🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #کلام_وحی
💚 وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِی الْأَرْضِ
💚بدین منوال ما یوسف را در سرزمین مصر استقرار بخشیدیم و مقام و منزلت دادیم.
🍀 #سوره_مبارک_یوسف_آیه_شریف۲۱
✍اگه خداوند متعال مشکل یوسف نبی را در آغاز آزمایشش برطرف مینمود ، شاید گنجینه های مصر در اختیارش قرار نمیگرفت.گاهی بلا طول میکشه ، تا عطا و بخشش بزرگ بشه :
🍀 پس ، به خدا توکل کن ، توکلی واقعی و راستین و نسبت به پروردگارت حسن ظن داشته باش و صبر پیشه کن ، صبری جمیل ، صبری زیبا ، صبری که درش هیچ گله و شکایت و ناامیدی نباشه : فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا
🍀 #سوره_مبارک_معارج_آیه_شریف۵
💚 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌷 #فاطمیه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #دلبرانه_مهدوی
💚 #سلامآرامشِقلبم_امام_زمانم
✍بی صبری نمیکنم اما خسته ام ، بی صبری نمی کنم اما از این حجم رنج و درد دنیا بریده ام.🥺
🍀 بی صبری نمی کنم اما دلم طعم شادی میخواهد ؛ شادی از جنس ظهور...
🍀بی صبری نمی کنم اما دلم لبخند پدریت را می خواهد.
🍀بی صبری نمی کنم ، چون می دانم بعد از سختیِ فِراق ، آسانیِ وصال میرسد ...🕊
🍀بی صبری نمی کنم چون می دانم وقتی گِره بلاها و فتنه ها عظیم گشت و به هم پیچید ، فرج و گشایش نزدیک می شود.
#مولایـ💖ـم...
🍀 من بی صـ🌻ـبری نمی کنم ، چون یک منتظرم... و منتظر ،صبوری را خوب می داند.
چون یقین دارم که هر لحظه آمدنت نزدیک میشود.
🍀 ما وارثان آینده تاریخ بشریت هستیم ،زیرا این وعده خداست...
🍀 می دانم که دنیا آبستن اتفاقاتی است که همگی مقدمه ظهور مبارک شماست.
#إِنَّهُمْ_يَرَوْنَهُ_بَعِيداً_وَ_نَراهُ_قَرِيباً
#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 هوالمحبوب العزیز
🌸 #سلام_امام_زمانم_حال_دلتون_خوبه_آقاجانم
✍هر صبح که بلند می شوم ...آراسته روی قبله می ایستم گاهی دست به سینه ، گاهی دست بر بالای سر ؛ می گویم:
🌸"السلام علیک یا اباصالح المهدی"🌸
💚وقتی به این فکر میکنم که خدا ، جواب سلام را واجب کرده است.
💖قلبم از ذوق اینکه شما به اندازه یک پاسخ سلام ؛ به من نگاه می کنی از جا کنده میشود.
💚 آقاجانم! دوستت دارم. #امام_زمانم
💚 میدانم ،صدا کردنت سخت نیست اما من سختش کرده ام!
🌸اَدْعوُكَ ياسَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه
💚می خوانمت آقای من اما با زبانی كه گناه لالش كرده...
💚#إِنَّهُمْ_يَرَوْنَهُ_بَعِيداً_وَ_نَراهُ_قَرِيباً
💚#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
💚#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸 پلاستیک سنگر
✍میگم ما انسانها خیلی خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی اشخاص در دلمون بگیم؛ « اگه من بودم هرگزاین کار رو نمی کردم» براتون این اتفاق افتاده یا نه؟
🍀اما مطمئن هستم ، یه روزی پای آدم به چنین ماجرایی بازمیشه و اونوقت هست که خودمون مشمول چنین سرزنشی میشیم.
🍀حتما" میگید ، این چه ربطی به پلاستیک سنگر داره!این چند سطر پایینی رو بخونید.
🍀این پلاستیک سنگر هم برای من خاطره داره و اون وقتی بود که رفتیم پایگاه ارتش تا شب هم خودمون در امان بمونیم. هم پایگاه تقویت بشه و هم یه کمکی کرده باشیم به پایگاه برای استقرار زود هنگامش ؛!یک هفته ای قبل ازرسیدن به روستای میر آباد تو جاده پیرانشهر سردشت. آذربایجانغربی
🍀اما اون شب هوا خیلی مساعد نبود ،سرد و نیم بارانی و برفی ، برو بچه های ارتش با کمک لودر سنگر کنده بودن و همه داشتن با پهلوی بیل جنگی دیواره ی سنگر روصاف میکردن.
🍀سرد که بود،بارون هم گرفت و زمین لودر رفته و خاک جابجا شده ؛ شده بود خاک کوزه گری ، چسب ناک و غیر قابل تحمل و...
🍀باید اونجا بودی و این تجربه رو که توأم شده بود باخستگی وبی خوابی تجربه میکردی
🍀رفتیم تو سنگر برو بچه های ارتش، چندان خوب نبود، شاید زیر بارون نبودیم،اما آب نفوذ کرده بودتوسنگر،دست به کار شدیم وپلاستیک روسنگری ؛ رو از داخل کوله پشتی ها بیرون کشیدیم ودادیم به سربازها...
🍀بعضی جاها اون رو چسبودن به دیواره ی سنگر ،بعضی جاها خاک خشکتر آوردن ریختن کف سنگر و پلاستیک انداختن روش ؛ موکت های استفاده شده و پتو رو آوردن ، چراغ والور و روشن کردن تا کم کم ؛ کمی گرما داد به سنگر!
🍀بچه های همرزم هم پلاستیک کشیدن رو سنگر های اطراف و با چند تا چوب اطراف پلاستیک رو کردن تو خاک!
🍀خلاصه اون شب ما به هر طریقی بود وبه هر روشی خواستیم از دست خیس شدن نجات پیدا کنیم؛ نشدکه نشد.
🍀سربازهای ارتشی ما رو که مهمان بودیم ؛ بردن تو سنگر ها،کنسرو باز کردیم و شام خوردیم و هر کدوم از بچه ها البته شیطون تر ها خاطرات خودشون رو گفتن و خندیدیم و خوش بودیم!
🍀نگهبانی و استراحت رو شاخش بود اما لااقل جایی داشتیم که از دست بارون نجات پیدا کنیم.نمیدونم چطور بود که لباسمون از زیر پانچو هم خیس شده بود.
🍀تا صبح نه ما خوابیدیم نه سربازهای ارتشی! اما خوب نگهبانی دادیم تا ضد انقلاب سرمون خراب نشن! صبح زود از پایگاه با ستون یک در دو طرف جاده زدیم بیرون! بچه های تخریب ارتشی هم بیرون اومدن تا از پایگاه تا جاده اصلی رو چک کنن!
🍀در امتداد جاده رفتیم و از جاده و پایگاه فاصله گرفتیم! از دورسنگرهای دور تا دور پایگاه کاملا مشخص بود و برق میزد.
🍀انگار ضد انقلاب هم ، از همون فاصلهی دور پایگاه رو می دیدن! شروع کردن باخمپاره ۱۲۰م م زدن پایگاه ارتش رو...
🍀شاید همون پلاستیک ها کار دست پایگاه داده بود.شاید هم نه! اما مقر اصلی پایگاه با همون پلاستیک ها بهتر تو دیدِ،دیده بان ضد انقلاب هم بود.البته معمولاچند تا گلوله بیشتر نمیزدن! این بار هم همین طور شد. وخمپاره زدن متوقف شد.
🍀وقتی خودمون رفتیم بالای ارتفاع و اون روتصرف کردیم! هرچه تلاش میکردیم پلاستیک رو سنگر بکشیم؛کسی راضی نمی شد. بعد ها هم بچه های با تجربه تر حاضر بودن خیس بشن اما پلاستیک رو سنگر نکشن!
🍀تو بهداری و چادرهای اورژانس هم که بودیم ، پلاستیک نمیکشیدیم ؛ حتی دست به برزنت چادر هم نمیزدیم ،چون جای اثرانگشت رو چادر نم ناک،سبب میشد،تا بارون به راحتی از اون عبور کنه!
🍀پلاستیک خیلی خطری به نظر میرسه نه؟! چی تو درگیری با ضد انقلاب چی با دشمن بعثی ودیده شدن توسط هواپیما ها!
🍀با این حال داخل گودی سنگری که بامشقت کنده بودیم رو با اون پلاستیک سنگری ، می پوشوندیم تا حداقل از دست رطوبت زمین در امان باشیم!
🍀حالا وقتی پلاستیکی می بینم یاد اون دوران می افتم و خنده ام میگیره! عجب دوران نازی بود.
🍀روزتون سرشار باشه به عشق خداوند متعال صبحتون عالی متعالی
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💚 #هوالعزیز
💚#سلامآرامشِقلبم_امام_زمانم
✍لطیفی می گفت:
🍂 آلودگی هوا را میبینیم و با همه وجود درکش میکنیم و سخت نفس میکشیم، و در انتظار باران و هوای پاک بیتاب هستیم...
💚 ایها العزیز! اما در آلودگی دوران غیبت رشد کردهایم و با آن بزرگ شدهایم و سراسر دنیایمان را نکبت غیبت فراگرفته است، اما
🍁چنان جان سختیم که طلب گشایش امرت را نمیکنیم و بیتاب بهار ظهورت نیستیم... وای از این شرمندگی...
💚 #مهدی جانم_امام_زمانم
🧡آلودگی دلهایمان ، از حد هشدار گذشته ! و نفسهایمان به شماره افتاده! سالهاست زندگی مان ، تعطیل رسمی ست...
🌸😔هوای باریدن نداری محبوبم؟!✋
#إِنَّهُمْ_يَرَوْنَهُ_بَعِيداً_وَ_نَراهُ_قَرِيباً
#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #کلام_وحی
💚 ونُفِخَ فِي الصُّورِ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ: وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ: لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ: وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ: أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ
💚و در «صور» دمیده میشود؛ آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناک است! هر انسانی وارد محشر میگردد در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی است! (به او خطاب میشود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است! فرشته همنشین او میگوید: «این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!» (خداوند فرمان میدهد:) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید!
🍀 #سوره_مبارک_ق_آیات_شریف ۲۰ تا ۲۴
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #هوالحی
💚🌷 #دلبرانه_شبِ_جمعه ای
✍این روزا اتفاقاتی برامون میفته که لحظه به لحظه اش درس زندگیه... و کاملا می تونیم با تمام وجودمون درکش کنیم.
🍀جالبه اینجاست که هر روز به پوچی و نامردی و بدی این روزگار و دنیا بیشتر پی می بریم...
🍀 آره ؛ انگار داریم یاد میگیریم ،دیگه توقعمون رو از بقیه کم و کمتر کنیم، شاید هم کاملا"ازبین ببریم... این بقیه که میگم فقط آدمای عادیِ توی زندگی خودمون نیست ، شامل همه آدما میشه...
🍀 ما آدم ها باید یاد بگیریم ، در عین حالی که باهم هستیم ، تنهاییم... و این یه حقیقته !
🍀 نمی دونم تا حالا به این فکر کردین که هر که تو این دنیای پُر آشوب و غم و غصه ؛ جز علی و اولاد علی علیه السلام کسی برامون نمی مونه... ؛ جز دست اهل بیت ؛ جز نگاه اهل بیت ؛ جز محبت آخرین ذخیره اهل بیت... نمونه رفیق ، هیچی ، هیچی نمی مونه
🍀 یعنی میرسه روزی و لحظه ای که نگاه می کنیم ، می بینیم ای دل غافل...! چقدر دیر فهمیدیم که باید جوونی و عُمر و زندگی و سرمایه اتو خرج این خانواده میکردی... خانواده ای که دلیل خلقت این جهانن... و افسوس...صدافسوس!!
🍀این روزا دیگه از خیلی چیزا ناراحت نمی شم...از خیلی رفتارا و کارا ،دلخور و عصبی نمیشم... یواش یواش دارم یاد میگیرم که در مقابل هر واکنشی از این دست آدما بگم ؛همینه دیگه...میگذره...
🍀 امشب شب جمعه و دست به دامن آقامون ابا عبدالله الحسین و اهلبیت بشیم...
🍀 شب های جمعه ، مادر به سمت گودی گودال میره ؛! شب های جمعه زینب ورودی حرم از حال میره ؛! آخه ، میشه شب جمعه بشه ازشما حرف نزنیم حسین جانم...!؟ میشه از اون دختر بچه سه ساله نگیم ؟!
🍀شب های جمعه ، یه دختری هی ذکر بابا جون می گیره ...سلام بر حاجیه خانوم سه ساله... تو مسیر کربلا... هرجا میرسیدن ؛ همه دستایِ بنی هاشم میومد بالا که این دختر رو بگیرن...
🍀 تامیرسیدن ،! عباس دستاشو میاورد بالا میگفت بدینش به من؛! علی اکبر دستاش بالامیومد میگفت عموجان بدینش به من...
🍀اصلا" همه دستاشون میومد بالا تااین دختر رو بغل کنن،! اما ، اما یه جا هم هرموقع میگفت بابا ، یه دستی بالامیومد...😭 و خیلی خیلی بد زد...
🍀 خداجونم ؛ به ناله های رقیه خاتون الهی العفو... الهی العفو... امشب دست گدایی جلوی دراین خونواده درازکنیم ...مهم نیست کجایی...
🌸 #خوبان_عالم_همه_را_دعا_بفرمایید...
🌸#مخصوصا_اونایی_که_آسمونی_شدند...
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚#سلام_امام_زمانم_حال_دلتون_خوبه_آقاجانم
💖چه شودکه نازنینا ، رُخ خود به ما نمائی
💖به تبسّمی،نگاهی،گرهی ز دل گشائی
💖به کدام واژه جویم،صفت لطیف عشقت
💖که تو پاک تر از آنی که درون واژه آئی
#إِنَّهُمْ_يَرَوْنَهُ_بَعِيداً_وَ_نَراهُ_قَرِيباً
#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸 آدینه های مهدوی
💚 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَضْعَةَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...
💚سلام بر شما ای مولایی که همچون مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، پاره ی تن آخرین پیامبری...
💚سلام بر شما و بر روزی که به انتقام فرزندان رسول الله صلی الله علیه وآله قیام خواهی کرد.
✍ تا حالا به این نکته توجه کردید که خدا این فرصت رو به مردم عصر ما داده که زمینه ساز ظهور باشیم.
💚 میدونید که خدا با هیچ کسی هم تعارف نداره!؟ لیاقت نداشته باشیم از ما میگیره میده به مردم عصر بعد و سرمون بی کلاه می مونه
💚 دین خدا محفوظه ؛ قرآن و اسلام محفوظه ؛ امام هم خواهد آمد ؛ مهم اینه که آیا این لیاقت رو نصیب خودمون میکنیم یا نه؟
💚 شاید باید صبر کنیم چند صد سال دیگه بگذره و یه امام خمینی دیگه بیاد و ما رو مایه عبرت خودشون قرار بدن و زمینه ساز ظهور بشن خیلی درد داره که این فرصت رو از دست بدیم.
💚 فکر کنم در این یک مورد باید بخیل باشیم و بگیم این کار سهم منه به هیچکی هم نمیدم واجازه ندیم مایه عبرت دیگران بشیم
💚 اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِينِكَ وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَوْلِيَاءَهُ وَ شِيعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمُ
💚 اى خدا به وجود او دينت را يارى كن و دوستان تو و شيعيان و ياران و دوستان او را نصرت عطا فرما و ما را هم از آن دوستان و شيعيان قرار ده
#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ
💚 هوالقادر
🍀 #جاده_پیرانشهر_سردشت
✍قبل از این که عملیات آزادسازی جاده "پیرانشهر-سردشت"را آغاز کنیم، شناسایی های بسیار خوبی با "#محمود" انجام دادیم.
🍀بعد از این شناسایی ها، نیروهای تیپ به پادگان"پیرانشهر" منتقل شدند.جلسات زیادی برگزار شد و همه در تدارک آغاز عملیات بودند.
🍀در یکی از جلسات آخر که در "قرارگاه حمزه" برگزار شد،من حضور داشتم. تعدادی از فرماندهان ارتش در خصوص جاده"پیرانشهر-سردشت" صحبت هایی کردند.این جاده به دلیل داشتن جنگل های انبوه و رودخانه های پُرآب،تمام شاخصه های نظامی را داشت.
🍀ضدانقلاب هم به دلیل سوق الجیشی بودن منطقه،سازمان خود را در این جاده و اطرافش گسترده بود و استفاده خوبی از مختصات آن میکرد.همین ویژگی ها، عملیات بسیار مشکلی را پیش روی مان قرار می داد.از ۸ کیلومتری جاده "پیرانشهر-سردشت"،یعنی روستای "بادین آباد منگور"،چیزی حدود ۱۴۰ کیلومتر دست ضدانقلاب بود.
🍀در زمستانِ کردستان،براثر سرما و برف عملاََ امکان عملیات در روز وجود ندارد. فرماندهان ارتش گفتند:"اگر ما امسال، سه ماه تابستان خیلی کار کنیم،می توانیم ۱۵ کیلومتر از این جاده را بگیریم و ان شاءالله مابقی رو سال بعد ادامه می دیم."
🍀البته صحبت های دیگری هم انجام شد، اما لُبّ مطلب این بود که باید سال به سال عملیان کنیم و طرح هایی هم در همین زمینه ارائه دادند.بعد از ارتش، نوبت سپاه شد.در این مرحله "#کاوه" به عنوان فرمانده عملیات بلند شد،رفت پای نقشه و شروع به صحبت کرد:
"بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و حلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.اینی که این برادران ارتشی می گن ما امسال ۱۵ کیلومتر از جاده رو آزاد می کنیم، می خوام بگم طبق طرح و نقشه ای که ما ریختیم،به حول و قوه الهی ما این ۱۵ کیلومتر رو توی یک مرحله عملیات می گیریم وکلّ جاده رو همین امسال آزاد می کنیم."
🍀وقتی "#کاوه" این را گفت،فضای جلسه عوض شد.فرماندهان ارتش که بیشترشان سرهنگ و سرگرد بودند و از لحاظ سنی جا افتاده،برای شان سخت بود که جوانی ۲۱ ساله با صورتی که هنوز ریش درست و درمانی هم درنیاورده،این طور جسورانه صحبت کند و تمام حرف های آن ها را با همه ادعایی که داشتند،زیر سئوال ببرد.
✍راوی: برادر همرزم جواد نظامپور فرمانده ادوات تیپ
📚#من_کاوه_هستم
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷