eitaa logo
نایین_آرام
3.6هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
105 فایل
📢 انعکاس و بازتاب اخبار جامع شهرستان نایین اطلاع رسانی برنامه های فرهنگی،مذهبی 📲ارتباط با مدیر کانال @naein_aram_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
‌فایل‌بروشور‌وسوالات‌مسابقه‌پیامکی وصیت‌نامه‌سیاسی‌الهی‌امام‌خمینی(ره) بمناسبت‌۱۴خردادسالروز‌عروج‌ملکوتی‌ بنیان‌گذارانقلاب‌اسلامی حوزه‌ مقاومت بسیج الزهراء(سلام الله علیها)👆👆👆naein-aram@
(فقط تا یک شنبه ۹۹/۰۳/۱۸) ❇❇مسابقه عطر خورشید ویژه سی و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) ☝️☝️با تهیه کلیپ یک دقیقه ای با محورهای بالاو ارسال به آی دی مدیر کانال نایین آرام یا به این شماره ۰۹۱۶۲۳۳۲۵۱۵ 🎁🎁🎁با جایزه ی ویژه:::: به ۳ کلیپ که بیشترین لایک داشته باشد کمک هزینه سفر به مشهد مقدس اهدا می گردد. 🧭🧭 مهلت ارسال آثار: یک شنبه ۹۹/۰۳/۱۸ 🚩🚩تذکر اول :الزاما به فردی که در کلیپ شرح روایت میکند جایزه اهدا می گردد. 🚩🚩 تذکر دوم: ارسال صوت از خواهران با محورهای مسابقه نیز مورد قبول قرار می گیرد. ✔✔ بدون محدودیت سنی 🏝🏝کانال مردمی نایین_آرام @naein_aram 🏳
هدایت شده از  نهج البلاغه 🇮🇷
۳۱ نهج البلاغه 📌قسمت ۳۳ ❣امام عليه السلام در اين بخش از وصيّت نامه نخست به فرزندش دستور می دهد می فرماید ✨فَتَفَهَّمْ يَا بُنَيَّ وَصِيَّتِي وَاعْلَمْ أَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِکُ الْحَيَاةِ، وَأَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِيتُ، وَأَنَّ الْمُفْنِيَ هُوَ الْمُعِيدُ، وَأَنَّ الْمُبْتَلِيَ هُوَ الْمُعَافِي 💠«پسرم در فهم وصيتم دقت نما و بدان مالک مرگ همان مالک حيات است و آفريننده، همان کسى است که مى ميراند و فانى کننده هم اوست که جهان را از نو نظام مى بخشد و بيمارى دهنده همان شفابخش است» ✍به اين حقيقت اشاره مى کند که در اين عالم هر چه هست از سوى خداست; حيات و مرگ، صحت و بيمارى، تلخ و شيرين، نعمت و ابتلا و ... همه آنها حکيمانه است و اگر نتوانستى به حکمت آنها پى ببرى حمل بر بى اطّلاعى خود کن و در برابر اراده حکيمانه خدا تسليم باش. ✔️ اصولاً در خلقت خداوند شرى وجود ندارد و هرچه هست خير است و شرّ امرى نسبى است. به عنوان مثال: نيش عقرب وسيله اى دفاعى براى او در برابر دشمنانش هست. افزون بر آن که در سم و نيش حشرات دواهاى شفابخشى وجود دارد و از اين نظر خير است و اگر کسى اشتباه کند و گرفتار نيش او شود، اين شر بر اثر ناآگاهی او به وجود آمده است 📝ادامه دارد..... ┏━━━🍃🌹🍃━━━┓ @nahjol_balagheh ┗━━━🍁━━
باسلام واحترام خدمت همه مجالس هفتگی مداحی کربلایی محمد امین جمالی نیادر مسجد صاحب زمان برگزار می شود از چهارشنبه این هفته ۲۸ مصادف با شهادت امام جعفر صادق از هیت محبان صاحب زمان
جمعہ هاحس عجیبی ست میـان من ودل دل آوارہ به تکرار تو را می خواند... 🍁اللهم عجل لولیک الفرج🍁 محمدجوادشاہ بندہ @montazeranzohooremamasr
هدایت شده از طریق السُّلوک
⚫️اناللّه و انا الیه راجعون⚫️ ⚫️ ایران عزادار شد... حادثه ناگوار که هم اکنون در استان گیلان اتفاق افتاد ملت ایران را عزادار کرد جزئیات حادثه👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3810328601Cd756f67536
😍روح تان را با خواندن سخنان زیبای حکمت آمیز شاد کنید ✅نهج‌البلاغه هرگز طراوت و تازگى خود را از دست نمى‌دهد❤️ نورانيت قرآنى در نهج‌البلاغه آشكار است👇 http://eitaa.com/joinchat/2546860032C55441fa7d6
هدایت شده از کانال انقلابی
🌷 امام باقر (علیه السلام) : 🌿 وقتی نوح (ع) قوم خود را نفرین کرد، ابلیس به او گفت: ای نوح ! تو نزد من حقّی داری! نوح فرمود: بخدا برای من ناگوار است که حقّی بر گردن تو داشته باشم، آن حق چیست؟ 🌱 ابلیس گفت : تو قوم خود را نفرین کردی و همه هلاک شدند و کسی نیست تا من او را گمراه کنم و مرا راحت کردی ؛ تا اینکه نسل دیگری به وجود آید تا من آنها را گمراه کنم. در عوضِ این حق ؛ تو را نصیحتی کنم. ☘ در سه جا مرا یاد کن ، که در این مواقع من از همیشه به تو نزدیکترم: 1⃣ هنگامی که خشمگین شدی 2⃣ هنگام قضاوت بین دو نفر 3⃣ هنگامی که با زنی نامحرم همنشین شدی و کسی با شما نبود. 📚 الخصال شیخ صدوق ص۱۹۰ ☀️ به ما بپیوندید
اگرامدخبررفتنمارابدهیدبه گمانم که بنانیست کنارشباشیم
هدایت شده از ❤️ امام خوبی ها ❤
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
بسمـ رب الشهدا♥️ 🦋 💟 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💟 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💟 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💟 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💟ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💟 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💟 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💟 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ادامــــــه دارد.... ✍🏻نویسنده: 🏝🏝 کانال مردمی نایین_آرام 🏝🏝 @naein_aram 🏳
✍آیت الله مجتهدی (ره): روزی در حرم امام رضا (ع) ؛ جوانی نزد من آمد و پرسید: اگر بخواهم زنگار دلم را پاک کنم باید چه کنم؟ گفتم دوکار: ① قرائت قرآن در سحر ② بسیار استغفار کردن ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
کاش از دلبر نشانی داشتیم / بر سر کویش مکانی داشتیم از برای مهدی صاحب الزمان / کااااااااااااااااش در دل جمکرانی داشتیم @montazeranzohooremamasr
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨ 🏝🏝 کانال مردمی نایین_آرام 🏝🏝 @naein_aram
🔴بازدید سردار حاجی زاده از ایران خودرو غربگرا ها و مافیای کثیف خودرو را بشدت نگران کرده است مشاهده پیشرفت چشمگیر و تحول صنایع کشور با مدیریت انقلابی ها ، مردم را آگاه و لیبرال ها را به موزه های تاریخ خواهد سپرد چه حسی دارید اگر بدانید یک دستگاه خودروی تسلا در حال مهندسی معکوس است! 👤 علی‌اکبر رائفی پور⁦ 🇮 🏝🏝 کانال مردمی نایین_آرام 🏝🏝 @naein_aram
🏝🏝✨﷽✨ 💠میزان اهمیت نماز صبح💠 ✍از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند:که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است. مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام. امام صادق (ع) فرمود :خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی! 💥همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد. 📕جهاد با نفس،ج۱،ص۶۶ 📒وسایل شیعه،ج۳،ص۱۵۶ 📗بحار،ج۸،ص۷۳
🏝🏝کانال مردمی نایین آرام