فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فلسطین
🏮🎶 بهتر نبود گفتگو کنید تا اینهمه کشته ندهید؟!!!
غسان کنفانی را پیشترها هم میشناختم. اما شماره جدید مجله «محفل» و معرفی اش در بخش چهره، بهانه داد دستم که در موردش کمی بیشتر سرچ کنم. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، الان یک نیمچه کراش هم رویش دارم.
این مصاحبه از غسان کنفانی را ببینید.
شرافت و عزتمندی در تکتک کلماتش موج میزند. یک جمله اش را باید قاب طلا گرفت. همان که وقتی مصاحبه کننده میپرسد چرا با رهبران اسراییلی مذاکره نمیکنید، میگوید: «این یک جور گفت و گو میان شمشیر وگردن است، منظورتان همین است؟!»
/ قسمتی از مصاحبه ریچارد کارلتن با غسان کنفانی در بیروت سال ۱۹۷۰ دو سال قبل از ترورش توسط موساد را ببینید./
@naeemehkazemi
#فلسطین
#جنایت_المعمدانی
🏮🎶 بدون عنوان
تا خودِ صبح از درد، یک لحظه چشم رویهمنگذاشته ام.
از درد المعمدانی.
خانه ساکت است. خیابان ساکت است و هرچه گوشهایم را تیز میکنم جز صدای مبهمی از حرکت ماشینها در دوردست صدایی نمیشنوم. بچه هایم توی تختشان آرام، سیر و سیرآب، خوابیده اند. اینجا ایران است. من یک ایرانی ام که در آرامش و امنیت کشورم میتوانم چشم روی هم بگذارم و آرام بخوابم. اما نمیتوانم.
فلسطین دارد درد میکشد.
فکرها و تصویرها رهایم نمیکنند. نمیدانم بمب دقیقا کی افتاد روی بیمارستان؟
احتمالا حول و هوش همان وقتی بود که من اینجا، توی قنادی ها دنبال میکادو میگشتم. نه که نداشته باشند. چیزی که میخواستم نبودند. همه شان یا مزه ویفر پرتقالی میدادند یا ویفر موزی. اما الان که جعبه میکادوهای دورنگ را روی میز نگاه میکنم، مزه زهرمار میدهد. از خودم بدم می آید که اینجا همه چیز دارم و یک امت جای دیگری به اسم غزه، به اسم فلسطین، هیچ چیز ندارد.
و همین فرق بین ما، بین ما و دینداری هایمان، خواب را از چشمم گرفته.
همه شان میگویند «حسبنا الله و نعم الوکیل». همه شان. این آیه از دهانشان نمیافتد. لذت میبرم از این حجم ایمان. ایستادگی عزتمندانه فلسطین قلب انسان را گرم میکند. فلسطین درد دارد، اما دیگر میخواهد که با عزت بماند.
ولی درمان این درد فقط و فقط نیاز به یک راه حل جمعی دارد.
احمقانه است اگر تصور کنیم که جراحی این غده سرطانی با من بمیرم و تو بمیری و زیرسیبیلی رد کردن جنایتهای رژیم کودک کش توسط حکام بی شرافت عرب و مسلمان، ممکن باشد. شبکه های اجتماعی گردانندگان صهیونیست دارند و عکسهای فجایع و اخبار در سانسور خبری گم میشود.
اما در دنیای امروز، هر گوشی موبایل خودش یک ابزار رسانه است.
من که کل شب به همین فکر کردم.
بیا به این فکر کنیم:
من و تو،الان، و همینجا، به جز دعا، چه کار میتوانیم بکنیم؟!
به نظرم دیگر وقت آن شده هرکسی برای این سوال به طور جدی دنبال پاسخ باشد. و بعد از رسیدن به جواب قطعا دنبال عمل به آن باشد.
دیر نیست زمانی که بابت کم کاری و فشل بودن خودمان را سرزنش کنیم و زیر بار عذاب وجدان شانه خم کنیم. دور هم نیست. جواب این سوال قدم مهمی است.
▫️اگر شما برای این پرسش به جوابی رسیدید، من را هم در جریان بگذارید.
@naeemehkazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فلسطین
🏮🎶 تو ما را ببخش محمد جان،
در اشکها و لرزهای تو ما هم مقصریم.
ما اینقدر خوب نبودیم، و اینقدر خوب نشدیم که پدرمان بالای سرمان بیاید. راستش را بخواهی خودمان فکر میکنیم خوبیم. ولی اگر خوب بودیم داستان نبودنش تمام میشد، نمیشد؟ وقتی او نیست یعنی هنوز در ما چیزی کم است.
چیزی که به سر تو می آید نتیجه نبودن ماست در کنار او. نتیجه کاهلی تک تک ما در انجام مسئولیت هایمان، چه اجتماعی و چه فردی اش. نتیجه بندگی نکردن هایمان است، غرق دنیا شدنهایمان،
فراموش کردن پدرمان...
تقصیر ماهم هست محمد جان،
تو بی تقصیرترینی، بی گناهترین.
اما یک قول سخت میخواهم بدهم. اینکه هرچه در توان داشته باشم، انجام بدهم تا نگذارم اشکهایت دوباره در روزمرگی زندگیمان فراموش بشوند.
ما عادت داریم. چند روز گریه میکنیم. بعد دوباره میرویم سر زندگی مان و تو را در تنهایی و بی کسی ات فراموش می کنیم. اما اینبار نباید این اتفاق بیفتد.
تو زنده می مانی، کشورت زنده می ماند، غزه زنده می ماند، تا آن روز رویایی که اینقدر بزرگ شده باشیم که کنار پدرمان بایستیم و از غیبت غفلت بیرون بیاییم. تا آن روز تو و اشکهایت را در دلمان زنده نگه میداریم، به نامت قسم، محمد...
@naeemehkazemi
#فلسطین
🏮🎶 این روزها دست و دلم به داستان خواندن نمیرفت. برای همین دو فصل از کتاب متاستاز اسراییل را برایتان انتخاب کرده ام.
این کتاب حاصل دو دهه مطالعه و پژوهش کوروش علیانی در مورد اسراییل و صهیونیزم است. در متاستاز اسراییل کوروش علیانی با تکیه بر اسناد نشان میدهد که چیزی که اسراییل نامیده میشود، جامعه ای از یهودیان است که توسط انبوهی از گروههای تروریستی حمایت شده اند. گروههای که مثلث ترور، تعدی و تبعیض را نمایندگی میکنند و با تزویر تکمیل میشوند.
این کتاب نماهایی از شرارت اسراییل را نشان ما داده است که احتمالا کمتر اسراییل را از آن نما دیده ایم.
@naeemehkazemi
• رَف •
#فلسطین 🏮🎶 این روزها دست و دلم به داستان خواندن نمیرفت. برای همین دو فصل از کتاب متاستاز اسراییل را
🏮🎶 «متاستاز اسرائیل» با تاکید بر اینکه جنگ با اسرائیل ادامه جنگ فقر و غناست، نگاشته شده است و نگارنده میگوید تحت تاثیر سه نفر این کتاب را به ثمر و انتشار رسانده است:
«اولین نفر امام خمینی (ره) است که گفت جنگ ما جنگ فقر و غناست و جنگ بشریت با اسرائیل ادامه جنگ فقر و غناست و هرگز تمام نخواهد شد، مگر روزی که عدالت در این کره خاکی اجرا شود. دومین نفر که در این کتاب بسیار موثر بود، عبدالله شهبازی است که به ما آموخت که زرسالار یعنی چه! و پیوند زرسالاری و صهیونیسم چیست و چرا نمیتوان آن را نادیده گرفت و سومین کسی که بسیار از او ممنونم، خانم صهیونیستی است که در ایالت اوتاوای کانادا زندگی میکند و در سال ۲۰۰۵ هر روز برای من نامه فحش، تهدید و ... میفرستاد و همانجا بود که من فهمیدم صهیونیسم یعنی چه! این سه نفر چشمم را به واقعیت تمام و کمال باز کردند. حرفهای بسیاری در این کتاب زدم از جمله اینکه صهیونیسم همانقدر ضدیهود است که فاشیستها ضدیهود بودند. صهیونیسم را یهودی نبینید.»
/منبع: فارس نیوز http://fna.ir/1pgszr /
@naeemehkazemi
جنگ زیتون.mp3
10.9M
#کافکست || اپیزود ۳ ||
📻 وقتی میگوییم اسراییل شر مطلق است از چه حرف میزنیم؟!
اصلا اسراییل برای همه چیز، حتی درختان مضر است، آدمها که جای خود دارند! نویسنده در این فصل روی جنبه ای از شرارت اسراییل متمرکز میشود که احتمالا کمتر از آن شنیده ایم.
در این قسمت فصل «جنگ زیتون» از کتاب «متاستاز اسراییل» نوشته «کوروش علیانی» را میشنویم.
🎙 این شما و این «جنگ زیتون»
/متاستاز اسراییل، روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی، کوروش علیانی، انتشارات جام جم، صفحه ۱۸۶ /
@naeemehkazemi
جنگ کاردها.mp3
9.61M
#کافکست || اپیزود ۴ ||
📻 فلسطین از تمام توان خود برای مقاومت استفاده میکند.
انتفاضه یا جنگ سنگ را همه میشناسیم. اما در مورد سایر جنگها در فلسطین چقدر شنیده اید؟ این دومین فصلی است که از کتاب متاستاز اسرائیل برایتان انتخاب کرده ام، نویسنده در این فصل روی جنبه کمتر شنیده شده ای از مقاومت متمرکز میشود.
در این قسمت فصل «جنگ سکین» از کتاب «متاستاز اسراییل» نوشته «کوروش علیانی» را میشنویم.
🎙 این شما و این «جنگ سکین»
/متاستاز اسراییل، روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی، کوروش علیانی، انتشارات جام جم، صفحه ۱۹۵ /
@naeemehkazemi
🏮🎶 خواب را دوست دارم
چون تو در آن جانم را میستانی...
/اللهُ یَتوّفیَ الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والّتی لَم تَمُت فی مَنامِها...
خداوند به تمامی میستاند جانها را هنگام مرگشان، و آنهایی که نمردند را در خوابشان.../
@naeemehkazemi
Ramin DJavadi - Glass Cave.mp3
1.18M
#بیکلام
#ناگاه
🏮🎶 گاهی کلمات دیگر فقط کلمه نیستند برای انتقال یک مفهوم.
اینقدر توی ذهنت بالا و پایین پریده اند که یک حفره حسابی برای خودشان خالی کرده اند, جایی باز کرده اند،
شده اند یک فضای تنفس، شده اند یک سبک فکری، یک ایدئولوژی.
مثل اشتیاق. اشتیاق کلمه نیست، یک سبک زندگیست. اشتیاق دویدن نیست، حتی پرواز کردن نیست.
مثل جریان الکتریسیته در لحظه، در ثانیه، جاری شدن به سمت چیزیست که میخواهی اش، بدون فکر، بدون تامل. یک "طلب همیشگی" در جان. یک بی قراری ناگزیر که حتی گاهی جنبیدنهایش آدم را به زحمت میندازد.
میدانی این روزها به چه فکر میکنم؟
من و تو، میزان "طلب"مان فرق میکرد، و نکته این داستان آنجاست که یک "جان شیفته" و "مشتاق" در جاری شدن به سمت مطلوبش، اینها را نمیبیند و فقط وقتی متوجه این موضوع میشود که از یک خنده پر رنگ ِزنگدارِ پرسروصدا، تبدیل به یک لبخند آرام و بی ادعا شده باشد...
@naeemehkazemi
#ناگاه
🏮🎶 «بد به دلت نیار، ته این دنیا بهشته، ولی برای رسیدن بهش باید از وسط جهنم رد شیم»
/دیالوگ، شخصیتی ناشناس، فیلمی ساخته نشده/
@naeemehkazemi
#ناگاه
🏮🎶 کامو در افسانه سیزیف نوشته بود:
«فقط يك كار مفيد وجود دارد؛ دوباره ساختن انسان و زمین.»
یک دهه بعد اما در مصاحبه با روزنامه محلی لیون گفت که در زمانهای که «در غبار دروغ در حال خفگی هستیم؛ مسئله، نه از نو ساختن آدمی، که تحقیر نکردن انسان است!»
@naeemehkazemi
#ناگاه
🏮🎶 «سالها بگذرد که یکی را از ناگه دوستی افتد که بیاساید.»
/مقالات شمس/
@naeemehkazemi
• رَف •
#روزانه_نویسی
🏮🎶 فاروکا
من آدمِ پایان بندی های دراماتیکم. داستان و فیلم بودنش فرق ندارد. عاشق پایانهایی که چند ثانیه همانجا که نشسته ام، به صندلی بدوزدم. توی چند فریم کل داستان توی مغزم مرور بشود. بعد بنشینم فکر کنم به این که چه خوانده ام. یا چه دیده ام. یک طوری باشد که احساسم را درگیر شیرینی یا تلخی پایانش کند. فکر میکنم همه ما همینطور هستیم. عاشق اینیم که پایان بندی داستان، طعم و مزه کتاب را به جانمان بنشاند. پایان بندی معمولی یا بد، مثل خوردن آب ولرم بعد نان و کباب داغ است. بعد کباب فقط نوشابه سیاه تگری میچسبد. اصلا مزه کباب به همه سلولهای زبان و سق و گونه هم نفوذ میکند. توی صورت پخش میشود حتی. حس اینکه یک غذای خوب خورده ای، مثل یک لامپ توی بدنت روشن میشود. چیزی میشود که به جانت مینشیند. اما پایان خراب، شیرینی قسمتهای دیگر را هم خراب میکند. یاد آدم نمیاندازد که چه فیلمخوبی دیده یا چه داستان خوبی خوانده. از بی سلیقگی نویسنده و کارگردان است، اگر روی پایان کارش وقتو انرژی کافی نگذارد. آن پایان، آنجا که قرار است همه چیز تمام بشود، آنجا باید همهچیز درخشان باشد. درخشان و تمیز و چشمگیر.
یادم نیست به تو هم گفته بودم یا نه رفیقِ جان، من آدم پایان بندی های دراماتیکم. با یک عبارت نچسب و بی مایه «ممنون به خاطر همه چیز» سر و ته یک دوستی هشت ساله را هم نمی آورم. نقطه پایانش را اینجا نمیگذارم. بگذار پایانش را خودم مینویسم. یک پایان دراماتیک تر، دلپذیرتر. چیزی که تلخی یا شیرینی اش به عمق جانت بنشیند. شروعمان غافلگیرکننده بود. مرد گیتار به دست از کولی ها خواند «و من سفرم را ادامه میدهم...» و توگیتار به دست «فاروکا» نواختی. اما الان توی شانه خاکی جاده، زده ایم کنار، جلوی در یک سوپرمارکتی سرراهی ایستاده ایم که پفک و چیپس بخریم. من اینجا از کسی خداحافظی نمیکنم. ته این همراهی یک جای دیگر جاده است. آنجاست که به «الدورادو»ی ما میرسد. به پشت کوهها. همانجا که خورشید از آنجا بالا میآید و به همانجا هم فرو میشود. شاید عقاب طلایی هم داشته باشد. خانه «پسر کوهستان» همان حوالی ست. اینجا جای قشنگی برای تمام شدن نیست. همینجا که ایستاده ایم، جای قشنگی برای تمام شدن نیست. نه سر است، نه ته. بی هیچ هیجان و نقطه درخشانی. مرد گیتار به دست میخواند «و من سفرم را ادامه میدهم، با اینکه گیتارم پیر شده و زود خسته میشود» همه سفرها خستگی دارد. اما من سفرم را ادامه میدهم رفیقِ جان. نان و کبابم راهم با نوشابه سیاه تگری میخورم. تا خودِ «الدورادو» تا ته همان جاده ای که هیچ دونفری تا به حال باهم نرفته اند را با تو خواهم رفت و آخرش... آخرش مهم است! در صحنه آخر، در سکانس پایانی بالا آمدن خورشید را باهم نگاه خواهیم کرد. گفته بودم. من اصلا آدم پایان بندی های معمولی نیستم.
@naeemehkazemi
#بریده_کتاب
🎶🏮کاش دنیا دست زنها بود. زنها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را میدانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت عملا خالق نبوده اند، آنقدر خود را به آب و آتش میزنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟
/سووشون
سیمین دانشور/
▫️ چقدر حسرت خوردم که این کتاب دوست داشتنی را اینقدر دیر خواندم! ولی به هرحال تمام شد. اینقدر تجربه سووشون شیرین بود که شاید کتاب رمان بعدی سیمین خانم دانشور را شروع کنم. جزیره سرگردانی.
@naeemehkazemi
#بریده_کتاب
🎶🏮 تنها راه شناخت شخصیت حقیقی افراد، صرف نظر از آنچه میگویند یا مینمایانند، دیدن واکنش آنها در لحظات بحرانی است.
/داستان
رابرتمک کی/
- لحظاتی که باید انتخاب کنند
ومگر داستان چیزی غیر از این است؟
@naeemehkazemi
🏮🎶 چند روزی بود که به دعوت دوست خوبم جیرانِ عزیزِ مهدانیان به چالش #چند_از_چند دعوت شده بودم. دست نگه داشتم تا برسیم به امروز!
۱۴ فروردین ها خوشحالم! چون سال من از ۱۴ فروردین ها شروع می شود. دست و پایم را از وسط خیسی لزج چسبناک شلوغی و فشار و بدو بدوهای تعطیلات میکشم بیرون (فکر کنم مشخص شد که علاقه ای به تعطیلات سیزده روزه ندارم!) و میرسم به ساحل سکون و سکوت و آرامش خودم، روتین عزیز و دلبند روزانه ام -اگر بگذارند- و خب! حالا ۱۴ فروردین شده و با خیال راحت تری میتوانم به چالش بپیوندم. قرار است در اینچالش که برادر گرامی آقای جواهری @hornou راه اندازی اش کرده، حدی نهایی و یک ساله برای کتابخوانی خودمان بگذاریم، اینقدری که دردمان بیاید! برای سال صفر سه، اگر عمری باشد ۵۰ کتاب برایم عدد خوبی است.
میدانم فیلم جزو اینچالش نیست، اما برای هدفگذاری سالانه به طور شخصی عدد ۲۰۰ فیلم را هم اضافه میکنم.
از آنجا که با پلتفرم اینستاگرام آنچنان در صلح نیستم، احتمالا گزارش خوانش ها و دیدن ها در آنجا انعکاسی ندارد. ولی در موردشان همینجا، در کانال شخصی ام خواهم نوشت. ان شا الله
بسم الله. سلام بر ۱۴ فروردینِ خوبِ صفر سه!
#چند_از_چند
@naeemehkazemi
🏮🎶 وَ عَظُمَ فیما عِندِکَ رَغبَتُه
▫️و رغبت و شوقش نسبت به آن چه نزد توست، زیاد است...
#شب_قدر
@naeemehkazemi
🏮🎶 چند سالتون بود که فهمیدین فیلم «بازمانده» ساخته سیف الله داد، بر اساس یکی از داستانهای غسان کنفانی - بازگشت به حیفا - ساخته شده؟
@naeemehkazemi
🏮🎶 کسی که در بالاترین نقطه میایستد به تنهاترین مرد قلمرو تبدیل خواهد شد.
- سریال شوگان -
#دیالوگ
@naeemehkazemi