💌 ڪــلامشهـــید
🌹 شهید احمد کاظمی:
اصل فلسفے دنیا اینہ کہ بندگان صالح خدا، راه صداقت، راه نیکے، راه خوشبختے را طے بڪنند و بہ دیگران یاد بدهند...
#حاج_قاسم
#فاطمیه
#امام_زمان
═✧☘️🌸☘️✧═
@nabz_karbala
مهدےجان❤️
در رهگذرم بیا فقط یڪ لحظہ
در چشم ترم بیا فقط یڪ لحظہ
در لحظہ احتضار اگر زحمٺ نیسٺ
بالاے سرم بیا فقط یڪ لحظہ
اللـﮩـمعجـللولیـڪالفـرج
#حاج_قاسم
#فاطمیه
#امام_زمان
═✧☘️🌸☘️✧═
@nabz_karbala
مگیر از سرم سایهی چادرت را...
پناهی از این خیمه بهتر ندارم
#حاج_قاسم
#فاطمیه
#امام_زمان
═✧☘️🌸☘️✧═
@nabz_karbala
ای نازنین فاطمه برگزد از سفر
خیمه نشین فاطمه برگرد از سفر
#حاج_قاسم
#فاطمیه
#امام_زمان
═✧☘️🌸☘️✧═
@nabz_karbala
روضه مادر نزدیک است..🥀
خدا به داد دل صاحب الزمان برسد🥀
#حاج_قاسم
#فاطمیه
#امام_زمان
═✧☘️🌸☘️✧═
@nabz_karbala
🎙حاج حسین یکتا میگفت:
#حاج_قاسم تو مراسم فاطمیه به ما گفت سال بعد مراسم #فاطمیه با امسال فرق داره!!
🌷گفتیم چه فرقی داره حاج قاسم؟
گفت مراسم #ایام_فاطمیه سال بعد من نیستم💔
🔹 @nabz_karbala
#نفوذ و #دشمن_شناسی
دعوا شد...
نصفی از جمعیتی که اونجا بودن (یعنی زنهای پیغمبر) گفتن عُمر درست میگه، نصفی هم گفتن پیغمبر درست میگه...
(ببینید چقدر مردم به اینا اعتماد داشتن...)
حضرت فرمود: نمیخواد بنویسین برید...
رفتن حال پیغمبر رو به وخامت گذاشت شب از دنیا رفت😔
صبح علی بن ابیطالب به مردم خبر داد که آقا رسول الله از دنیا رفت...
عُمر پیش خودش فکر کرد، (الان علی بن ابیطالب پیکر رو میشوره، کفن میکنه، میاره تو مسجد وایمیسه بهش نماز میخونه، دفن میکنه، میشه رئیس...
رئیس شد دیگه نمیشه از کار برش داشت)
عمر اینو فهمید اعضای تیمم نیستن چی کار باید کرد؟!
شمشیر کشید گفت: علی اشتباه میکنه پیغمبر نمرده!!
پس چی شده؟!
گفت: این مرگ موقته زنده میشه...
انقدر مردم خوشحال شدن...
خب حالا علی بن ابی طالب چی کار کنه؟!
بیاد بیرون بگه بابا والله بالله پیغمبر از دنیا رفته میگن: علی چقدر دوست داری پیغمبر زود بمیره...!!
مجبور شد نیاد بیرون...
خب مردم میگن پیغمبر نمرده...
(به مغیره گفت: برو به ابوبکر بگو کار تمام شده بیا...)
مغیره رفت گفت: ابوبکر پیغمبر مُرد!!
اونم اومد پیش اُسامه گفت: اُسامه دیدی گفتم؟!
پیغمبر مُرد، بریم نماز...
آقا سپاه اُسامه، جمعیت چهار پنج هزار نفر برگشتن...
(شما دقت کنین ابوبکر اینا توی شهر اینجوری مطرح کرده بودن
این علی می تونه بحرانها رو بخوابونه؟! 🤔
عُرضه داره؟!
ببینید با کمال زیرکی یه بحران سازی کردن)
آقا اینا میگن پیغمبر مُرده دیگه، تو شهر عُمر میگه پیغمبر نمرده و اهالی هم میگن پیغمبر نمرده...
اینا یهو وارد شهر شدن این دوتا موج خورد به هم...
اینا میگن پیغمبر از دنیا رفته اونا میگن نه...
دعوا شد کار نزدیک بود به خونریزی برسه
یهو اومدن گفتن که ابوبکر بابا قضیه رو حل کن گفت باشه
رفت خونه ی پیغمبر و صورت پیغمبرو دید و گفت خدا رحمت کنه پیغمبر از دنیا رفته!!
عه از دنیا رفته؟!
آره...!!
این عمر میگه از دنیا نرفته!!
گفت: عمر اشتباه میکنه!!
عمر تا ابوبکرو دید خیالش راحت شد
ابوبکر گفت: عمر ساکت...
گفت: چرا ساکت بشم اینا میگن پیغمبر مرده؟!
گفت آره پیغمبر مرده دیگه...
گفت: بگو ببینم پیغمبرا می میرن؟!
گفت: آره می میرن!!
گفت: به چه دلیل؟!
گفت: قرآن میگه:
اِنَکَ مَیِّتُ وَ إنَّهُم مَّیِتوُنَ
زمر/۳۰
هم تو می میری هم اینا...
گفت: این آیه قرآنه؟!
گفت: آره
گفت: عجب!! من این آیه را نشنیده بودم تا حالا...
آره مسلمونا پیغمبر مرده ما اشتباه میکردیم... بحران خوابید...
کی بحرانو خوابوند؟! ابوبکر
علی تو مدینه بود بحران سرپا بود...
اومدن تو مسجد گفت: دیدین گفتیم که این نمیتونه بحرانها رو بخوابونه!!!
آره خدا پدرتو بیامرزه خودت بیا رئیس شو...
آقا ابوبکر رئیس شد...
سعد بن عباده رئیس خزرجی ها بود، رئیس نیمی از مدینه...
مریض بود تو خونه خوابیده بود بهش گفتن که سعد میدونی چی شد؟!
ابوبکر شد رئیس؟!
ابوبکر شد؟!😳
مگه پیغمبر نگفته بود #علی
چرا...!!
گفتن علی جوانِ به درد نمیخوره...
گفت اگه علی جوانه ما که جوان نیستیم...
اینا یه باره پاشدن از مکه اومدن اینجا (مهاجرینن دیگه) رئیس شدن؟!
ما خودمون مگه دستمون کجه؟! خودمون رئیس میشیم
خب چیکار کنیم مسجد دست اوناست؟!
(مسجد النبی دست اونا بود دیگه)
گفت: عیبی نداره تو محله ی خودمون میریم توی سقیفه جمع میشیم اومدن تو سقیفه، اینو رو برانکارد آوردن...
به مسجد خبر دادن ابوبکر میدونی سعد چی کار کرد؟!
مخالفت کرد...
گفت: غلط کرده!! چهارنفری پا شدن اومدن وارد سقیفه شدن
سعد اینجا چی کار می کنی؟!
گفت: هیچی میگن تو رئیسی؟!
گفت: آره
کی رئیست کرده؟!
گفت: مسلمونا...!!
گفت: پس علی چی شد؟!
گفت: میگن علی جوانِ و فلان...
گفت: آقا چرا تو بشی ما خودمون هستیم
گفت: مگه نشنیدی پیغمبر گفت امامهای بعد از من همه از قریش هستن...
گفت: چرا شنیدم
گفت: خب مگه تو از قریشی؟!
گفت: نه !!
گفت: پس چی میگی...
سعد بن عباده یهو باخت...
خلاصه اومد زور بگه گفت من این حرفها حالیم نیست...
همون محله که مال آقای سعد بن عباده بود ابوبکرو سردست بلند کردن
درود بر ابوبکر
دورود بر ابوبکر
عُمرم جمعیت رو هُل داد رفتن رو برانکارد دو تا از دنده های جناب سعد بن عباده شکست به زور از زیر دست و پا در آوردن بردنش...
ابوبکر شد رئیس...
علی بن ابی طالب کجا بود؟!
بالا سر پیکر پیغمبر پیکر رو شبانه دفن کرد...
حالا اینا برنامه شون چی بود؟! چهار تا برنامه داشتن خط یهوده دیگه، تهدید اسلامو میخواد از بین ببره...
۱- حذف علی
۲- قرآنو خرابش کنن
۳- هرچی روایت از پیغمبر مونده از بین ببرن
۴- این تربیتی که پیغمبر در این اجتماع کرده رو خراب کنن
این چهار برنامه که اتفاق افتاد
علی مُرد،
قرآن از بین رفت تحریف شد،
روایات از بین رفت
فرهنگ مردم عوض شد
علی الاسلام سلام...
از اسلام هیچی نمیمونه...
اما اول باید علی رو از بین ببرن...
علی رو چه جوری از بین ببریم؟!
ببینید اینا به قدرت رسیدن علی بن ابیطالب پاشو از خونه بزاره بیرون باید بیعت کنه اگر علی بن ابی طالب بیعت میکرد اسلام از بین میرفت...
میدونین مثل کدوم بیعت بود؟!
به امام حسین علیه السلام تو مدینه گفتن بایزید بیعت کن...
فرمود: بیعت نمی کنم
گفتن چرا؟!
فرمود: اگر من بایزید بیعت کنم باید با اسلام خداحافظی کنید، بیعت من با یزید یعنی محو اسلام...
علی بن ابی طالب اگه با ابوبکر بیعت میکرد عین این بود که امام حسین بخواد با یزید بیعت کنه...
خب بیعت نکنه؟!
چیکار کنه؟!
اگه از خونه بیاد بیرون در خانه علی به مسجد باز میشه یعنی صاف می اومد تو مسجد، (مسجد مقر حکومت بود) تا بیاد بیرون میگن علی بیا بیعت کن...
بیعت بکنه اسلام از بین رفته...
بیعت نکنه گردنشو با شمشیر میزنن...
زور علی زیاد بود؟! آره
شمشیر بکشه بکشتشون؟!
علی بن ابی طالب اینو خودش فرمود اگر شمشیر می کشیدم این شمشیر اگر قبل از کشتن همه ی اونا غلاف میشد اونا منو میکشتن...
اگر همه رو می کشتم خب کسی نمی موند یعنی من شمشیر بکشم بزنم گردن ابوبکر قطع شه میریزن سر من
چرا؟!
نفر دوم اسلامو کشتی...
خب یا من شمشیرو دیگه غلاف نکنم همین جوری بکشم برم جلو خب دیگه کسی نمیمونه...
نه شمشیرو غلاف کنم غلاف کردم گردن منو میزنن
چرا؟!
چون ابوبکرو کشتم
عمرو کشتم
طلحه رو کشتم
زبیرو کشتم...
تو قاتل اصحاب رسول اللهی پس این شمشیر یا میزنه همه مسلمونا رو از بین میبره دیگه هیشکی نمیمونه یا غلاف میشه منو می کشن...
پس علی نباید شمشیر بکشه، شمشیرم نکشه میکشنش...
پس علی ابن ابی طالب اگه از خونه بیاد بیرون در هر صورت اسلام از بین رفته...
نه علی جان از خونه نیا بیرون، تو خونه بمون...
خیل خب چقدر تو خونه بمونه؟! یه ماه، دو ماه، پنج ماه...؟!
خب دیگه اصلا مردم یادشون میره علی ای وجود داشته...
علی وقتی یک سال از خونه نیاد بیرون (علی که بیرون مبلغ نداره که) مردم یادشون میره علی ای وجود داشت
چی کار می کنن؟! دوتا میخ پشت در میزنن خونه رو آتیش میزنن یهو میگن خونه ی علی آتیش گرفت و سوخت، اینا استاد این کارن...
پس علی بن ابیطالب اگه از خونه بیاد بیرون اسلام شکست خورده
از خونه نیاد بیرون اسلام شکست خورده
اینجا کاری از دست علی بر نمیاد چه کنه؟!
خدای متعال برای این روز اسلام فاطمه ی زهرا سلام الله رو گذاشته او سرباز این زمان اسلامه، از خانه آمد بیرون به چه عنوان؟!
به عنوان علی بن ابیطالب؟!
نه!!
زهرای مرضیه هم به عنوان علی بن ابیطالب بیاد گردنشو میزنن...
اصلا نمیشه حرف علی رو زد، قضیه تمام شده...
مسلمونا به ابوبکر رای دادن و این شده رئیس... زهرا به چه عنوان اومد بیرون؟!
ادامه دارد...
#نفوذ و #دشمن_شناسی
میدونید که زهرای مرضیه سلام الله زندگیش خیلی محقر بود
بغل خانه ی رسول الله یه اتاق داشت علی بن ابیطالب وزیر پیغمبر بود...
یعنی چی؟!
یعنی این جنگ برو... اون جنگ برو...
علی درآمد نداشت که، یه حقوق جزئی پیغمبر به اینا میداد
چقدر بود؟!
شما همتون این آیه رو شنیدین دیگه:
وَیُطعِموُنَ اَلطَّعَامَ عَلَی حُبِّه ی مِسکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا
الإنسان/۸
اینها روزه بودن فقیر آمد نون داشتن دادن به فقیر، دیگه هیچی نداشتن بخورن با آب افطار کردن
روز بعد دوباره...
چرا اینجوریه؟!
چون پیغمبر به اینا سهمیه نون می داد، این نونی که الان سهمیه شون بود میخوردن دیگه هیچی نداشتن
اینا این سهمیه رو دادن به فقیر با آب افطار کردن سهمیه فردا شبشون رو که گرفتن دوباره مسکین آمد سه روز همینجوریه هی آمد...
انقدر خانه ی علی فقیرانه بود!!
خب زهرای مرضیه، امام حسن و امام حسین و زینب کبری رو داشت خانه حضرت اصلاً چاه آب و اینا نداشت
اینجایی که مسجد النبی هست زمین صخرهایه چاه نمیشه حفر کرد
آب کجا بود؟!
پشت بقیع اونجا چشمه آب بود زهرای مرضیه برای اینکه لباس بچه ها رو بشوره، گندم و آرد کنه و ... باید خودش می رفت از پشت بقیع حدود یک ساعت راهه تا اونجا...