eitaa logo
❤نبض کربلا❤
550 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
71 فایل
بسم رب الحسین🖤 مداحی های احساسی آرام شور مولودی عکس های جدید حرم و استوری و استیکر و. 🖤جهت تبادل و تبلیغات و نظرات @hosan_313 ساخت تم و استیکر و لگو ارزان کپی باصلوات 🖤(تبادل+۶۰۰) ✔ تبلیغ 🖤زنده کربلا b2n.ir/BeainolHarameain?eitaafly
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤نبض کربلا❤
سلام به اعضا ی کانال ها😇☘ از کانال نبض کربلا با شما صحبت می کنیم🌿🕊 چالش داریم چه چالشی😍 چالش #مرد_
شرکت کننده اول🌸 جوایز مسابقه دلنوشته سردار دلها 👇👇👇 نفر اول 👈 ۳۰ هزار تومن🌹 نفر دوم👈 ۲۰ هزار تومن🌷 برای اطلاع از شرایط و شرکت در مسابقه در کانال نبض کربلا عضو شوید👇👇👇 ttps://eitaa.com/joinchat/3090612281Cf08fb99f74
❤نبض کربلا❤
سلام به اعضا ی کانال ها😇☘ از کانال نبض کربلا با شما صحبت می کنیم🌿🕊 چالش داریم چه چالشی😍 چالش #مرد_
شرکت کننده دوم🌸 جوایز مسابقه دلنوشته سردار دلها 👇👇👇 نفر اول 👈 ۳۰ هزار تومن🌹 نفر دوم👈 ۲۰ هزار تومن🌷 برای اطلاع از شرایط و شرکت در مسابقه در کانال ❤️نبض کربلا❤️ عضو شوید👇👇👇 ttps://eitaa.com/joinchat/3090612281Cf08fb99f74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲┊ کلیپ‌‌دلتنگـی راھ و شناختم از بیراهہ دلتنگے 💔 ڪپےباذڪرصلوات‌آزاد @nabz_karbala
💔…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من به اربابم اطمینان دارم... من اربابم رو می‌شناسم...  [@nabz_karbala]
. همه تو فاطمیہ زندگیشوݧ کامݪ میشھ! . حضرت‌آقا فرمـودݧ🌱‌↯ . مں حاجټ یك سالمو تو فاطمیہ مےگیرم ..✋🏻! . دعاۍ مادرھ کھ میسازھ دنیامونو :)🖤 ..🥀 @nabz_karbala
🕊😍...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به دوستان😇 متاسفانه یکی از ادمین ها بدون اجازه تبادل ادمینی کردند بنده الان متوجه شدم😔🌹 خواهشمندم که ما و ایشون رو حلال کنید🌸 شرمنده🌿 انشاءالله دیگه انجام نمیشه🌷
شرکت کننده سوم🌸 جوایز مسابقه دلنوشته سردار دلها 👇👇👇 نفر اول 👈 ۳۰ هزار تومن🌹 نفر دوم👈 ۲۰ هزار تومن🌷 برای اطلاع از شرایط و شرکت در مسابقه در کانال نبض کربلا عضو شوید👇👇👇 ttps://eitaa.com/joinchat/3090612281Cf08fb99f74
❤نبض کربلا❤
سلام به اعضا ی کانال ها😇☘ از کانال نبض کربلا با شما صحبت می کنیم🌿🕊 چالش داریم چه چالشی😍 چالش #مرد_
شرکت کننده چهارم🌸 جوایز مسابقه دلنوشته سردار دلها 👇👇👇 نفر اول 👈 ۳۰ هزار تومن🌹 نفر دوم👈 ۲۰ هزار تومن🌷 برای اطلاع از شرایط و شرکت در مسابقه در کانال نبض کربلا عضو شوید👇👇👇 ttps://eitaa.com/joinchat/3090612281Cf08fb99f74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤نبض کربلا❤
#سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_چهاردهم #بیت_المال از ابتدای جوانی و از زمانی که خودم را شناختم، به حق‌ا
در میان روزهایی که بررسی اعمال انجام شد، یکی از روزها برای من خاطره‌ساز شد. چون در آن وضعیت،ما به باطن اعمال آگاه میشدیم.🍃✨🍃 یعنی ماهیت و علت برخی وقایع را می‌فهمیدیم. چیزی که امروزه به اسم شانس بیان می‌شود، اصلاً در آنجا مورد تأیید نبود، بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه علت‌ها رخ می‌داد.🍁🌹🍁 روزی در دوره جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم. کلاس‌های روزانه تمام شده بود و برنامه اردو به شب رسید، نمی‌دانید که چقدر بچه‌های هم‌دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند، من و یکی از رفقا می‌رفتیم و با اذیت کردن، آنها را از خواب بیدار می‌کردیم.برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند.😅😅😅 شب دوم اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم به چادر خودمان تا بخوابیم. البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم بخاطر این کارها از دست دادم.😞😞😞 وقتی در اواخر شب به چادرمان برگشتیم، دیدم یک نفر سر جای من خوابیده!😠😠😠 من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای خودم یک رخت‌خواب قشنگ درست کرده بودم.🍃😊🍃 چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی سر جایم خوابیده، فکر کردم یکی از رفقا می‌خواهد مرا اذیت کند، لذا همینطور که پوتین پایم بود، جلو آمدم و یک لگد به شخص خوابیده زدم!😱😱😱 یکباره دیدم حاج‌آقا... که امام جماعت اردوگاه بود، از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟😰😰😰 وحشت کردم. سریع از چادر آمدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج‌آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای اینکه مرا اذیت کنند، به حاج‌آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست! اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش!😔😔😔 حاج‌آقا از چادر آمد بیرون و داد زد: الهی پات بشکنه، مگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟😩😩😩 جلو رفتم و گفتم: حاج‌آقا غلط کردم. ببخشید. من با کس دیگه‌ای شما رو اشتباه گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است ضربه شدید شود.😭😭😭 خلاصه اون خیلی معذرت‌خواهی کردم. بعد به حاج‌آقا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید. من تو ماشین می‌خوابم، فقط با اجازه بالش خودم رو برمی‌دارم.🍃🦋🍃 چراغ برداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو برداشتم، دیدم یک عقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!😨😨😨 حاج‌آقا هم داخل شد و هر طور که بود عقرب را کشتیم. حاجی به من نگاهی کرد و گفت: جان مرا نجات دادی اما لگد بدی زدی، هنوز درد دارم. من هم رفتم داخل ماشین خوابیدم.🌸🌸🌸 روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. روز بعد، من در حین تمرین در باشگاه ورزش‌های رزمی، پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای کامل آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود.🌺🌷🌺 جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد، اما صدقه‌ای که آن روز دادی، مرگ تو را به عقب انداخت!🤯🤯🤯 همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یادم افتاد عصر همان روز، خانمم زنگ زد و گفت: فلانی که همسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی برای خوردن ندارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار گذاشتی، مبلغی به آنها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها برای خرید موتور است. اما عیب‌نداره،هرچقدر میخواهی به آنها بده🌼🍂🌼 جوان گفت: صدقه مرگ تو را به عقب انداخت. اما آن روحانی‌ای که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید لگد می‌خورد، اما به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.🌹🌷🌹 البته این نکته را هم باید ذکر کنم: به من گفته شد که صدقات، صله رحم، نماز جماعت، زیارت اهل بیت(ع) و حضور در جلسات دینی و هر کاری که خالصانه برای خدا انجام دهی جزو عمرت حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می‌گردد.✨💐✨  [@nabz_karbala]
15_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
19.48M
شرح و بررسی کتاب سه دقیقه در قیامت توسط استاد امینی خواه  [@nabz_karbala]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ 🖤(: ● مستقیم! 🚕 وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ ○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" 😟 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ ● بله مادرم .... ○ واقعا تسلیت میگم. داغ مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● نه.مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳 ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم سه ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ حاجی ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای ناموس که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡 بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرق‌خور مثل تو بودن اون روز..... نمیذاشتن به ناموس علی(ع) جسارت بشه......😭 سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره فقط هجده سالش بود...💔 ○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله مـــادر همه‌ی ما شیعه ها حضرت زهراست.....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ● لحظاتی به سکوت گذشت ۹ ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛ جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. یاحسین_غریب_مادر🎼 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭 ڪپےباذڪرصلوات‌آزاد @nabz_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶ روز مانده... گفتی که به دل عزم شهادت دارم گفتم برســان ســلام ما بر مـــادر ڪپےباذڪرصلوات‌آزاد @nabz_karbala ‌‎‌‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🎬 تومکن‌تہدیدم‌از‌کشتن کہ‌من‌تشنه‌ۍ‌زارم‌به‌خون‌خویشتن...🥀 ...💔 ڪپےباذڪرصلوات‌آزاد @nabz_karbala
4_5987999105790510535.mp3
3.55M
قرار هرشبـمون♥️🦋 . عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا میلیوݧ‌ها دعا خوندھ بشہ🌿 . 🌙 🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا