسلح بود با یک افسر زنِ زیبای ارتشی کلت کمری بسته به کمر ؛! همین عده بشدت آنجا در همین خرابی ها حکومت می کردند. 🍃جلوی اتوبوس ما را گرفتند. و افسر زن بالا آمد هرچه مترجم ما گفت بازدید هست هماهنگ هست و ابِلاغ رسمی نشان داد به خرجش نرفت که نرفت. 🍃همان دوست عرب زبان گفت بگذار من صحبت کنم. با کمال ادب و با لهجه ی عربی قربان صدقه خانوم افسر رفت😳✋ تعجب نکنید. آنقدر چرب زبانی کرد که خانم افسر یک بند می خندید و نزدیک بود دوستِ ما را از فرط شادی بغل کند😳😉 🍃اما باز هم گفت: نمی شود بروید. که به یکباره دوستمان با همان لبخند کلاش رابا دست دیگرش برداشت و افسر را از روی پله ی اتوبوس داخل کشید و به راننده گفت برود . افسر زن هم گریه می کرد و به عربی چیزی می گفت. 🍃دوستمان هم کنارش با اسلحه نشسته بود و می خندید و به او دستمال کاغذی می داد. 😁 🍃معلوم شد کلتی که به کمر بسته تیر گازی دارد و اصلا مسلح هم نیست. جالب تر اینکه فکر می کرد اسیر شده و داریم می بریم تا به صهیونیست ها تحویلش دهیم. 🍃پس از کمی که به او آب میوه دادیم و خرما و فهمید که سوار ماشین سپاه شده تازه وحشتش بیشتر هم شد. چون فکر می کرد می خواهیم همین حالا به پادگان ارتش اسرائیل در آن‌سوی جولان حمله کنیم. 🍃خلاصه هر کاری کردیم آرام شود؛ فکر دیگری به سرش می زد و با ترجمه دوستمان که خالی از شلوغ کاری و مزاح هم نبود و به همراه خنده ی ما هماهنگ و هم سو شده بود سبب ترس بیشتر این بنده خدا رو فراهم میکرد.. 🍃دو نفر همراه این افسر را نیز اتوبوس های بعدی آورده بود. چند میدان جلوتر آنها را پیاده کردیم. و آنها با دست تکان دادن ما را همراهی کردند. چندتا شیر و خرما هم برای سربازهای تحت امرش دادیم. 🍃رشوه هم دادیم 😉 یک اسکناس ۱۰۰ تومانی یکی از بچه ها به افسر زن داد . به عنوان هدیه که دهان افسر زن باز مانده بود و شکرا شکرا میکرد. 😁☺️ 🍃آنچه این شهر ویران را دیدنی کرده بود آن بود که تمام ساختمان ها با بمب سر جایشان با خاک یکسان شده بودند . فقط یک کلیسا و یک مسجد اهل تسنن سالم و پا برجا بود.دسیسه ی صهیونیستی!! 🍃آسفالت خیابان‌ها سالم بود.در تمام میدان‌ها مجسمه و یا نمادی که بهمراه عکس حافظ اسد بود نمایان بود. و مامورانی که مدام در خیابان‌ها گشت می زدند. و مات و مبهوت بودند از این همه آدم یک رنگ و یک شکل ... 🍃 نیروهای سازمان ملل اتو کشیده و ترگل و مرگل هم با ماشین های آخرین سیستم سواری مثل بنز و سیتروئن و... در حال تردد به سمت جولان بودند بعد...💖✋ 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
دلبرانه شعبانیه 💖
🌸 هوالقادر 🤓 کمی فاز نظامی ؛ سیاسی ؛ اقتصادی 😉 🗣 بچه ها! اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح میکنیم. 👈مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند!! 🌷 ✍چند روزی هست که بعضی ها که نمی گم کدوم بعضی ها ؛ دارن با قیمت دلار و طلا و... چپه میکنند و صداهای لرزانی به گوش میرسه که 👈جمهوری اسلامی در حال سقوطه 😏 👊آقا جمهوری اسلامی با این همه فتنه و فریب و آشوب و درگیری مسلحانه هیچ گاه سقوط نکرده ؛ نمی کنه و نخواهد کرد.😏✋ ✅ مراقب خودتون باشید سقوط نکنید!🤡👻 🌸فاعتبروا یا اولی الابصار
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 ✍یاد باد آن روزگاران را یاد باد. 🌸روزهایی که ساده و بی ریا جمع ما جمع بود کنار هم در صفی فشرده رو به خدای یگانه نماز می خوندیم. نماز شب ، جماعت ، وحدت و جمعه ... 🌸روزهایی بی بدیل و زیبا ؛ روزهای خاص هم بود. روزهایی که در صف نماز جمعه در کرمانشاه و یا ارومیه و یا اسلام آباد غرب می ایستادیم. یادتون هست حاجی آقا حسنی...!؟ 🌸روزهای خیلی خاص هم بود مثل روزهایی که در میرآباد بودیم یا در پادگان قوشچی شایدم در ساختمان دخانیات بانه ... 🌸و بهترین لحظات همان جایی بود که قبل از عزیمت به سمت هدف ؛ شکسته و با پوتین و نشسته و بی سرو صدا و خاکی سریع نماز می خوندیم. اما غرق خدا و نعماتی که برای ما فراهم کرده بود. بودیم ... 🌸یادش به خیر ؛ جای خیلی ها و خیلی از ما بهترون به خیر ؛ جاشون در قلبمون هست و یادشون ، سیره عملی شون یادگار و چشم انداز آینده ما... 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸 دلبرانه حیدری 💖 🌷امام علی علیه السلام : ۲۳ سال... ۲۵سال... ۵سال... پاداش : 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
دلبرانه 💖 : کمی مناجات شعبانیه: 🌸«إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ» ☘خدايا مرا از كسانی قرار ده كه وقتی صدایش کردی پاسخت داد. 🌸«وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِكَ» ☘و وقتی دید تو با آن همه عظمت به او توجه کردی در برابر بزرگی‌ات مدهوش شد. 🌸«فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً» ☘ پس با آنان راز پنهان گفتی و آنان آشكارا برای تو كار كردند... ✍ میگه : خدایا بذار عاشقت باشیم؛ ☘چون فقط عاشقه که وقتی صداش کنی همیشه جواب میده؛! ☘ فقط عاشقه که گوشه چشمی از معشوق ببینه مدهوش میشه؛! ☘ فقط عاشقه که رازدار معشوقه و فقط برای عشق قدم بر میداره. ☘تو این روزها عاشق های واقعی هستن که راه رو برای آینده خودشون باز میکنن تا خدا عاشقشان بشه ؛! میدونید که خدا عاشقت بشه چی رخ میده...!؟ 🌸والعاقبه للمتقین
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸سه‌شنبه های مهدوی 🌸 💖😊 🌸السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمُسْتَغيثينَ... ✍سلام بر شما ای مولایی که دستگیر درماندگانی. بشتاب ای پناه عالم ؛ زمین و زمان درمانده از غیبت شما شده!دوستدارانت منتظرند. 🌸 یابن‌الزهرا ؛ مطلبی دلگیرم نمود ؛ نمیدانم چیست و یا کیست! فکرم این است که ؛ از غریبی باشد. 🌸 یابن فاطمه ؛ درد مشترکی بین حقیری چون من و شماست . شما از دست ما آدما ی غافل درد غیبت دارید ومن درد غریبی از فراق شما!! 🌸یابن الحسن ؛ واقعیتش را بخواهید راه و چاره را نمیدانم ؟! اصلا" بفرمایید راه چیست!؟ و چاره چیست !؟ 🌸یا صاحب الزمان ؛ از شما هم که پنهان نیست همین درد غریبی همچون حقیر و آدمهایی که دوستدارت هستند .میشود راهی پیش رویم گذاری تا، مرا هم آشنا نمایی با چاره و چاره اندیشی این راه طولانی و پر پیچ و خم ؛!؟ 🌸آقاجانم ؛ به دامان برسید ؛ میدانم تا خودم را آماده و پیدا نمایم راهی طولانی و دشوار در پیش است. اما بایستی قبل از آن، این بغض مانده در گلو را چاره کنم،! 🌸 ایهاالعزیز ؛ سفینة نجات مرا نیز همچون دوستدارانت ، از غریبی نجات بده،! مدتهاست پی برده ام که غایب نیستی،! و راه آشنایی برای دوستدارانت پیدا خواهی نمود... 🌸 آقا جان در همین لحظه هم نسیم ؛ عطر نرگس و جمکرانت را به ارمغان آورده است ؛ جانم کجایی !؟ نمی آیی جانم به فدایت !؟ 🌸﷽اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸 🌸و در پایان السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ...✋ 🌿سلام بر شما ای مولایی که هرکس شما را یافت به تمام خیر و خوبی ها خواهد رسید. 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا