eitaa logo
❤نبض کربلا❤
550 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
71 فایل
بسم رب الحسین🖤 مداحی های احساسی آرام شور مولودی عکس های جدید حرم و استوری و استیکر و. 🖤جهت تبادل و تبلیغات و نظرات @hosan_313 ساخت تم و استیکر و لگو ارزان کپی باصلوات 🖤(تبادل+۶۰۰) ✔ تبلیغ 🖤زنده کربلا b2n.ir/BeainolHarameain?eitaafly
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚بسم رب الـرضــــا💚
🧡✋🏻 صبحۍڪه‌درآن‌ذڪرلبم‌نام‌حسین است اۍجان‌دلم صبح من آن روز بخیر است💗 @nabz_karbala
🌷🌹🌸🌼 • سر در قصر بھشتے بنوشتند ڪه مسلمان مرام حسن عسڪرے ام @nabz_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ هرچه می خواهی بگیر 🌺🌿اما سلامم را نگیر من به عشق این سلام 🌿🌸صبحگاهی زنده ام @nabz_karbala
4_6017243246051198365.mp3
7.22M
🎤•|حآج‌حسین‌خلجے|• 🔊 نوآهنگ _ منم‌‌وهواۍِ‌‌تـو هواےِ‌نفس‌زدن‌‌‌توڪربلا..♥️😭• التماس دعا از همه بزرگواران @nabz_karbala
اید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس اید💔 @nabz_karbala
مداحی آنلاین - روی قبرم بنویسید که خواهر بودم - حمید علیمی.mp3
5.71M
🔳 (س) ☘روی قبرم بنویسید که خواهر بودم ☘سال ها منتظر روی برادر بودم 🎤 @nabz_karbala
🌿🧡••ツ
❤نبض کربلا❤
🌿🧡••ツ
آقاجان مریضم :) بیماری‌ام‌علاجۍ‌ندارد ! دکترهم‌رفتم ؛ علت‌بیماری‌ام‌را‌دلتنگےنوشت ودوای‌دردم‌را‌آب‌ِسقاخانھ‌ات " انصافا‌دکتر‌خوبـےهم‌بود ... + دریافت‌ِ‌بیماری‌ِگناه _ جزحرم‌درمانےندارد(: -💔 @nabz_karbala
≈🌙🌾🌪≈
❤نبض کربلا❤
≈🌙🌾🌪≈
اِی‌بَخشَنده‍‌‌گناهان.••͜ اِقْبَلْ‌مِنِّي‌الْيسيرَوَاعْفُ‌عَنِّي‌الْكَثيرَ اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُورُ′،،، یارب-از‌من‌بپذیز‌عبادت‌و‌شکرگزاری کمی‌که‌به‌درگا‌ه‍‌ِتوکردم(: و‌ببخش‌گناهان‌زیادی‌ که‌قابل‌شمارش‌نیست... -که‌همانا‌تو‌،بی‌اندازه‍‌آمرزنده‍‌ای💚 !🌥 -آیـه #۲|سوره‍ →-! @nabz_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤نبض کربلا❤
عشق‌یعنےمشکلےآسان‌کنے! دردی‌از‌در‌مانده‌ای‌درمان‌کنے ♡|●🧡↻ در‌میانِ‌این‌همھ‌غوغا‌وشر عشق‌یعنےکاهش‌ِرنج‌ِبشر...
••↓💔🌧 ➖لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَيّامَ حَيَاتِى🌾 اِمام‌حُسِين‌؏فَرمود:اَگرزَمان‌ حَضرَت‌مهدى‌عج رادَرك‌میكردم،تمام‌عمر خِدمتگزارش‌بودم• - عقد الدّرر، ص‏۱۶۰〰
بیاین‌هفتمونویھ‌جوری‌بھ‌آخربرسونیم کھ‌جمعھ‌بجای‌اشک؛خنده‌بیاریم‌رویِ صورت‌مولا‌مون‌مهدی‌؏(:"💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجروح عملیات عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار، ارتفاعات و کل منطقه مرزی، از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک، پاکسازی شد🌷🍃🌷 . من در آن عملیات حضور داشتم. یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه کردم، حس خیلی خوبی بود.😍🌱😍 آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم، اما با خودم می‌گفتم: ما کجا و توفیق شهادت؟!😔☘😔 دیگر آن روحیات دوره جوانی و عشق به شهادت، در وجودم کمرنگ شده بود.🌹☘🌹 در آن عملیات، به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه و... چشمان من عفونت کرد. آلودگی محیط باعث سوزش چشمانم شده بود.🌸🌿🌸 این سوزش، حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد، قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تا یک ساعت دیگر خوب می‌شوی. 🌳🍃🌳 ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم، مرا اذیت می‌کرد⭕️‼️ چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود.😇🍃😇 نیروها به واحدهای خود برگشتند اما من هنوز درگیر چشم‌هایم بودم. بیشتر، چشم چپ من اذیت می‌کرد. حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم.🌸🌱🌸 تا اینکه یک روز صبح، احساس کردم چشم چپ من از حدقه بیرون زده! درست بود!😳😳😳 در مقابل آینه که قرار گرفتم، دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده! حالت عجیبی بود. از طرفی درد شدیدی داشتم.😱😱 همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس می‌کردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست کمیسیون پزشکی تشکیل شد. عکس‌ها و آزمایش‌های متعددی از من گرفتند. در نهایت تیم پزشکی که متشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود، اعلام کردند: یک غدهٔ نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ایجاد شده😰😰 ، فشار این غده باعث جلو آمدن چشم گردیده. به علت چسبیدگی این غده به مغز، کار جداسازی آن بسیار سخت است. 🤯☘🤯 و اگر عمل صورت بگیرد، یا چشمان بیمار از بین میرود یا مغز او آسیب خواهد دید.😢😢😢 کمیسیون پزشکی، خطر عمل جراحی را بالای ٦۰ درصد می‌دانست و موافق عمل نبود. اما با اصرار من و حضور یک جراح از تهران، کمیسیون بار دیگر تشکیل و تصمیم بر این شد که قسمتی از ابروی مرا شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند.🌸🍃🌸 عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستان های اصفهان انجام شد. عملی که شش ساعت به طول انجامید. تیم پزشکی، قبل از عمل بار دیگر به من و همراهان اعلام کرد: به علت نزدیکی عمل به مغز و چشم، احتمال نابینایی و یا آسیب به مغز و مرگ وجود دارد. 🙄🙄🙄 برای همین احتمال موفقیت عمل، کم است و فقط با اصرار بیمار، عمل انجام می‌شود. با همه دوستان و آشنایان، خداحافظی کردم. با همسرم که باردار بود و در این سال‌ها سختی بسیار کشیده بود، وداع کردم. از همه حلالیت طلبیدم و با توکل به خدا، راهی بیمارستان شدم.🌺☘🌺 وارد اتاق عمل شدم. حس خاصی داشتم. احساس می‌کردم که از این اتاق عمل دیگر بر نمی‌گردم. تیم پزشکی با دقت بسیاری کارش را شروع کرد. من در همان اول کار بیهوش شدم ادامه داستان فردا ...❤️