‏داشتن اجداد و پيشينيان و مشاهير اسمش فرهنگ نيست. بهش ميگن تاريخ غنى! فرهنگ طرز رفتار و برخورد مردم جامعه با همديگه است! #حرف_حساب #جملات_ناب @nabtarinmatnha

سواد يك فرد به حجم داده‌اى ‏كه دريافت كرده نیست ‏به کیفیت پردازش داده‌ها است.

بنظرتون ‏اگه بهت بگن: ‏"الهی یکی مثل خودت گیرت بیاد" ‏برات دعاست یا نفرین؟ ‌

آن دگرگونی هایی را که دلتان می‌خواهد در دنیا ببینید، نخست از خودتان آغاز کنید ... دلت میخواد طبیعت و شهر رو تمیز ببینی؟ پس خودت هیچ زباله‌ای رو رها نکن ، حتی ته سیگارتو ننداز جایی دلت میخواد همه جا رو پر از گیاه و درخت ببینی؟ پس تو هم درخت بکار و دورو برت تا جایی که میشه گیاه پرورش بده دلت میخواد آدما سر هم کلاه نذارن؟ پس خودت با همه منصفانه رفتار کن دلت میخواد آدمهای زندگیت دروغگو نباشن؟ پس خودت راستگو باش دلت میخواد طبیعت با ما مهربون باشه؟ پس تو هم درک کن گیاهان و حیوانات به اندازه‌ی ما حق زندگی دارن و باهاشون مهربون باش هر رفتار خوب و درستی که در تو رشد کنه بخشی از دنیا زیباتر شده @nabtarinmatnha

الخطأ المُتكرر أكثر من مرة، هو قرار اشتباهی که بیشتر از یکبار تکرار بشه دیگه اشتباه نیست؛ تصمیم و انتخابه! #جملات_عربی @nabtarinmatnha

یک کلمه ی برزیلی هست به نام کافونه (cafuné) معنیش میشه : "حرکت دادنِ نرم انگشتان میان موهای کسی که دوستش داری" #معنی_واژگان @nabtarinmatnha

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟ "ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ "ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ... ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﯿﺰی ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪﺍﻡ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ... ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ... به کسی که دوستش داری ""دلبسته"" باش نه وابسته!!! #متن_زیبا @nabtarinmatnha

✨﷽✨ 🔰طنـابـهـای شیـطـان ✍يکي از شاگردان مرحوم شيخ انصاری میگويد: در زماني که در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامي اشتغال داشتم يک شب شيطان را در خواب ديدم که بندها و طنابهاي متعددي در دست داشت. ❓از شيطان پرسيدم: اين بندها براي چيست؟پاسخ داد: اينها را به گردن مردم مي افکنم و آنها را به سوي خويش مي کشانم و به دام مي اندازم. روز گذشته يکي از اين طنابهاي محکم را به گردن شيخ مرتضي انصاري انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه اي که منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم ولي افسوس که عليرغم تلاشهاي زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت. وقتي از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فکر فرو رفتم. پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجراي خواب خود را تعريف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ( شيطان) ديروز مي خواست مرا فريب دهد ولي به لطف پروردگار از دامش گريختم. جريان از اين قرار بود که ديروز من پولي نداشتم و اتفاقا" چيزي در منزل لازم شد که بايد آنرا تهيه مي کردم. با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است وهنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آنرا به عنوان قرض برمي دارم و ان شاءالله بعدا ادا مي کنم. يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين که خواستم جنس مورد احتياج را خريداري کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم اين قرض را بعدا" ادا کنم؟ در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان تصميم قطعي گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن يک ريال را سرجاي خود گذاشتم. @nabtarinmatnha

نگاه دار زبان تا به دوزخَت نبرد... #سعدی #اشعار

این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی هر چیز که در جُستن آنی آنی... #مولانا #اشعار @nabtarinmatnha

بتَرس از خُدا و میازار کَس رَه رستگاری هَمین است و بَس.... #فردوسی #اشعار @nabtarinmatnha

چه زیبا گفت مولانا: هر کسی را همدم غم‌ها و تنهایی مدان، سایه هم راه تو می‌آید ولی همراه نیست... #اشعار @nabtarinmatnha